ریسک استرداد
دنیای اقتصاد یکی از جنبه های اصلی زندگی انسانی را در برگرفته است و هیچ کسی را نمی توان پیدا کرد که از این جنبه زندگی در امان باشد و هیچ تاثیری بر زندگی او نداشته باشد. اقتصاد با تمام بزرگی و عجیب و غریب بودن آن از یک پایه بسیار ساده و اساسی شکل گرفته است. این پایه ساده همان داد و ستد یا تجارت می باشد. هر خرید و فروشی بر اساس یک فروشنده و خریدار صورت می گیرد که به واسطه یک پل به یکدیگر مرتبط می شوند. مفاهیم مربوط به انواع ریسک مانند ریسک استرداد بر روی همین پل اتفاق می افتد.پلی که از آن صحبت می کنیم یک جاده دو طرفه است که از یک سوی آن سرمایه (خریدار به فروشنده) حرکت می کند و از سوی دیگر محصول یا خدمات (فروشنده به خریدار) در جریان است. هر چه تناسب بین این دو حرکت بزرگ تر باشد و تفاوت بیشتری نسبت به یک دیگر داشته باشند ریسک بالاتری در این معامله وجود دارد.
در کلام بهتر ریسک در دنیای تجارت مفهومی از عدم تعادل بین جنس و هزینه آن است؛ بنابراین عملا یا سمت فروشنده بزرگ تر خواهد بود یا سمت خریدار؛ بنابراین نمی توان گفت که ریسک تاثیری مثبت یا منفی دارد. بسته به این که نقش شما در دنیای اقتصاد چه باشد، می تواند ریسک مثبت یا منفی داشته باشید.
این مفهوم کلی ریسک در تمام انواع ریسک های 11 گانه تجارت ساری و جاری است؛ اما در این مقاله قصد داریم سراغ ریسک استرداد برویم. رسیکی که کمی سیستماتیک تر از بقیه است و اقتصاد کلان تاثیر بسزایی در آن دارد؛ بنابراین شناخت، مدیریت و فرار از آن شاید سخت باشد. در کلام بهتر در ریسک استرداد، دولت و حکومت بیشترین تاثیر را دارد. (1)
ریسک استرداد چیست؟
اما مفهوم اصلی ریسک استرداد چیست؟ همانطور که از نام این مفهوم مشخص است. این ریسک به نوعی به بازگرداندن چیزی دلالت دارد. شبیه به این که شما معامله ای انجام داده اید و طرف فروشنده به هر دلیل این حق را دارد که در شرایط مشخصی معامله شما را فسخ کند و جنس فروخته شده را پس بگیرد؛ بنابراین هنگام خرید آن جنس شما با در نظر گرفتن این قدرت خریدار، وارد عمل می شوید و بر اساس شناخت شرایطی که باعث ایجاد این بند از قرارداد می شود تصمیم می گیرید که این ریسک را بپذیرید یا خیر.احتمالا در خرید و فروش های خود و قولنامه هایی که انجام داده اید این گونه شرایط و بندهایی را تجربه کرده اید؛ اما این مثالی از مفهوم کلی ریسک استرداد بود. در حالت کلی این ریسک در مبحث اوراق قرضه رخ می دهد که عموما توسط بانک ها و ارگان های دولتی پخش می شود. بنابراین ریسک استرداد در تعریف علم اقتصاد، ریسکی است که خریدار اوراق قرضه آن را در برابر توانایی استرداد اوراق توسط فروشنده و ارائه دهنده قبول می کند.
این ریسک را می توان در دسته ریسک های داینامیک (پویا) و سوداگرانه قرارداد. این نوع ریسک ها در دنیای اقتصاد قابل اندازه گیری و تخمین زدن هستند؛ یعنی شما بر اساس یک سری اطلاعات می توانید میزان ریسک و بزرگی عدم تناسب را مشخص کنید و بر اساس آن سود خودتان را تخمین بزنید.
اما از نظر سرمایه گذاری نیز ریسک استرداد در دسته ریسک هایی قرار می گیرد که تنها سود را در حیطه خود قرار می دهد و با اصل سرمایه کاری ندارد. از این رو می توان گفت ریسک استرداد جزء ریسک های کم خطر برای سرمایه گذار محسوب می شود که به نوعی می خواهد منافع فروشنده اوراق را نیز تامین کند. از این نظر می توان ریسک استرداد را در ردیف ریسک هایی مانند ریک سرمایه گذاری مجدد قرار داد.
