حضرت امام جواد (ع) بر اساس منش قرآنی همواره شیعیان را به رعایت حقوق والدین بر اساس تعالیم آموزه های قرآن کریم سفارش می نمود.
آشنایی با شخصیت قرآنی امام جواد (ع)
احسان به والدین:
قرآن مجید در چهار سوره به احسان به والدین اشاره نموده و بلافاصله آن را بعد از مسأله توحید قرار داده است. این هم ردیف بودن دو مسأله بیانگر این است که اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام قائل است. پدر و مادر از جایگاه والایی برخوردار هستند به گونه ای که قرآن کریم برای رعایت جایگاه، مقام و شأن ایشان دستورات تربیتی را ارائه نموده و می فرماید: وَ قَضیٰ رَبُّک أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِیٰاهُ وَ بِالْوٰالِدَینِ إِحْسٰاناً إِمّٰا یبْلُغَنَّ عِنْدَک اَلْکبَرَ أَحَدُهُمٰا أَوْ کلاٰهُمٰا فَلاٰ تَقُلْ لَهُمٰا أُفٍّ وَ لاٰ تَنْهَرْهُمٰا وَ قُلْ لَهُمٰا قَوْلاً کرِیماً (الاسراء 17/23؛ «و پرو ردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو.»!
بنابراین یکی از این پیوندها در اجتماع کوچک خانواده و با پدر و مادر است. والدین و فرزندان یک سلسله حقوق و تکالیف متقابلی نسبت به هم دارند که اگر درست فهمیده و به آن عمل شود، فرد تضمینی برای سایر پیوندهای اجتماعی و در سطوح مختلف خواهد داشت. پیوند با خدا در صورتی اثر بخش است که پیوند خانوادگی در سایه رعایت حقوق و وظایف متقابل متجلی گردد. حضرت امام جواد (ع) بر اساس منش قرآنی همواره شیعیان را به رعایت حقوق والدین بر اساس تعالیم آموزه های قرآن کریم و از جمله احسان به آنها سفارش می نمود.
بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (ع) نوشت: پدرم مرد ناصبی بد اعتقادی است و از جانب وی با شدائد و زحماتی چند رو برو گشته ام، در صورت صلاح دید درباره من دعا کنید، و بیان فرمائید که نظرتان در این باره چیست؟ آیا با وی به دشمنی و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: «نوشته ات را فهمیدم و به آنچه در باره پدرت یاد کردهای پی بردم، و إن شاء الله در باره تو دست از دعا نمی کشم، و مدارا برای تو بهتر از دشمنی و پرخاشگری است، و همراه با هر مشکلی آسانی است، صبر را پیشه ساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفت های ثابت بدارد، ما و شما در امانت خدائیم، همان خدائی که اماناتش ضایع و تباه نگردد.» بکر گوید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل وی برگرداند به طوری که در هیچ چیز با او مخالفت نمی ورزید.
بنابراین یکی از این پیوندها در اجتماع کوچک خانواده و با پدر و مادر است. والدین و فرزندان یک سلسله حقوق و تکالیف متقابلی نسبت به هم دارند که اگر درست فهمیده و به آن عمل شود، فرد تضمینی برای سایر پیوندهای اجتماعی و در سطوح مختلف خواهد داشت. پیوند با خدا در صورتی اثر بخش است که پیوند خانوادگی در سایه رعایت حقوق و وظایف متقابل متجلی گردد. حضرت امام جواد (ع) بر اساس منش قرآنی همواره شیعیان را به رعایت حقوق والدین بر اساس تعالیم آموزه های قرآن کریم و از جمله احسان به آنها سفارش می نمود.
بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (ع) نوشت: پدرم مرد ناصبی بد اعتقادی است و از جانب وی با شدائد و زحماتی چند رو برو گشته ام، در صورت صلاح دید درباره من دعا کنید، و بیان فرمائید که نظرتان در این باره چیست؟ آیا با وی به دشمنی و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: «نوشته ات را فهمیدم و به آنچه در باره پدرت یاد کردهای پی بردم، و إن شاء الله در باره تو دست از دعا نمی کشم، و مدارا برای تو بهتر از دشمنی و پرخاشگری است، و همراه با هر مشکلی آسانی است، صبر را پیشه ساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفت های ثابت بدارد، ما و شما در امانت خدائیم، همان خدائی که اماناتش ضایع و تباه نگردد.» بکر گوید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل وی برگرداند به طوری که در هیچ چیز با او مخالفت نمی ورزید.
