0
مسیر جاری :
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 237

الهی هر کس بر چیزی است و من ندانم بر چه ام، بیمم آنست که کی دانسته شود که من کیم ؟
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 236

الهی این سُوز امروز ما درد آمیز است، نه طاقت بسر بردن و نه جای گُریز است، این چه تیغ است که جنین تیز است، نه جای آرام و نه روی پرهیز است.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 235

الهی کدام زبان به ستایش تو رسد ؟ کدام خرد صفت تو را بر تابد، کدام شکر با نیکویی تو برابر آید، کدا م بنده به گُذاران عبادت تو رسد. خدایا از ما هر که را بینی معیوب بینی، هر کردار بینی همه با تقصیر بینی،...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 234

الهی دانی که من به خود به این ورزم و نه بکفایت خود شمع هدایت افروزم از من چه آید ؟ و از کردار من چه گشاید طاعت من به توفیق تو خدمت بهدایت تو، توبهٔ من برعایت تو، شکر من بانعام تو، ذکر من بالهام تو همه...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 233

الهی به نشانت بینندگانیم به نامت زندگانیم، بفضلت شادانیم به مهرت نازانیم از جام مهر تو مست ماییم، به صید عشق تو در دام ماییم. زنجیر معنبر تو دام دل ماست عنبر ز نسیم او غلام دل ماست در...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 232

الهی هر چند ما گُنه کاریم تو غفاری هر چند ما زشت کاریم تو ستاری، پادشاهان گنج فضل تو داری وبی نظیر و بی یاری سزاست که خطا های ما را در گذاری.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 231

الهی از خود تو هر مفلسی را نصیبی و از کرم تو هر درد مندی را طبیبی و از وسعت رحمت تو هر کسی را سهمی است. ای یار بارم ده تا داستان درد خود به تو پردازم، بر درگاه تو میزارم و در امید بینم تو مینازم یک نظر...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 230

الهی ای راهنما به کَرَم، فرو ماندم در حیرت یکدم آن کدام است ؟ دمی که نه حوا در آن گنجد نه آدم، اگر من آن دم بیابم چون من کیست ؟ بیچاره زنده ای که بی نفسش باید زیست.
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 229

الهی هر چند از بد سزای خویش بدردم لیکن از مفلس نوازی تتو شادم. خداوندا من قدرو شان تو را ندارم و سزای تو را نا توانم و در بیچارگی خود سر گردانم و روز بروز بر زیانم. خدایا من کیستم که بر درگاه تو زارم یا...
عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 228

الهی دوستان تو سران و سرهنگانند و بی گنچ و خواسته تو نگرانند و بنام درویشانند و بحقیقت توانگران جهان ایشانند، درد ها دارند و از گفتن آن بیزبانند.