زمینه‌ی ایجاد وحدت اسلامی از طریق گفتگوی بین تمدنی

متأسفانه در قرون اخیر دولت های استعماری بر تضعیف وحدت سیاسی و یا ایجاد تفرقه ی سیاسی در بین دولت های اسلامی نقش جدی بازی کرده اند. از نقش های سوزنده و مخرب آنها این بود که سبب تجزیه ی دولت ها و کشورهای اسلامی شده اند.
سه‌شنبه، 17 فروردين 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سهیلا قصیل زاده
موارد بیشتر برای شما
زمینه‌ی ایجاد وحدت اسلامی از طریق گفتگوی بین تمدنی
مقاله ی حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است:
الف) تعاریف
ب) گفتگو برای وحدت در حوزه های جغرافیای مذهبی، زبانی و سیاسی
ج) نتیجه گیری
 

الف) تعاریف

در مدخل بحث تأملی بر بعضی از مفاهیم اساسی ضروری می نماید؛
۱) وحدت:
واژه ی وحدت در لغت چنانچه مرحوم "دهخدا" در لغت نامه ذیل همین واژه آورده، معنای یگانه شدن، یکتایی، یگانگی، انفراد و تنهایی می باشد. از آنجایی که در بحث، از وحدت اسلامی، چنین معنایی از وحدت، معنای ادغام مسلمانان با فرق و مذاهب و زبان های مختلف در یکدیگر را می دهد، از این رو، صاحبان اندیشه در این بحث توضیح می دهند که منظور از وحدت این است که با توجه به مشترکاتی که بین همه ی طوایف و فرق اسلامی وجود دارد، مسلمانان باید در عرصه ی زندگی اجتماعی با توجه به مصالح کل امت اسلامی اختلاف زدایی نموده و در جهت ترویج اخوت اسلامی در همه ی سطوح بکوشند و همین تفاوت بین معنای لغوی و اصطلاحی بود که مصلحان وحدت اسلامی در سدهی اخیر را به دقت بیشتر کشانده و به جای وحدت اسلامی، از واژهی تقریب مذاهب اسلامی استفاده نمودند و دست به تأسیس "جماعة التقریب بین المذاهب الإسلامیة" زده و از دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة سخن به میان آورده اند که معنای قرابت، نزدیکی و همدلی را می دهد، به معنای انحلال یا ادغام مذاهب و...(1) در برخی معتقدند که میان وجود کشورهای مستقل مسلمان با تحقق وحدت مسلمین، یا خصوصا با تحقق وحدت جهان اسلام تناقض وجود دارد. زیرا استقلال یک کشور مستلزم و متضمن مرز و حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی و تبعات آن است که علنا با همه تضمینات یک جهان اسلام متحد و یکپارچه منافات دارد. (2)
 
این اشکال در صورتی وارد است که مفهوم وحدت را در معنای لغوی آن به کار بگیریم. اما اگر مقصود از وحدت تقریب مسلمانان با توضیح فوق باشد، اشکال وارد نیست و مسلمانان ضمن تعدد سرزمینی و زبانی می توانند با یکدیگر قرابت و همدلی داشته باشند.
 
۲) گفتگو:
واژه ی گفتگو چنان چه "محمد معین" در "فرهنگ فارسی" ذیل این واژه ی آورده، به معانی مکالمه، گفت و شنید و مباحثه آمده است و در زبان انگلیسی واژه دیالوگ (Dialogue) به معنی همپرسه ی دو یا چند نفر، مبادله و مباحثه در باب اندیشه ها و مبادله و مباحثه برای دستیابی به تفاهم و یا شناخت متقابل آمده است. در این فرهنگ اثر و نوشته ای که در قالب یک همپر سه تهیه شود، نیز دیالوگ نامیده می شود. در نوشتار حاضر همین معنای یاد شده از گفتگو مورد عنایت می باشد. گفتگو عموما و نیز در بین اسلام و مسلمین خصوص نیاز به شرایط، ابزارها و بسترهای مناسب دارد. مثلا از شرایط آن نهادینه کردن فرهنگ گفتگو در جامعه و برنامه ریزی برای آشنایی افکار عمومی با فرهنگ مفاهمه است.
 
۳) تمدن:
تمدن را "دکتر معین" در "فرهنگ فارسی در لغت به معنای خو گرفتن با آداب شهریاران و با همکاری افراد جامعه در امور اجتماعی دینی، اقتصادی و... می داند و در اصطلاح از جمله می توان به تعریف خواجه نصیرالدین طوسی استناد کرد که گفت چون وجود نوع بی معاونت صورت نمی بندد و معاونت بی اجتماع محال است، پس نوع انسان بالطبع به اجتماع محتاج بود و این نوع اجتماع را تمدن خوانند و تمدن مشتق از مدینه بود و مدینه، موضع اجتماع اشخاص است که به انواع حرفه ها و صناعت های تعاونی که سبب تعایش بود، می کنند.(3)
 
اما تعریف "والرشتاین" برای این نوشتار مفیدتر است که از دو معنای متمایز تمدن سخن به میان آورده است: از یک سو تمدن دلالت بر فرایندها و پیامدهایی دارد که انسان ها را متمدن تر می سازند و آنها را از خصلت های حیوانی و وحشیانه دور می دارند و از سوی دیگر، این کلمه برد جمع دارد که در آن تمدن اشاره به پیوند خاصی از جهان نگری، آداب و رسوم ساختارها و فرهنگ دارد و نوعی کلیت تاریخی را شکل می دهد که با سایر گونه های این پدیده، همزیستی دارد .(4)
 
