مقدمه
ارتباط میان زن و شوهر، شیرین ترین، مفیدترین، آرام بخش ترین و ارزشمندترین رابطه در اسلام است. شخص مسلمان، بعد از اسلام و ایمان، بیشترین فایده ای که می برد از وجود همسر مناسبی است که در زندگی مایه خوشحالی اوست.[1]خداوند، پیوند آن دو را مایه آرامش و نزول رحمت خود معرفی کرده[2] و آن دو را به منزله لباس همدیگر، به هم نزدیک دانسته است.[3] در واقع آنچه درباره فضیلت خانواده در اسلام گفته شده است. در ارزش این رابطه نیز جاری است و بر پایه همین رابطه استوار است. چرا که رکن اصلی خانواده، زن و مرد خانه هستند و تشکیل خانواده و استمرار و تحکیم آن، مستقیما به رابطه آنها، بستگی دارد.
حقوق همسران
بر این اساس، حقوق و تکالیف و مسئولیت های متعددی متوجه هر یک از زوجین شده و تلاش بر آن است که با مطلوب سازی این رابطه و ترسیم تکالیف اخلاقی برای هر یک، خانواده ای مطلوب و اخلاق مدار شکل بگیرد شاید بتوان در یک نگاه، مسئولیت ها و اخلاقیات زن را در قالب کلی «حسن التبعل»[4] و مسئولیت ها و اخلاقیات شوهر را در قالب معاشرت به معروف»[5]، گنجاند؛ یعنی این دو قالب کلی، سامان دهنده و تبیین کننده این رابطه است که شامل همه تکالیف و توصیه های اخلاقی آنها می شود.رفق میان همسران
یکی از این تکالیف، «رفق» است. «رفق» به معنایی که در تعاریف خواهد آمد. یکی از فضائل اخلاقی کلیدی است که در روایات، علاوه بر توصیه عمومی به آن در روابط اجتماعی، جزء تکالیف اخلاقی همسران نیز محسوب شده و در سازگاری و سالم بودن روابط آنها، نیز نقش مهمی دارد.رفق، در مدیریت روابط همسران، علاوه بر اهمیت آن در اخلاق اجتماعی، از دو جهت تأکید ویژه ای پیدا می کند؛ یکی آنکه عواملی مثل اهمیت ایجاد روابط عاطفی، تفاوت ها و مشکلات جنسی، موازنه اطاعت، تقسیم کار، ارتباط با فرزندان، مسئولیت مرد در قبال خانواده، تامین نیازها و مطالبات طرف مقابل، تقابل هرکدام از همسران با خانواده همسر، تقابل سلیقه ها، خواسته ها و انتظارات همسران، هر کدام مسائلی را تولید می کنند که نیازمند حکم اخلاقی خاص و بررسی ویژه ای می باشد که در کدام یک از آنها رفق جاری می شود و رفق در هر یک، ناظر به چه رفتارهایی است.
جهت دیگر آنکه آسیب های اخلاقی روابط همسران، که در قالب رفتارهایی مثل لجاجت، کینه توزی و انتقام، مشاجره و جدال و پدیده های شومی چون طلاق، قهر و برهم خوردن ارتباط با فرزندان خود را نشان می دهد، نتیجه عدم رفق از سوی آنهاست و با رعایت این اصل اخلاقی، میتوان برای پیشگیری یا درمان آن آسیب ها اقدام کرد.
رفق در روایات
شاید به این دو جهت است که رفق همسران، از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار می شود. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «هرگاه خداوند برای خانوادهای، خیر را اراده کند، به آنها رفق در زندگی روزی می نماید.»[6]. در حدیثی دیگر از امام موسی کاظم (علیه السلام) رفق به عنوان نصف زندگی توصیف شده است.[7] به همین جهت، در روایات، هر یک از زوجین، مکلف به این صفت هستند.از سویی زن به عنوان «ریحانه» و گل خوشبو در نظر گرفته شده[8] و به زوج ها گفته شده که : «درباره زنان، رعایت تقوا کرده و مراقب باشید. چرا که آنها در دست شما هستند و به عنوان امانت الهی تحویل گرفته و با فرمان خدا و سنت پیامبر، بر شما حلال گشته اند. بنابراین، حق واجبی از آنها بر دوش شماست که بر آنها مهربانی کنید و دل هایشان را خوش دارید تا نزد شما بمانند و آنها را به اجبار وادار نکنید و بر آنها غضب ننمایید.»[9]
«بهترین شما از نظر ایمان، کسی است که خوش خلقی و نرمی بیشتری با خانواده اش داشته باشد.»[10]
حق زن آن است که بدانی خداوند او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و بدانی که وی نعمتی از سوی خداست. پس او را اکرام کنی و با وی رفق داشته باشی. هر چند حق تو بر او واجب تر است اما حق اوست که با وی مهربان باشی.[11]
از سوی دیگر، بهترین زنان، در روایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، زنی معرفی می شود که آسان گیر و نرم خو و سازگار باشد و بدترین زنان، زنی که رفق و موافقت نداشته باشد.[12]
مسئله ای که اینجا قابل طرح است، آن است که «رفقی که به همسران توصیه شده است، چیست؟» و زوجین در ساحت عمل، چگونه می توانند آن را در ارتباط میان خود اجرا نمایند؛ یعنی رفق، چگونه مسائل و موقعیت های ارتباطی زوجین را تنظیم می کند؟ آیا رفق در همه موقعیت ها، دارای یک رفتار مشخصی است؟ یا آنکه در موقعیت های مختلف، معنی و مؤلفه های مختلفی پیدا می کند؟ از آنجا که مبنی این تحقیق، بر صورت دوم قرار گرفته است، جای آن دارد که این رفتارهای مختلف به عنوان شاخص های رفتاری رفق، تحقیق و کاوش شود که چیست؟
ابعاد رفق در زندگی زناشویی
رفق، یک تیپ شخصیتی خاص همراه با ویژگیهای خاص است. باید دید که مؤلفه ها و ابعاد این شخصیت چیست و نمودهای رفتاری آن، در موقعیت های مختلف ارتباطی زوجین کدام اند.برخی معتقدند مفاهیم برای آنکه قابل استفاده باشند، باید دارای معرفهای تجربی باشند. اگر نتوان رفتارها یا خصیصه های خاصی را در ارتباط با یک مفهوم نشان داد، چنین مفاهیمی برای مقاصد پژوهشی بی فایده خواهد بود.
