جنسیت و ظرفیت های عقلی
در رابطه با نقش جنسیت در ظرفیتهای عقلی، برخی از اندیشمندان قائل به برتری عقلی مرد بر زن هستند (آلوسی، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۴؛ طبرسی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۶۹)، اما اندیشمندان زیادی (به ویژه معاصران) بر این باورند که تفاوتی در توانمندی عقلی زن و مرد وجود ندارد. جوادی آملی تفاوتی میان عقل زن و مرد نمی داند و می فرماید: اگر تفاوتی بین زن و مرد باشد، این تفاوت صرفا در ناحیه عقل ابزاری (اجتماعی) است.[1] ایشان همه روایات مربوط به ناقصی عقل زنان را توجیه می کند و مربوط به زنان خاص می داند (جوادی آملی، ۱۳۸۹).[2]
[نظر استاد مصباح]
مصباح یزدی (۱۳۸۵، ص۲۸۰) نیز بر این باور است که تفاوت در کارکرد عقلی زن و مرد برخاسته از غلبه احساسات و عاطفه در زنان است و نه ضروتا وجود ضعف در استعداد عقلی زن.[3]
بنابراین، شاهدی در دست نیست که به طور قطع نشانگر نقص زن در استعداد عقلی باشد، بلکه دلیل برتری مردان در قدرت تعقل به دلیل ضعف دشمنان عقل در مردان و قوی بودن دشمنان عقل (احساسات زیاد) در زنان است؛ نتیجه اینکه به هر حال یا به واسطه قدرت بیشتر تعقل مرد (چنانچه بعضی قائلند) یا به جهت نبود مزاحم و دشمن بر سر راه عقل، مردان از تعقل و تدبیر بیشتری بهره مند هستند و همین، سبب تفاوت هایی در حقوق و تکالیف زن و مرد می شود (همان). مکارم شیرازی (۱۳۷۷، ج۲، ص۲۸۷) و محمد حسین فضل الله (۱۴۲۱ق) نیز نظری همانند مصباح یزدی دارند.
بنابراین، شاهدی در دست نیست که به طور قطع نشانگر نقص زن در استعداد عقلی باشد، بلکه دلیل برتری مردان در قدرت تعقل به دلیل ضعف دشمنان عقل در مردان و قوی بودن دشمنان عقل (احساسات زیاد) در زنان است؛ نتیجه اینکه به هر حال یا به واسطه قدرت بیشتر تعقل مرد (چنانچه بعضی قائلند) یا به جهت نبود مزاحم و دشمن بر سر راه عقل، مردان از تعقل و تدبیر بیشتری بهره مند هستند و همین، سبب تفاوت هایی در حقوق و تکالیف زن و مرد می شود (همان). مکارم شیرازی (۱۳۷۷، ج۲، ص۲۸۷) و محمد حسین فضل الله (۱۴۲۱ق) نیز نظری همانند مصباح یزدی دارند.
[نظر علامه طباطبایی]
علامه طباطبایی اعتقاد دارد که مرد دارای حیات تعقلی و زن دارای حیات احساسی است و علت سرپرستی مردان بر زنان به دلیل برتری نسبی مردان در قوای عقلی است که نتیجه این برتری، توانمندی بیشتر در مقابله با مشکلات و تحمل سختی ها، احراز مدیریت خانه و مسائل خانوادگی و اجتماعی است (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۲، ص۲۷۵؛ ج ۴، ص۳۴۳ و ج۱۸، ص۱۴۱). علامه طباطبایی این نکته را نیز تذکر داده اند که آن عقلی که در مرد بیش از آن است، فضیلتی زاید است؛ نه معیار فضل و برتری ارزشی (همان، ج ۴، ص۳۴۳)
خلاصه اینکه تفاوت آشکاری در توانایی عقلی زن و مرد وجود ندارد (چه در عقل نظری و چه عقل عملی) و وجود عواطف قوی در نوع زنان مانع عملکرد بهینه عقل در آنان می شود. البته این قانون در رابطه با فرد و افراد صادق نیست و ممکن است زنی خاص به مراتب عقلانیتر و مدبرتر از مردان باشد و با مردی خاص شدیدا تحت تأثیر عواطف و احساسات باشد. البته همه این تفاوت ها در راستای شکل گیری نظام احسن و مدیریت نظام اجتماعی و خانوادگی است و در راستای معطل نماندن نقش های اجتماعی و خانوادگی است.
خلاصه اینکه تفاوت آشکاری در توانایی عقلی زن و مرد وجود ندارد (چه در عقل نظری و چه عقل عملی) و وجود عواطف قوی در نوع زنان مانع عملکرد بهینه عقل در آنان می شود. البته این قانون در رابطه با فرد و افراد صادق نیست و ممکن است زنی خاص به مراتب عقلانیتر و مدبرتر از مردان باشد و با مردی خاص شدیدا تحت تأثیر عواطف و احساسات باشد. البته همه این تفاوت ها در راستای شکل گیری نظام احسن و مدیریت نظام اجتماعی و خانوادگی است و در راستای معطل نماندن نقش های اجتماعی و خانوادگی است.
پی نوشت:
[1] . . البته ایشان اعتقاد دارد که ممکن است در بعد اندیشه، حد متوسط مردها از حد متوسط زن ها بهتر بیندیشند (جوادی آملی، ۱۳۸۹، ص ۲۲۱).
[2] . آن عقلی که ممکن است در مرد بیش از زن باشد، عقل علوم، عقل سیاست و عقل کارهای اجرایی است وعاقل تر و در واقع، مجرب تر بودن در مسائل سیاسی یا اجرایی نشانه نزدیک تر بودن به خدا نیست. تفاوت احتمالی زن و مرد در محدوده عقل ابزاری است که انسان با آن بتواند علوم حوزوی یا دانشگاهی کسب کند تا چرخ دنیا بچرخد؛ از این رو، نمی توان گفت آنکه متخصص تر است، به خدا نزدیک تر است، بلکه گفته شود آنکه با تقواتر است به خدا نزدیکتر است (جوادی آملی، ۱۳۸۹، ص۲۲۹-۲۳۲).
[3] . احساسات، عواطف و انفعالات طبیعی زن سبب بروز رفتارهای دیگر خواهانه و تأثیر پذیری یشتر از او می شود. این ویژگی ها سبب می شود تا زن زودتر از مرد بخندد، بگرید و یا دستخوش دیگر انفعالات شود. عاطفه بیشتر زن سبب توانمندی وی در عرصه هایی است که نیازمند احساساتی فزونتر در قالب مهر و محبت، رقت قلب و عطونت مادرانه است. غلبه احساسات و عواطف، قدرت تفکر، دوراندیشی و داوری زن را کم می کند و در روحیه انفعالی وی نظارت و حکومت عقل را تضعیف می کند (مصباح یزدی، ۱۳۸۵، ص ۲۸۰).
منبع: کتاب «روان شناسی زن و مرد»
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
بیشتر بخوانید:
حافظه و جنسیت
تفاوت هوش عمومی در زنان و مردان
انواع هوشهای چندگانه
رشد هوش در کودکان
افراد باهوش چه ویژگی هایی دارند؟