گزارشی از روند تقریب
این گزارش فشرده ای از روند تقریب در سرزمین شام (شامل سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) است که در واقع تفاوت چندانی با پدیده ی تقریب در کشورهای گوناگون اسلامی از جمله: مصر، سودان، کشورهای آفریقایی، کشورهای مغرب (عربی) و کشورهای غیر عربی هم چون: ترکیه، ایران، هند، پاکستان، اندونزی، مالزی، افغانستان و اقلیت های پراکنده در قاره های پنج گانه و به ویژه آمریکا، اروپا و آسیا، ندارد.همه ی این کشورها به رغم فاصله های گاه زیاد مرزهای خود، یا همجواری با یکدیگر، بحمدالله به این درک قطعی رسیده اند که اسلام دین تجزیه پذیری نیست و اصول، فروع، مواضع نظری، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و تربیتی آن، یکی است و وحدت فکری و عملی، سمت گیری متداول و مسلط بر عرصه ی اسلامی است. هر چند گروه ها و گرایش های فرقه ای شکست خورده ای هستند که سعی در تغذیه ی تفرقه میان پیروان مذاهب، برانگیختن جنگ های طایفه ای، نزاع و اتهام منفعلانه ی آمیخته به احساسات و هوچی گری دارند. امری که به ریختن خونهای عزیزان و یا ویرانی و به آتش کشیدن اماکن یا مساجد اسلامی می انجامد. سرچشمه و منشاء این گرایش خطرناک، پردست انداز، تیره و تاریک، یا نظریات برخی علمای خام و یا مواضع انحراف آمیز برخی عوام و همراهی آنان با سمپاشی ها و بدخواهی های خاورشناسان و سیاست های کشورهای کافر و شیطانی غرب و شرق به منظور تضعیف بنیهی مسلمانان، تسهیل سلطه بر کشورها و ثروت ها و سرنوشت آنها و باقی نگهداشتن آنان در حالت های گاه انفجاری همچون آتشفشانی خاموش است که اجرای برنامه های اردوگاه ستمگری، استعمار و طغیان را به دنبال دارد.
متأسفانه پدیده ی پراکندگی، تفرقه ی مذهبی، اتهام ناسزا، بدگویی، نوشته های مبتذل و مسموم، چیزی بوده که در چهل، پنجاه سال گذشته، جو غالب محیط های اسلامی را تشکیل می داده است. در آن زمان سطح تکفیر، ناسزاگویی، دشنام، توهین و اهانت به ستارگان و بزرگان اسلام بدان جا رسیده بود که اگر بزرگان و برجستگان امت اهل فداکاری و ایثار نبودند، دیگر برای اسلام هیچ نوع حضوری در شرق و غرب یا این جا و آن جای جهان باقی نمی ماند و به اصطلاح نه از تاک، نشان مانده بود و نه از تاک نشان.
به نظر من این پدیده اینک، کم رنگ و رو به افول گذارده و جای آن را شعور آگاهی بخشی گرفته که در پرتو خیزش اسلامی سی سال گذشته رو به رشد و نمو دارد و کسانی از علما و برخی یا اغلب عامه ی مردم متوجه شده اند که این گرایش، خطرناک و در عین حال بیهوده است و به عقیده، عبادات و اخلاق اسلامی لطمه می زند و علاوه بر این ها مصالح عالیه ی اسلام را مورد تهدید قرار می دهد، تمامی امت اسلامی را به ویرانی، تباهی و نیستی، سوق می دهد، بنیاد مسلمانان را از ریشه بر می اندازد، بذر تفرقه، جدایی، نفرت و تباهی را بین آنان می پاشد و تمامی کارها و اقدامات مثبت آنان را بر باد می دهد و این هدف و رؤیای دشمنان جنایتکاری است که در تلاشند تا امت اسلامی را هر چه بیشتر تجزیه کنند، جمع کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری بگسلند و سیاست جدایی و سوء استفاده از برخی جنبه های منفی یا انواع عقب ماندگی ها و کوتاهی ها را در پیش گیرند. به ویژه به تحریک گروه های غیر مسلمان در سرزمین های اسلامی و نفوذ در میان گروه های اسلامی پرداخته، در راه ایجاد مشکلات، تحریک و اختلاف افکنی میان آنان، بر اساس اصل «تفرقه بیانداز و حکومت کن» که باعث ضعف و منجر به تباهی می شود، حرکت نمایند.
