0
مسیر جاری :
رام را گر برگ گل باشد نبيند ويس را خواجوی کرمانی

رام را گر برگ گل باشد نبيند ويس را

رام را گر برگ گل باشد نبيند ويس را شاعر : خواجوي کرماني ور سليمان ملک خواهد ننگرد بلقيس را رام را گر برگ گل باشد نبيند ويس را زانکه از کشتن بقا حاصل شود جرجيس را زنده‌ي...
آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند را خواجوی کرمانی

آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند را

آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند را شاعر : خواجوي کرماني و آن لعل لب که نرخ شکستت قند را آن نقش بين که فتنه کند نقش‌بند را در گوش من مجال نماندست پند را پندم مده که تا...
همچو بالات بگويم سخني راست ترا خواجوی کرمانی

همچو بالات بگويم سخني راست ترا

همچو بالات بگويم سخني راست ترا شاعر : خواجوي کرماني راستي را چه بلائيست که بالاست ترا همچو بالات بگويم سخني راست ترا کاين همه آب رخ از رهگذر ماست ترا تا چه ديدست ز من...
وقت صبوح شد بيار آن خورمه نقاب ار خواجوی کرمانی

وقت صبوح شد بيار آن خورمه نقاب ار

وقت صبوح شد بيار آن خورمه نقاب ار شاعر : خواجوي کرماني از قدح دو آتشي خيز و روان کن آب را وقت صبوح شد بيار آن خورمه نقاب ار در خوي خجلت افکند چشمه‌ي آفتاب را ماه قنينه...
چو در نظر نبود روي دوستان ما را خواجوی کرمانی

چو در نظر نبود روي دوستان ما را

چو در نظر نبود روي دوستان ما را شاعر : خواجوي کرماني به هيچ رو نبود ميل بوستان ما را چو در نظر نبود روي دوستان ما را به آستين نکند دور از آستان ما را رقيب گومفشان آستين...
گر راه بود بر سر کوي تو صبا را خواجوی کرمانی

گر راه بود بر سر کوي تو صبا را

گر راه بود بر سر کوي تو صبا را شاعر : خواجوي کرماني در بندگيت عرضه کند قصه ما را گر راه بود بر سر کوي تو صبا را برصدر سلاطين نتوان يافت گدا را ما را به سرا پرده‌ي قربت...
بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا خواجوی کرمانی

بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا

بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا شاعر : خواجوي کرماني که برون شد دل سرمست من از دست اينجا بگذر اي خواجه و بگذار مرا مست اينجا دلم آورد و به زنجير فرو بست اينجا چون...
اين چه خلدست که چندين همه حورست اينجا خواجوی کرمانی

اين چه خلدست که چندين همه حورست اينجا

اين چه خلدست که چندين همه حورست اينجا شاعر : خواجوي کرماني چه غم از نار که در دل همه نورست اينجا اين چه خلدست که چندين همه حورست اينجا گو بده باده درين حجله که سورست اينجا...
طوبي لک اي پيک صبا خرم رسيدي مرحبا خواجوی کرمانی

طوبي لک اي پيک صبا خرم رسيدي مرحبا

طوبي لک اي پيک صبا خرم رسيدي مرحبا شاعر : خواجوي کرماني بالله قل لحاشتي ما بال رکب قد سري طوبي لک اي پيک صبا خرم رسيدي مرحبا طرفي علي هجرانهم تبکي و ما تغني البکا ياران...
اي صبح صادقان رخ زيباي مصطفي خواجوی کرمانی

اي صبح صادقان رخ زيباي مصطفي

وي سرو راستان قد رعناي مصطفي اي صبح صادقان رخ زيباي مصطفي نور جبين و لعل شکر خاي مصطفي آئينه‌ي سکندر و آب حيات خضر گيسوي روز پوش قمرساي مصطفي معراج انبيا و شب قدر اصفيا لب بسته پيش منطق گوياي...