معنای دوم از تمدن که حکایت از ساختاری تاریخی دارد در این مقاله مورد اهتمام است که به عقب های حدود چهارده قرن از مسلمانان با آداب و رسوم و فرهنگ قریب به هم اشاره دارد و مراد از "گفتگوی بین تمدنی" نیز گفتگوی مسلمانان با وجود تعدد زبان، قبایل، خاک و نژاد و حتی مذاهب گوناگون با یکدیگر می باشد.(5)
 
اما برای مفهوم بندی دقیق تر و رعایت سطوح مختلف بحث، گفتگوی بین تمدنی جهان اسلام در سه سطح زیر مورد بحث قرار می گیرد: گفتگو در حوزه ی جغرافیای مذهبی، جغرافیای زبانی و جغرافیای سیاسی.

زمینه‌ی ایجاد وحدت اسلامی از طریق گفتگوی بین تمدنی
 

ب) گفتگو برای وحدت در حوزه های جغرافیای مذهبی، زبانی و سیاسی

۱- تحول و توسعه برخی از مفاهیم
در مقاله ی حاضر در کنار جغرافیا، مضاف الیه هایی چون سیاسی، مذهبی و زبانی آمده است. در این رابطه نکات چندی قابل تذکرند:
 
در همه ی فرهنگ ها، برخی واژه ها به صورت مشترک لفظی به کار می روند. یعنی یک لفظ دارای بار معنایی متفاوت و مصادیق کثیر و دور از هم به کار می روند. مثل لفظ "شیر" که برای شیر، شیر جنگل و شیر آب به کار می رود. به نظر می رسد مفاهیمی چون "مرز و وطن" نیز این قابلیت را دارند که در معانی و مصادیق گوناگون به صورت مشترک لفظی به کار برده شوند. مثلا از مرز مذهبی مشترک شیعیان در مقابل اهل سنت سخن گفت. در این صورت شیعیان ایرانی با شیعیان لبنانی، مرز مذهبی مشترک دارند و حال آن که در داخل مرز مشترک جغرافیایی لبنانی های سنی با شیعه مرز مشترک مذهبی ندارند. و یا مرز زبانی نیز با مرز جغرافیایی و مرز مذهبی قابل تمییز است. ترک زبانان کشورهای مختلف در حالی که با هم مرز مشترک زبانی دارند، ممکن است مرز مشترک مذهبی و جغرافیایی نداشته باشند.
 
البته برخی واژه های مشترک لفظی بودن آنها مشهور و مستعمل است. اما از آنجا که مفاهیم در حال تحولند ومفاهیم مختلف متأثر از عوامل گوناگون خصوصا در عصر ارتباطات، از طریق ابزارهای نوین ارتباطی قابلیت تغییر را دارند. مدعا در این جا آن است که مفاهیم مرز و وطن نیز دچار تحول مفهومی شده و از این رو می توان از سطوح مختلف گفتگو برای ایجاد وحدت در جهان اسلام سخن گفت و از جغرافیای مذهبی در کنار جغرافیای زبانی و جغرافیای سیاسی بحث نمود، گرچه مفهوم مستعمل و مشهور "مرز و وطن"، به جغرافیای سیاسی مربوط است.
 
گرچه در جغرافیای مذهبی، پیروان یک مذهب با هم قرابت بیشتر داشته و همچنین در جغرافیای سیاسی و جغرافیای زبانی، اما این تمایز بین مرزهای مذهبی و سیاسی، لزوما به معنای تعارض نیست. بر همین مبنا است که اشکالات امثال "حامد الگار" و دیگران فکر می کردند که چون سیدجمال الدین اسد آبادی از وطن مسلمین سخن گفته و کل جهان اسلام را با حفظ استقلال ملی به وحدت دعوت می کرد تناقض می گفت، وارد نیست، و می توان با فرض مرزهای جدا از هم، مفهوم وطن را برای کل مسلمین نیز به کاربرد و چون این مفهوم دچار تحول شده، در یک معنا همه ی مسلمانان را اهل یک وطن دید و آنها را به تقارب دعوت کرد.(6)
 
۲) اقسام گفتگوهای بین تمدنی
گفتگو در حوزه ی جغرافیای مذهبی:
شایع ترین گفتگوی بین تمدنی در اسلام، خصوصا در سده ی اخیر، گفتمان مذهبی و بین مذاهب بوده است. در این زمینه نمی توان در حد یک مقاله به همه ی مباحث مربوط به موضوع پرداخت. از این رو، تنها به چند نکته ی مهم در بحث اشاره می گردد:
 
اول: در نوشتار حاضر سخن از گفتگوی بین پیروان دین و تمدن اسلامی است. گفتگوی در حوزه ی جغرافیایی مذهبی، سخن از گفتگوی بین پیروان و نخبگان مذاهب اسلامی است. به تعبیر "علامه ی طباطبایی" در کتاب "شیعه در اسلام" اگر انشعاباتی در دین پدید آید، هر شعبه را مذهبی نامند. در اسلام در یک تقسیم بندی کلی، مذاهب به دو دسته ی سنی و شیعی تقسیم می شوند. در مرحله ی بعد، انشعاب در مذاهب را داریم که اختلاف اهل مذهب در چگونگی مسایل اصلی وقوع آنها با حفظ اصول مشترک انشعاب، نامیده می شود.
 