اما خوشبختانه مردم سرزمین شام، به ویژه سوریه، نسبت به این توطئه های جنایتکارانه ی استعماری، آگاهی دارند. سوریه در طول تاریخ معاصر خود، دیدگاه عمیق تر و درک بیشتر و آینده نگری بهتری نسبت به مسأله ی وحدت ملی خود و ضرورت پاسداری از آن و پشت سر گذاردن تمامی جنبه های منفی و افت و خیزهای آن دارد، بطوری که شهروندان سوری از آغاز استقلال و رهایی از استعمار فرانسه در هفدهم آوریل 1946 م (۲۹ فروردین ۱۳۲۵ ه. ش) تاکنون، هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان، مذاهب و طوائف مختلف نمی گذارند و این افتخاری برای سوریه ی نوین، آزاد و سرفراز است.
به عنوان مثال ما در سوریه هیچ تفاوتی در حقوق و وظایف میان مسلمانان و غیر مسلمانان و میان پیروان مذاهب مختلف سنی یا شیعه، نمی شناسیم و شاهد حذف آثار تفرقه و پیامدهای آن در هر دو گروه هستیم. این رشد و بلوغ سیاسی رهبران خردمند و نیز احساس دینی گروه های مختلف مردم و شعور تمدنی و اجتماعی بالا از سوی قاطبه ی شهروندان، سوریه و دیگر کشورهای شام را - به استثنای برخی مواضع شبهه آمیز طرفداران استعمار در لبنان - پیشاپیش کشورهای عربی فاقد هر گونه مسأله یا مشکل مذهبی، طایفه ای و یا نژادی قرار داده است.
آگاهی و روشن بینی سیاسی در ایران
ما مشابه این آگاهی و روشن بینی سیاسی را در جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، با کوشش ها و رهبری های امام خمینی (رضی الله عنه) از ربع قرن پیش بدین سو شاهدیم.این آگاهی سیاسی با آگاهی دینی، ملی و میهنی به منظور مقاومت در برابر تجاوزات استعماری و استکباری کشورهای غرب به رهبری آمریکا، مقارن گشته است.
اینک گرایش و اهداف خصمانه و قدیمی این استعمارگران تبدیل به رفتارهای عینی خطرناکی از جمله محاصرهی نظامی سرزمین های ما و اعلان جنگ وحشیانه و لجام گسیخته علیه کشورهای اسلامی از جمله مسلط ساختن صرب های متعصب بر بوسنی و هرزگوین و کوزوو، تسلط کمونیست های الحادی روسیه و چین بر جمهوری ها و مناطق اسلامی همچون چچن، میدان دهی به سیک ها و هندوهای کینه توز در کشمیر و جاهای دیگر و سپس همکاری تمامی نیروهای غرب و در رأس آنان امپراتوری پیر انگلیس و هم پیمان صلیبی و افراطی اش در آمریکا با صهیونیسم و به راه انداختن جنگ و نسل کشی در فلسطین، افغانستان و عراق و تهدید ایران، سوریه و سپس دیگر کشورهای عربی و حتی دوستان این کشورهای متجاوز شده است.
«تقریب» هرگز به معنای ذوب مذاهب اسلامی در یکدیگر نیست، بلکه به مفهوم وصول به نزدیکی در دیدگاه های مختلف در عرصه های دینی و وحدت بخشیدن به مواضع، اندیشه ها، رفتارها و شیوه ها به این منظور است که مسلمانان در برابر دشمنان و متجاوزان خارجی یعنی کشورهای کفر، شر و شیطانی متحد باشند. همان دشمنانی که تروریسم را بهانه ای برای کشتار و نسل کشی مسلمانان در دیارشان نموده و به غارت ثروت های آنان و به بندگی کشاندن آنها می پردازند و در پی سلطه بر منابع نفتی و غیر نفتی و تمامی فعالیت های اقتصادی ایشان به بهانه ی جهانی شدن» و موافقت نامه های «گات» یا تجارت جهانی هستند و به شرکت های بزرگ سرمایه داری برای کشیدن شیره ی جان ملل دیگر و به ویژه مسلمانان و غارت ثروتهای نفتی آنها، میدان می دهند.
