ز زلفش نافهي تاتار تاريست شاعر : خواجوي کرماني که هر تار از سر زلفش تتاريست ز زلفش نافهي تاتار تاريست ولي هر چين ز شامش زنگباريست ز شامش صد شکن بر زنگبارست کنارم روز و شب دريا کناريست از آن دردانه تا من بر کنارم قدح نوشيدنم امشب خماريست مروساقي که بي آن لعل ميگون برو زو در گذر کو خاکساريست کسي کز خاک کوي دوست ببريد پريشانم که بس آشفته کاريست رسن بازي کنم با سنبلت ليک ز ريحان خطت گوئي غباريست قوي جعدت پريشانست و درتاب به چشمش...