مسیر جاری :
#اشعارخواجوی کرمانی در راسخون
#اشعارخواجوی کرمانی در مقالات
#اشعارخواجوی کرمانی در فیلم و صوت
#اشعارخواجوی کرمانی پرسش و پاسخ
#اشعارخواجوی کرمانی در مشاوره
#اشعارخواجوی کرمانی در خبر
#اشعارخواجوی کرمانی در سبک زندگی
#اشعارخواجوی کرمانی در مشاهیر
#اشعارخواجوی کرمانی در احادیث
#اشعارخواجوی کرمانی در ویژه نامه
ز زلفش نافهي تاتار تاريست
ز زلفش نافهي تاتار تاريست شاعر : خواجوي کرماني که هر تار از سر زلفش تتاريست ز زلفش نافهي تاتار تاريست ولي هر چين ز شامش زنگباريست ز شامش صد شکن بر زنگبارست کنارم...
اي پيک صبا حال پري چهرهي ما چيست
اي پيک صبا حال پري چهرهي ما چيست شاعر : خواجوي کرماني وي مرغ سليمان خبر آخر ز سبا چيست اي پيک صبا حال پري چهرهي ما چيست حال دل مجنون پراکندهي ما چيست در سلسلهي زلف...
از روضهي نعيم جمالش روايتيست
از روضهي نعيم جمالش روايتيست شاعر : خواجوي کرماني و آشوب چين زلف تو در هر ولايتيست از روضهي نعيم جمالش روايتيست ليکن نظر بغير تو کردن جنايتيست گويند بر رخ تو جنايت...
ايکه از دفتر حسنت مه تابان بابيست
ايکه از دفتر حسنت مه تابان بابيست شاعر : خواجوي کرماني آتش روي تو در عين لطافت آبيست ايکه از دفتر حسنت مه تابان بابيست که خط سبز تو از دور تسلسل بابيست نيست در دور خطت...
اي فداي قامتت هر سرو بستاني که هست
اي فداي قامتت هر سرو بستاني که هست شاعر : خواجوي کرماني در حيا از چشم من هر ابر نيساني که هست اي فداي قامتت هر سرو بستاني که هست جام ياقوت ترا هر راح ريحاني که هست باز...
عنبرست آن دام دل يا زلف عنبرساي دوست
عنبرست آن دام دل يا زلف عنبرساي دوست شاعر : خواجوي کرماني شکرست آن کام جان يا لعل شکرخاي دوست عنبرست آن دام دل يا زلف عنبرساي دوست قامت سروست يا سرو قد رعناي دوست پرتو...
من بقول دشمنان هرگز نگيرم ترک دوست
من بقول دشمنان هرگز نگيرم ترک دوست شاعر : خواجوي کرماني کز نکورويان اگر بد در وجود آيد نکوست من بقول دشمنان هرگز نگيرم ترک دوست حال ليلي گو که مجنون همچنان در جستجوست ...
گر سردر آورد سرم آنجا که پاي اوست
گر سردر آورد سرم آنجا که پاي اوست شاعر : خواجوي کرماني ور سر کشد تنعم من در جفاي اوست گر سردر آورد سرم آنجا که پاي اوست آنست راي اهل مودت که راي اوست گر ميبرد ببندگي...
آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست
آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست شاعر : خواجوي کرماني جنت فراز سرو قيامت قيام اوست آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست صد چين در آن دو سلسلهي مشکفام اوست گر زانکه...
آن ترک پريچهره مگر لعبت چينست
آن ترک پريچهره مگر لعبت چينست شاعر : خواجوي کرماني يا ماه شب چارده بر روي زمينست آن ترک پريچهره مگر لعبت چينست يا در شکن کاکل او نور جبينست در ابر سيه شعشهي بدر منيرست...