مسیر جاری :
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
متن کامل سوره انسان با خط درشت + صوت و ترجمه
نگاهی به دستاوردهای خون پاک شهدا در پرتو بیانات رهبری
بهترین خوشنویسان معاصر ایران
هزینه راه اندازی کلینیک کاشت مو چه قدر است؟
تفریحات شبانه در وان ترکیه
ماههای حرام: فلسفه، تاریخچه و احکام
متن کامل حدیث کسا با خط درشت + صوت و ترجمه
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
پیش شماره شهر های استان گیلان
پیش شماره شهر های استان تهران
سلام شهادت
قدری دراز کشیدم تا خستگی راهپیمایی چند کیلومتری را از بدن کوفته و داغم به در کنم. باید خود را برای کیلومترها پیاده روی دیگر آمده می کردیم. حرف فرماندهان این بود.
خلوت معنوی
شهید حمید رضا نوبخت حمید رضا نمی گفت حتماً نماز شب بخوانید؛ اما خودش نماز شب می خواند. نمی گفت دعای کمیل بخوانید؛ مگر این که خودش اولین نفری بود که در دعا حضور می یافت.
استوار هم چون کوه
شهید محمد حسن فایده چون امام (قدس سره) فرموده بودند که دوشنبه ها و پنج شنبه ها روزه بگیرید، او هم در هفته این دو روز را روزه می گرفت.
یادم می آید در عملیاتی که همزمان با ماه مبارک رمضان بود، نتوانست روزه...
تا اعماق جان
پس از چند دقیقه که از رفتن بی موقع او (عیسی) گذشته بود نگران شده بودم. به جستجوی او از جا برخاستم. دیدم درون جنگ از چادرها فاصله گرفته و در آن تاریکی سرشار از سکوت، آن چنان با سوز دل گریه می کند و ناله...
راه کار اشک
با تمام مشکلاتی که حاجی - شهید کاظمی- از ن1ظر کاری داشت، مسایل دینی اش را واقعاً به نحو احسن انجام می داد. نماز و دعایش ترک نمی شد. در هر شرایط زمانی و مکانی که حاجی بود، سعی می کرد نمازش را به جماعت اقامه
هر لحظه نگاهی به آسمان
رفتار و حرکات و صحبت های او طوری بود که هر بار او را می دیدیم، خیال می کردیم که تنها بدین خاطر آفریده شده. در زندگی خدایی او چنان کار و عبادت درهم تنیده شده بودند که گویی همه ی کار او نماز است. نماز را...
گریه های دیدنی
شب جمعه ای از شدت خستگی خوابیده بودم. نیمه های شب در ساعت سه، از صدای ناله و نیایش بیدار شدم. چشم هایم را که باز کردم، شهید را دیدم که چه پر سوز و بی قرار به نماز شب ایستاده است. از دیدن صحنه ی زیبایی...
زمزمه هایی از مناجات
شهید گرانقدر رضا حمیدی نور، در هنگام نماز خود را بی واسطه در مقابل خدا می دید و به همین خاطر، خضوع زاید الوصفی از خود نشان می داد و بعد از نماز همیشه در سجده های طولانی به شکر محبوب می پرداخت.
از خوف خدا
شروع کردم به گشتن بین مجروحان و احوال پرسی و دید و بازدید! در یکی از سنگرهای مهمات عراقی ها، در داخل دیواره ی کانال، پاهای یکی از غواصّ هایمان را دیدم که از سنگر مهمات بیرون بود و بدنش داخل سنگر افتاده...
فرشتگان زمینی
جمعی از نیروهای یگان های مختلف در ارومیه مشغول دیدن آموزش های کماندویی بودند. من و جمیل هم هر کداممان یک گروهان از نیروهای خودمان را برای آموزش به آن جا برده بودیم.