در طری این ریسک ها تنها انتظارات شما از سود دهی قرارداد منعقد شده تحت تاثیر قرار می گیرد؛ اما این بدین معنی نیست که ریسک استرداد اهمیت کمی دارد. بلکه در ادامه وقتی شرایط ایجاد ریسک استرداد را بیان کردیم متوجه خواهید شد که از دست دادن سود یا کم شدن سود، اهمیتی در حد و اندازه های از دست دادن اصل پول دارد. به خصوص در زمان هایی که سرمایه بیشتری برای این کار هزینه شده باشد. (2) و (3)
چه شرایطی ریسک استرداد را ایجاد می کنند؟
قبل از آن که بخواهیم با شرایط مختلف در ریسک استرداد آشنا شویم، بهتر است ابتدا چند خطی از اوراق قرضه صحبت کنیم. علم اقتصاد علم سود و ضرر است. در هیچ جایگاه و تجارتی نمی توان کسب و کار تماما سود یا تمام ضرر را پیدا کرد. این اتفاق در زندگی خود شما هم در جریان است. گاهی پیش می آید به هر دلیلی دچار احتیاج مالی می شوید؛ در این حالت دست به قرض گرفتن می زنید.شرکت های تجاری خصوصی یا دولتی، ارگان های دولتی یا حتی خود دولت زمانی که دچار بحران مالی است و یا می خواهد به هر علتی (مانند توسعه کسب و کار یا ایجاد یک طرح عمرانی و...) سرمایه ای جذب کند، می تواند دست به فروش اوراق قرضه کند. این اوراق در واقع قراردادی میان شرکت یا دولت و خریدار است که طی آن فرد، پول خود را تحت ضمانت در اختیار آن ها می گذارد و آن ارگان متعهد می شود که در طی مدت قرارداد به شکل سالانه بر اساس بهره بیان شده در اوراق، سودی را پرداخت کند.
بعد از اتمام مدت قرارداد، ارگان مورد نظر با دادن فراخوان، اوراق های فروخته شده را در ازای بازپرداخت اصل سرمایه بازپس می گیرد و عملا قرارداد تمام می شود. این گونه شرکت یا ارگان توانسته منابع مالی خود را تامین کند و از طرفی با پرداخت نرخ بهره منصفانه باعث شده است که ارزش پول سرمایه گذار حفظ شود.
با توجه به این تعریف می توان به چند نکته مهم اشاره کرد که ما را به ریسک استرداد می رساند. نکته اول بلوکه شدن سرمایه و پول خریدار اوراق است که در مدت مشخص میان مدت، کوتاه مدت یا بلند مدت این سرمایه غیر قابل دسترس خواهد بود. از طرفی دیگر در قبال این بلوکه شدن پول بر اساس نرخ بهره ای مشخص، سود سالانه به فرد تعلق می گیرد؛ بنابراین پیش روی سرمایه گذار این ریسک وجود دارد که آیا سود سالانه بر اساس نرخ بهره نسبت به سودی که می شد از سرمایه بلوکه شده خارج کرد چه میزان است. این را با ریسک استرداد اشتباه نگیرید. ریسک استرداد اینجا وارد می شود که این نرخ بهره ممکن است بعد از قرارداد کم شود و قرار فی مابین از بین رود و ریسک سرمایه گذاری مجدد به میان بیاید. (1)
ارتباط اقتصاد کلان و ریسک استرداد
اگر بخواهیم مفاهیم گفته شده در بالا درست تر و دقیق تر بیان کنیم در واقع می توانیم بگوییم تحت شرایطی، شرکتی که اوراق را منتشر کرده، ممکن است متوجه شود نرخ بهره داده شده بالاتر از شرایط اقتصادی است. در این حالت می تواند با یک فراخوان، اوراق را بازپس بگیرد و یا این که طی یک قرارداد جدید، اوراق با نرخ بهره پایین تر به شما ارائه دهد.اما چرا این اتفاق ممکن است بیفتد؟ همانطور که در بالاتر گفته شد ریسک اصلی خرید اوراق برای سرمایه گذار این است که سود حاصل از نرخ بهره سالانه آیا می تواند ارزش پول را در این مدت حفظ کند یا خیر؟ این سوال ما را به مفهومی به نام تورم می رساند. در واقع این تورم است که مشخص می کند سالانه چه میزان از ارزش پول کم می شود؛ بنابراین آن چیزی که در اوراق قرضه می تواند مشخص کننده نرخ بهره باشد، همین نرخ تورم است.
