هیجانات در کودک هشت ساله
کودک ۸ ساله بهتر از کودک ۷ ساله برون گرا می باشد. او کمتر زودرنج و حساس و کمتر در خود فرو رفته و کمتر تمایل به منزوی شدن دارد. او آماده دست زدن به هر کاری بوده و در واقع کار مشکل را دوست دارد. او حتی در کارهایش شجاعت نشان می دهد. او فکر می کند که فهمیده تر از آنچه که واقعا هست می باشد و معتقد است که : «من همه چیز را میدانم».
[پروژه های خیالی]
او دنیایی از طرح هایش را برای خود می سازد و ممکن است حتی علاقه اش را تنها صرف یک پروژه آینده خیالی نماید. علاقه اش مدت کوتاهی به طول انجامیده و سریعة از یک موضوع به موضوع بعدی می پردازد. این توانایی تعریف سریع امکان می دهد تا بهتر او را هدایت کرد زیرا با کمی کمک او زود آرام می گیرد. حتی می توان او را با نگاه هدایت کرد. او مخصوصا برای خودش خیلی عجول می باشد و می خواهد که کارها فورا انجام شود، «من نمی توانم صبر کنم»، جمله ای است که غالبأ کودک ۸ ساله تکرار می کند و ممکن است مربوط به یک گردهمایی که برای هفته بعد در نظر گرفته شده یا به تعطیلات بزرگ تابستان آینده یا به زمانی که آماده ورود به دبیرستان خواهد شد، باشد. او مرتبا وارد و خارج از خانه می شود. او آنقدر متلون المزاج و دمدمی و آنقدر در انجام کاری فاقد تصمیم است که به طور مداوم توجه و راهنمایی مادرش را می طلبد. او غالبا نیاز دارد که فقط به او مشغول باشند. او احتیاج دارد تا کمکش کنند هرچه بهتر کار را ادامه دهد. او نیاز به تعریف و تمجید و تشویق دارد. با او همه چیز و من جمله خودش، به صورت تئاتر گونه ای در می آید، داستانه ای غیر واقعی که بیان می کند همیشه به نحو خوبی نکته اساسی وضعیت را تفهیم کرده، یا حداقل امیدواریم چنین باشد، و می تواند پاسخ درستی را از جانب مخاطبش در بر داشته باشد، زیرا همیشه نیاز به شنونده ای برای کارهای نمایشی، وجود دارد.
[مقابله کودک با والدین]
با توقعات زیادی که مادرش از او دارد، کودک می داند چگونه در برابرش مقاومت کند. ممکن است در برابر درخواست یا تلقین هایش با یک «نه» قاطع مقاومت نماید ولی بیشتر اوقات عذر و بهانه هایی مثل «من مشغول هستم» یا «بسیار خوب، بعدأ انجام می دهم» می آورد. بهتر است که به او وقت داد زیرا معمولا چنانچه به او اجازه دهند که هر وقت میل داشت آن را انجام دهد، واقعا اطاعت می کند.
او به علل زیادی، مخصوصا وقتی که خسته است، به گریه می افتد: فریب خوردگی از رد کردن چیزی که خیلی به آن دلبستگی داشته است، احساسات جریحه دار شده ، شرمساری به دنبال یک سرزنش، احساس گناهکاری پس از انجام یک خطا او غالبا کمتر گریه می کند، زیرا در وجود خود احساس ناراحتی میک ند ولی برایش پیش می آید که از یک قسمت مهیج کتاب یا فیلمی به گریه بیفتد. او گاه گاهی خشمگین می شود. خشمش بر علیه مادرش آنقدر زیاد است که ممکن است با حالت گرفته ای و با کمال تلخی فریاد بکشد. او به ندرت مادرش را می زند ولی ممکن است یکی از خواهران یا برادران کوچکترش را وقتی خشمگین است بزند، زیرا مادرش به او اوقات تلخی کرده است. کمی بعد می توان به او خاطرنشان کرد که این یک نحوه تلافی کردن است چون او می تواند این موضوع را درک کند. بعضی از کودکان ۸ ساله خشمشان را به صورت خنده دارتری نشان می دهند، چهره اش از خشم کشیده شده آرواره اش را به جلو داده و با خم کردن بازوان به طرف آرنج و مشت های بسته، به عقب می رود. این رفتار دراماتیک قطعا باعث خنده بچه های دیگر مخصوصا در کلاس می شود. کودک ۸ ساله همچنین حرف هایش را به طور مهیجی بیان می کند: «ین فقط بر سر من می آید»، «من هیچ وقت شانس نداشته ام»، «تو ده هزار سؤال را یک دفعه از من می کنی».