صبر و بردباری:
یکی از راه های رسیدن به قرب خداوند صبر در برابر اتفاقات دنیای پیرامون هر انسانی است که قرآن بر آراستگی انسان به زیور صبر در لحظات مواجه با شرایط دشوار در زندگی تأکید فراوان دارد و از این روست که قرآن کریم صبر برای خداوند را به عنوان درمانی مؤثر برای انسان تجویز می نماید و چنین می فرماید: «وَ لِرَبِّک فَاصْبِرْ» (المدثر، 74/7)؛ «و برای پروردگارت شکیبایی کن.» امام جواد (ع) نیز با شخصیت و هویت قرآنی اش در مقابل مصائب و گرفتاری های روزگار، مانند: همسر ناشایست، ستم های حاکمان مستبد، و ناملایمات چون شهادت پدر، شکیبا و بردبار بودند.
مردی از حضرت جواد (ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی بنماید. امام (ع) فرمود: «آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می کنی؟» گفت: بلی. امام فرمود: «توسد الصبر و اعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوی و أعلم أنک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون؛ تکیه بر صبر کن و به فقر در آویز، و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دیده خدا مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی».[1] حضرت امام جواد(ع) در نامه ای به یک مرد مصیبت زده که از مصیبت از دست دادن فرزند غمگین بود چنین نگاشت«: أما علمت أن الله عزوجل یختار من مال المؤمن و من ولده أنفسه لیأجره علی ذلک؛ آیا نمی دانی که خداوند عزوجل از مال مؤمن و فرزندان او می گیرد تا وی را بر این امر مأجور کند.»[2]
مردی از حضرت جواد (ع) تقاضا کرد که وی را سفارشی بنماید. امام (ع) فرمود: «آیا اگر موعظه کنم، آن را پذیرفته و عمل می کنی؟» گفت: بلی. امام فرمود: «توسد الصبر و اعتنق الفقر و ارفض الشهوات و خالف الهوی و أعلم أنک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون؛ تکیه بر صبر کن و به فقر در آویز، و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دیده خدا مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی».[1] حضرت امام جواد(ع) در نامه ای به یک مرد مصیبت زده که از مصیبت از دست دادن فرزند غمگین بود چنین نگاشت«: أما علمت أن الله عزوجل یختار من مال المؤمن و من ولده أنفسه لیأجره علی ذلک؛ آیا نمی دانی که خداوند عزوجل از مال مؤمن و فرزندان او می گیرد تا وی را بر این امر مأجور کند.»[2]
صلابت در دینداری:
در حیات اجتماعی استواری و محکمی بر عقاید یکی از مهمترین مؤلفه های مانایی است. طمع دشمنان نسبت به شخصی که صلابت عقیده ندارد، تحریک می گردد و این عدم صلابت بسان موریانه ای هویت فرد را از درون و تهدیدات خارجی از بیرون او را تهدید می کنند. با این نگاه دین مبین اسلام بر سر اصول معامله و سازش نمی کند؛ پیامبر گرامی اسلام (ص) در ابلاغ وحی ذره ای کوتاه نیامده و أهل مداهنه نبوده است و قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ لاٰ أَنْتُمْ عٰابِدُونَ مٰا أَعْبُدُ * وَ لاٰ أَنٰا عٰابِدٌ مٰا عَبَدْتُّمْ» (الکافرون، 109/ 3- 4؛ «و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید، و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده اید می پرستم.»
حضرت امام جواد (ع) نیز بسان شخصیت پیامبر گرامی اسلام (ص) که منبعث از آموزه های قرآنی است این صلابت در عقیده و دینداری را در حیات اجتماعی خود به منصه ظهور گذارده است. محمد بن ریان می گو ید: مأمون خیلی سعی داشت که به نوعی حضرت جواد(ع) را به لهو و لعب وا دارد ولی امکان پذیر نبود شب عروسی دخترش صد کنیز از کنیزان ماه رو را در اختیار من گذاشت تا هر یک با جامی از جواهر که در دست داشتند به استقبال حضرت جواد (ع) بروند در حالی که حضرت در محلی که برای داماد ترتیب داده بودن، نشسته بود. ولی امام (ع) به هیچ کدام از آنها توجه نکرد.
