امام حسین (علیه السلام) با چهره ای آرام و روحی سرشار از عاطفه و محبت با همسران خود برخورد می کرد؛ هیچگاه محبت خود را از آنها دریغ نمیکردند.
مقدمه
وجود ائمه معصومین (علیهمالسلام) برای این است که گنجینههای عقول بشری را شکوفا کرده و آنان را به سوی سعادت و کمال رهنمون سازند. زندگی آنها مانند نقشه راهی است تا از مسیر هدایت منحرف نشویم و اگر بخواهیم سریع تر و امن تر به مقصد برسیم باید زندگی آنها را سرلوحه خود قرار دهیم. در این نوشتار میخواهیم به نحوه رفتار امام حسین (علیه السلام) با همسر و فرزندان آن بزرگوار بپردازیم.
سیره امام درباره احترام و تکریم همسر
بدون تردید محیط خانواده کانون احساسات و عواطف است و طبعا مقیاسى که در این محیط باید به کار رود با مقیاس سایر محیط ها متفاوت است، از این جهت نباید در خانواده و در ارتباط با همسر، با مقیاس خشک قانون و مقررات بى روح گام برداشت بلکه محبت و عاطفه ورزی با همسر ضرورتی انکار ناپذیر است.[1]
شما باید بدانید که این احترام و شخصیت دادن به همسر از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر به سزائی دارد.شما میتوانید دو تصور از دو نوع رفتار داشته باشید؛ یکی اینکه؛ مادر به عنوان نماد ارزشمند در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد و کوچکترین بی احترامی به شخصیت او نشود، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. احترام شما به همسر باعث خواهد شد تا از وجود فرزند با ادب لذت ببرید. دوم اینکه؛ اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود و مانند یک ابزار به او نگاه شود، بدیهی است که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانیِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت و این خود شما هستید که ضرر خواهید کرد.
امام حسین (علیه السلام) با چهره ای آرام و روحی سرشار از عاطفه و محبت با همسران خود برخورد می کرد؛ هیچگاه محبت خود را از آنها دریغ نمیکردند، چرا که آرامش روحی و روانی مادر، در پرورش فرزندان نقش به سزائی دارد. «امام حسین علیه السلام بارها تکریم همسر را به دوستانش متذکر شده و در پاسخ اعتراض آنان که به وجود فرش ها و پرده های نو در منزل حضرت ایراد می گرفتند، می فرمود:ما با زنها ازدواج می کنیم و [پس از ازدواج] مهریه همسران را پرداخت می کنیم و آنان با مهرهایشان هر چه دوست داشته باشند می خرند و ما دخالتی نمی کنیم.»[2]
توجه؛ گاهی اتفاق میافتد انسان در شرایط سخت زندگی با دستاندازهای اخلاقی و رفتاری مواجه میشود و رفتارهای نشان میدهد که در شان و شخصیت او نیست، اما مردان خدا و در اوج آنها اهلبیت (علیهم السلام) در سختترین شرایط زندگی تغییری در خُلق و خویشان ایجاد نمیشد. پس سعی کنیم از این الگو ها بهترین استفاده را ببریم تا پشیمان و متضرر نشویم.
شما باید بدانید که این احترام و شخصیت دادن به همسر از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر به سزائی دارد.شما میتوانید دو تصور از دو نوع رفتار داشته باشید؛ یکی اینکه؛ مادر به عنوان نماد ارزشمند در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد و کوچکترین بی احترامی به شخصیت او نشود، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. احترام شما به همسر باعث خواهد شد تا از وجود فرزند با ادب لذت ببرید. دوم اینکه؛ اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود و مانند یک ابزار به او نگاه شود، بدیهی است که از روان سالمی برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانیِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت و این خود شما هستید که ضرر خواهید کرد.
