مسیر جاری :
عیسی به دین خود، موسی به دین خود
زمانی كه اسلام دین تازهای بود و تعداد مسلمانان در شهر مكه هنوز كم بود، كافران مردم تازه مسلمان شده را از هر راهی كه میتوانستند مورد آزار و اذیت قرار میدادند تا از دین و آیین جدید خود دست بردارند.
علاج واقعه قبل از وقوع باید كرد
روزی روزگاری پیامبری بر قومی نازل شد این پیامبر خدا سالیان سال در جهت تبلیغ دین و دینداری مردمش تلاش كرد. ولی هرچه بیشتر تلاش میكرد، مردمش كمتر قدر و اهمیت زحمات او را درك میكرد. آنها دستورات الهی را...
عطایش را به لقایش بخشید
در روزگاران قدیم تاجری در هنگام سفر گرفتار راه زنان شد و تمام داراییاش را یك شبه از دست داد. او كه مرد سرشناس و بزرگی بود، بیپولی و تهیدستی خیلی آزارش میداد، ولی آنقدر آبرومند بود كه نمیتوانست دست...
عزرائیل در خانهاش قدم میزند
در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی میكرد كه با اینكه سالهای زیادی عمر كرده بود نمیخواست بمیرد. یك روز صبح كه پیرمرد میخواست سركار برود. همین كه از خانه خارج شد یك دفعه چشمش به یك...
صدایش صبح بلند میشود
در روزگاران گذشته، دزدی وارد شهر بزرگی شد، گشتی در بازار شهر زد و فهمید مردم این شهر دادوستد پررونقی دارند و روزانه پول زیادی در بازار ردوبدل میشود. دزد تصمیم گرفت شب كه همه در حال استراحت هستند و بازار...
شكم گرسنه ایمان ندارد
روزی روزگاری مردی كه از حج باز میگشت از كاروان خود جا ماند. وقتی هرچه گشت نتوانست كاروان خود را بیابد، فردی به او گفت: ساعتی قبل كاروانی را دیده كه از این جاده عبور میكردند. مرد بیچاره مسیر را در پیش...
شق القمر كرده
در سالهای ابتدایی كه پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به پیامبری برگزیده شدند. مردم حقیقت جوی مكه به دین جدید علاقمند میشدند و روز به روز بر تعداد یكتاپرستان اضافه میشد. رشد و پیشرفت...
شریك دزد و رفیق قافله
روزی روزگاری، در دورهای كه مردم برای تجارت و رفت و آمد بین شهرها و كشورها از حیواناتی مثل شتر استفاده میكردند. خطر غارت اموالشان توسط راهزنان زیاد بود. این گروهها در كمینگاههایی در مسیر كاروانیان مخفی...
شده ملانصرالدین، الاغی را كه سوار شده، حساب نمیكند
روزی روزگاری، ملانصرالدین معروف كه همه با شخصیت خاصش آشنا هستند مدتی در یك روستا ساكن بود، ملا با زحمت و تلاش صاحب خانه و زندگی، زمین كشاورزی و دامپروری مختصری شده بود. ملانصرالدین یك سال بعد از
شده حكایت روباه و مرغهای قاضی
در جنگلی سرسبز، گرگ و روباهی چندین سال با هم رفیق بودند. بیشتر وقتها این دو دوست با هم برای شكار به حیوانات حمله میكردند و با هم آن حیوان را میخوردند. ولی معمولاً هركدام خودش به دنبال غذا میرفت مگر...