[روایت های ذیل آیه]
در برخی از کتاب هایی که به بیان شان نزول آیات پرداخته اند ، روایاتی آمده است که به شان نزول این آیه اشاره دارد. در این شان نزول ها نشان از آن دارد که اعراب تازه مسلمان شده با اسلام خود می خواستند منّتی بر خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله) بنهند :
نزلت فی أعراب من بنی أسد بن خُزَیمة، قدموا على رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) المدینة فی سنة جدبة، فأظهروا الشهادتین و لم یکونوا مؤمنین فی السر، و أفسدوا طرق المدینة بالعَذَرَات و أغْلَوْا أسعارها، و کانوا یقولون لرسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): أتیناک بالأثقال و العیال و لم نقاتلک کما قاتلک بنو فلان، فأعطنا من الصدقة. و جعلوا یمنون علیه، فأنزل اللَّه تعالى فیهم هذه الآیة.[1]
نزلت فی أعراب من بنی أسد بن خُزَیمة، قدموا على رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) المدینة فی سنة جدبة، فأظهروا الشهادتین و لم یکونوا مؤمنین فی السر، و أفسدوا طرق المدینة بالعَذَرَات و أغْلَوْا أسعارها، و کانوا یقولون لرسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): أتیناک بالأثقال و العیال و لم نقاتلک کما قاتلک بنو فلان، فأعطنا من الصدقة. و جعلوا یمنون علیه، فأنزل اللَّه تعالى فیهم هذه الآیة.[1]
کارکرد آیه در تربیت دینی
انسانی که قدم در راه دینداری گذاشته است، باید مراتب دینداری را بشناسد و صرف به زبان آوردن برخی از مسایل عقیدتی، نمی تواند راهگشای رسیدن او به سعادت باشد.
از همین روی، خدای متعال در این آیه به اعرابی که قدم در راه دینداری گذاشته اند، مراتب دینداری را گوشزد می کند که این اولین قدم است که ایشان وارد شده اند و آنچه در نزد خدا مهم است، همانا ایمان داشتند که می توان آن را وارد شدن مسایل عقیدتی در قلب و جوارح دانست که دیگر از بین رفتنی نیست.
در «تربیت دینی»، هم باید مربی به این امر توجه داشته باشد و هم متربی، که ایمان دارای مراتبی است و ایستادن در پله اول، یعنی تسلیم شدن زبانی ، هیچ سودی برای رسیدن انسان به سعادت ندارد و راهی را برای او نمی گشاید به غیر از اینکه در بین مسلمانان، حکم اسلام بر او بار می شود.
از همین روی، خدای متعال در این آیه به اعرابی که قدم در راه دینداری گذاشته اند، مراتب دینداری را گوشزد می کند که این اولین قدم است که ایشان وارد شده اند و آنچه در نزد خدا مهم است، همانا ایمان داشتند که می توان آن را وارد شدن مسایل عقیدتی در قلب و جوارح دانست که دیگر از بین رفتنی نیست.
در «تربیت دینی»، هم باید مربی به این امر توجه داشته باشد و هم متربی، که ایمان دارای مراتبی است و ایستادن در پله اول، یعنی تسلیم شدن زبانی ، هیچ سودی برای رسیدن انسان به سعادت ندارد و راهی را برای او نمی گشاید به غیر از اینکه در بین مسلمانان، حکم اسلام بر او بار می شود.
کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن »[2]
مخاطب آیه: علامة طباطبایی (ره)، به قرینة آیة «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِر»[3] قائل است در این آیه نیز منظور بعضی از عرب های بادیه نشین هستند، نه همة ایشان و خدای متعال به پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیان می دارد، در جواب آنها که می پندارند ایمان آورده اند و اینگونه بر تو منّت می خواهند بنهند، بگو: که شما ایمان نیاورده اید بلکه مسلمان شده اید و مادامی که ایمان در قبل شما وارد نشده است، مومن نیستید .[4]
فرق اسلام و ایمان: به نظر نویسنده (ره) ، خدای متعال با بیان این آیه ، فرق اسلام و ایمان را بیان می کند و با نفی ایمان از اعراب در ابتدای آیه و سپس توضیح ایمان، به این نکتة مهم اشاره کرده و تفاوت اصلی ایمان و اسلام را بیان می دارد:
«الإیمان معنى قائم بالقلب من قبیل الاعتقاد، و الإسلام أمر قائم باللسان و الجوارح فإنه الاستسلام و الخضوع لسانا بالشهادة على التوحید و النبوة و عملا بالمتابعة العملیة ظاهرا سواء قارن الاعتقاد بحقیة ما شهد علیه و عمل به أو لم یقارن، و بظاهر الشهادتین تحقن الدماء و علیه تجری المناکح و المواریث.»[5]
منظور از اطاعت: در ادامة آیه، خدای متعال بیان می دارد که «إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکمُ مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیئا» بدین معنا که اگر خدا و رسولش را اطاعت کنید، چیزی از اعمال شما کم نمی شود.
علامة طباطبایی (ره)، در این بخش از آیه، اطاعت را اطاعتی خالصانه و واقعی می داند و منظور از آن را اطاعتی می دانند که ظاهر و باطن انسان با هم مطابقت داشته باشد نه اینکه همچون منافقان باشد که در ظاهر مطیع و در باطن گریزانند .
در اصل، اطاعت خدا، استجابت دعوت اوست و پذیرش هر چه او بدان دعوت کرده است؛ چه در حوزة عقیده و چه در حوزة عمل. [6]
با این نگاه، اطاعت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز روشن می شود و آن تصدیق رسالت او و پیروی در هر آنچه که بدان امر می کند، آن دستوراتی که مربوط به ولایت او در امور امت است.[7]
معنای عمل: معنای عملی که در اینجا بدان اشاره شده و خدای متعال از آن چیزی کم نمی کند، همانا جزای عمل است و نقض در عمل، همانا کم شدن در جزای عمل است .
با این سخن معنای این بخش از آیه «إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکمُ مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیًْئا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» اینگونه می شود : اگر خدا را در آنچه به شما امر کند – خلاصه اش پیروی دین او بر حسب اعتقاد است – و رسول را در آنچه به شما امر می کند، اطاعت کنید از پاداش اعمالتان چیزی کم نمی شود و دلیل آن همان « إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» است که در انتهای آیه آمده است. [8]
فرق اسلام و ایمان: به نظر نویسنده (ره) ، خدای متعال با بیان این آیه ، فرق اسلام و ایمان را بیان می کند و با نفی ایمان از اعراب در ابتدای آیه و سپس توضیح ایمان، به این نکتة مهم اشاره کرده و تفاوت اصلی ایمان و اسلام را بیان می دارد:
«الإیمان معنى قائم بالقلب من قبیل الاعتقاد، و الإسلام أمر قائم باللسان و الجوارح فإنه الاستسلام و الخضوع لسانا بالشهادة على التوحید و النبوة و عملا بالمتابعة العملیة ظاهرا سواء قارن الاعتقاد بحقیة ما شهد علیه و عمل به أو لم یقارن، و بظاهر الشهادتین تحقن الدماء و علیه تجری المناکح و المواریث.»[5]
منظور از اطاعت: در ادامة آیه، خدای متعال بیان می دارد که «إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکمُ مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیئا» بدین معنا که اگر خدا و رسولش را اطاعت کنید، چیزی از اعمال شما کم نمی شود.
علامة طباطبایی (ره)، در این بخش از آیه، اطاعت را اطاعتی خالصانه و واقعی می داند و منظور از آن را اطاعتی می دانند که ظاهر و باطن انسان با هم مطابقت داشته باشد نه اینکه همچون منافقان باشد که در ظاهر مطیع و در باطن گریزانند .
در اصل، اطاعت خدا، استجابت دعوت اوست و پذیرش هر چه او بدان دعوت کرده است؛ چه در حوزة عقیده و چه در حوزة عمل. [6]
با این نگاه، اطاعت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز روشن می شود و آن تصدیق رسالت او و پیروی در هر آنچه که بدان امر می کند، آن دستوراتی که مربوط به ولایت او در امور امت است.[7]
معنای عمل: معنای عملی که در اینجا بدان اشاره شده و خدای متعال از آن چیزی کم نمی کند، همانا جزای عمل است و نقض در عمل، همانا کم شدن در جزای عمل است .
با این سخن معنای این بخش از آیه «إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکمُ مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیًْئا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» اینگونه می شود : اگر خدا را در آنچه به شما امر کند – خلاصه اش پیروی دین او بر حسب اعتقاد است – و رسول را در آنچه به شما امر می کند، اطاعت کنید از پاداش اعمالتان چیزی کم نمی شود و دلیل آن همان « إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» است که در انتهای آیه آمده است. [8]
محمدحسین افشاری
پی نوشت:
[1]. احمد بن علی واحدی، اسباب نزول القرآن، تحقیق:کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب اسلامی، 1411، اول، ج1، ص 412.
[2]. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج 18، ص 328-329 .
[3]. سورة توبه ،آیة 99.
[4]. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص 328.
[5]. همان، ص 328-329.(ترجمه: ایمان معنایى است قائم به قلب و از قبیل اعتقاد است، و اسلام معنایى است قائم به زبان و اعضاء، چون کلمه اسلام به معناى تسلیم شدن و گردن نهادن است. تسلیم شدن زبان به اینست که شهادتین را اقرار کند، و تسلیم شدن سایر اعضاء به این است که هر چه خدا دستور مىدهد ظاهرا انجام دهد، حال چه اینکه واقعا و قلبا اعتقاد به حقانیت آنچه زبان و عملش مىگوید داشته باشد، و چه نداشته باشد، و این اسلام آثارى دارد که عبارت است از محترم بودن جان و مال، و حلال بودن نکاح وارث او)
[6]. همان ،ص 329.
[7]. همان.
[8]. همان.
بیشتر بخوانید:
تربیت دینی در آیه 14 سوره حجرات(بخش اول)
تربیت دینی در آیه 30 سوره روم (بخش اول)
تربیت دینی در آیه 136 سوره نساء (بخش اول)
سخنی کوتاه در تربیت دینی
ضرورت تربیت دینی
روش تربیت دینی کودکان