مسیر جاری :
#تفحص شد #دفاع مقدس در راسخون
#تفحص شد #دفاع مقدس در مقالات
#تفحص شد #دفاع مقدس در فیلم و صوت
#تفحص شد #دفاع مقدس پرسش و پاسخ
#تفحص شد #دفاع مقدس در مشاوره
#تفحص شد #دفاع مقدس در خبر
#تفحص شد #دفاع مقدس در سبک زندگی
#تفحص شد #دفاع مقدس در مشاهیر
#تفحص شد #دفاع مقدس در احادیث
#تفحص شد #دفاع مقدس در ویژه نامه
کالری روغن زیتون چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری خیار شور چقدر است؟ + ارزش غذایی
علت بی طرفی مردم مدینه و عقب نشینی خواص کوفه در حادثه عاشورا چیست؟
کالری خرمالو چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری تخمه هندوانه چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری خیار چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری جوانه گندم چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری تخمه کدو چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری تخمه آفتابگردان چقدر است؟ + ارزش غذایی
کالری انجیر خشک چقدر است؟ + ارزش غذایی
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
علم پشت پرده رنگ حنا
نحوه خواندن نماز والدین
![غصه نخور، دنيا چه ارزشي دارد؟ غصه نخور، دنيا چه ارزشي دارد؟](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03670.jpg)
غصه نخور، دنيا چه ارزشي دارد؟
اوايل پيروزي انقلاب در مدرسه علميّه ي امام صادق (عليه السلام) اصفهان مشغول تحصيل شد. عصرها به منزل يکي از دوستان روحاني خود مي رفت و تا ساعت 11 شب دروس حوزوي مي خواند. شبها نيز گاهي تا نيمه هاي شب به مطالعه...
![اول بستني داد بعد... اول بستني داد بعد...](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03669.jpg)
اول بستني داد بعد...
منزل ما نزديک خانه ي آقا ابراهيم بود. آن زمان من شانزده سال داشتم. هر روز با بچه ها داخل کوچه واليبال بازي مي کرديم. بعد هم روي پشت بام مشغول کفتر بازي بودم!
![تذکر غيرمستقيم تذکر غيرمستقيم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/0366811.jpg)
تذکر غيرمستقيم
توي تاريکي آتش سيگارش عصباني ام کرد. قدم ها را بلند برداشتم و از توي ستون کشيدمش بيرون. با لحني تند گفتم:
![تذکر غيرمستقيم تذکر غيرمستقيم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/036681.jpg)
تذکر غيرمستقيم
توي تاريکي آتش سيگارش عصباني ام کرد. قدم ها را بلند برداشتم و از توي ستون کشيدمش بيرون. با لحني تند گفتم:
![تذکر غيرمستقيم تذکر غيرمستقيم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03668.jpg)
تذکر غيرمستقيم
توي تاريکي آتش سيگارش عصباني ام کرد. قدم ها را بلند برداشتم و از توي ستون کشيدمش بيرون. با لحني تند گفتم:
![هديه ي کتاب براي اوقات فراغت هديه ي کتاب براي اوقات فراغت](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03667.jpg)
هديه ي کتاب براي اوقات فراغت
حسين، سر به آسمان بلند کرد و با دست به کربلا اشاره کرد و گفت: خدا خودش مي داند به همين راه عزيزي که راه قدس از کربلايش مي گذرد، قسم مي خورم از اول انقلاب که مسؤوليت تربيت بدني سپاه لنگرود را به من داده...
![نمي دانم چرا او را دوست دارم! نمي دانم چرا او را دوست دارم!](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03666.jpg)
نمي دانم چرا او را دوست دارم!
پدرم تعريف کرد: «روزي در خيابان با هم پياده مي رفتيم. من عمداً سرعت گام هايم را کم کردم، متوجه شدم سيد حسين نيز سرعتش را کم کرد تا از من جلوتر حرکت نکند. يعني او حتّي در قدم زدن با بزرگترها نيز احترام...
![پرهيز از تک روي، مشورت با ديگران پرهيز از تک روي، مشورت با ديگران](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03665.jpg)
پرهيز از تک روي، مشورت با ديگران
يکي ديگر از کارهاي خوب «شهيد کلهري» اين بود که افراد گردان را به خط مي کرد و يکايک آنها را نزد برادران طلبه مي فرستاد تا نماز خود را در نزد آنان بخوانند و مشکلات احتمالي خود را در قرائت و تجويد، برطرف...
![چوب را به ديوار مي زد! چوب را به ديوار مي زد!](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03664.jpg)
چوب را به ديوار مي زد!
«به علت اختلافي که با يکي از همسايگان برايمان پيش آمده بود نزاعي بين ما در گرفته بود و من را کتک زده بودند، لذا بسيار چشم انتظار بودم تا او از منطقه به مرخصي بيايد و موضوع را به او بگويم تا انتقام مرا...
![کار فرهنگي هنگام بنّايي کار فرهنگي هنگام بنّايي](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/03663.jpg)
کار فرهنگي هنگام بنّايي
با برادرم - حسن - خدمت آقا محمود رسيديم. خسته نباشيدي گفت بابت فعاليتمان در مدرسه. نمي دانستم چه بگويم؟ او محمود بود و من، نوجوان حيران و غرق در وادي بحران هويت. متوجه حال و هوايم شده بود. با چند شوخي...