چون بديدم لعل او گفتم دل شوريدهام شاعر : خواجوي کرماني همچو طوطي زين شکر در شور وشر خواهد فتاد چون بديدم لعل او گفتم دل شوريدهام کي چو نرگس چشم او بر سيم و زر خواهد فتاد از سرشک و چهره دارم وجه سيم و زر ولي کوه را سيل عقيقين برکمر خواهد فتاد بسکه چون فرهادم آب ديدگان از سر گذشت زانک با مستان در افتد هر که برخواهد فتاد دشمن ار با ما بمستوري در افتد باک نيست همچو شمعم آتش دل در جگر خواهد فتاد تشنهام ساقي بده آبي روان کز سوز عشق دست آنکس...