مذهب شیعه، شعبی چون زیدیه، اسماعیلیه، نزاریه، مستعلیه، دروزیه، مقنعه و دوازده امامی را پذیرفته و در مذهب اهل سنت شعبات کلامی عمده، اشاعره و معتزله اند و مذاهب فقهی به حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم شده و نیز مذاهب صوفی مسلک سنی نیز پیروان فراوان دارند. معرفی و بیان تاریخچه ی اختلافات و ارتباطات و گفتگوی های این مذاهب و فلسفه ی وجودی آنها در این نوشتار قابل طرح و بسط نیست.(7)
 
دوم: بازیگران اصلی گفتگوی بین مذاهب، عالمان و نخبگان دینی اند(8). پیشگامان مسأله ی تقریب مذاهب، اندیشمندان بزرگی از شیعه و سنی بوده اند که ذکر تلاش های آنها یک حداقل مقاله ی مستقل می طلبد و از این جهت تنها به ذکر برخی از بزرگان شیعه و سنی بسنده می شود: در جهان تشیع بزرگانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، علامه ی حلی، شهید اول و شهید دوم، سید جمال الدین اسد آبادی، سید محسن امین و سید عبدالحسین شرف الدین ور آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی و امام خمینی(رحمه الله)و... را باید از بزرگان تقریب نام برد. از اهل سنت علمای چون محمد عبده، مصطفى عبد الرازق، مصطفی مراغی، محمدعلی علوبه، حاج امین حسینی، حسن البنا، محی الدین قلیبی، شیخ عبدالفتاح مرغینانی، علی بن اسماعیل، علامه کواکبی، علامه محمد مدنی، شیخ محمد عبدالله درار و شیخ محمود شلتوت و ... (9)
 
در این رابطه تنها به نقل دیدگاه "شیخ محمود شلتوت" از بزرگان اهل سنت و رئیس دانشگاه «الازهر» مصر، که باب گفتگو را با شیعیان خصوصا «آیت الله بروجردی» باز کرده بود، اشاره می گردد. از ایشان پرسیده شد که آیا باید از مذاهب چهارگانه ی اهل سنت تبعیت کرد؟ و پیروی از شیعه ی اثنی عشری چه حکمی دارد؟ ایشان پاسخ دادند که:
 
 اولا: آیین اسلام هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معین نکرده بلکه هر مسلمانی می تواند از هر مکتبی که به طور صحیح نقل شده و احکام آن در کتاب های مخصوص به خود مدون گشته است پیروی کند و کسی که مقلد یکی از این مکتب های چهارگانه باشد می تواند به مکتب دیگری، هر مکتبی که باشد منتقل شود..
 
ثانیا: مکتب جعفری معروف به مذهب اثنی عشری، مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکاتب اهل سنت جایز می باشد.. (10)
 
سوم: از آنجا که طرح حتى اجمالی بعضی مباحث مربوطه به گفتگوی بین مذاهب در حد یک مقاله ی کوتاه امکان ندارد، از این رو اهم مباحث در موضوع به عنوان ارکان گفتگوی مذهبی را در قالب جدول زیر می توان به تصویر کشید:
 
بازیگران اصلی رهبران و نخبگان مذهبی شیعه و سنی
هدف گفتگو تقریب و وحدت مذاهب: کاستن شکاف ها و اختلافات مذهبی، تقریب باورهای مذهبی با باورهای نخبگان سیاسی و زبانی.
موضوعات گفتگو تقویت منابع مشترک اعتقادی و اجتهادی مانند عقل، سنت و سیره ی نبوی، کتاب (قرآن) عرف، همسویی در جرح و تعدیل اسناد، همسویی در بهره وری از روایات فریقین، اهمیت و ضروررت وحدت مذاهب خصوصا در شرایط حاضر، تعیین وقت و ثبوت هلال شیوه های تدریس تطبیقی فقه، کلام، اخلاق و...
مبانی گفتگو(11) کتاب و گفتار اعجاز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، اصل دعوت، اصل وحدت و اخوت و اهتمام به امور مسلمین، اصل توحید، اصل صیانت قرآن از تحریف، علم طلبی و عقل مداری در اسلام،  مدارا و تحمل دیگران و...
موانع گفتگو علمای متحجر و مبلغان احساسی، عدم ارتباطات نهادینه ی مسلمانان با هم، استعمار و تفرقه افکنی و تأثیر مذاهب ساختگی، دولت مردان غیر متعهد و...
ابزارها و مجاری گفتگو
 
تأسیس نهادهایی با هدف تقریب مذاهب، تقویت و تکثیر کنفرانس های وحدت اسلامی، تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی، تأسیس کانال های خاص صدا و سیما برای ارتباط بین مذاهب؛ بهره گیری از کعبه و مراسم حج در جهت وحدت و برگزاری کنگره های مذهبی(12) (تقویت فرهنگ و مفاهیم اسلامی در میان امت اسلامی) مثلا وطن اسلامی، نام های اسلامی و ... تقویت مناسک مشترک شیعه و سنی) امثال نماز جمعه، جماعت، برگزاری مراسم هفته ی وحدت و (... تعریف پایگاه های اینترنتی جهان اسلام و...) در رابطه با بخشی از موارد یاد شده از سوی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی(13) (اقداماتی صورت پذیرفته است).
 

زمینه‌ی ایجاد وحدت اسلامی از طریق گفتگوی بین تمدنی
 
گفتگو در حوزه ی جغرافیای سیاسی
برای رعایت ایجاز و نکاتی که برای تحقق وحدت از طریق گفتگو در حوزهی جغرافیای سیاسی قابل طرحند، به صورت اشاره ذیلا می آیند:
 
اول: میدان بازی در حیطه ی جغرافیای سیاسی، کشورها بوده و مرزهای سیاسی مهم ترین عامل تشخیص و جدایی یک واحد متشکل سیاسی از واحدهای دیگر است.
 
