خانواده اولین نهادی است که آموزش در آن شروع می شود.
نقش آموزشی و نظارتی خانواده
تردیدی نیست که کج روی نیز همچون راست روی تا حد زیادی محصول القائات محیط و تحت تأثیر وضعیت فرهنگی - اجتماعی جامعه صورت می گیرد. نشو و نما در فضای خانوادگی پر تنش و عاری از نظام تربیتی متوازن، زندگی در محله های پرآسیب، مشاهده مکرر معاشرت ها و رفتارهای کج روانه، ارتباط با افراد و گروه های ناهل، ضعف جامعه پذیری، جدا افتادن از الگوها و معیارهای پذیرفته شده، ضعف توجه به گروه های مرجع بهنجار، تأثیر پذیری مستمر از برنامه های آسیبی و خشونت زای رسانه های جمعی، مطالعه آثار و اطلاعات رفتارهای انحرافی و نابهنجار، ضعف ارتباط با نهادها و مراکز آموزشی و تربیتی، آشفتگی فضای فرهنگی، اختلالات و تعارضات هنجاری، القای ارزش های ناهمگون توسط مراجع فرهنگی، احساس بی هنجاری یا تأخر هنجارها از اقتضائات محیطی، ضعف نظام کنترل اجتماعی و ده ها عامل دیگر، استعداد کجروی و میل به انحراف را تشدید می کند.
بدون شک فراوانی معاشرت فرد از حیث مدت، دفعات، ارجحیت و شدت با کانون های انحراف و موقعیت او در این ارتباط از یک سو و در مقابل، موقعیت اجتماعی و نحوه ارتباط او با مراکز، گروه ها و امکانات فرهنگی ناهمسو از سوی دیگر، در شکل گیری شخصیت فرد تأثیری تعیین کننده دارد و در این میان نقش و جایگاه خانواده در فراهم آوردن زمینه های تربیتی و جامعه پذیری مثبت می تواند، فرد را از انحراف و کج روی نجات دهد و این در گروی داشتن خانواده هایی سالم، پایا و پویا است که با مدیریت و کارآمدی صحیح، از سرایت تأثیرات منفی محیط به اعضای خانواده بکاهد.
بدیهی است که بیشترین کجروی ها و انحرافات توسط افراد در دوران نوجوانی و جوانی روی می دهد. برخی آسیب شناسان، عامل سن و اقتضائات مقاطع مختلف زندگی را در ارتکاب ناهنجاری و بروز آسیب ها و انحرافات اجتماعی مؤثر دانسته و نوع، شکل و فراوانی هر یک از این ها را متعلق به گروه سنی خاصی دانسته اند و هر طبقه سنی را با «چهره جنایی» خاصی از سایر طبقات متمایز ساخته اند.
بدون شک فراوانی معاشرت فرد از حیث مدت، دفعات، ارجحیت و شدت با کانون های انحراف و موقعیت او در این ارتباط از یک سو و در مقابل، موقعیت اجتماعی و نحوه ارتباط او با مراکز، گروه ها و امکانات فرهنگی ناهمسو از سوی دیگر، در شکل گیری شخصیت فرد تأثیری تعیین کننده دارد و در این میان نقش و جایگاه خانواده در فراهم آوردن زمینه های تربیتی و جامعه پذیری مثبت می تواند، فرد را از انحراف و کج روی نجات دهد و این در گروی داشتن خانواده هایی سالم، پایا و پویا است که با مدیریت و کارآمدی صحیح، از سرایت تأثیرات منفی محیط به اعضای خانواده بکاهد.
بدیهی است که بیشترین کجروی ها و انحرافات توسط افراد در دوران نوجوانی و جوانی روی می دهد. برخی آسیب شناسان، عامل سن و اقتضائات مقاطع مختلف زندگی را در ارتکاب ناهنجاری و بروز آسیب ها و انحرافات اجتماعی مؤثر دانسته و نوع، شکل و فراوانی هر یک از این ها را متعلق به گروه سنی خاصی دانسته اند و هر طبقه سنی را با «چهره جنایی» خاصی از سایر طبقات متمایز ساخته اند.
