همه خصوصیات همسر را نباید تغییر داد. این امر منجر به ایجاد مقاومت در او شده، اعتماد به نفسش را زایل می کند.
از ویژگی های خانواده متعادل، تشخیص مصلحت زندگی و ترجیح آن بر منفعت شخصی است و این خصوصیات در پرتو همگرایی زوجین، امکان پذیر است. قرار دادها و مقررات در این خانواده، مورد احترام است ولی آن جا که پای مصلحت بزرگتری در میان باشد، هر یک از زوجین از انعطاف پذیری روحی خاصی برخوردار است که خواسته های فردی را فدای پیشبرد اهداف زندگی خواهد نمود.
در پاره ای از موارد، همگرایی در رابطه زوجین با یکدیگر، قابل حصول است، ولی والدین در زمینه نوع برخورد با فرزندان، به واگرایی (ناهماهنگی) می رسند.
همان گونه که ملاحظه کردیم، همگرایی در خانواده متعادل، حوزه وحدت یافته ای را می آفریند که بستر مساعدی برای شکوفایی و خلاقیت اعضای خانواده می باشد. «واگرایی» به نوبه خود طرحی از خانواده را در می افکند که همچون دو حوزه جداگانه، شاهد به هدر رفتن انرژی های زندگی است که صرف اصطکاک و تقابل می شود.
اولین گام برای تحصیل روحیه رفاقت در زندگی مشترک، پذیرش همسر است. آن هایی که همسرشان را آن گونه که «هست، می پذیرند» نه آنچنان که «می خواهند، باشد» به این مرحله ارزشمند نائل می شوند که دوستی و رفاقت در روابط متقابل شان موج می زند.
پذیرش همسر در نگرش تحلیلی، شامل پذیرش شخصیت، افکار، علائق و سهم او در مدیریت زندگی است.
«لجاجت» و «رقابت ناسالم»، چهره دیگری از روابط زن و شوهر را به تصویر می کشد. زنان و مردانی که به همسر خود همچون رقیبی آشتی ناپذیر می نگرند، تجسم «واگرایی» و «تزلزل» در زندگی مشترک هستند. این امر به ویژه در زوج هایی که همسن بوده و یا اختلاف سنی کمی با یکدیگر دارند، مشهود است. آنان بعضا در پذیرش مدیریت زندگی دچار مشکل هستند و کانون اولیه اختلافات از همین جا نشأت می گیرد.
1.همگرایی در زندگی مشترک میان زن و شوهر، امری نسبی است و جنبه مطلق ندارد؛ به این مفهوم که هرگز نمی توان انتظار داشت که زوجین در تمامی موارد توافق داشته و همگرا باشند، بلکه منظور این است که در غالب موارد، انتظار می رود که بتوانند سیاستی هماهنگ را در برخورد با مسایل، اتخاذ نمایند.
2.همگرایی، نسبت مستقیم با شناخت دارد، به گونه ای که با پشت سر گذاشتن سال های اولیه زندگی، درجه شناخت و معرفت زوجین از یکدیگر، بیشتر و عمیق تر می گردد. لذا زنان و مردان جوان نباید در اولین گام های زندگی، انتظار هماهنگی کامل و تمام عیار را از همسرشان داشته باشند.
3.همه خصوصیات همسر را نباید تغییر داد. این امر منجر به ایجاد مقاومت در او شده، اعتماد به نفسش را زایل می کند. تلاش زوجین باید مصرف تغییر خصوصیاتی در همسرشان شود که همچون عایقی از حصول تفاهم آن ها جلوگیری می کند.
4.در تصمیم گیری ها و انتخاب راه حل ها و برنامه ریزی های زندگی لازم است هر یک از زوجین، حقی برای همسرشان در نظر گیرند و او را از صحنه تصمیمات، دور و بر کنار نگه ندارند. مدیریت مطلوب در زندگی زمانی امکان پذیر خواهد بود که هر فرد از اهمیت نقش خود در پیشبرد خانواده، اطمینان حاصل نماید.
5.مصلحت خانواده ایجاب می کند که هر یک از زوجین به مجرد نارضایتی از همسر، او را از زندگی کنار نگذارد و جایگاهش را در خانواده و در کانون قلب فرزندان به خوبی حفظ نماید. پدری که نقش سایه در زندگی داشته و به حاشیه خانواده رانده شده است، هیچ گاه تأثیر اخلاقی بر فرزندان نخواهد داشت. مادری که از موقعیت اصلی اش محروم شده و هیچ گونه سهمی در مراحل تصمیم گیری زندگی ندارد، یقیناً مادر موفقی برای فرزندان و همسری لایق برای شوهرش نخواهد بود.