بهتر است مسئله را از زاویه دیگری نیز بیان کرد: یکی از مسائلی که در حیطه خانواده پژوهی می توان به عنوان یک چالش مطرح کرد، آن است که نمی توان به طور قاطع، تشخیص داد که آیا میان زوجین، رفق وجود دارد یا آنکه یکی از طرفین، به چاله ضعف و انفعال یا چاه خشونت بی مورد افتاده است؟
بسیاری از زوجین، قادر نیستند موقعیت های ارتباطی میان خود را طوری تفکیک کنند که از میدان رفق، پا را فراتر نهاده و هر نرمی را به عنوان رفق تلقی ننمایند. لذا برخی خشونت ورزیده و تصور می کنند که اینجا، جای رفق و ملایمت نیست. و برخی ملایمت به خرج داده به این خیال که اینجا، نباید قاطعیت داشت و برخورد کرد.
اینجاست که سوال پیش می آید که در مقام توصیه، اگر بخواهیم «رفق» را به دو زوج توصیه کنیم، دقیقا آنها را به چه رفتارهایی دعوت کرده ایم؟ آنها در مسائل مختلفی که با آن مواجه می شوند، چگونه رفق را می توانند به کار ببندند. تبیین رفق در مقام تشخیص و کارایی آن در مقام توصیه، با عملیاتی کردن تعریف آن و عینی کردن شاخص های آن، میسر خواهد بود.
تعیین این شاخصها، وقتی دقیق خواهد بود که به سایر محمولات اخلاقی که ممکن است در یک موقعیت خاص، بر رفتار زوجین بار شود، مثل عفو، امربه معروف و نهی از منکر و توجه گردد. در حالی که عملا در پژوهش ها، وقتی سخن از سازگاری و نرمی و خوش اخلاقی می شود، غفلت می کنیم که مواقعی نیز به تنبیه و عدم سازگاری نیاز داریم. و وقتی صحبت از رعایت حد و مرزها و اجرای اصول و شرعیات و اخلاقیات می شود، آنها را فراتر از خط قرمز خانواده تلقی می نماییم و رفتار سازگارانه و نرم را فراموش می کنیم. صحیح آن است که در یک موقعیتی که به عنوان مسئله فرض می شود به هر دوی این رفتارها توجه نموده و با توجه همزمان، توصیه سازی کرد. این چنین است که با تعیین شاخص های رفت، می توان وجوه تمایز عینی آن با مفاهیم مشابه مثل مداهنه انظلام و کمک به نظم، عدم قاطعیت با مفاهیم موازی مثل نهی از منکر، نظلم ستیزی، کرامت نفس را دریافت کرد تا در مقام عمل، سردرگم نباشیم که چه عملی اخلاقی است.
تاکید بر این نکته به وضوح مطلب کمک می کند که چون خانواده، شبکه ای از انبوه ارتباطات است، کاربست یک مفهوم، مساوی است با پیدا کردن جایگاه آن در این شبکه و کشف ارتباط بین آن مفهوم و تمام خطوط این شبکه. این، مطابق است با نگاه سیستمی به خانواده.
این نگرش شبکه ای به موضوعات اخلاقی در رابدله زوجین است که به کاربردی کردن آنها منجر می شود. لذا در مؤلفه های مختلفی که در الگوی ارتباطی زوجین توصیه می شود، باید نگاه سیستمی داشته باشیم. چرا که تنها مؤلفه این الگو، رفق نیست. بلکه مفاهیم دیگری چون قوت روحی، صلابت، عفو، امربه معروف، احقاق حق و مبارزه با ظلم و نیز در این الگو وجود دارد که اگر ارتباط رفق با آن مفاهیم مشخص نشود، نمی توان آن را اجرا و حتی توصیه کرد.
در چنین فضایی، لازم است که با درنظرداشتن گستره و مفهوم سایر تکالیف اخلاقی، گستره و مفهوم یک تکلیف را روشن ساخته و آن را در مرحله عمل، الگوسازی کنیم.
پی نوشت:
[1] . کافی، ج 2، ص 327.
[2] . روم/2.
[3] . بقره/187
[4] . کافی، ج 5، ص 9.
[5] . نساء/19
[6] . کافی، ج 5، ص 88.
[7] . همان، ج 2، ص 120.
[8] . الفقیه، ج 3، ص 556، مکارم الاخلاق، ج 1، ص 470.
[9] . مستدرک الوسایل، ج 14، ص 25.
[10] . عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 38.
[11] . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 621.
[12] . غرر الحکم، ح 9285.