عوامل ایجاد وسواس

یک آفتی که مانند خُوره به جان شخص می افتد و از درون او را تهی می‌کند، مرض وسواس است. زندگی را به کام فرد و اطرافیانش تلخ می‌کند و عمر ارزشمند فرد را به باد هدر می‌دهد. باعث می‌شود تا فرد از پیشرفت در مراحل علمی و جامعه ای باز بماند. ما در این نوشتار می‌خواهیم به عواملی که سبب وسواس می‌شود اشاره کنیم.
شنبه، 18 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سجاد رستمی چورتی
موارد بیشتر برای شما
عوامل ایجاد وسواس
اراده خودتان را تقویت کنید و اجازه ندهید افکارتان، اختیار شما را به دست گیرد. برای این کار با تکنیک های افزایش تمرکز و اراده به خودتان کمک کنید.
 

مقدمه 

بسیاری از اتفاقات و ماجراها در کنار زندگی روزانه ما برای دیگران  و حتی داخل زندگی ما در حال جریان هستند که ما چشم و گوش خود را بسته و از کنار آنها با بی خیالی عبور کرده. وقتی صدای مادر یکی از بچه های محل که با من در حال درد و دل کردن بود را می‌شنیدم و در ذهن خودم می گفتم خدایا این مادر چرا این همه نگران و آشفته است؟ مشکل او چیست؟ صحبت های آن مادر روستای، شیرین بود اما کم کم این شیرینی لهجه و صدایش با بُغضی که در دل داشت تبدیل به تلخی و گریه شد که کام  هر دوی ما را تلخ کرده بود. مادر می گفت؛ فرزند من چند ماهی هست که به بیماری وسواس مبتلا شده و من خیلی نگرانم که آینده این بچه چه می‌شود. 

نکته: نگرانی مادر به حق بود. چون فرزندش مدتهای زیادی وقت خودش را صرف این می‌کرد تا فقط دستانش را بشوید. 

همه عمر خودش را صرف کارهای باطلی می‌کرد و هم آبی که مایع زندگانی است را حیف و میل می‌کرد. ما در اینجا می‌خواهیم به عواملی که سبب وسواس می‌شود اشاره کنیم. 
 

مفهوم وسواس چیست؟ 

مفهوم وسواس در روان شناسی و روانپزشکی به فکر، کلمه یا تصویری اطلاق می گردد که به رغم اراده انسان به هشیاری وی هجوم می آورد، سازمان روانی فرد را تحت سیطره خود قرار می دهد و اضطراب گسترده ای را در او بر می انگیزد و نتیجه این امر، انجام اعمال اجباری و بیهوده و فرو رفتن در اعماق افکار ناراحت کننده است[1] 
 
عوامل و ریشه های بیماری وسواس، عبارتند از:

1. نداشتن علم و شناخت از دین

نا آگاهی در زمینه احکام دینی و عبادت ها موجب بروز این بیماری می شود،حال آنکه دین اسلام سفارش کرده است که از به رنج انداختن خود بپرهیزیم. 

نکته؛ آنچه در ابتدا در درمان این بیماری نیاز به درمان دارد، " فکر و ذهن" افراد نسبت به دین اسلام و احکام دین است. بنابراین انسان وسواسی قبل از آن که پیرو خدا و عقل باشد، تابع شیطان و هوای نفس خود است و به جای آن که از حکم خدا و پیامبر تبعیت کند، از هوای نفس خود پیروی می‌کند؛ زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید که : «یرید الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر؛ خداوند خواسته است که بر شما آسان بگیرد و نمی‌خواهد به کسی سخت بگیرد»[2] 
 

2. بیکاری طولانی مدت

اعمال وسواسی زمانی بیشتر بروز می کند که فرد زمان های زیادی بیکار است در این زمان‌ها افکار منفی به راحتی می‌توانند در ذهن شما رسوخ کرده و هر کاری که دلش بخواهد با ذهن شما بکند . بنابراین سعی کنید زمان های بیکاری خود را با فعالیت هایی که ذهن تان را درگیر می کند پر کنید. بهتر است این فعالیت ها عملی و به گونه ای باشد که دستان شما نیز درگیر آن شود. 
 

3. اراده ضعیف

افرادی که اراده ضعیفی دارند خیلی راحت تر در دام وسواس گرفتار می‌شوند و خودشان سبب هلاکت و آزار خودشان می شوند. اراده خودتان را تقویت کنید و اجازه ندهید افکارتان، اختیار شما را به دست گیرد. برای این کار با تکنیک های افزایش تمرکز و اراده به خودتان کمک کنید.
 

4. وسوسه های شیطان

شاید با خودتان بگویید که فقط در زمینه عبادت است که شیطان سراغ ما میاد و وسوسه می‌کند. می‌خواهم بگویم که فراتر از این حرف ها است.  بزرگ ترین ریشه وسواس،همین تلقین های شیطانی است. خداوند، در کتاب آسمانی خویش می فرماید: بگو از شر شیطان وسوسه گر به خداوند آدمیان پناه می برم![3] از این رو، جلوگیری از نفوذ شیطان در کارهای روزمره و به ویژه در هنگام عبادت (نماز، روزه، اعمال حج و…) که حساس ترین لحظه حضور شیطان برای جدایی انداختن میان عابد و معبود می باشد، بسیار ضروری است.و در این صورت است که شما اگر با اراده باشید، شیطان به ناتوانی خود پی می‌برد. 
 

5. تحقیر فرزند

عدهاى از بیماران وسواسی کسانی هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بی عرضه ای هستی، لیاقت نداری، در خور آدم نیستی، بدرد زندگی نمی خوری... و از بابت عدم لیاقت خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سرکوفت شنیده و تنبیه شده اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است.[4]

نکته پایانی به همه عزیزانی که مبتلا به وسواس هستند: می‌توان  گفت وسواس، «خود» تو را بلعیده است. برای اینکه خودت بشوی یک ارزیابی کلی از خود و توانایی‌های خود بکن. این برای شروع کار الزامی است. ببین چقدر می‌توانی روی خودت حساب کنی. یا چقدر در برابر وسواس خسته‌ شده‌ای اگر به واسطه حقارت‌های وسواسی تحقیر شده باشی، خیلی زود می‌جنبی.

فقط کافی است که سرپا باشی. حتی اگر پاهایت بلرزند و دندان‌هایت به هم بخورند. همین‌ که باشی، هنوز تماماً تمام نشده‌ای و کفایت می‌کند. اعتماد به خود را ارزیابی کن. اگر احساس می‌کنی افسرده هستی، باید فعالیت خودت را بیشتر بکنید.

پی نوشت :
[1] پریرخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، جلد دوم، صفحه 12.
[2] قرآن کریم ، سوره بقره، آیه 185.
[3] سوره ناس، آیه 4.
[4] بروس، م. هایمان و چری پدر یک، مترجم حبیب الله قاسم زاده، رهایی از وسواس (راهنمای درمان وسواس برای بیماران)، تهران: ارجمند، چاپ سوم، 1396. مراجعه شود به این کتاب.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.