1.آیا با شنیدن عقیده همسرتان، بلافاصله به مخالفت با او می پردازید؟
2.آیا سیاست های تربیتی و اخلاقی همسرتان را در حضور فرزندان، تخطئه می کنید؟
3.آیا در حضور فرزندتان، جنبه های مثبت شخصیت همسرتان را مورد تقدیر و تشویق قرار می دهد؟
4.آیا در حضور فرزند خود، از همسرتان انتقاد می کنید؟
5.آیا اگر متوجه اشتباه خود شدید، از همسرتان عذر خواهی می کنید؟
6.آیا این عذرخواهی را در حضور فرزندان، انجام می دهید؟
7.آیا فرزند خلافکار خود را که همسرتان با او موقتا قهر کرده است، مورد تشویق قرار می دهید؟
8.آیا وقتی از فرزند خود سوال می کنید، همسرتان دخالت می کند؟
9.آیا وقتی که همسرتان به فرزند شما توصیه ای می کند، شما در این کار دخالت می کنید؟
10.آیا فرزندتان را بر علیه همسرتان تحریک می کنید؟
منبع : سایت حوزه نت
ب) همگرایی در برابر واگرایی
یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت و یا عدم موفقیت در زندگی، نحوه مدیریت کانون خانواده است. چنانچه خانواده به صورت یک حوزه متشکل و وحدت یافته و منتظم اداره شود، تصمیمات، اندیشه ها و کنش ها به سوی یک کانون جهت گیری می شود و مرکزیت مقتدر و متحدی به وجود می آید. زن و شوهر در این کانون، در کنار یکدیگر قرار می گیرند و به مرور زمان، قطب واحدی در تصمیم گیری و هدایت زندگی شکل می گیرد. چنین کیفیتی به نام «همکنشی» و یا «همگرایی» موسوم است و از طریق آن خط مشی خانواده برای حال و آینده، روشن و مشخص است و الگوی مطلوبی برای تنظیم مناسبات زوجین، فراهم می شود. در این جا، اصطلاحاً همگرایی را مترادف با هماهنگی و واگرایی را مترادف با ناهماهنگی، آورده ایم.از ویژگی های خانواده متعادل، تشخیص مصلحت زندگی و ترجیح آن بر منفعت شخصی است و این خصوصیات در پرتو همگرایی زوجین، امکان پذیر است. قرار دادها و مقررات در این خانواده، مورد احترام است ولی آن جا که پای مصلحت بزرگتری در میان باشد، هر یک از زوجین از انعطاف پذیری روحی خاصی برخوردار است که خواسته های فردی را فدای پیشبرد اهداف زندگی خواهد نمود.
در پاره ای از موارد، همگرایی در رابطه زوجین با یکدیگر، قابل حصول است، ولی والدین در زمینه نوع برخورد با فرزندان، به واگرایی (ناهماهنگی) می رسند.
رفاقت در برابر لجاجت
روح حاکم بر خانواده «همگرا»، صمیمیت، یکدلی، یکرنگی و در یک کلمه «رفاقت» است و جو غالب بر خانواده «واگرا»، بیگانگی، فاصله عاطفی و در یک کلمه «لجاجت» است.همان گونه که ملاحظه کردیم، همگرایی در خانواده متعادل، حوزه وحدت یافته ای را می آفریند که بستر مساعدی برای شکوفایی و خلاقیت اعضای خانواده می باشد. «واگرایی» به نوبه خود طرحی از خانواده را در می افکند که همچون دو حوزه جداگانه، شاهد به هدر رفتن انرژی های زندگی است که صرف اصطکاک و تقابل می شود.
اولین گام برای تحصیل روحیه رفاقت در زندگی مشترک، پذیرش همسر است. آن هایی که همسرشان را آن گونه که «هست، می پذیرند» نه آنچنان که «می خواهند، باشد» به این مرحله ارزشمند نائل می شوند که دوستی و رفاقت در روابط متقابل شان موج می زند.
پذیرش همسر در نگرش تحلیلی، شامل پذیرش شخصیت، افکار، علائق و سهم او در مدیریت زندگی است.