حال احتمالا می توانید مشخص کنید که در چه شرایطی ریسک استرداد به وجود می آید. وقتی نرخ تورم کاهش پیدا کند بنابراین ارزش پول کمتر نزول خواهد کرد. این جاست که نرخ بهره داده شده با تورم قبلی نه تنها ارزش پول را جبران می کند بلکه در حال سود دهی بیشتر نیز می باشد و این اصلا به نفع فروشنده اوراق نیست. از این رو با یک فراخوان، نرخ تورم را متعادل می کند و سرمایه گذار را با ریسک سرمایه گذاری مجدد روبه رو می نماید.
اما در شرایط برعکس، یعنی زمانی که در طی میان مدت یا کوتاه مدت و بلند مدت نرخ تورم افزایش پیدا کند، طرف فروشنده اوراق تعهدی بر افزایش نرخ بهره ندارد مگر این که برای جذب سرمایه گذار این بند را به قرار داد اضافه کند و نرخ بهره متحرکی را طراحی کند که می تواند بر اساس شرایط تورمی، افزایش چند درصدی داشته باشد.
بنابراین کاملا مشخص است که آن چیزی که در ریسک استرداد تاثیر مستقیم دارد یک سیاست و اقتصاد کلان است. تورم چیزی نیست که توسط یک فروشنده یا یک خریدار تعیین شود. تورم حرکت کلی اقتصادی جامعه است که توسط دولت ها و حکومت و روابط بین آن ها مشخص می شود؛ اما خوشبختانه این ویژگی از دنیای اقتصاد نیز قابل اندازه گیری است. (2)
چگونه ریسک استرداد را مدیریت کنیم؟
همانطور که گفتیم ریسک استرداد توسط اقتصاد کلان ایجاد می شود؛ بنابراین برای مدیریت آن باید با اقتصاد کلان آشنا بود. فردی که می خواهد میزان قابل توجهی اوراق خریداری کند ابتدا باید روند تورم جامعه را مشخص کند. این روند مشخص می کند که احتمال ریسک استرداد چه میزان خواهد بود و یا این که با افزایش تورم، چند درصد احتمال کاهش ارزش سرمایه وجود دارد؛ بنابراین در مدیریت ریسک استرداد عملا دو گزینه وجود دارد؛ یا بر اساس شرایط تورمی اقدام به خرید اوراق می کنیم یا نمی کنیم.اما به شکل کلی می توان گفت که ریسک استرداد به سود سرمایه ما توجه دارد. از این رو باید کاری کرد رابطه بین ریسک استرداد و سود حاصل از خرید اوراق مدیریت شود. از طرفی دیگر فارغ از مسئله ریسک استرداد خرید اوراق در مدت زمان مشخص در شرایطی که تورم روند نامشخصی دارد خود ریسکی بزرگ محسوب می شود.
از این رو در حالت کلی سعی کنید با آن بخش از پول اقدام به خرید اوراق کنید که تا مدت مشخصی برای آن سودی در نظر نگرفته اید؛ زیرا اگر قصد سود سازی با آن سرمایه را داشته باشید، اوراق قرضه در بهترین حالت تنها می تواند ارش سرمایه شما را حفظ کند. یک راه کار دیگر در مدیریت ریسک استرداد این است که برای خود، نرخ بهره های حداکثری و حداقلی را مشخص کنید.
در این حالت سرمایه گذاری که انجام می دهید هرچه نرخ بهره از حداقل شما فاصله بیشتری داشته باشد ریسک استرداد پایین تری خواهد داشت و شما می توانید با اعتماد بیشتری به این سرمایه گذاری و خرید اوراق قرضه وارد شوید. در نهایت می توان گفت ریسک استرداد، ریسکی قابل مدیریت و قابل ارزیابی و برنامه ریزی است، به شرطی که کمی با اقتصاد کلان آشنا باشید. (1) و (2)
پی نوشتها
- www.investopedia.com.
- www.wallstreetmojo.com
- www.businessdictionary.com