مردی به نام مخارق عود نواز بود و ضرب می زد و می خواند، ریش بلندی داشت مأمون او را خواست. مخارق گفت اگر امری در مورد کارهای دنیا داری من از عهده آن برمی آیم -منظورش این است که از من کار آخرت ساخته نیست ولی بازیگری و نوازندگی هر چه بگوئی از من می آید-. روبروی حضرت جواد (ع) نشست شروع کرد به خواندن چنان با صدای بلند آغاز نمود که تمام ساکنین خانه گرد او جمع شدند مشغول نواختن عود و خوانندگی شد ساعتی به کار خود سرگرم بود حضرت جواد (ع) به او اعتنائی نکرد، به جانب راست و چپ نیز توجه نکرد در این موقع سر برداشت، فرمود: «اتق الله یا ذا العثنون؛ از خدا بترس ای ریش دراز.» یک دفعه مضراب و عود از دستش افتاد دیگر تا زنده بود نتوانست با آن دست کاری انجام دهد. مأمون پرسید چه شد چنین شدی. گفت همین که أبو جعفر حضرت جواد(ع) صدای خود را بلند کرد چنان وحشت مرا فرا گرفت که هرگز دیگر خوب نخواهم شد.»[3]
پی نوشت :
[1] تحف العقول عن آل الرسول/445.
[2] الکافی، 3/263؛ مشکاة الأنوار/280.
[3] بحار الأنوار، 61/50.
منبع: بینات ، پاییز 1395، شماره 91، معصومه السادات حسینی میرصفی
حضرت امام جواد (ع) نیز بسان شخصیت پیامبر گرامی اسلام (ص) که منبعث از آموزه های قرآنی است این صلابت در عقیده و دینداری را در حیات اجتماعی خود به منصه ظهور گذارده است. محمد بن ریان می گو ید: مأمون خیلی سعی داشت که به نوعی حضرت جواد(ع) را به لهو و لعب وا دارد ولی امکان پذیر نبود شب عروسی دخترش صد کنیز از کنیزان ماه رو را در اختیار من گذاشت تا هر یک با جامی از جواهر که در دست داشتند به استقبال حضرت جواد (ع) بروند در حالی که حضرت در محلی که برای داماد ترتیب داده بودن، نشسته بود. ولی امام (ع) به هیچ کدام از آنها توجه نکرد.
مردی به نام مخارق عود نواز بود و ضرب می زد و می خواند، ریش بلندی داشت مأمون او را خواست. مخارق گفت اگر امری در مورد کارهای دنیا داری من از عهده آن برمی آیم -منظورش این است که از من کار آخرت ساخته نیست ولی بازیگری و نوازندگی هر چه بگوئی از من می آید-. روبروی حضرت جواد (ع) نشست شروع کرد به خواندن چنان با صدای بلند آغاز نمود که تمام ساکنین خانه گرد او جمع شدند مشغول نواختن عود و خوانندگی شد ساعتی به کار خود سرگرم بود حضرت جواد (ع) به او اعتنائی نکرد، به جانب راست و چپ نیز توجه نکرد در این موقع سر برداشت، فرمود: «اتق الله یا ذا العثنون؛ از خدا بترس ای ریش دراز.» یک دفعه مضراب و عود از دستش افتاد دیگر تا زنده بود نتوانست با آن دست کاری انجام دهد. مأمون پرسید چه شد چنین شدی. گفت همین که أبو جعفر حضرت جواد(ع) صدای خود را بلند کرد چنان وحشت مرا فرا گرفت که هرگز دیگر خوب نخواهم شد.»[3]
پی نوشت :
[1] تحف العقول عن آل الرسول/445.
[2] الکافی، 3/263؛ مشکاة الأنوار/280.
[3] بحار الأنوار، 61/50.
منبع: بینات ، پاییز 1395، شماره 91، معصومه السادات حسینی میرصفی