دوران نوجوانی و جوانی
مقطع سنی نوجوانی و جوانی به دلیل وقوع تحولات مستمر جسمی، روحی و تجربه وضعیت های متنوع و پرشتاب محیطی از یک سو، و عدم برخورداری فرد از ظرفیت ها و توانمندی های بالفعل برای تجزیه و تحلیل معادلات پیچیده محیطی، رویارویی و اتخاذ مواضع مناسب در شرایط مقتضی، همراه با ضعف جامعه پذیری در مواردی و جامعه پذیری ناهمگون، هیجانات و بحران های روحی، تمایلات تنوع جویانه، ذهنیات آرمانگرایانه، روحیات پرخاش جویانه، تهور و گستاخی فوق العاده، اشتهای زایدالوصف برای تحقق منویات و آرزوهای لجام گسیخته به رغم مشکلات و محدودیت مجاری نهادی شده، تمایل به پذیرش ارزش های حاشیه ای، مقاومت نسبی در برابر مطالبات هنجاری محیط، ضعف آینده نگری و مآل اندیشی، ناتوانی در به تأخیر انداختن نیازها، تأثیرپذیری شدید از محرک های محیقلی و ضعف خویشتن داری از سوی دیگر، استعداد فوق العاده ای برای زیر پا نهادن قواعد و معیارهای پذیرفته شده یا سرپیچی از انتظارات و توقعات جمعی و آلوده شدن به انواع انحرافات و کجروی ها را دارند.
در این جا نقش خانواده بسیار مهم است و اگر این نهاد مقدس به شکلی متزلزل یا ناقص شده باشد، توانایی کنترل روحیه پرخاش جویانه و فوق العاده گستاخ جوان و نوجوان را نداشته و او را از خود طرد می کند که در نتیجه زمینه انحراف در فرد مطرود بسیار بالاتر می رود.
در این جا نقش خانواده بسیار مهم است و اگر این نهاد مقدس به شکلی متزلزل یا ناقص شده باشد، توانایی کنترل روحیه پرخاش جویانه و فوق العاده گستاخ جوان و نوجوان را نداشته و او را از خود طرد می کند که در نتیجه زمینه انحراف در فرد مطرود بسیار بالاتر می رود.
خانواده و ایجاد کل نگری جهت دار راجع به ایمان و التزام دینی
بر طبق برخی دیدگاه ها در روانشناسی معرفت (نظریه گشتالت) برداشت ها و طرز تلقی های اشخاص در چهارچوب یک فرآیند ساده و منطقی شکل می گیرد. وجود برخی رفتارها و اوصاف که در یک بافت فرهنگی مثبت ارزیابی شده و از اهمیت و اعتبار شایسته برخوردار است، معمولا ذهنیات و واکنش های مثبتی را در خصوص دارندگان آن بر می انگیزاند. افراد معمولا به دلیل برخورداری از این گروه ویژگی ها و رفتارها یا تعلق داشتن به گروه ها و طبقات مورد تأیید، موقعیت و جایگاه برتری را در اذهان عموم به خویش اختصاص می دهند. در شعاع این ویژگی ها، معمولا سایر اوصاف که در مقایسه، فرعی و حاشیه ای انگاشته شده یا احیانا نقص و کاستی تلقی می شود، چیزی به حساب نمی آیند و در ارزیابی نهایی شخصیت فرد اثر تعیین کننده ای ندارد.
در صورتی که فرد به تناسب نوع جامعه پذیری و تربیت اخلاقی در خانواده، باورها و ارزش های پذیرفته شده، جایگاه و موقعیت اجتماعی، اوصاف و ویژگی های خاصی راکانونی تلقی کرده و ارزش های ویژه ای به آنها اختصاص می دهد، فرد واجد آنها نیز به همین میزان از نظر او مطبوع خواهد بود. در این میان خانواده نقش بسیار مهمی در ایجاد چنین کل نگری مثبت راجع به ارزش ها و هنجارهای جامعه دارد و اگر نهاد خانواده، وظایف خویش را به خوبی ایفا نکند، فرد یا گروه واجد شرایط یا همان الگو می تواند یک منحرف و هنجارشکن باشد و این برای خانواده و اجتماع مخاطره و هزینه ایجاد می کند.
برخورداری از تعلیم و تربیت دینی و پایبندی و تعهد آگاهانه به اصول و آموزه های اعتقادی و تعالیم و دستورات مذهبی، به ویژه در ادیان الهی، نقش بسیار مهمی در مهار و کنترل بینش ها، نگرش ها، گرایش ها، احساسات و رفتارهای مؤمنان دارد و آنها را از غوطه ور شدن در کجروی و متابعت از هواهای شیطانی در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی به میزان زیاد مصون می دارد. این تأثیرات در سطح خرد و کلان بسیار صریح و روشن است و جامعه شناسان غالبا بر نقش بی بدیل نهاد دین در حمایت از اصول و معیارهای اخلاقی و حقوقی جامعه انسانی تا آن جا که با روح کلی تعالیم آن مسانخت دارد، تأکید و تصریح کرده اند.
افراد به میزان برخورداری از تعلیم و تربیت دینی و درجه التزام و پایبندی به وظایف عملی منبعث از عقاید خود، در زندگی اجتماعی نیز جهت گیری رفتاری و کنشی هم سو با اقتضائات بینشی خود را دارند و به میزان فرهیختگی، از گرایش به انحرافات و آلودگی ها به ویژه انحرافات آشکار و توجیه ناپذیر برکنارند یا دست کم ضریب لغزشی آنها در مقایسه با دیگران بسیار پایین است.