در ضمن وجود همین خطوط است که وحدت سیاسی را در یک سرزمین که ممکن است فاقد هر گونه وحدت طبیعی یا انسانی باشد، ممکن می سازد. خطوط مرزی، خطوطی اعتباری و قراردادی هستند که به منظور تحدید حدود یک واحد سیاسی بر روی زمین مشخص می شوند و خطوطی که سرزمین یک دولت را از دولت همسایه جدا می سازند، به مرزهای بین المللی معروفند.(14) کشورهای اسلامی علی رغم اشتراک در دین و تمدن اسلامی از طریق مرزهای سیاسی از هم متمایز و باز شناخته شده و حتی اگر در کنار هم نیز باشند، همسایه یکدیگر تلقی می شوند. با این نگاه چون کشورهای اسلامی متعدد و بسیارند، تقریب و وحدت آنها، نیاز به برنامه و اهداف روشن و استراتژی دقیق دارد. بازیگران اصلی برای گفتگو در حوزه ی جغرافیای سیاسی، نخبگان سیاسی و دولت مردانند.
 
دوم: متأسفانه در قرون اخیر دولت های استعماری بر تضعیف وحدت سیاسی و یا ایجاد تفرقه ی سیاسی در بین دولت های اسلامی نقش جدی بازی کرده اند. از نقش های سوزنده و مخرب آنها این بود که سبب تجزیه ی دولت ها و کشورهای اسلامی شده اند. برای این مدعا شواهد فراوان می توان ارایه کرد. بارزترین مثال قرن بیستمی آن تجزیه دولت و کشور عثمانی بوسیله ی دول استعمارگر خصوصا انگلستان و فرانسه پس از جنگ جهانی دوم است. دولت عثمانی که از اوایل سده ی چهاردهم با سرعت رو به رشد گذاشته و در قرن ۱۷م بخش هایی از اروپا را نیز به خود منضم کرده بود، از آن پس در طول قرن هیجدهم و نوزدهم این امپراطوری به تدریج مناطق زیر نفوذ خود را از دست داد، تا این که شرکت در جنگ جهانی اول در کنار متحدین، بهانه ی لازم را برای تجزیه ی این امپراطوری پیش آورد. و تجزیه ی عثمانی و نقشه ی سیاسی جنوب غربی آسیا که از زیر سلطهی دولت عثمانی بیرون آمد، شالوده ی همه ی مسایل و کشمکش های سیاسی که امروز مردم این منطقه درگیر آن هستند، پی ریزی گردید و این تکثر مرزها و خط کشی ها بین ملت های اسلامی محصول تلاشی است که استعمارگران از امکانات و استعدادهای درونی بهره برده و جهان اسلام را از همدیگر دور نموده و تخم تفرقه و تشتت کاشتند.(15)
 
دولت های استعماری در قرون اخیر از طرفی دیگر در بین کشورهای اسلامی وحدت و اتحاد نیز ایجاد کرده اند، ولی واضح است که چنین اتحادی در جهت منافع بیگانگان و خلاف مصالح مسلمانان و تمدن اسلامی است. از مصادیق بارز اتحاد در نیمه ی دوم قرن بیستم، سازمان پیمان مرکزی است که به "سنتو" شهرت داشت و یک پیمان دفاعی بود. این سازمان تا سال ۱۹۰۹ به "پیمان بغداد " معروف بود. از مؤسسین این پیمان عراق و ترکیه بودند و کشورهای آمریکا و انگلستان از آن استقبال کردند. این پیمان بر اثر تحولات بعدی از جمله انقلاب اسلامی ایران منحل شد. وزارت امور خارجه ی ایران در مورخه 20/ ۱۲ / 1357 طی اعلامیه ای دلایل خود را برای خروج از پیمان اعلام داشت و از جمله ی دلایل این بود که به نظر وزارت خارجه، دولت ایران نمی تواند متعهد مفاد قراردادی باقی بماند که منافع مردم ایران و هم پیمانان او را حفظ و حمایت نمی کند و بر خلاف در جهتی قرار دارد که به زیان و ضرر مردم این منطقه است.(16)
 
حداقل درسی که از این سابقه ی تاریخی در جهان اسلام می توان آموخت آن است که لزوما هر استقلال ساختگی مطلوب نیست، چنانچه هر وحدت و اتحاد استعماری جهان اسلام نیز ممدوح و قابل توصیه نیست و از همین رو، بهترین راه حصول وحدت در کشورهای اسلامی، تعامل و ترابط بین تمدنی و گفتگو بین دولت های اسلامی است، تا به وحدت و همدلی که در جهت منافع اسلام و مسلمین تن در دهیم و این جاست که مسأله ی اساسی آن خواهد بود که با فرض وجود کشورهای متعدد اسلامی و متمایز از طریق مرزها به چه الگویی از وحدت و قرابت می توان رسید و با گفتگو به کدام دکترین و استراتژی جهت تقارب بیشتر می توان دست یافت؟
 
سوم: جهت رعایت ایجاز در بحث شایسته است نکات قابل توجه دیگر پیرامون گفتگو برای حصول به وحدت مسلمین بر مبنای جغرافیای سیاسی را در قالب جدولی بیان نماییم که در آن اشکال مفروض وحدت سیاسی حکومت ها و دولت ها و نیز موانع و دشواری های راه و ... منعکس شده است.
 