مهمترین نمودهای حرکت تقریب در سرزمین شام بدین قرار است
الف - دوستی و محبت متقابل
فعال سازی، همکاری میان علمای سنی و شیعه امت اسلامی و به خاک سپردن تمامی نمودهای اختلاف، تعصب دینی و تنش ها، که امر بسیار روشنی است.ب- ممنوعیت نشر یا چاپ کتاب هایی توهین آمیز
ممنوعیت نشر یا چاپ کتاب هایی که متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر باشد و نیز عدم اجازه به ایراد هر نوع سخنرانی با پخش مطلبی در رسانه های گروهی، مراکز، باشگاه ها، مجامع و نهادهای فرهنگی که به مسایل اختلافی دامن بزند. این سمت گیری دولت سوریه و دیگر کشورها در سرزمین شام است.ج- محکوم ساختن هرگونه برچسب تکفیر و گمراهی که متوجه برخی پیروان مذاهب می شود.
به منظور ممانعت از برانگیختن فتنه و نیز تخطئه ی نویسندگانی که به چنین نوشته هایی می پردازند. این چیزی است که در نوشته ها و دیگر موضع گیری های ما نیز کاملا قابل لمس است. ما هرگز اتهام های تکفیری را که اندک مفتیهای اهل سنت، بی محابا نثار دیگران می کنند، نمی پذیریم. همچنان که یورش ستمگرانه در نوشته های برخی شیعیان نسبت به بزرگان صحابه را نیز قبول نداریم.همچنین ممانعت از هر آنچه که به تاریخ اسلام لطمه وارد کند، آتش فتنه و اختلاف را برانگیزد و درگیری میان مسلمانان را به دلیل حوادث گذشته ی تاریخی دامن زند. ما وظیفه داریم چنین آثار فتنه انگیز، تحریک کننده و شعله ور کنندهی آتش فتنه و نزاع میان پیروان مذاهب مختلف را دفن کنیم و اجازه ندهیم آن دسته حوادث تاریخی که به جای سازندگی، عامل تباهی و به جای وحدت، عامل پراکندگی و تفرقه است و در واقع گرایش گروه های متعصب و افراطی است که به اسلام نیز ظلم می کنند، مطرح گردند.
د- تشویق مطالعات مقایسه ای فقهی و عقیدتی
تشویق مطالعات مقایسه ای فقهی و عقیدتی به ویژه در بعد مطالعات دانشگاهی و تخصصی به شیوه ی علمی و احترام آمیز، همراه با دلایل مربوطه و هر آنچه که باعث بروز نظریات مخالف از سوی ما با آنها و برداشت های گوناگون از مسایل می شود و نیز ترویج و گسترش روحیه ی گفتگوی سازنده و نقد علمی، به دور از هرگونه اهانت، حمله، تهدید و ارعاب، زیرا عالم واقعی و با انصاف، خود را فراتر از اختلاف ها قرار می دهد و در اختلاف ها، دیگران را معذور می دارد و صاحب قلب بزرگ، پاک و خالی از هرگونه کینه، نفرت و خودخواهی و دلسوز آینده ی اسلام و امت اسلامی است.ﻫ- فعالیت های مشترک
فعالیت های مشترک فرهنگی میان علمای بزرگ اهل سنت و شیعه در ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبت های اسلامی در سطح رسمی از جمله سخنرانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران آقای محمد خاتمی در کتابخانه ی ملی اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته ای از علمای اهل سنت در برنامه های متوالی و سالانه ی هفته ی وحدت در تهران، فعالیت های بسیار مثبت فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در دمشق، اجرای برنامه های مسابقات قرآنی در رمضان، سخنرانی های عمومی در مناسبت های مربوط به ائمه ی اهل بیت (علیهم السلام)، انتشار مجلات مختلف و نشر پژوهش های مقایسه ای.و نیز در سطوح فرهنگی غیر رسمی همچون سخنرانی های ماهیانه ای که در آرامگاه حضرت زینب (علیها السلام) در زینبیه و نیز در دانشگاه ها و مراکز فرهنگی دمشق از سوی علمای شیعه و اهل سنت با حضور جمع بسیاری از هر دو گروه برگزار می شود. که ما به همین مناسبت، فعالیت های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ایران را پس از مصر، مورد قدردانی و ستایش قرار می دهیم.
