چون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام

چون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام شاعر : خواجوي کرماني همچو طوطي زين شکر در شور وشر خواهد فتاد چون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام کي چو نرگس چشم او بر سيم و زر خواهد فتاد از سرشک و چهره دارم وجه سيم و زر ولي کوه را سيل عقيقين برکمر خواهد فتاد بسکه چون فرهادم آب ديدگان از سر گذشت زانک با مستان در افتد هر که برخواهد فتاد دشمن ار با ما بمستوري در افتد باک نيست همچو شمعم آتش دل در جگر خواهد فتاد تشنه‌ام ساقي بده آبي روان کز سوز عشق دست آنکس...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام
چون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام
چون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام

شاعر : خواجوي کرماني

همچو طوطي زين شکر در شور وشر خواهد فتادچون بديدم لعل او گفتم دل شوريده‌ام
کي چو نرگس چشم او بر سيم و زر خواهد فتاداز سرشک و چهره دارم وجه سيم و زر ولي
کوه را سيل عقيقين برکمر خواهد فتادبسکه چون فرهادم آب ديدگان از سر گذشت
زانک با مستان در افتد هر که برخواهد فتاددشمن ار با ما بمستوري در افتد باک نيست
همچو شمعم آتش دل در جگر خواهد فتادتشنه‌ام ساقي بده آبي روان کز سوز عشق
دست آنکس گير کو از پاي در خواهد فتاددل بنکس ده که او را جان بلب خواهد رسيد
هر که روزي در خراباتش گذر خواهد فتادبگذر اي زاهد که جز راه ملامت نسپرد
از گذار باد گلبوي سحر خواهد فتادباده نوش اکنون که چين در زلف گلرويان باغ
هيچ کاري در جهان زين خوبتر خواهد فتاد ؟کار خواجو با تو افتاد از جهان وين دولتيست
مرغ جانم آتشش در بال و پر خواهد فتاددلبرم را پر طوطي بر شکر خواهد فتاد
ناله‌ي کبک دري در کوه و در خواهد فتادهر نفس کو جلوه‌ي کبک دري خواهد نمود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط