مسیر جاری :
متن کامل دعای قدح با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل دعای آیت الکرسی با خط درشت + صوت و ترجمه
دلیل تغییر بوی بدن در سنین مختلف چیست؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
خط مُعَلّیٰ خطی برگرفته از نام امام علی(ع)
حس معنوی و آرامش در کتابت قرآن
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
مهم ترین خواص هویج سیاه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
دیو دمدار
زاتوف جوانی دیرپسند بود و در برگزیدن دختری برای همسری خود سختگیری بسیار میکرد. دختران جوان دهکدهاش در نظر او همهی خصال و صفات مورد علاقهی او را نداشتند، از این روی بر آن شد که برای انتخاب همسر
بئاندریاک دریانورد
بئاندریاک از کودکی دریانورد بود. پدرش لاهیندرانو او را با کشتی بادبانی خود به دریا میبرد. او اقیانوس هند را چون ملک خود میپیمود و در آن اقیانوس جزیرهای نبود که نشناسد و کرانهای نبود که در آن لنگر نینداخته...
مارمنارانا
بامدادی، جنگاوری نیزه به دست و تفنگی سنگین بر دوش از میدان دهکده، که در آن روی صندوقی چوبین کلهی گاوی با شاخهای بلند نهاده شده بود، میگذشت.
زنی که شهبانو شد یا منشأ توتون
مرغ باران بر شاخهای از درخت خود نشسته بود و چنین می خواند: «قوقلیقو!... قوقلیقو!... به به، چه هوای خوش و دلکشی! اوه، که چه شاد و خوشحالم! رطوبت هوا بال و پرم را تر کرده و احساسی فرح انگیز و لذتبخش در...
حوادث آغاز پیدایش جهان
در آغاز پیدایش جهان، زمین و آسمان چون خواهر و برادری مهربان با هم یکدل و یکرنگ بودند. ماه نیز دوست و رایزن آنان بود.
«فرهیل» و «دبو انگال» جادوگر
سالها پیش ساحرهای بود كه او را «دبو انگال» مینامیدند. او ده دختر داشت كه همه زیبا بودند و نگاه همهی مردان به دنبالشان بود و گاه و بیگاه جوانان از راههای دور به خانهی آنان كه در بیشهای پنهان بود میآمدند....
دو برادر
روزی دو برادر صبح زود از دهكدهی خود بیرون آمدند و برای شكار به بیشهای رفتند. هریك كمانی و چند تیر به دست گرفته و خورجینی چرمی بر دوش افكنده بود و هر دو امیدوار بودند كه در برگشت خورجین هایشان پر از گوشت...
كدخدامار
روزی روزگاری دو خواهر بودند كه در دهكدهای در كنار رودی زندگی میكردند. چون به سن و سال شوهركردن رسیدند پدرشان در جستجوی خواستگارانی برای آن دو برآمد، ولی افسوس كه از جوانان دهكده كسی به خواستگاری
طبل آوازخوان و كدو تنبل جادو
یك روز صبح زود گروهی از دختربچههای افریقایی برای بازی به كنار دریا رفتند. این دختربچهها معمولاً ناچار میشدند كه كارهای سخت و سنگینی بكنند، رفت و روب، كندن گیاهان هرزه، گردآوری هیزم و آوردن آب به عهدهی...
گوتو سلطان خشكی و دریا
سالها پیش سلطانی بود كه دو زن داشت. یكی از آنها «یاورو» نام داشت و دیگری «دانیاوو». اما افسوس كه او فرزندی نداشت، نه دختر و نه پسر و هرچه سنش بیشتر و توانگرتر میشد غم و نگرانیش بیشتر میشد. با خود