وقتی کودک تان به شما «نه» میگوید، سعی کنید آنچه را که گفته اید، به شکل دیگری بیان کنید که باعث شود کار بهتری به نظر بیاید و در نتیجه او پاسخ مثبت دهد.
روش های برخورد با نه گفتن های کودک
از حس استقلالش سود ببرید :
چند ماه پیش ممکن بود اگر به کودک تان میگفتید: «مامان یا بابا میخواد اسباببازیها رو جمع کنه، میشه لطفاً به من کمک کنی؟» او با خوشحالی پاسخ میداد. اما الان که احساس استقلال میکند و میخواهد به همه چیز «نه» بگوید، بهتر است به جایش بگویید: «به مامان یا بابا نشون بده که تو میتونی این کار رو خودت به تنهایی انجام بدی». احتمالاً تا الان فهمیدهاید که این ترفند به قدر کافی خوب جواب میدهد!
نوبتی بودن را هم امتحان کنید :
کودکان دو ساله میخواهند هر کاری را خودشان انجام دهند. اما همهٔ رفتارهای این کوچولوهای مستقل وقتی تبدیل به بازی و از روی شناخت باشد دیگر خسته کننده نخواهد بود. به عنوان مثال، وقتی از کودک تان میخواهید تا کاری مثل بیرون آمدن از صندلی ماشین انجام دهد بعد از اینکه کمربندش را باز کردید ولی او همچنان خشکش زده است، میتوانید برای انجام این کار به او مدتی کوتاهی فرصت بدهید و بعد اگر او با سرعت کافی حرکت نکرد، به او بگویید که الان نوبت اوست، اما اگر این کار را نکند، نوبت شما خواهد بود.
اگر بازهم حرکت نکند، شروع به شمارش تا ۱۰ کنید تا بداند که زمانش در حال اتمام است. بعضی وقتها برای جالب تر شدن آن، وقتی به عددهای آخر میرسید شمارش را تندتر کنسد یا به او بگویید که آخرین بار طی هشت ثانیه این کار را کرد تا تشویق شود که رکورد قبلی خود را بشکند. اگر هنوز کارش را تمام نکرده باشد، به او بگویید دیگر نوبت شماست و به سمت او حرکت کنید. معمولاً این حرکت شما کافی است تا کارش را تمام کند.
اگر بازهم حرکت نکند، شروع به شمارش تا ۱۰ کنید تا بداند که زمانش در حال اتمام است. بعضی وقتها برای جالب تر شدن آن، وقتی به عددهای آخر میرسید شمارش را تندتر کنسد یا به او بگویید که آخرین بار طی هشت ثانیه این کار را کرد تا تشویق شود که رکورد قبلی خود را بشکند. اگر هنوز کارش را تمام نکرده باشد، به او بگویید دیگر نوبت شماست و به سمت او حرکت کنید. معمولاً این حرکت شما کافی است تا کارش را تمام کند.
موضوع را به شکل متفاوتی بیان کنید :
یک راه دیگر بیان موضوع مورد نظر به شکلی متفاوت در راستای علایق کودک است. مثلاً، وقتی کودک تان به شما «نه» میگوید، سعی کنید آنچه را که گفتهاید، به شکل دیگری بیان کنید که باعث شود کار بهتری به نظر بیاید و در نتیجه او پاسخ مثبت دهد. به عنوان مثال، اگر کودک شما عاشق جارو کشیدن است و شما از او درخواست کردهاید که اسباببازیهایش را جمع کند و او در جواب گفته است: «نه!» میتوانید بگویید: «خب، میخوای جارو بکشی؟» بعد مطمئناً او پاسخ خواهد داد: «آره!» و سپس شما خواهید گفت: «پس اول باید اسباببازیهات رو جمع کنی تا بتونی جارو کنی.»
بگذارید بروید :
اگر کودک تان تازه عادت «نه» گفتن را پیدا کرده است و در آن خیلی هم مهارت دارد. وقتی به عوض کردن پوشکش یا غذا خوردن یا لباس پوشیدن یا هر چیز دیگری «نه» میگوید، شما فقط بگویید: «باشه، پس مامان میره ظرفها رو بشوره» و اتاق را ترک کنید. احتمالاً بیشتر از پنج ثانیه طول نمیکشد که از پشت صدای تان میزند و دیگر آماده است تا کاری را که لازم است و از او خواستهاید انجام دهید.