او به علل زیادی، مخصوصا وقتی که خسته است، به گریه می افتد: فریب خوردگی از رد کردن چیزی که خیلی به آن دلبستگی داشته است، احساسات جریحه دار شده ، شرمساری به دنبال یک سرزنش، احساس گناهکاری پس از انجام یک خطا او غالبا کمتر گریه می کند، زیرا در وجود خود احساس ناراحتی میک ند ولی برایش پیش می آید که از یک قسمت مهیج کتاب یا فیلمی به گریه بیفتد. او گاه گاهی خشمگین می شود. خشمش بر علیه مادرش آنقدر زیاد است که ممکن است با حالت گرفته ای و با کمال تلخی فریاد بکشد. او به ندرت مادرش را می زند ولی ممکن است یکی از خواهران یا برادران کوچکترش را وقتی خشمگین است بزند، زیرا مادرش به او اوقات تلخی کرده است. کمی بعد می توان به او خاطرنشان کرد که این یک نحوه تلافی کردن است چون او می تواند این موضوع را درک کند. بعضی از کودکان ۸ ساله خشمشان را به صورت خنده دارتری نشان می دهند، چهره اش از خشم کشیده شده آرواره اش را به جلو داده و با خم کردن بازوان به طرف آرنج و مشت های بسته، به عقب می رود. این رفتار دراماتیک قطعا باعث خنده بچه های دیگر مخصوصا در کلاس می شود. کودک ۸ ساله همچنین حرف هایش را به طور مهیجی بیان می کند: «ین فقط بر سر من می آید»، «من هیچ وقت شانس نداشته ام»، «تو ده هزار سؤال را یک دفعه از من می کنی».
[هیجان های او در مدرسه]
کودک ۸ ساله یک توجه و دقت ثابتی لازم دارد و بهتر است والدین ، حفاظی در برابر او ترتیب دهند. معمولا آنها در مدرسه آزادتر هستند. کودک با ولع تجربیات جدیدی را در مدرسه جذب کرده که در گسترش میدان فعالیتش سهیم می باشند، بخودی خود رقابت بین کودکان وجود دارد و به کودک روی کاری که به او محول شده کمک می نماید، گرچه غالبا در بعضی مواقع تمایل به زورگویی به دیگران را دارد.
ممکن است همچنین تحت مراقبت خوب، همین نیاز تسلط داشتن را در کمک به کودک دیگری که توجه خاصی لازم دارد، به کار برد و هنوز لازم است هنگام زنگ تفریح از او مراقبت کرد. حضور کودک بزرگتری در گروه ، ترکیب خوبی از محرک و مراقبت را تضمین می کند. کودک ۸ ساله همیشه یک همراه جالب نیست. ممکن است با مادر بزرگش که با او زندگی می کند. خیلی با بی تربیتی رفتار نماید. مادر بزرگ بهتر است در موارد خیلی خاص بازی های مشترک یا خواندن مطلبی ، با او سر و کار داشته باشد و مخصوصا نمی بایست وقتی پدر یا مادرش به کار او مشغولند، دخالت نماید. در چنین موقعی هرگونه دخالت مادر بزرگ این خطر را در بر دارد که کودک را به گفتن حرف های نامناسب و خارج از نزاکتی بکشاند. او وقتی برای دیدن مادر بزرگش به خانه اش می رود یا با او تنهاست به طرز خیلی متفاوتی رفتار می کند.
کودک ۸ ساله بحث کردن را دوست دارد. او بیشتر به اشتباهات دیگران مخصوصا اشتباهات مادرش واقف بوده ولی همچنین می تواند از خودش انتقاد کرده و بگوید:«من یک نفهم هستم!»، او می داند که دیگران ممکن است برایش بازی در آورند، در نتیجه حالت دفاعی به خودش می گیرد. او با سرودن اشعار بی معنی، حرف های احمقانه ای می زند و وقتی از آن خسته می شود، به شدت به خنده می افتد.
ممکن است همچنین تحت مراقبت خوب، همین نیاز تسلط داشتن را در کمک به کودک دیگری که توجه خاصی لازم دارد، به کار برد و هنوز لازم است هنگام زنگ تفریح از او مراقبت کرد. حضور کودک بزرگتری در گروه ، ترکیب خوبی از محرک و مراقبت را تضمین می کند. کودک ۸ ساله همیشه یک همراه جالب نیست. ممکن است با مادر بزرگش که با او زندگی می کند. خیلی با بی تربیتی رفتار نماید. مادر بزرگ بهتر است در موارد خیلی خاص بازی های مشترک یا خواندن مطلبی ، با او سر و کار داشته باشد و مخصوصا نمی بایست وقتی پدر یا مادرش به کار او مشغولند، دخالت نماید. در چنین موقعی هرگونه دخالت مادر بزرگ این خطر را در بر دارد که کودک را به گفتن حرف های نامناسب و خارج از نزاکتی بکشاند. او وقتی برای دیدن مادر بزرگش به خانه اش می رود یا با او تنهاست به طرز خیلی متفاوتی رفتار می کند.
کودک ۸ ساله بحث کردن را دوست دارد. او بیشتر به اشتباهات دیگران مخصوصا اشتباهات مادرش واقف بوده ولی همچنین می تواند از خودش انتقاد کرده و بگوید:«من یک نفهم هستم!»، او می داند که دیگران ممکن است برایش بازی در آورند، در نتیجه حالت دفاعی به خودش می گیرد. او با سرودن اشعار بی معنی، حرف های احمقانه ای می زند و وقتی از آن خسته می شود، به شدت به خنده می افتد.
منبع: کتاب «روان شناسی کودک»
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ
بیشتر بخوانید:
لباس پوشیدن کودک هشت ساله
توالت و حمام رفتن کودک هشت ساله
خواب کودک هشت ساله
فعالیت های جسمانی کودک 8 ساله
ناراحتی های جسمانی کودک هشت ساله