مسیر جاری :
ضرب المثل هم خدا را میخواهد هم خرما را؛ از تاریخچه تا شعرهای هم مضمون و ریشه های قرآنی آن
در آن روزگاری که پیامبر اسلام تازه در عربستان که همه بتپرست بودند به پیامبری برگزیده شده بودند، ایشان مردم را به خداپرستی و راه راست هدایت میکرد. ولی اکثر مردم عربستان بتپرست بودند مردم از سنگ و گل...
هم چوب را خورد هم پیاز را، هم پول داد
روزی روزگاری، دو مرد كشاورز با یكدیگر دچار اختلاف شدند و هرچه زمان میگذشت، اختلاف بین این دو كشاورز بالاتر میرفت. تا اینكه آنها بالاخره پیش قاضی شهر رفتند. یكی از كشاورزان گفت: من پیاز میكارم و كشاورزی...
هم از گندم ری جامانده، هم از خرمای بغداد
روزی روزگاری، در زمانی كه اعراب تازه ایران را فتح كرده بودند و دین اسلام تازه وارد ایران شده بود، مسلمانان عرب خیلی دوست داشتند بر ایران كه سرزمین آباد و خوش آب و هواتری بود حكومت كنند. در زمان خلفای بنیامیه...
هرچه میگویم نر است میگوید بدوش
در دورهای كه نادر افشار پادشاه ایران بود، حكایتهای جالبی نقل شده است. نادرشاه مرد جنگ بود و بیشتر عمر خود را صرف لشكركشیهای مختلف كرد و تا توانست تمام ایران را تحت فرمان خود درآورد و حتی به كشورهای...
هر وقت كسی شدی بگو خراب كنم
روزی جوانی به قصد تكمیل علم و دانش خود ترك خانواده و شهر خود را كرد و به شهر بزرگتری رفت. جوانك وقتی به شهر جدید آمد مشكلات زیادی داشت. او هیچ كاری نداشت. پس درآمدی هم نداشت. وسایل زندگی نداشت و از همه...
هر چیزی تازهاش خوبه، الا دوست
روزی روزگاری، دو دوست قدیمی كه سالیان سال با هم دوست و یار بودند و به قول معروف نان و نمك یكدیگر را خورده بودند شروع به كار معامله و دادوستد كردند. این دوستان هرچند وقت یكبار با یكدیگر معامله میكردند...
هر چیز كه خوار آید، یك روز به كار آید
روزی روزگاری پیرمرد دنیادیده و فهمیدهای همراه با پسر جوانش به قصد سفر شهر خود را ترك كرد. آنها نان و غذا برداشتند و با پای پیاده شروع به حركت كردند. هنوز از شهر خود خیلی دور نشده بودند كه نعل اسب كهنهای...
هرچه كنی به خود كنی
در سالهایی كه پیامبر اسلام در میان اعراب مشغول تبلیغ دین اسلام بود، مردم شبه جزیره عربستان به شدت ایشان و یارانشان را اذیت میكردند، و در این راه از هیچ گونه آزار و اذیت دریغ نمیكردند. یكی از این افراد...
وقتی همه كدخدا باشند ده ویران میشود
روزی از روزها، پادشاهی با وزیر كاردانش به شكار رفته بود. شاه قصد داشت همراه وزیرش به دل كوه و دشت بزند تا آهو شكار كند. وزیرش با اینكه می دانست پادشاه تنبل آنقدر تند و زبل نیست كه بتواند آهو كه خیلی حیوان...
نیش عقرب نه از ره كین است
روزی روزگاری لاك پشت و عقربی وسط یك بركه زندگی میكردند و دور تا دور آنها را آب فراگرفته بود. آنها در خشكی كوچكی كه وسط آب قرار داشت با چند حیوان دیگر به خوبی و خوشی زندگی میكردند، چند سال بعد به دلیل...