از روانشناسی معکوس استفاده کنید :
گاهی هم وقتی از کودک تان «نه» میشنوید، میتوانید از روانشناسی معکوس استفاده کنید که ظاهراً همیشه جواب میدهد. به عنوان مثال، بعد از شنیدن «نه»، فقط به او بگویید: «خب باشه، من این کار رو خودم تنها انجام میدم.» و اگر از همیشه بگذریم، به احتمال زیاد در ۹۰ درصد مواقع، آن میل مفرطش به استقلال به جوش میآید و به میان حرف تان میپرد و میگوید: «نه، من خودم انجامش میدم» و همان کاری را میکند که خواسته بودید.
اولویت بندی کنید :
مرحلهٔ «نه» گفتن بسیار مهم است، چون برای یک کودک نوپا این به معنای تعریف مرزهایش است. به عنوان مثال، او میخواهد کشف کند که والدین من کجا تمام میشوند و از کجا من شروع میشوم؟ من چقدر حق انتخاب دارم و «نههای» من چقدر قدرت دارند؟ ایجاد تعادل واقعاً سخت است، اما در نظر گرفتن علت این نه گفتنها به شما کمک میکند تا برای مواردی که واقعاً مهم نیست کوتاه بیاید.
خیلی از موارد به خاطر نیاز شما به برنامهریزیهاست. مثلاً، اگر شما بگویید وقت عوض کردن پوشک است و او بگوید نه، بد نیست بگذارید در پوشک کثیف بماند. به هر حال، کثیفی برای اوست و او خوب میداند که در پوشکش چه خبر است. وقتی زمانش برسد خودش از شما میخواهد که آن را عوض کنید. کودک شما یک انسان کوچک در حال رشد است، پس وقتی مسئلهٔ او تنها امتناع و سرپیچی آشکار نیست، بهتر است کمی بیخیال باشید و شانههایتان را بالا بیندازید، چون چه لزومی دارد عوض کردن پوشکش را درست همان لحظهای که شما گفته اید انجام دهید؟ پس گاهی هم به نه گفتن فرزندتان احترام بگذارید، مگر اینکه بدانید یک «نه» غیرقابل توجیه و بیدلیل مثل نه گفتن برای چشیدن طعم نافرمانی باشد.
خیلی از موارد به خاطر نیاز شما به برنامهریزیهاست. مثلاً، اگر شما بگویید وقت عوض کردن پوشک است و او بگوید نه، بد نیست بگذارید در پوشک کثیف بماند. به هر حال، کثیفی برای اوست و او خوب میداند که در پوشکش چه خبر است. وقتی زمانش برسد خودش از شما میخواهد که آن را عوض کنید. کودک شما یک انسان کوچک در حال رشد است، پس وقتی مسئلهٔ او تنها امتناع و سرپیچی آشکار نیست، بهتر است کمی بیخیال باشید و شانههایتان را بالا بیندازید، چون چه لزومی دارد عوض کردن پوشکش را درست همان لحظهای که شما گفته اید انجام دهید؟ پس گاهی هم به نه گفتن فرزندتان احترام بگذارید، مگر اینکه بدانید یک «نه» غیرقابل توجیه و بیدلیل مثل نه گفتن برای چشیدن طعم نافرمانی باشد.
کمک کنید با آموزش یاد بگیرد :
ممکن است کودک سه سالهٔ شما هم برادر کوچک یا دوستش را به انجام کارهایی تحریک کند که میداند نباید انجام دهد و وقتی به او میگویید این کار را نکند هم به حرف شما گوش نمیکند. بیایید این بار این ترفند را امتحان کنید؛ وقتی آنها کاری مثل بالا رفتن روی میز آشپزخانه یا پریدن روی تخت شما را انجام میدهند، به او بگویید: «میتونی به برادر کوچیکت نشان بدی که بالا رفتن از چه چیزهایی توی خونه درسته؟» یا «من از تو میخوام که قوانین مربوط به پریدن روی مبلمان رو به برادرت بگی.» با این کار، او افتخار میکند که پسر بزرگی است که قوانین خانه را میداند و ماجرا تمام است!
منبع: سایت مادرشو
منبع: سایت مادرشو