مسیر جاری :
واژهي مکر در قرآن
مکر در کاربرد لغوي، يعني آبياري کردن زمين، گفته ميشود: «أمکروا الارض فانها صلبة ثم أحرثوها»؛ يعني آبياري کنيد. گويي آبياري کردن همان چارهجويي در خشکي زمين به وسيلهي آب است تا خاکش نرم گردد و شخم زدن...
واژهي مس در قرآن
در لسان العرب آمده است، مس يعني، «گرفتن چيزي به دست.» و همچنين آمده است: «مستُ الشيء أمسهُ مساً»؛ يعني «آن گاه که با دستت لمس کردي.» در مفردات راغب، مس مثل مس ميباشد، اما نويسنده تفاوتي شگفت بين آن دو،...
واژهی مجنون در قرآن
هیچ پیامبر و رسولی از ابتلا و رنج سخت نجات نیافت؛ و هرگاه بلا بر آنها نازل میشد، عزم آنها بر دعوت و تبلیغ زیادتر و دین آنها در جان پیروانشان راسختر گشته، رواج بیشتری مییافت و در ارزش و تأثیرگذاری فراگیرتر...
واژهی مجاهدت در قرآن
مجاهدت، با جهاد تنها در این مسأله تفاوت دارد که مجاهدت به معنای غلبه یافتن بر هوای نفس و خواستههای آن و درگیری با گرایشها و تمایلات آن از باب غلبه یافتن بر آن است. نفس وقتی قوی و غالب گشت، بر صاحبش حاکم...
واژهی مَثَل در قرآن
منظور از مثل، آنچه که بر زبان مردم از حکمت و جملههای کوتاه و گویا جاری است، نمیباشد بلکه منظور از آن، نظیر است که به توصیف و تشریح از باب مقایسه و مقارنه در شکلها و هیأتها و صفات میپردازد تا مبهم، واضح...
واژهی کلمه در قرآن
لغویان در تعریف کلمه گفتهاند: «لفظ وضع شدن برای معنای مفرد.» و «آنچه که بر معنای تام و غیر تام دلالت کند.» نحویان و متکلمان همین را گفتهاند و افزودند: «کلمه بر هر یک از انواع سه گانه، یعنی اسم و فعل...
واژهی کلمات در قرآن
پیداست که جمع «کلمه» است و از نزدیکترین تعریفهای آن: «لفظی است که برای معنای مفرد وضع شده باشد.» و در هر لفظ وضع شده، مفرد یا مرکب، ناقص یا تام، و در کلمات نفسانی هم به کار میرود. در تعریف کلمه گفتهاند:...
واژهی کلام در قرآن
چه بسا، از کلام تعریفهایی زیاد توسط لغویان، نحویان، فیلسوفان و اندیشمندان ارائه شده باشد، ولی ما به دو تعریف بسنده میکنیم. یکی از آنها از بزرگان لغت و اندیشه، راغب اصفهانی، است که در مفردات میگوید: «کلام،...
واژهی کُفر در قرآن
در مراجعه به دلالت لغوی و اولیه، روشن میشود که معنای شایع کفر با این معنا ارتباطی زیاد دارد. کفر در لغت یعنی پنهان کردن چیزی؛ گفته میشود: «کفرت الشمس النجومَ»؛ یعنی خورشید ستارگان را پنهان ساخت. به ابری...
واژهی کذب در قرآن
کذب یعنی مخالفت آشکارِ خبر و عدم توافق آنها به صورت قطعی؛ مثلاً اگر کسی بگوید در جنگل درختانی را دیدم که میوهی میمون داده بودند و این میوهها از شاخهای به شاخه دیگر میپریدند، بر درستی این سخن در عالم...