هدف گفتگو بر اساس اشکال مفروض وحدت سیاسی
 
1. تشکیل حکومت واحد اسلامی، شبیه حکومت صدر اسلام و خلفای چهارگانه (حکومت واحد در دارالاسلام)(17)
۲. تشکیل کنفدراسیون جماهیر اسلامی، حفظ استقلال دولت های اسلامی، با واگذاری بخشی از صلاحیت های مهم بین المللی به دولت دیگر که دولت کنفدرال را شکل بدهد.
۳. وحدت رهبری با شورای رهبری در جهان اسلام بر مدار کشوری که می تواند نقش ام القرای جهان اسلام را داشته باشد.
4. تشکیل مرکزی مستقل که کشورهای اسلامی، سیاسی خارجی و نیز سیاست داخلی خود را در آنجا هماهنگ و همگرا کنند. نهادی مثل سازمان کنفرانس اسلامی، با رفع نواقص و تقویت ابعاد مثبت آن.
5. تأسیس و تقویت اتحادیه های تخصصی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی بین همه ی کشورهای اسلامی: در این صورت در جهان اسلام تشکل های متعدد در ابعاد مختلف خواهیم داشت. تذکر: پنج الگوی فوق(18) از آرمانی ترین شکل مفروض تا واقع بینانه ترین صورت ممکن وحدت سیاسی در جهان اسلام است که متأسفانه در شرایط حاضر، جهان اسلام حتی برای تحقق الگوی پنجم نیز توفیق کامل ندارد.
موانع گفتگو برای تحقق وحدت سیاسی
 
۱. وابستگی سران بعضی از کشورهای اسلامی به  ابرقدرت ها و قدرت های عصر .
۲. مرزبندی استعماری کشورهای اسلامی خصوصا در خاور میانه در قرن بیستم.
3. توسعه ی جغرافیایی جهان اسلام بالغ بر بیش از ۱۱۰۰۰ کیلومتر از اقیانوس اطلس تا سواحل اقیانوس آرام از صحرای غربی تا اندونزی و پارهای از جزایر فیلیپین(19)
4. خط مشی های سیاسی مرتبط با حکومت در جهان اسلام که حداقل از سه الگو تبعیت می کند، سلطنتی، جمهوری و جمهوری اسلامی.
5.  شکاف جدی بین حکام و دولت مردان با مردم در اکثر کشورهای جهان اسلام و وجود حکومت های مستبد و فردگرا (فقدان نگاه به مصلحت ملی چه رسد که به مصالح اسلامی توجه شود.)
بازیگران گفتگو حاکمان سیاسی و دولت مردان
راهکارهای وحدت سیاسی
 
۱. راهکار اساسی، هوشیاری ملت های مسلمان بوسیله ی تشکل ها و تحزب ها و گروه های نفوذ و تأسیس حکومت های مردمی در کشورهای اسلامی  است. پس از آن است که می توان از اهداف مشترک، دشمن واحد، همکاری و همگرایی منطقه ای و اسلامی سخن به میان آورد.
2.  تعامل و ترابط و گفتگوی گروه های سیاسی کشورهای اسلامی با یکدیگر.
 
زمینه‌ی ایجاد وحدت اسلامی از طریق گفتگوی بین تمدنی
 

گفتگو در حوزه ی جغرافیای زبانی
در این قسمت نیز جز به ایجاز نمی توان سخن گفت. اهم مباحث مربوطه ی وحدت در حوزه ی جغرافیای زبانی را در نکات زیر می توان اشاره نمود:
 
اول: اگر بتوان با اندکی مسامحه، جغرافیای کشورهای اسلامی را در 5 منطقه ی زیر دسته بندی نمود:
 
۱) خاورمیانه
۲) آسیای میانه
3) آسیای جنوبی (بنگلادش و پاکستان)
4) آسیای جنوب شرقی (که حدود ۲۰۰ میلیون مسلمان را در خود دارد)
۵) آفریقای شمالی، که در آن ۱۶ کشور بزرگ و کوچک اسلامی وجود دارد - که پرجمعیت ترین آنها مصر است(20)، حتی در بعضی از این مناطق پنجگانه نیز قومیت های گوناگون، دارای زبانهای مختلف زندگی می کنند که به صورت طبیعی باعث تکثر آنها و تنوع خواسته هایشان گردیده و استعداد تفرقه و تجزیه را دارد.
 
از جغرافیای زبانی از آن جهت می توان در کنار جغرافیای سیاسی و مذهبی سخن گفت که پیروان یک مذهب می توانند از نظر زبانی تعداد داشته باشند (مثلا فارس زبانان، ترک زبانان، عرب زبانان و کردزبانان از نظر مذهبی هم شیعه و هم سنی مذهب دارند) و ساکنان یک کشور نیز اجتماعی از مردم با زبان های گوناگون باشد. مثلا در ایران که از نظر جغرافیای سیاسی یک واحد به حساب می آید، از نظر زبانی، ایرانیان دارای زبان های گوناگون می باشند.
 
از آنچه که واژه ی قوم در غرب (ethnic) با معنای همین مفهوم در فارسی تفاوت داشته و نیز از آن رو که دربارهی قومیت کشورهای اسلامی، مثلا ایران جای چند و چون فراوان در بین صاحبنظران وجود دارد(21)، ولی عامل تکثر زبانی پذیرفته شده است و گاه از آن به عنوان مهم ترین عامل هویتی یک قوم یا یک ملت یاد شده است. از این رو، در کنار حوزه ی جغرافیای مذهبی و سیاسی بر جغرافیای زبانی به عنون یک مبنا تأکید گردید.
 