خانواده، مهم ترین نهادی است که باورها و گرایش های دینی را در فرد ایجاد می کند، و شاید از همین رو است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند که در اسلام هیچ بنایی مقدس از بنای خانواده نیست و در مورد تأثیرگذاری خانواده بر افکار و رفتار اعضای خویش فرمودند:
کل مولود یولد على الفطرة فأبواه یهودانه أو ینصرانه أو یمجسانه؛ هر فرزند بر فطرت الهی متولد می شود و والدین هستند که او را یهودی یا مسیحی یا زرتشتی می گردانند.
از آنجا که خانواده نقش اصلی را در انتقال ارزش و اندیشه ها بر عهده دارد، دین اسلام برای نهاد خانواده ارزش خاصی قائل شده و به روش های مختلف، این نهاد مقدس را حمایت و پشتیبانی کرده است.
از این رو افراد فاقد جامعه پذیری مطلوب، به دلیل ظرفیت بالای ناهمسوگرایی، آمادگی زیادی برای کجروی و دست زدن به اقدامات مخاطره آمیز علیه دیگران دارند.
منبع: تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، گروه نویسندگان، صص 196-198، موسسه علمی-پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سوم، 1388.
در صورتی که فرد به تناسب نوع جامعه پذیری و تربیت اخلاقی در خانواده، باورها و ارزش های پذیرفته شده، جایگاه و موقعیت اجتماعی، اوصاف و ویژگی های خاصی راکانونی تلقی کرده و ارزش های ویژه ای به آنها اختصاص می دهد، فرد واجد آنها نیز به همین میزان از نظر او مطبوع خواهد بود. در این میان خانواده نقش بسیار مهمی در ایجاد چنین کل نگری مثبت راجع به ارزش ها و هنجارهای جامعه دارد و اگر نهاد خانواده، وظایف خویش را به خوبی ایفا نکند، فرد یا گروه واجد شرایط یا همان الگو می تواند یک منحرف و هنجارشکن باشد و این برای خانواده و اجتماع مخاطره و هزینه ایجاد می کند.
برخورداری از تعلیم و تربیت دینی و پایبندی و تعهد آگاهانه به اصول و آموزه های اعتقادی و تعالیم و دستورات مذهبی، به ویژه در ادیان الهی، نقش بسیار مهمی در مهار و کنترل بینش ها، نگرش ها، گرایش ها، احساسات و رفتارهای مؤمنان دارد و آنها را از غوطه ور شدن در کجروی و متابعت از هواهای شیطانی در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی به میزان زیاد مصون می دارد. این تأثیرات در سطح خرد و کلان بسیار صریح و روشن است و جامعه شناسان غالبا بر نقش بی بدیل نهاد دین در حمایت از اصول و معیارهای اخلاقی و حقوقی جامعه انسانی تا آن جا که با روح کلی تعالیم آن مسانخت دارد، تأکید و تصریح کرده اند.
افراد به میزان برخورداری از تعلیم و تربیت دینی و درجه التزام و پایبندی به وظایف عملی منبعث از عقاید خود، در زندگی اجتماعی نیز جهت گیری رفتاری و کنشی هم سو با اقتضائات بینشی خود را دارند و به میزان فرهیختگی، از گرایش به انحرافات و آلودگی ها به ویژه انحرافات آشکار و توجیه ناپذیر برکنارند یا دست کم ضریب لغزشی آنها در مقایسه با دیگران بسیار پایین است.
خانواده، مهم ترین نهادی است که باورها و گرایش های دینی را در فرد ایجاد می کند، و شاید از همین رو است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند که در اسلام هیچ بنایی مقدس از بنای خانواده نیست و در مورد تأثیرگذاری خانواده بر افکار و رفتار اعضای خویش فرمودند:
کل مولود یولد على الفطرة فأبواه یهودانه أو ینصرانه أو یمجسانه؛ هر فرزند بر فطرت الهی متولد می شود و والدین هستند که او را یهودی یا مسیحی یا زرتشتی می گردانند.
از آنجا که خانواده نقش اصلی را در انتقال ارزش و اندیشه ها بر عهده دارد، دین اسلام برای نهاد خانواده ارزش خاصی قائل شده و به روش های مختلف، این نهاد مقدس را حمایت و پشتیبانی کرده است.
از این رو افراد فاقد جامعه پذیری مطلوب، به دلیل ظرفیت بالای ناهمسوگرایی، آمادگی زیادی برای کجروی و دست زدن به اقدامات مخاطره آمیز علیه دیگران دارند.
منبع: تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، گروه نویسندگان، صص 196-198، موسسه علمی-پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سوم، 1388.