مسیر جاری :
سیر تاریخی خوشنویسی مصریان
سیر تاریخی خوشنویسی ایرانی
سیر تاریخی خوشنویسی عثمانی
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
نقش ادبیات دینی در خوشنویسی
اولین قرآن به خط نستعلیق
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه از گناهان کبیره توبه کنیم؟
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
آیا داغی دست و پای کودک طبیعی است؟
نحوه خواندن نماز والدین
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
برای برگشت مال از دست رفته چه دعایی بخوانیم؟
تحکیم وحدت بین نیروها
شهید حجت السلام و المسلمین عبدالله میثمی قدرشناس بود. هر کس را در هر کار و تلاش که بود قدردانی و تشویق می کرد. خدا افرادی مثل شهید میثمی را می خواهد حجت برای همه ی ماها قرار بدهد که می شود: دقیقاً بر اساس...
دیدن مسائل از نزدیک
همت فرماندهی بود که توانایی ها و امکاناتش را خوب می شناخت. او می توانست از ضعف هایش هم قدرت بیافریند. بهترین شیوه ها را برای جذب نیروها به کار می گرفت.
نگاه کلان و جامع
اول از پشت سر دیدمش، پیراهن تنش نبود مثل نیروهای آموزشی، نه پیراهن نه زیر پیراهن. شلواری پلنگی به پا داشت بدون جوراب و پوتین. بدنش سرخ سرخ شده بود. با تیر بغل گوش بچه ها می زد که روی آسفالت سینه خیز روند،...
مقاومت تا پای جان
فرمانده گردان داد می زد: « شیمیایی، ماسک ها تونو بزنید» و می دوید.
رفتیم توی یکی از سنگرهایی که تازه گرفته بودیم. حاج حسین آنجا بود.
فرمانده کار مکروه نباید بکند
سیلی های حاج احمد شاید معروف ترین یادگارهای او باشد. راستش سیلی زدن به گوش افراد خاطی، شدیدترین تنبیه از طرف ایشان محسوب می شد. علاوه بر دشمنان که سیلی های سختی از حاجی خورده اند، دوستانی هم از نوازش او
نفوذ در قلب ها
سربازی داشتیم که مسئول تدارکات یکان بود. دوره ی کوتاهی را در بهداری طی کرده بود و با کمک های اولیه آشنا بود. یک بار در حین حمل غذا متوجه می شود که به بازوی یکی از فرماندهان آتشبار ترکش خورده است. خود را...
نفوذ در عمق و شناسایی دقیق
در همین کربلای پنج، توی 113 M با حاج نبی و چند نفر دیگر نشسته بودیم که گلوله ای خورد جلوی 113 M. حاج نبی و دو سه نفر دیگر زخمی شدند. حاج نبی گفت مومن باقری! دو تا گردان بردار و با حسین خرازی برو جلو. قرار
متانت و سعه ی صدر
مرحله ی دوم عملیات رمضان فرا رسید؛ قرار شد گردان ما با یکی از گردان های برادران ارتشی تلفیق گردیده و عملیات را به صورت مشترک انجام دهیم. این ابتکار که از مدت ها پیش شروع شده بود، هنوز خیلی جا نیفتاده بود...
خاکریز انحرافی
در کشاکش عملیات بدر، آماده ی فروپاشی پاسگاه شناوری از دشمن بودیم؛ پاسگاهی که در مسیر آبراه قرار داشت و برای تردد قایق های موتوری و نفرات اصلی و پشتیبانی، خطری جدی بود. نیروهای بعثی در حفظ آن پاسگاه پای
پختگی و رازداری
قله ی 182 در اطراف شهر شوش از نظر نظامی موقعیت ویژه ای داشت. آقا حبیب بعد از عملیات فتح المبین مأمور تسخیر آن قله شد. چاره کار در این بود که وی به اتفاق نیروهایش تا حدی روی تپه ها حرکت کنند. ساعاتی از...