دوم: بحث رابطه ی اسلام و ناسیونالیسم و خصوصا اگر این ملی گرایی رنگ و بوی تند بگیرد از مباحث بحث انگیز و قابل تأملی است که هنوز همه ی ابعاد آن شکافته شده نیست.(22) در عین حال کسی می تواند نافی مباحث ناسیونالیستی باشد، ولی به زبان خاصی و یا زبان مادریش علاقه مند باشد. به عبارت دیگر اگر در مباحث نظری رابطه ی اسلام و ملیت، اجماع نظر نباشد اما رابطه ی تعدد زبانی مسلمانان و تفرقه و یا وحدت از مسایل عینی و ملموس و مبتلابه است که می تواند و باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان شاهد در ایران اسلامی علی رغم وجود حکومت جمهوری اسلامی، منازعات زبانی از طریق بلندگوهای متعدد به گوش می رسد. مثلا در اعتراض به سیاست های جمهوری اسلامی ایران در تدریس زبان های محلی و قومی و مخالفت شورای عالی انقلاب فرهنگی با تدریس زبان محلی، دانشجویان ترک زبان دانشگاه تهران در قالب نشریه ای با استناد به اسناد حقوقی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و مصوبات کنفرانس کپنهاک (سال ۱۹۹۰) از زبان مادری و هویت فرهنگی، نژادی و فرهنگی سخن می گویند.(23) و کردزبانان ایرانی، این خبر که عبدالله اوجالان ازدواج کرده را تاب نیاورده و به قول خودشان دیدگاه های این مرد بزرگ را در مورد ازدواج، زن و جنسیت منعکس می کنند که او با آزادی ازدواج کرده است و نه با زنان و ... (24)
 
سوم: پرسش مهم در حیطه ی جغرافیای زبانی و گفتگو برای وحدت آن است که آیا در شرایط حاضر که عصر ارتباطات، اینترنت، ماهواره و سخن از جهانی شدن (حتی جهانی کردن) است، می توان از وحدت زبانی همه ی کسانی که به یک زبان سخن می گویند دفاع کرد؟ و گفتگوی بین مسلمانان با زبان های مختلف را در حصول به وحدت اسلامی گامی مطلوب تلقی نمود؟ در پاسخ بدین پرسش می توان گفت که اولا: اصولا جهانی شدن به عنوان یک فرایند کلی به لحاظ ماهیتی باقوم گرایی و تشدید کشمکش های قومی در تضاد آشکار است.(25) و به عبارت دیگر دفاع از وحدت صاحبان زبان های مختلف با جهانی شدن لزوم تعارض ندارد بلکه تشدید منازعات زبانی است که مشکل ساز است. ثانیا: پذیرش تمایز زبانی لزوما به معنای پذیرش تعارض زبان ها و ملت ها نیست، بلکه می توان برای رسیدن به وحدت اسلامی ابتدا وحدت صاحبان یک زبان را پذیرفت و در گام بعدی از وحدت صاحبان یک زبان، با هم زبانان دیگر دفاع نمود.
 
گرچه تشدید وحدت زبانی و تعصبات حاد برای وحدت سیاسی و نیز مذهبی مشکل ساز است، اما با پذیرش معقول تنوع زبانی و برقراری ارتباط سالم بین هم زبانان چند مذهب و یا کشور و مدیریت این ارتباطات نه تنها حاصل کار سوزنده نیست، بلکه سازنده، مثبت و وحدت زاست.
 
واضح است که بازیگران گفتگوی زبانی نخبگان فرهنگی، نژادی، قومی و زبانی اند و برای رسیدن به وحدت نیز بسترهای مناسب طبیعی و فرهنگی را واجدند. مانع این گفتگوها، دولت مردان و نخبگان دینی اند که مدیریت صحیح نخبگان زبانی آن حساسیت ها را نیز تقلیل خواهد داد. از آن جا که هدف از گفگتوی نخبگان زبانی تأمین بسترهای مناسب برای وحدت بین تمدنی و اسلامی است، از این رو، گفتگوی هم زبانان مسلمان در اولویت بوده و مورد توجه خاص خواهد بود.
 

ج) نتیجه گیری

از مجموعه مباحث این نوشتار به این جا می رسیم که
١) اگر در گفتگو (dialogue)طرفین کلام برای گفتن حق دارند، در سطح جهان اسلام نیز اولا: گفتگو بین مذاهب یا بین کشورها و بین صاحبان زبان ها در می گیرد که هر کدام از طرفین باید دیگری را به رسمیت بشناسد و همان طور که می گوید هنر شنیدن نیز داشته باشد و در این فراز به وحدت مذاهب اسلامی در سطح جهان با وحدت کشورهای اسلامی و یا وحدت صاحبان زبان ها در سطح جهانی می رسیم ثانیا: در سطح دیگر نخبگان مذهبی متحد و نخبگان سیاسی همگرا و نخبگان زبانی هم جهت در راستای مصالح اسلام و مسلمین با هم به گفتگو و تعامل می پردازند. پس گفتگوی برای وحدت دو سطح کلی دارد، از یکسو گفتگو بین مذاهب، بین دولت ها و از سوی دیگر بین زبانی و گفتگوی مذاهب با دولت ها و نخبگان زبانی.
 
