ویژگی های رفتاری کودک ده ساله (بخش اول)

کودک ده ساله دیگر آمده می شود رفتار بزرگ ترهای خود را در زندگی به اجرا در بیاورد. او دیگر در انتهای کودکی قرار دارد. با ما همراه باشید تا با ویژگی های رفتاری کودک ده ساله بیشتر آشنا شوید.
سه‌شنبه، 20 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژگی های رفتاری کودک ده ساله (بخش اول)

کودک ۱۰ ساله معمولا از شخصیت دیگران مانند شخصیت خود اطلاع دارد.


منحنی رفتاری کودک ده ساله  

۱۰ سالگی مانند ۵ سالگی سن مهمی است. این دو سن سبب تکمیل جزء به جزء تمایلات گسترش یافته ای می شود که این تمایلات در اولویت واقع می شوند؛ اما ۱۰ سالگی نسبت به آنچه که آینده برای بچه ۵ ساله ذخیره می کند، تأثیر بیشتری بر ما می گذارد. بچه ۱۰ ساله احتیاج به یاری دیگران نداشته و به اندازه کافی به خودش متکی است، آنچنان که می تواند به عنوان یک محصول کامل و رسیده در نظر گرفته شود. تقریبا هیچ جزء خودش، برایش وجود خارجی ندارد و این یک کشش بالقوه یا تعلق به وجود تکامل یافته خود می باشد.
بنابراین یک کودک ۱۰ ساله از تعادل روحی خوبی برخوردار است و تماس بسیاری با اطرافیان بزرگسال، انطباق با آنان و توانائی های مختلف را دارد و در ظاهر بیشتر مانند یک فرد بزرگسال به نظر می رسد، در حقیقت شخصیت وی حالا بسیار مشخص است. احساس تیزهوشی در او به حدی از کمال رسیده که می توان به سادگی او را مانند یک جوان یا حداقل یک نوجوان در نظر گرفت. ۵ سالگی یک سن خنثی و در عین حال مهم است اما۱۰سالگی چنین نیست، در ۱۰ سالگی اختلافات جنسی بسیار واضح است.

[تفاوت دختران و پسران ده ساله با یکدیگر]

روانشناسی یک دختر بچه ۱۰ساله و روانشناسی یک پسر ۱۰ ساله را که آموزش دیده و تجارب مشابهی را کسب کرده اند، مشخص می کند. دختر بچه بسیار خودنمایی می کند، حس اجتماعی بیشتری دارد و به موضوعاتی در مورد ازدواج و خانواده بیشتر علاقه دارد، این اختلافات عمیق به نظر می رسد. در شرایط طبیعی فرهنگی، اختلاف های دیگر جنسی قابل رؤیت می شوند اما لازم نیست که در منحنی رفتار معمولی، در نظر گرفته شوند.
ویژگی هایی که سطح ۱۰ ساله ها را مشخص می کنند، در رابطه با رفتارهای سن بلوغ ۹ ساله، بهتر تفسیر می شوند. همان طور که آن را مشاهده کرده ایم، کودک ۹ ساله به دنبال اصلاح اطلاعات خود می باشد که برایش جدیت و سودمندی به همراه می آورد. با دقتی همیشگی کار می کند و با میل و رغبت فعالیت را به دیگری انتقال نمی دهد. او تقریبا به طور دائم در فشار است، مانند اینکه علیه زمان مبارزه می کند. برای مقایسه هرچند که پر هیجان است اما سست و بی قید می باشد. او حاکم خود و استعدادهایش بوده و بدون کوشش و تلاش عمل می کند. با سرعت کار کرده و از ناحیه محرک حساب ذهنی مغز خود کمک می گیرد. او اغلب هنگامی که موضوع به تنظیم وقت و انرژی اش مربوط می شود، مهارت واقعی از خود بروز می دهد. رفتار عمومی، روش و جهت گیری های داخلی اش بسیار پیچیده هستند. بیشترین کنترل فردی به خوبی در رفتارش ظاهر می شود. با تقویت بعضی از استعدادهای بصری، دستی و صوتی، کودک می تواند به یک تکلیف بصری پرداخته و همزمان یک گفتگو را دنبال کند.

[تفاوت کودک نه ساله و ده ساله]