«لجاجت» و «رقابت ناسالم»، چهره دیگری از روابط زن و شوهر را به تصویر می کشد. زنان و مردانی که به همسر خود همچون رقیبی آشتی ناپذیر می نگرند، تجسم «واگرایی» و «تزلزل» در زندگی مشترک هستند. این امر به ویژه در زوج هایی که همسن بوده و یا اختلاف سنی کمی با یکدیگر دارند، مشهود است. آنان بعضا در پذیرش مدیریت زندگی دچار مشکل هستند و کانون اولیه اختلافات از همین جا نشأت می گیرد.
توصیه های تربیتی
اینک مواردی را که در حصول همگرایی (هماهنگی) زوجین، جنبه عملی و کاربردی دارد، بیان می کنیم:1.همگرایی در زندگی مشترک میان زن و شوهر، امری نسبی است و جنبه مطلق ندارد؛ به این مفهوم که هرگز نمی توان انتظار داشت که زوجین در تمامی موارد توافق داشته و همگرا باشند، بلکه منظور این است که در غالب موارد، انتظار می رود که بتوانند سیاستی هماهنگ را در برخورد با مسایل، اتخاذ نمایند.
2.همگرایی، نسبت مستقیم با شناخت دارد، به گونه ای که با پشت سر گذاشتن سال های اولیه زندگی، درجه شناخت و معرفت زوجین از یکدیگر، بیشتر و عمیق تر می گردد. لذا زنان و مردان جوان نباید در اولین گام های زندگی، انتظار هماهنگی کامل و تمام عیار را از همسرشان داشته باشند.
3.همه خصوصیات همسر را نباید تغییر داد. این امر منجر به ایجاد مقاومت در او شده، اعتماد به نفسش را زایل می کند. تلاش زوجین باید مصرف تغییر خصوصیاتی در همسرشان شود که همچون عایقی از حصول تفاهم آن ها جلوگیری می کند.
4.در تصمیم گیری ها و انتخاب راه حل ها و برنامه ریزی های زندگی لازم است هر یک از زوجین، حقی برای همسرشان در نظر گیرند و او را از صحنه تصمیمات، دور و بر کنار نگه ندارند. مدیریت مطلوب در زندگی زمانی امکان پذیر خواهد بود که هر فرد از اهمیت نقش خود در پیشبرد خانواده، اطمینان حاصل نماید.
5.مصلحت خانواده ایجاب می کند که هر یک از زوجین به مجرد نارضایتی از همسر، او را از زندگی کنار نگذارد و جایگاهش را در خانواده و در کانون قلب فرزندان به خوبی حفظ نماید. پدری که نقش سایه در زندگی داشته و به حاشیه خانواده رانده شده است، هیچ گاه تأثیر اخلاقی بر فرزندان نخواهد داشت. مادری که از موقعیت اصلی اش محروم شده و هیچ گونه سهمی در مراحل تصمیم گیری زندگی ندارد، یقیناً مادر موفقی برای فرزندان و همسری لایق برای شوهرش نخواهد بود.
خودسنجی و همگرایی
به منظور ارائه معیاری در زمینه سنجش همگرایی زن یا مرد در زندگی مشترک، تعدادی از سوالات مربوط به این امر را مطرح می کنیم که نوع پاسخ به آن ها خود به منزله ملاک و میزان مشخصی در زمینه همگرایی یا واگرایی است:1.آیا با شنیدن عقیده همسرتان، بلافاصله به مخالفت با او می پردازید؟
2.آیا سیاست های تربیتی و اخلاقی همسرتان را در حضور فرزندان، تخطئه می کنید؟
3.آیا در حضور فرزندتان، جنبه های مثبت شخصیت همسرتان را مورد تقدیر و تشویق قرار می دهد؟
4.آیا در حضور فرزند خود، از همسرتان انتقاد می کنید؟
5.آیا اگر متوجه اشتباه خود شدید، از همسرتان عذر خواهی می کنید؟
6.آیا این عذرخواهی را در حضور فرزندان، انجام می دهید؟
7.آیا فرزند خلافکار خود را که همسرتان با او موقتا قهر کرده است، مورد تشویق قرار می دهید؟
8.آیا وقتی از فرزند خود سوال می کنید، همسرتان دخالت می کند؟
9.آیا وقتی که همسرتان به فرزند شما توصیه ای می کند، شما در این کار دخالت می کنید؟
10.آیا فرزندتان را بر علیه همسرتان تحریک می کنید؟
منبع : سایت حوزه نت
بیشتر بخوانید :
زمینه ها و روش های تفاهم در زندگی مشترک
راهکارهایی برای افزایش تفاهم در زندگی
اهمیت تفاهم در خانواده
عوامل استحکام و تفاهم همسران