0
مسیر جاری :
گفت‌وگو با مهرانگیز هستی در مثنوی مولانا (مولوی)

گفت‌وگو با مهرانگیز هستی در مثنوی

ای یار عزیز و مهربان و‌ای کسی که در دل‌ها محبت می‌کاری! من بدون دیدار تو لحظه‌ای آرام و قرار ندارم. هنگام روز، مایه‌ی روشنی و تلاش و تاب و توانم هستی و هنگام شب مایه‌ی آرامش و آسودگی و خوابم تویی. اگر...
بانگ اضداد و عدل الهی در مثنوی مولانا (مولوی)

بانگ اضداد و عدل الهی در مثنوی

مولانا دوگونه آدمی را به آهن و کاه تشبیه می‌کند: مردِ راه حق مثل آهن فقط مجذوب حق می‌شود و ان‌که در راه حق نیست هر کششی او را می‌رباید. «پهلوی فجّار جار شد»؛ یعنی همسایه یا هم‌نشین تبه‌کاران است. کشش‌های...
بانگ اَلست در بیان مثنوی مولانا (مولوی)

بانگ اَلست در بیان مثنوی

«ذوق»، نخستین ادراکات ما از عالم معناست. «أَلَسْتُ» اشاره به آیه 172 سوره اعراف است که در ازل همه آفریدگان؛ خدایی خدا را قبول داشته‌اند. مولانا می‌گوید: امید آینده، حضرت یوسف را به تحمل دشواری‌ها توانا...
شرح خانه‌ی غیب در مثنوی مولانا (مولوی)

شرح خانه‌ی غیب در مثنوی

مولانا در این ابیات، هستی مطلق شاه و تجلی او در عالم صورت، یا رحمت حق و قهر حق را به صورت دو جریان موازی در کنار یک‌دیگر می‌آورد. «محو» همان هستی مطلق نامرئی است که در عالم صورت و به چشم ظاهر دیده
خط حفاظتی پروردگار در مثنوی مولانا (مولوی)

خط حفاظتی پروردگار در مثنوی

سخن در مورد کرامت شیبان و معجزه‌ی هود، برای بیان این حقیقت است که در پناه حق و واصلان می‌توان از بسیاری بلاها در امان بود. برای مولانا این حقیقتی است که نیاز به بحث و استدلال ندارد. با این حال در این ابیات...
مست شراب ربانی مولانا (مولوی)

مست شراب ربانی

رفتن ما رفتن جسم و قدم نهادن و برداشتن نیست. لذت این سیر هم جنبه‌ی صوری ندارد، زیرا سیر و سلوک عرفانی، روحانی است و حرکت با پای روح است و هر چند جام، سر می‌کشیم، ولی جامی در آن جا نیست. آنان مست شراب
نیایش و تسبیح موجودات در مثنوی مولانا (مولوی)

نیایش و تسبیح موجودات در مثنوی

درخت‌زار و چمن‌زار، بدون زبان، شکرِ آب و شکرِ عدالت بهار نو رسیده را می‌گویند. طبیعت جامه‌های نو پوشیده و خرامان و رقص‌کنان و عطرافشان جلوه‌گری می‌کند. همه‌ی اجزای طبیعت از شاه بارور شده‌اند و اندامشان...
نوازش‌های پنهانی پروردگار در نگاه مثنوی مولانا (مولوی)

نوازش‌های پنهانی پروردگار در نگاه مثنوی

این دیگر چه حکمتی بود که من قبله و کان مراد خویش را بیرون از خانه پنداشتم و بدین‌سان هم گراه شدم و هم وقتی به گنج در خانه‌ام پی بردم شادمان شدم. مادام که در بی‌راهه می‌شتافتم، لحظه به لحظه از مقصودم دور...
معیّت حق با بنده و بنده‌ی آگاه با حق مولانا (مولوی)

معیّت حق با بنده و بنده‌ی آگاه با حق

این‌که خداوند در هر لحظه‌ای همراه بندگان است، حقیقتی است که فقط می‌توان با سلوک حقیقی دریافت. چگونه امکان دارد که من به اسرار معیت خداوند واقف شوم در حالی که به سیر و سفری طولانی دست نزده‌ام. مولانا می‌گوید:...
پرتو إفاضات کمالیه حضرت حق در بیان مثنوی مولانا (مولوی)

پرتو إفاضات کمالیه حضرت حق در بیان مثنوی

منظور این است که کمال و جمال و قدرت مخلوقات، مدد و جلوه‌ای از کمال و جمال و قدرت حق است. فاعل مطلق یقیناً از صورت مادی منزه است. صورت در ست او به منزله‌ی و آلت و وسیله است، چون فاعل مطلق باید مجرد از ماده...