کودک 9 ساله گاهی باید از کارش دست بکشد تا بتواند صحبت کند، بخاطر همین نظم کودک ۱۰ ساله قادر به انجام حرکات مودبانه ای است که اساس ماهیچه ای دارند زیرا تمام اعضاء بدنش کمتر در یک جهت سوق داده شده اند، سایر رفتارهایش بیشتر پیچیده و مبهم هستند و با تلفیق های بسیار جزئی عکس العمل بیشتری نشان می دهند.
این اختلاف های نسبی دارای تناقض های فرهنگی مهمی است و کودک ۱۰ ساله را نسبت به اطلاعاتی در باره انضباط اجتماعی، عقاید و پیش داوری های بسیار گسترده، خوبی ها و بدی ها بسیار حساس می نماید. به طور نسبی مطالبه حق، برایش آسان می باشد. او حاضر به شرکت در بحث های اساسی در مورد مشکلات اجتماعی، کاهش نسل، جنایت ، روابط بین کارفرما و حقوق بگیر ، بازار سیاه و غیره می باشد.
والدین اغلب چیزی از درک مسائل اجتماعی نسبت به یک کودک ۱۰ساله نمی دانند، آنها بیشتر اوقات با او مانند یک بچه ۸ ساله رفتار می کنند یا با او یک رفتار روشنفکر مآبانه دور از فکر و اندیشه را حفظ می نمایند و این رفتار مانع از سازماندهی روشنفکر کردن کودک می شود. با وجود این، زمان ، عقاید آزادی خواهانه را به او تلقین خواهد کرد.
معلمین باهوش از تأثیر مهمی که کودکان به خاطر افکار و مطالعه علوم اجتماعی منتشر می سازند و این مطالعه از پنجمین سال زندگی تحصیلی آغاز می شود، آگاهی دارند. مطالعه ای که به چهار آزادی اساسی و شرایط آسایش انسان مربوط می شود. مددکاران اجتماعی به خوبی می دانند هر انتقادی بر دوره دهمین سال زندگی کودکان بی خانمان اثر می گذارد. ویژگی های محدود تأثیر پذیری کودک ۹ ساله و زندگی کودک ۱۰ ساله در محیطی مبتلا و آلوده به جرم و خشونت مشخص می شود. این گونه رفتارها را در بهترین یا بدترین کودکان شناسایی کند.
اغلب می گویند که کودک ۱۰ ساله برای دسته یا سازمان خود نسبت به خانواده اش اهمیت بیشتری قائل است. در مورد این موضوع حقایقی وجود دارد، اما در مجموع دارای یک وجه انتقادی کاملا توسعه یافته می باشد. او بی عدالتی ها را خاطرنشان می کند و شما گاهی به خاطر مشاهدات و درک صحیحش متعجب می شوید. او ظرفیت والدینش را می سنجد و آنها را به ور جدی با والدین همبازی هایش مقایسه می نماید ولی بیشتر این مقایسه ها مطرح نشده باقی می ماند، اما بعضی از آنها را آشکار می سازند. از او بخواهید تا معلم مدرسه اش را برای شما توصیف کند و شما از آن یک چهره حقیقی بدست خواهید آورد. دوشیزه «الف» می گوید: «او دقیق است، زیاد فریاد می زند، اما با وجود این مهربان است».
دوشیزه «ب» می گوید: «خیلی از بچه ها او را دوست ندارند و بعضی از بچه ها اصلا از او خوششان نمی آید». دوشیزه «ج» می گوید: «او خیلی چاق است و موهای زرد دارد، راست می نشیند و اینطوری راه می رود».
کودک ۱۰ ساله معمولا از شخصیت دیگران مانند شخصیت خود اطلاع دارد. اختلاف های شخصیتی در ۹ سالگی قابل رؤیت هستند و در ۱۰ سالگی نیز مشخص می باشند. کودک ۱۰ ساله به عنوان مرد و زنی که در آینده مورد خطاب قرار می گیرد تأثیر مثبتی نشان می دهد و از خود یک ذات زیبا، روش و هنجاری اصیل، استعداد برای عمل نمودن در تمامی زمینه ها، ادراک روابط اجتماعی و سلسله وسیع رفتارهای شخصیتی ابراز می دارد که همه اینها می توانند پیشگویی و آینده نگری برای استعداد و شغل آینده اش باشند.
در سازماندهی روابط اجتماعی اش می تواند نوعی مهارت و یک احساس دقیق از خود نشان دهد که دلالت بر قابلیت فرماندهی به خود می کند. برای او لازم است که بتواند تمامی این استعدادهای ویژه را شناسایی نماید و این شناسایی برای ممارست در دستیابی پیش از موقع به استعداهای آینده نیست بلکه به خاطر موضوع بهداشت روانی است. طبیعتا یک تمدن دموکراتیک و آزادی خواهانه ، انواع استعدادها را مساعد خواهد کرد.
مدارس اهمیت بسیار زیادی برای استعدادهای ذهنی و هوشی کودکان قائل هستند. کودکی که به خوبی واجد گفتار شفاهی نیست، اما دارای قابلیت های حرکتی است در عین حال باید دارای فرصت های زیادی باشد تا این استعدادها را به کار برده طریقه بیان اجتماعی خودش را ارائه دهد. این جذابیت مربوط به استعدادها تحت نظارت اجتماعی، دارای دو نتیجه مهم می باشد. این امر برای تحکیم احترام و اطمینان به خود برای رویارویی با ضرورت وجود آشوبگران جوانی است که دارای این چنین اهمیتی می باشند و همچنین برای جامعه وسیله ای است برای حمایت در مقابل ارتکاب جرم دوران جوانی است.


ادامه دارد...


منبع: کتاب روان شناسی کودک
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط