0
مسیر جاری :
داستانی درباره دهه فجربه قلم یوسف یزدیان وشاره داستان

داستانی درباره دهه فجربه قلم یوسف یزدیان وشاره

موضوع این داستان زیبا، جشنواره کارهای هنری دانش آموزان به مناسبت دهه فجر است که یوسف یزدیان وشاره با قلم زیبای خود آن را نگاشته است.
داستانی درباره شب یلدا به قلم یوسف یزدیان وشاره داستان

داستانی درباره شب یلدا به قلم یوسف یزدیان وشاره

یوسف یزدیان وشاره یکی از خاطرات زیبای دوران کودکی اش را که درباره شب چله است به زیبایی هر چه تمام تر برای شما نوجوانان عزیز به تصویر کشیده است.
داستانی درباره امانتداری به قلم یوسف یزدیان وشاره داستان

داستانی درباره امانتداری به قلم یوسف یزدیان وشاره

یوسف یزدیان وشاره یکی از خاطرات دوران نوجوانی اش را که در مورد امانتداری است، برای شما نوجوانان عزیز آورده است
داستانی درباره عید غدیر به قلم یوسف یزدیان وشاره داستان

داستانی درباره عید غدیر به قلم یوسف یزدیان وشاره

یوسف یزدیان وشاره در متن زیر یکی از خاطرات زیبای دوران کودکی خود را که درباره عید غدیر است به رشته تحریر درآورده است.
داستانی درباره تعزیه خوانی به قلم یوسف یزدیان وشاره داستان

داستانی درباره تعزیه خوانی به قلم یوسف یزدیان وشاره

یوسف یزدیان وشاره یکی از خاطرات زیبای کودکی اش را در قالب داستان زیر برای شما نوجوانان عزیز به نمایش گذاشته است.
داستانی درباره درخت کاری به قلم یوسف یزدیان وشاره داستان

داستانی درباره درخت کاری به قلم یوسف یزدیان وشاره

داستان زیر را که خاطره ای زیبا از درختکاری و کاشت درخت است، یوسف یزدیان وشاره نگاشته است.
داستانی درباره دوست مجازی به قلم مرجان ظریفی داستان

داستانی درباره دوست مجازی به قلم مرجان ظریفی

دوستی های واقعی با دوستی های مجازی کاملا فرق دارند و در دنیای واقعی دوستی ها با ثبات تر و صمیمانه تر است و مهربانی و محبت موج می زند.
داستانی درباره حفظ قرآن به قلم محمد امیری داستان

داستانی درباره حفظ قرآن به قلم محمد امیری

حفظ کردن قرآن کریم یکی از توفیقات خداوند است و آثار بی نظیری در زندگی دنیوی و اخروی انسان ها دارد. مرکز حفظ مجازی قرآن به شما کمک می کند تا قرآن را کامل حفظ شوید.
داستانی درباره بخشش به فقیرها به قلم مجید ملا محمدی داستان

داستانی درباره بخشش به فقیرها به قلم مجید ملا محمدی

دوستی با پیامبر (ص) و اهل بیت علیه السلام یکی از صفات نیک همه مومنان است.
داستانی درباره ی احترام به بزرگ تر ها به قلم لیلا خیامی داستان

داستانی درباره ی احترام به بزرگ تر ها به قلم لیلا خیامی

دست های ننه پیره همیشه می لرزید، یک روز دست ننه پیره می لرزد و می خورد به شیشه جوهر و می ریزد روی کتاب پسرش. برای فهمیدن ادامه ماجرا داستان زیر را بخوانید.