در همین راستا، میزگردهای حیاتی، حساس و مهمی در کانال های تلویزیونی و ماهواره ای میان علمای اهل سنت و شیعه در سوریه و لبنان، برگزار می شود که طی آنها، مسایل روز مورد بررسی قرار می گیرد و انسجام و هم فکریهای طرفین را با یکدیگر، روشن می سازد.
و در بعد مردمی نیز شاهد نزدیکی آشکار و تفاهم جدیدی میان اهل سنت و شیعیان در موارد بسیاری هستیم از جمله: تأکید بر وحدت عقیده ی هر دو طرف و این که اصول ایمانی ثابت در قرآن کریم و سنت نبوی در گفتار و کردار مورد پذیرش و اعتقاد آن هاست و در خصوص انجام فرایض دینی و نمازهای واجب نیز صرف نظر از مواردی چون اذان و نحوه ی ایراد آن و نماز جمعه و جماعت و نحوه ی انجام و ادای آن ها، وحدت میان آنان حاصل است، زیرا مهم، به مورد اجرا گذاردن ارکان و اصول پایه ی اسلام است.
از جمله ی این پدیده ها: مشارکت در تحصیل فرهنگ و علوم مختلف در حوزه های علمیه ی دمشق، تهران و جاهای دیگر و وجود دانشگاه اهل سنت در تهران و نیز تدریس اصول مذاهب مختلف در دانشکده های حقوق دانشگاه های سوریه است.
اتفاق نظر عملی میان پیروان اهل سنت و شیعه، در نبود هر نوع درگیری با تنش و نزاع میان این دو گروه در سرزمین شام و ایران و از آن مهمتر احترام متقابل و ازدواج های اختیاری موجود میان اهل سنت و شیعه در این دو کشور تجسم یافته است.
از دیگر پدیده های مثبت در این عرصه، وجود تعقل و دورنگری در اجتناب از برانگیختن اختلاف میان اهل سنت و شیعیان و اقدام طرفین به وانهادن یکدیگر به شیوه های فکری و مذهبی مورد قبول خود و احترام به منابع اجتهادی هر گروه است.
در این کشورها، هرگونه تهمت زنی به شیعیان که از سوی عوام و برخی به اصطلاح علما، صورت می گیرد و پخش می شود، ممنوع است و بیشتر بر بیان وجه صحیح هر نظر و تأویل و تفسیر قابل قبول آن، انگشت گذارده می شود از جمله: مثلا عقیده به عصمت ائمه ی اهل بیت (علیهم السلام) (علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام) و ائمه ی دوازده گانه ای علیهم افضل الصلاة والسلام که در شمار پیامبران نیستند، به معنای پایداری در برابر گناه و عدم ارتکاب گناهان کبیره از سوی آن ها تفسیر می شود و مسأله ی امامت و برتری امام علی علیه السلام بر بقیه ی خلفای راشدین که بر حسب تصور و اعتقاد شیعه چنین است و توده های اهل سنت با ایشان موافقت ندارند، به تاریخ سپرده می شود. زیرا برانگیختن آن هیچ فایده و خاصیتی ندارد یا تخطئه ی اکثریت صحابه و اتهام آنان که با صریح قرآن منافات دارد، با توجه به این نکته که اگر حدیثی نبوی صراحتا بر امامت مولایمان علی بن ابی طالب (علیه السلام) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر دیگران، بدان استناد می کرد.
از جمله دیگر مسایل، کوشش در سایه ی ادب یا کاستن از شأن برخی زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (امهات المؤمنین) به ویژه آنهایی است که در قرآن کریم به صراحت به برائت و پاکی یاد شده اند و یا توهین به برخی راویان حدیث.
از جمله مسایل قابل بحث، «تقیه» است که به معنای دروغ، توطئه یا خیانت نیست بلکه: به معنای «حفظ خود در برابر زیان دیگران از راه موافقت با او در گفتار یا کرداری است که از نظر عامل به تقیه، مخالف حق است» به ویژه آن که اصل تقیه در برابر دشمنان، در شرع نیز مقرر شده و از صریح آیه ی قرآن کریم برداشت می شود:«لَا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» (1) به این معنا که؛ (مگر آن که بخواهید به گونه ای از آنان تقیه کنید و خداوند شما را از خویش پروا می دهد و بازگشت هر چیز به سوی خداوند است).
