مسیر جاری :
چون بديدم لعل او گفتم دل شوريدهام
چون بديدم لعل او گفتم دل شوريدهام شاعر : خواجوي کرماني همچو طوطي زين شکر در شور وشر خواهد فتاد چون بديدم لعل او گفتم دل شوريدهام کي چو نرگس چشم او بر سيم و زر خواهد فتاد...
چوعکس روي تو در ساغر شراب افتاد
چوعکس روي تو در ساغر شراب افتاد شاعر : خواجوي کرماني چه جاي تاب که آتش در آفتاب افتاد چوعکس روي تو در ساغر شراب افتاد چرا که کشتي دريا کشان درآب افتاد بجام باده کنون...
تا دلم در خم آن زلف سمنسا افتاد
تا دلم در خم آن زلف سمنسا افتاد شاعر : خواجوي کرماني کار من همچو سر زلف تو در پا افتاد تا دلم در خم آن زلف سمنسا افتاد ابر در چشم جهان بين ثريا افتاد بسکه دود دل من...
نسيم باد صبا جان من فداي تو باد
نسيم باد صبا جان من فداي تو باد شاعر : خواجوي کرماني بيا گرم خبري زان نگار خواهي داد نسيم باد صبا جان من فداي تو باد که بنده با گل رويش ز سوسنست آزاد حديث سوسن و گل با...
پيه سوز چشم من سرشمع ايوان تو باد
پيه سوز چشم من سرشمع ايوان تو باد شاعر : خواجوي کرماني جان من پروانهي شمع شبستان تو باد پيه سوز چشم من سرشمع ايوان تو باد از سر زلف دلاويز پريشان تو باد هر پريشاني که...
ياد باد آنکو مرا هرگز نگويد ياد باد
ياد باد آنکو مرا هرگز نگويد ياد باد شاعر : خواجوي کرماني کي رود از يادم آنکش من نميآيم بياد ياد باد آنکو مرا هرگز نگويد ياد باد داد از آن بيدادگر کز سرکشي دادم نداد ...
ببوي زلف تو دادم دل شکسته بباد
ببوي زلف تو دادم دل شکسته بباد شاعر : خواجوي کرماني بيا که جان عزيزم فداي بوي تو باد ببوي زلف تو دادم دل شکسته بباد اگر نه صبر بفرياد من رسد فرياد ز دست ناله و آه سحر...
حيات بخش بود باده خاصه وقت صبوح
حيات بخش بود باده خاصه وقت صبوح شاعر : خواجوي کرماني که راح را بود آندم خواص جوهر روح حيات بخش بود باده خاصه وقت صبوح چو بلبلان سحر در چمن بوقت صبوح فکنده مرغ صراحي خروش...
دهد دو ديدهي من شرح مجمع البحرين
دهد دو ديدهي من شرح مجمع البحرين شاعر : خواجوي کرماني کند جمال تو تقرير فالق الاصباح دهد دو ديدهي من شرح مجمع البحرين لب تو جام صبوحست و طلعت تو صباح بساز بزم صبوحي...
ميانش موئي و شيرين دهان هيچ
ميانش موئي و شيرين دهان هيچ شاعر : خواجوي کرماني ازين موئي مي بينم وز آن هيچ ميانش موئي و شيرين دهان هيچ بدان تنگي نديدم در جهان هيچ دهانش گوئي از تنگي که هيچست ندارد...