0
مسیر جاری :
تعامل مولانا با نهادهای قدرت و سیاست در قونیه مولانا (مولوی)

تعامل مولانا با نهادهای قدرت و سیاست در قونیه

چرایی همدلی و همراهی مولانا جلال الدین محمد بلخی با حاكمان سلجوقی و دست نشاندگان مغول در آناتولی در خلال غارت پایتخت خلافت اسلامی، پرسشی است كه ذهن بسیاری از دوستداران مولانا را به خود مشغول كرده است....
راز و نیاز نی با میناگر هستی در مثنوی مولانا (مولوی)

راز و نیاز نی با میناگر هستی در مثنوی

ای آموزگار هستی! ما که هستیم که قادر باشیم اندیشه‌های نیک داشته باشیم!‌ای عزیز من! بیا طالعم را سعد کن و مرا از طالع نحس به طالع سعد برگردان و منقلبم کن. روح مرا از انوار ماه رخسارت روشن نما، زیرا روح...
جبرگرایی یا فرار از مسئولیت در نگاه مثنوی مولانا (مولوی)

جبرگرایی یا فرار از مسئولیت در نگاه مثنوی

امیران در برابر حجت و دلیل سلطان مبنی بر شایستگی ایاز (انسان کامل) به بهانه‌های جبریانه تمسک جستند و گفتند: این درک و هوش و ذکاوت ایاز از عنایات و موهبت‌های الهی است و با سعی و تلاش حاصل نشده است؛ یعنی...
نقد بددلی و تردید و فتنه‌ی اختیار در مثنوی مولانا (مولوی)

نقد بددلی و تردید و فتنه‌ی اختیار در مثنوی

اگر لطف ازلی خدا شامل حال انسان شود، چگونه ممکن است که در برابر جاذبه‌ی حق چنین بددلی و بد گمان شود؟‌ای خداوندی که دادرسِ دادخواهانی! فریاد از دوراهی‌های اختیارِ پلید. مولانا می‌گوید: تردید و دو دلی شوم‌ترین...
عشق، درمان جبر و اختیار از نگاه مثنوی مولانا (مولوی)

عشق، درمان جبر و اختیار از نگاه مثنوی

مولانا می‌گوید: بحث و مناقشه درباره‌ی جبر و اختیار ره به جایی نمی‌برد و کسانی هم که کوشیده‌اند تا این مسئله را با قیل و قال حل کنند بیهوده جان کنده‌اند. پس راه خروج از این دورِ باطل چیست؟ مولانا می‌گوید:...
جفّ القلم بما هو کائم در بیان مثنوی مولانا (مولوی)

جفّ القلم بما هو کائم در بیان مثنوی

به دنبال تفسیر حدیث «ما شاء الله کان»، به تفسیر حدیث «جفّ القلم بما هو کائن؛ قلم قضای حق، آن‌چه را باید باشد، نوشته است.» این قلم نوشته: طاعت و گناه برابر نیست، امانت و دزدی برابر نیست، شکر و کفرانِ نعمت...
قضا و قدر و مختار بودن انسان در مثنوی مولانا (مولوی)

قضا و قدر و مختار بودن انسان در مثنوی

دزدی به داروغه شهر گفت:‌ ای امیر! جرمی که مرتکب شده‌ام از تقدیر خدا بود. داروغه گفت:‌ ای نور دیده! کیفری هم که من می‌دهم از تقدیر خداست. چرا به بهانه این‌که اعمالت جبری است گرد اعمال زشت می‌گردی؟‌ ای نانجیب!...
جبر و اختیار و مشیت حضرت حق در مثنوی مولانا (مولوی)

جبر و اختیار و مشیت حضرت حق در مثنوی

حرکت موجودات عالم که نمود حقیقت است نمی‌تواند انسان ژرف‌بین را دچار حیرت عارفانه کند. اگر می‌خواهی به حیرت عارفانه برسی باید حقیقت را منهای صورت‌ها و تعیّنات ببینی. کسی که کف روی دریا را می‌بیند، اسرار...
قضای الهی و دگرگونی عوامل طبیعی در مثنوی مولانا (مولوی)

قضای الهی و دگرگونی عوامل طبیعی در مثنوی

کو آن انسانی که در این جهان به هنگام ظاهر شدن خشم و شهوت، خویشتن‌داری کند تا جان خود را فدای او کنم. گفت: چنین انسانی پیدا نمی‌کنی، مگر خدا بخواهد. قضای پروردگار عموماً این است که انسان‌ها با همان حرص...
غفلت و قضای الهی در مثنوی مولانا (مولوی)

غفلت و قضای الهی در مثنوی

غفلت، در این جا غفلت از سیر به سوی حق و اشتغال به دنیاست. آنها که از غم جهان دیگر غاقل‌اند در این دنیا غرق می‌شوند و هر یک به گوشه‌ای از آن می‌چسبند. اگر این غفلت نبود، دنیا درهم می‌ریخت. اگر انسان، خردمندی...