مسیر جاری :
متن کامل دعای قدح با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل دعای آیت الکرسی با خط درشت + صوت و ترجمه
دلیل تغییر بوی بدن در سنین مختلف چیست؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
خط مُعَلّیٰ خطی برگرفته از نام امام علی(ع)
حس معنوی و آرامش در کتابت قرآن
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
مهم ترین خواص هویج سیاه
پیش شماره شهر های استان گیلان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
چشمهی جوانی
هیزم شکنی بود بسیار پیر و فرسوده. زنش نیز چون او پیر بود. پیرمرد یوشیدا نام داشت و پیرزن فومی.
ابتکار مردی میخواره
پزشک شیگا به همسر تاکاماتسو گفت: «هرگاه شوهر شما از نوشیدن ساکی خودداری نکند، بیگمان عمرش چندان دوامی نخواهد داشت!»
آیینه
کیمیکو یا کیمی کوچک تصویر زنده یا مینیاتور مادرش هیدنو بود. همان رخسار کشیده، پیشانی بلند، پوست شفاف، زلف مشگین، چشمان بادامی، مژگان برگشته و بلند، بینی قلمی و اندکی نوک برگشته، دهان کوچک، لبان
حقشناسی روباه
روباهی بود کیتسون نام، جوان و زیبا، دارای پوزهای کشیده، گوشهایی پهن و نوک تیز؛ دمی دراز و انبوه و پشمی سفید و با شکوه.
ریهی بازرگان یکی از یاران چهل و هفت رونین
ریهی بازرگان آرزو میکرد که کاش سامورایی سرافرازی بود و دو شمشیر به کمر میبست. تأسف بسیار میخورد که وضع و موقعیت خانوادگی او را ناگزیر کرده که در اوزاکا، شهر پر فعالیت بازرگانی، اقامت گزیند و بازرگانی...
رونین هارا و مادرش
سامورایی هارا پس از دو سال غیبت به خانمان خود بازگشت. ورود او جنبوجوشی سرورانگیز در خانهاش به پا کرد.
دختر اسیر
«دو زرد و یک سرخ، دو سبز و سپس دو سرخ! ای رشتههای زوزورو در بافتی بسیار ریز به هم درآمیزند!» میالی بوریایی به رنگهای رخشان میبافت و این شعر را میخواند و همچنان که کارش پیش میرفت
آب مانانگارز
دنگ! دنگ! دو دسته هاون بزرگ به آهنگی موزون یکی پس از دیگری فرود میآمد.
دسته هاونی که رازانی به دست داشت میگفت: «دنگ! ...» و دسته هاونی که رازافی به دست گرفته بود جوابش میداد: «دنگ!...»
دو رفیق
کوتوفتسی و ماهاکا دو راهزن نابکار بودند که شرح نیرنگها و دغلکاریهایشان نقل مجالس مالگاشیان بود. آنان اغلب اوقات در شوخیهای نابکارانه با هم انباز و دمساز بودند لیکن با وجود همکاری و همدستی گاه در فریفتن...
شالیزار
روزی راکوتو و دو برادرش برای شرکت در مراسم فامادیهانا، یعنی جا به جا کردن اجداد در گور خانوادگی روی به، «تناناریف» نهادند. آنان آنگادی، (بیل) خود را که بقچه و دیگی را، که تقریباً همهی دارایی آنان در این...