امام حسین (علیه السلام) با چهره ای آرام و روحی سرشار از عاطفه و محبت با همسران خود برخورد می کرد؛ هیچگاه محبت خود را از آنها دریغ نمیکردند، چرا که آرامش روحی و روانی مادر، در پرورش فرزندان نقش به سزائی دارد. «امام حسین علیه السلام بارها تکریم همسر را به دوستانش متذکر شده و در پاسخ اعتراض آنان که به وجود فرش ها و پرده های نو در منزل حضرت ایراد می گرفتند، می فرمود:ما با زنها ازدواج می کنیم و [پس از ازدواج] مهریه همسران را پرداخت می کنیم و آنان با مهرهایشان هر چه دوست داشته باشند می خرند و ما دخالتی نمی کنیم.»[2]
توجه؛ گاهی اتفاق میافتد انسان در شرایط سخت زندگی با دستاندازهای اخلاقی و رفتاری مواجه میشود و رفتارهای نشان میدهد که در شان و شخصیت او نیست، اما مردان خدا و در اوج آنها اهلبیت (علیهم السلام) در سختترین شرایط زندگی تغییری در خُلق و خویشان ایجاد نمیشد. پس سعی کنیم از این الگو ها بهترین استفاده را ببریم تا پشیمان و متضرر نشویم.
سیره امام در نحوه برخورد و تربیت فرزندان
یکی از مهمترین وظیفه های والدین این است که فرزند خود را به خوبی تربیت کنند و هیچ کوتاهی در حق آن اهمال نکنند اگر پدر و مادر در تعلیم و تربیت فرزند و تقویت ارتباط خود با فرزندان کوتاهى کنند خسارت عظیمى، هم دامان پدر و مادر را مى گیرد و هم فرزند را، به خصوص اگر وسوسه هاى شیطانى بر فرزند غلبه کند یا افراد ناباب یا رسانه هاى آلوده با آن ها ارتباط برقرار کنند و تعلیمات زشت و ناپسند خود را در روح کودک فرو ریزند، در این صورت شما باید هزینه چند برابری انجام دهید تا دوباره فرزندتان را در مسیر قرار دهید. پس قبل از اینکه فرزندتان در دامان دشمنان پناه ببرد، راه هدایت را برای آنها معین کنید.
1. اظهار محبت به فرزند
اگر فرزندتان محبت شما را احساس کند، یک جان دوباره ای پیدا خواهد کرد و دارای اعتماد به نفس بالایی میشود. اگر فرزند شما از محبت و علاقه شما برخوردار باشد، هیچگاه به دامان غریبه ها و بیگانگان پناه نخواهد برد. «عبیدالله بن عتبه چنین می گوید:نزد حسین بن علی(علیهالسلام)بودم که علی بن حسین (علیه السلام) وارد شد. حسین (علیه السلام) (امام سجاد (علیهالسلام) او را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی.»[3]
نکته: امام حسین (علیه السلام) دارند به ما درس میدهند که ای مردم، باید محبت خود را خرج فرزندتان کنید تا آنها گرفتار مشکلات روحی و جسمی نشوند.
نکته: امام حسین (علیه السلام) دارند به ما درس میدهند که ای مردم، باید محبت خود را خرج فرزندتان کنید تا آنها گرفتار مشکلات روحی و جسمی نشوند.
2.کارهای خوب آنها را ببینید و تشویق کنید
برای اینکه والدین، استعدادهایی را که در فرزندان وجود دارد، شکوفا سازند ، باید از نیرویی جهت پیشبرد اهدافش بهره ببرد که همان قدرشناسی و تشویق است. تشویق کردن باعث خواهد شد تا فرزند انگیزه پیدا کند و تمایل بیشتری برای انجام دادن کارهای خوب داشته باشد. «امام سجاد(ع)فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بربالینم آمد و فرمود:چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی; به هنگام گرفتاری جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می خواهی؟ اودر جواب فرمود:(درباره آنچه پیش آمده) از خداوند سؤال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.» [4]
پی نوشت :
[1] تفسیر نمونه، جلد 3 ؛ صفحه 376
[2] الکافی، جلد 6، صفحه 476
[3] بحار الانوار
[4] بحار الانوار، جلد 46، صفحه 67، ح 34
پی نوشت :
[1] تفسیر نمونه، جلد 3 ؛ صفحه 376
[2] الکافی، جلد 6، صفحه 476
[3] بحار الانوار
[4] بحار الانوار، جلد 46، صفحه 67، ح 34