از جمله دیگر مثال های حساس، ازدواج متعه [صیغه] و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شیعه و برخلاف آن چیزی است که عوام و فاسقان به این نام مرتکب می شوند. شیعیان برخلاف اهل سنت که قاطعانه قایل به نسخ و بطلان آنند، همچنان قایل به بقای مشروعیت آن هستند. البته قبل از تحریم صریح آن در قرآن و سنت این کار در اصل مباح بوده است.
و دیگر از این قبیل مسایل، ظهور مهدی منتظر است که شرعا نیز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شیعه تنها در مشخصات آن حضرت و مبانی این عقیده و تاریخ ظهور ایشان است.
و نیز مسأله ی «بداء» در شمار مسایل اختلافی است. «بداء» نزد شیعیان امامیه به معنای اظهار کردن پس از پنهان کردن است. نه ظاهر شدن پس از پنهان شدن با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقص و علمی که به آن دانا نبوده است. خداوند تبارک و تعالی بسی والاتر و بزرگتر از اینهاست، زیرا علم خداوند متعال، در کلیات و جزئیات حال و آینده ثابت است، ولی عیان کردن آن تنها بر حسب مقتضای حکمت [و اراده ی] اوست.
ز- واگذاری حساب و کتاب به خداوند متعال
به رغم وجود اختلاف های سیاسی و برخی اختلاف های مذهبی، اعتقادی یا فقهی، مهمترین نکته ی اطمینان بخش برای هر مرد و زن مسلمان، تسلیم مطلق به ارادهی خداوند متعال در محاسبه و رسیدگی به حساب و کتاب خلایق در آن جهان است، چه او خود می فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَ إِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ» (2) (و روز رستاخیز ترازوهای دادگر را به کار می نهیم، آن گاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری هم سنگ دانه ی خردلی باشد. آن را به شمار خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسنده ایم.)بر این اساس، هم اهل سنت و هم شیعیان، همگی باید کار حساب و رسیدگی به خطاهای بندگان خدا را اعم از این که مربوط به عدالت صحابه یا زیر سئوال بردن برخی از آنان یا مسأله ی خلافت یا امامت و نیز متعلق به مسایل اجتهادی باشد، به خدا واگذارند. چرا که مثلا در خصوص اجتهاد و مجتهد، اگر درست اجتهاد کرده باشد دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، یک ثواب برایش منظور می شود. چون به هر حال بیشترین تلاش خود را برای نیل به حق و صواب به کار برده و تا وقتی که از پختگی علمی، توانایی اجتهاد، حسن نیت، عدالت و پرهیز کاری برخوردار است و کسی از او لغزش و خطای فاحشی ندیده، توان و امکان مساعدی برای نیل به حق و راه هدایت، دارد. اصل راهنمای اهل سنت در این میان چنین است: نباید آن خون هایی را که خداوند متعال شمشیر های ما را از آن پاک ساخته به زبان آلوده سازیم. آنچه میان صحابه اتفاق افتاده، نوعی اجتهاد است زیرا به نظر ما، صحابه، افراد عادلی هستند.
ح - محبت اهل بیت
اهل سنت و شیعیان در گرامی داشت اهل بیت و محبت و دوستی آنان، وجه اشتراک دارند، زیرا خداوند خود در قرآن می فرماید: «ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» (3) (بگو: برای این رسالت از شما مزدی نمی خواهم جز دوستداری خویشاوندان خود را). «قتاده» می گوید مشرکان گفتند : «لابد محمد در برابر آنچه ارایه میدهد، درخواست مزد می کند. در پی این سخن بود که آیه ی فوق نازل شد تا آنان را به دوستی وی و مهربانی نسبت به خویشانش، ترغیب کند. در حدیث آمده است؛ فرزندان خود را بر سه خصلت، تربیت کنید: عشق به پیامبر، عشق و محبت به خاندان او و تلاوت قرآن. زیرا حاملان قرآن روزی که در آن سایه ای جز سایه ی خدا نیست همراه با پیامبران و برگزیدگان خداوند، زیر سایه ی خدا خواهند بود.»(4)نمازهای واجب یا مستحب نیز جز با سلام و درود بر محمد و آل محمد، صحیح نیست. و این خود روزنه ی امید و اساس هم گرایی و تحقق وفاق میان اهل سنت و شیعیان است؛ هر چند شیعیان مفهوم اهل بیت را تنها به اصحاب کساء (آل عبا) (علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام) منحصر می سازند و اهل سنت، گستردگی بیشتری به آن داده و می گویند: (درست تر آن است که آنها کسانی هستند که زکات برایشان حرام شده و شامل خاندان على، خاندان جعفر، خاندان عقیل و خاندان عباس می شود.)(5)
امهات المؤمنین [زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)] نیز در شمار اهل بیت قرار دارند، زیرا خداوند متعال در آیهی وارده درباره ی آنها با عنوان: «یا نساء النبی (ابتدای آیه ی ۳۲ سوره ی احزاب) (ای همسران پیامبر آورده است: «... إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (6) (خداوند می خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)
ط- مشارکت در تألیف مقاله ها و پژوهش ها
مشارکت در تألیف مقاله ها و پژوهش های مقایسه ای در زمینه های اسلامی شیعی یا سنی، در سوریه و لبنان، به منظور نزدیک سازی دیدگاه ها به یکدیگر، کاهش حدت و شدت تعصب ها و تنش های مذهبی و اصرار بر ساختن پل های همکاری تسامح و گفتگو.آنچه گفته شد، نمونه هایی از روند تقریب مذاهب اسلامی در کشور سوریه و دیگر کشورهای سرزمین شام بود که می توان گفت نمونه هایی عملی و حاکی از آنند که تفاوت های اجتماعی میان اهل سنت و شیعیان در این کشورها، تقریبا از میان رفته است.
ملاحظاتی در خصوص استراتژی تقریب مذاهب اسلامی
در این زمینه، مواردی را به شرح زیر، یادآور می شوم
یکم - کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت و گو و تفاهم، دیدار میان اهل سنت و شیعیان، خشک گرداندن ریشه های تعصب، گسترش روح تسامح، مهرورزی و حسن ظن، سرشاری دل های مؤمنان از اعتماد و اطمینان، اجتناب از هر آنچه که به تفرقه و نفرت می انجامد و پیروی از آن چه که منابع اساسی و اصلی اسلامی مقرر می دارند.و نیز چشم پوشی از میراث کهنهی بجای مانده ای که در کتابهای هر دو گروه می توان سراغ گرفت که گاه بر زبانها جاری شده و به میان عوام و جاهلانی که معمولا از کاه، کوه می سازند و اقدامات نابهنجار و ناروا انجام می دهند، راه یافته باعث دور ساختن هر گروه از دیگری می گردد.
بدبختی امت نیز در اقدامات جاهلانه و عوام است که با به زبان راندن سخنان زشت و زننده، اهانت بار حتی در هنگام تلقین مردگان و نیز تبری جستن از صحابه و سب، العن و نفرین آنها آتش کینه و اختلاف را بر می افروزند.
هم چنان که سطحی نگری طلاب دینی هر دو گروه، شتاب زدگی در داوری نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم و درک نظریات دیگران، مبادلهى اتهامها و تکذیب ها و عدم پذیرش هرگونه عذری در ارزیابی مواضع دیگران، همه و همه منجر به تجسم تفرقه و تقویت اختلاف ها می گردد.
دوم - این که باید علمای تقریب، دارای مواضع عملی، مراکز و شعبی در کشورهای اسلامی به منظور تعمیم اندیشه های تقریب باشند؛ باید بتوان از گذشته ها - هرچه که بود، خوب باید - درگذشت و طرفین نسبت به یکدیگر «کوتاه» بیایند تا بدین ترتیب احکام شرعی نزدیکتر به روح شرع و هدف های عمومی آن باشد و آوازهی مسلمانان برکنار از هرگونه توهین یا آلودگی به اندیشه های مستهجن گردد، یادآور می شود که از طرف اهل سنت که به خاستگاه های شیعه احترام می گذارند، هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. بسیار مفید است که کنفرانس ها و گردهم آیی های تقریب، در موضوع های انتخابی و مفید بطور سالیانه برای گفتگو در مسایل مطرح شده، برگزار گردد.
سوم - مجله ی تقریب مذاهب (رسالة التقریب) نیازمند گسترش دامنه ی انتشار و توزیع، ایجاد دریچه ای برای مناقشه در مسایل مختلف، آزادی بیان دادن به دیگران و منتقدان و عدم تحمیل دیدگاه معینی است. من خود تجربه ی همکاری با دبیران یا سردبیران برخی مجلات شیعی را داشته ام؛ آنها هر نظری را که مخالف نظر خودشان، مذهب شان و گرایش هایشان باشد، رد می کنند و به تخطئه ی نویسنده اش می پردازند و این باعث ایجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت و همکاری دیگران در ارایه ی مقالات و مطالعات مختلف می شود. دست اندرکاران مجلات شیعی، معمولا چندان استقبالی از سخنان و سخنرانان یا نویسندگانی که با نظرشان مخالف باشند، نمی کنند. حال آن که منبر، قلم و سخن باید آزاد باشد و امتیازش نیز به همین آزادگی است.