۲) از نتایج عصر ارتباطات و تسهیل در مراوده، اولا: آسان شدن گفتگو فراتر از مرزهای جغرافیایی است. به عبارت دیگر امروزه مرز جغرافیایی بسیار نفوذپذیرتر از سابق شده است. ثانیا: گرچه تسهیل در ارتباطات می تواند بسترساز تشتت و اختلاف باشد اما مدیریت مسؤولانه و تخصصی نخبگان مذهبی، سیاسی و زبانی جهانی اسلام از این ارتباطات آسان در جهت همدلی و وحدت می تواند کمال بهره را ببرند.
 
۳) از آنجا که مراد از وحدت اسلامی تقریب و همدلی و نه ادغام همه ی مسلمانان است. از این رو، با تقویت فرهنگ اسلامی در میان کشورها، زبان ها و مذاهب، می توان قرابت و همگرایی مسلمانان را تعمیق بخشید و این هدف نیاز به برنامه ریزی و استراتژی و راه کارهای مناسب از سوی نخبگان را دارد.
 
٤) از آنجا که کشورهای اسلامی عمدتا در مناطق جغرافیایی پنج گانه ی خاورمیانه، آسیای میانه، آسیای جنوبی، آسیای جنوب شرقی و نیز آفریقای شمالی زندگی می کنند در یک نگاه واقع گرایانه تر و راهبرد معقول تر می توان گفتگو برای وحدت در هر سه بعد زبانی، مذهبی و سیاسی را نیز در سطح این پنج منطقه ی جغرافیایی تقسیم و تعقیب نمود. ابتدا هر منطقه در سه بعد یاد شده با هم همگرا شده و نزدیک می شوند و سپس نخبگان مذهبی، سیاسی و زبانی هر منطقه با مناطق چهارگانه دیگر در نشست های مشترکی برای وحدت جهان اسلام به چاره جویی می پردازند.
 