چهارم - باید به هر آنچه که به تحقق وحدت امت و پاسداری از آن می انجامد و عزت و کرامت آن را صیانت می بخشد، اولویت داد، باید تمامی امکانات و توان امت برای پاسخ به تجاوز، به کار گرفته شود و همه ی نیروها درگیر ریشه کن ساختن تجاوز متجاوزان مستکبر و کافران و ستمگرانی شود که به قتل گروه گروه مسلمانان عزم خود را جزم کرده اند امری که همه جا به ویژه در عراق، افغانستان و جاهای دیگر، اتفاق می افتد.
ما باید به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها، با پول، سلاح، نیرو، برنامه ریزی و همکاری کمک کنیم و برای حمایت آنان در برابر نیروهای شر و به منظور عدم انتشار یا انتقال این بلای خانمان سوز به دیگر ملل اسلامی و آگاهی دادن به مردم که مسلمانان نه شیعه، نه سنی بلکه واقعا امت واحدی هستند، یاری رسانیم.
هم چنان که باید برخی فتواهای گمراه کننده ای که عملیات فدایی را عملیات انتحاری و نه شهادت طلبانه می خوانند و یا رزم در کنار مقاومت در عراق را تحریم می کنند، به شدت محکوم کرد. چنین فتواهایی، بهترین هدیه یا خدمتی است که می توان تقدیم نیروهای اشغالگر و سران جنایتکار و سرکش آنان کرد. همچنین باید فتواهای تکفیر نسبت به دیگران را نیز به یک سو نهیم.
پنجم - حتما باید میثاق با اعلامیه ای صادر شود که طی آن هرگونه فعالیت تبلیغی مذهبی و فراخوانی به مذهب دیگر، منع شود. آنچه در حال حاضر در خصوص نشر و گسترش مذهب تشیع در روستاها، آبادی ها و شهرهای سوریه با تکیه بر صرف اموال و پاداش های مادی در برابر پذیرش تشیع، شاهد آنیم که با ساده ترین اصول تقریب منافات دارد؛ این درست در جهت عکس آرزویی است که در خصوص افشاندن بذر محبت و اعتماد به جای کینه و نفرت داریم. در غیر این صورت حرف ما با عمل مان و ظاهر مان با باطن مان، متفاوت خواهد بود. نه شیعیان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زیاد شود و نه اهل سنت صاحب شمار بیشتر و فراوان تری هستند که تبدیل صدها تن از آنان به شیعه، زیانی متوجه ایشان نسازد.
این صحبت ها را خیلی صریح بیان کردم: اگر چنین نکنیم کار و روش ما بیهوده خواهد بود [نباید چنان باشد که در نهان، کاری کنیم که با آن چه باید انجام دهیم متفاوت باشد.
بیایید شعار اساسی و خدشه ناپذیر خود را هم در تئوری و هم در عمل، آیه: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» (7) (به راستی این امت شماست. امتی یگانه و من پروردگار شمایم. بنابراین، مرا بپرستید.)، قرار دهیم. سپاس خدای را که پیش از وجود مذاهب و فرقه ها و تقسیم مسلمانان به گروه های مختلف و دسته های متخاصم، نعمت ایمان و اسلام را ارزانی ما داشت.
پینوشتها:
1- سوره آل عمران، آیه ۲۸
2- سوره انبیاء، آیه 47
3- سوره شوری، آیه ۲۳
4- صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از امام علی (علیه السلام) آن را آورده اند، ولی همچنان که سیوطی یادآور شده حدیث ضعیفی است و به حدیث ضعیف نیز تنها در جنبه های مثبت عمل می شود.
5- سبل السلام، ج1ص۱۹۳
6- سوره أحزاب، آیه ۳۳
7- سوره أنبیاء، آیه ۹۲
منبع: مجموعه مقالات استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، نویسنده: دکتر وهبة مصطفى الزحیلی، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1384ش، صص 474-464