واضح است که یافته های نخبگان به مسلمانان متأثر از آنها منتقل شده و در زمینه ی وحدت، فرهنگ سازی خواهد شد. مسلمانان توجیه می شوند که اختلافات شرعا غیر مجاز و عقلا نیز آسیب زاست و وحدت و همدلی مسلمانان شرعة واجب و عقلا لازم و سودمند است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- واعظ زاده ی خراسانی - مصاحبه، نشر پیام حوزه، ش ۱۳ : بهار ۱۳۷۹ صص ۱۷۹-۷ هم ایشان معتقدند که وحدت اسلامی به ابعاد سیاسی و اجتماعی توجه داشته و « اخوت اسلامی» به ابعاد عاطفی؛ ندای وحدت، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ص ۲۵   و نیز : صالحی نجف آبادی نعمت اله، مجموعه مقالات وحدت اسلامی، نشر دانش اسلامی: ۱۳۹۶، صص ۲-۱۹۱.
2- اسعدی مرتضی، مقاله ی تناقض در فکر اصلاح طلبی، تاریخ و فرهنگ معاصر، ش ۱ و ۲، تابستان۱۳۷۵، ص. ۲۵۰.
3- طوسی، خواجه نصیر الدین، بر گزیده ی اخلاق ناصری، به کوشش علی رضا حیدری، ص 74..
4- والرشتاین ایمانوئل سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهان، ترجمه پیروز ایزدی، ص ۳۱۱
5- بحث درباره ی واژه های تمدن - فرهنگ گفتگو. و منصور نژاد محمد، رویکردهای نظری در گفتگوی تمدن ها، پژوهشکده ی علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، فصل اول و دوم.
6- مجله ی تاریخ و فرهنگ معاصر، ش ۱ و ۲، بهار و تابستان ۱۳۷۰، ص ۲۵۱
7- طباطبایی محمد حسین،شیعه در اسلام، بنیاد علمی فکری علامه ی طباطبایی ، صص 40-۳۲؛ پطروشفسکی، ای .پ، اسلام در ایران، ترجمه ی کریم کشاورز؛ سبحانی جعفر، اصول الحدیث و احکامه، مؤسسه ی امام صادق (علیه السلام)؛کربن هانری؛ تاریخ فلسفه ی اسلامی، ترجمه ی جواد طباطبایی؛ ندای وحدت، صص ۹-۱۵۳؛ رضوی اردکانی، شخصیت و قیام زید بن علی؛ شهرستانی ابوالفتح محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل.
8- در بین حکام سیاسی و دولت مردان، اندیشه ی تقریب مذاهب، بندرت مطرح شده در قرون اخیر طرح نادر شاه افشار در تقریب مذاهب که البته ثمر نداد، شهرت بیشتری دارد. برای مطالعه ی بیشتر ر. ک. محیط طباطبایی سید محمد، مقاله ی سید جمال الدین و وحدت اسلامی؛ مجله ی تاریخ و فرهنگ معاصر و نیز جعفریان رسول، نادرشاه و مسأله ی تقریب، مجله ی کیهان اندیشه، ش ۱۲ : مهر و آبان ۱۳۷۶ و نیز حایری عبدالهادی، ایران و جهان اسلام، صص ۷۶ - ۱۵.
9- جناتی محمد ابراهیم، مقاله ی تقریب بین مذاهب اسلامی، کتاب آوای تقریب، صص 55 – 45؛ کتاب های آوای وحدت، ندای وحدت، منشور همبستگی حدیث التقریب، نداء الوحدة، پیام وحدت از مجموعه آثار مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و نیز مقاله ای از نگارنده تحت عنوان احیاگری امام بر مبنای نظریه ی وحدت از درون تضادها که به. شیوه ها و نگاه های امام در مسأله ی وحدت شیعه و سنی پرداخته شده و در مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی(رحمه الله) و احیای تفکر دینی در سال ۷۹ از سوی مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است.
10- حکیمی محمدرضا، بی آزار شیرازی عبدالکریم، مشعل اتحاد،ص ۱۳۳.
11- نگارنده در دو اثر زیر درباره ی مبانی گفتگو و ادله ی عقلی و نقلی وحدت اسلامی به تفصیل وارد بحث شده است: رویکردهای نظری در گفتگوی تمدن ها، پژوهشکده ی علوم انسانی جهاد دانشگاهی، صص ۸۰ - ۹۵ و عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ج 5، بخش وحدت مردمی،  صص ۶۲- ۳.
12- عبدالرحمن کواکبی در اثری تحت عنوان «ام القری» در باره ی مشکلات مسلمانان و راه حل های آن در قالب کنگره های در مکه گزارش ارایه نموده که در مورد تخیلی یا واقعی بودن این کنگره ها اتفاق نظر وجود ندارد .نگاه کواکبی در باره مجامع منظم مسلمین در حج ، ص174
13- دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب ۱۲ پیشنهاد متفاوت در باره طرح های تقریب علمی مذاهب روش سلفیه، نظریه ابن ابی الحدید، سید امیر علی هندی، نظریه صوفیه، نظریه علامه سمنانی، (پیشنهاد آیت الله بروجردی و...) مطرح نموده و نهایتا ایده ی مجمع را تعقیب می کنند که در آن اساس وحدت را بر مشتر کات اسلامی که میان مسلمین قطعیت دارد بنا نهاد و در مسایل اختلافی باب تجدید نظر را باز گذارده اند . این مجمع کمیته های علمی با حضور علمای مذاهب بر قرار نموده و در بعد سیاسی نیز در جهت ایجاد حس مسؤولیت مشترک بین مسلمان ها در حوادث مربوطه به جهان اسلام تأکید دارد. تفاصیل مطلب در واعظ زاده ی خراسانی محمد، ندای وحدت، مجمع جهانی تقریب مذهب اسلامی : ۱۳۷۶، صص ۹۱ - 70.
14- میر حیدر دره، مبانی جغرافیای سیاسی، صص ۱۶۱-۹
15- همان منبع، صص 66 - ۹۷ ؛لوتسکی و تاریخ عرب در قرون جدید، ترجمه ی پرویز بابایی، در ۳۵۹ صفحه ؛ جغرافیای سیاسی خاور میانه و شمال آفریقا، ترجمه ی درجه میر حیدر، صص ۸۲-۹۰.
16- علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ علوم سیاسی، ج ۲، ص ۵۰۳
17- جغرافیای اسلام، از نگاه بعضی از متفکران اسلامی به چهار حوزه و گروه تقسیم می شود. اول: دارالاسلام یا دارالعدل مناطقی است که متعلق به مسلمانان است، دوم: دار الحرب، یعنی کشورهایی که در حال جنگ با اسلام و مسلمین است: سوم: دار العهد، کشورهایی که محارب نبوده و با مسلمین پیمان بسته اند و خراج به دولت اسلامی می پردازند. چهارم: دار الموادعه، سرزمین هایی که جزء دارالاسلام نبوده و نه حربی هستند و نه معاهد، ولی با مسلمانان دوستی دارند. برای آشنایی بیشتر مراجعه شود به: شکوری ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، اصول سیاست داخلی اسلام، صص ۹-۱۵۳.
18- ایزدی بیژن، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، صص۱۷-۷۹ و ندای وحدت، صص ۲۵۲-۷۰ و نیز لاریجانی جواد، مقولاتی در استراتژی ملی، انتشارات انقلاب اسلامی ۱۳۱۹، ص ۵۰.
19- ایولا کست، با توجه به تنوع جغرافیایی و ایدئولوژی های متعدد سخن از اسلام ها و نه اسلام
دارد. در عین حال تذکر می دهد که این نوع نامگذاری مطلوب مسلمان ها نیست. ادله ی او را ببینید در کتابی از همین نویسنده : مسایل ژئوپلتیک : اسلام دریا، افریقا، ترجمه ی عباس آگاهی، صص ۵-۳۳.
20- ویژگی های جغرافیایی کشورهای اسلامی، صص ۷-16.
21- منازعه ای در موضوع فوق را ببینید در دیدگاه های دکتر حمید احمدی در کتاب قومیت و قوم گرایی در ایران ، از افسانه تا واقعیت، و نقدی بر آن از سوی عبد النبی قیم در فصلنامه ی مطالعات ملی، ش ۸ سال دوم: تابستان ۱۳۸۰صص260- ۱۹۰
22- داوری رضا، ناسیونالیسم و انقلاب، صص ۷۶-۸۰ و نیز اندیشه ی سیاسی در اسلام معاصر، ص 204.
23- هفته نامه ی خبری دانشجویان دانشگاه تهران، شماره ۲: ۲۲ مهر ۱۳۸۱،ص1
24- هفته نامه ی فرهنگی - اجتماعی، نشر مرکز فرهنگی هنری آبیدر، ش 105: نیمه ی اول اسفند ۱۳۸۱، ص۳
25- مقاله ی جهانی شدن؛ هویت قومی یا هویت ملی، دکتر حمید احمد، فصلنامه ی مطالعات ملی، ش 11، بهار ۸۱، صص ۱۳-۳۵
 
منبع: مجموعه مقالات استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، نویسنده: دکتر محمد منصورنژاد، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1384ش، صص 328-311


مجله راسخون مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما