خودسازي و تهذيب نفس در بین علما

انسان موجودي دو بعدي است كه هم صلاحيت تعالي، تكامل و رسيدن به درجات ملائكه و صعود به «قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»[1] را دارد و هم قابلّيت تنزّل از مقام انسانيّت و رسيدن به درجه‎اي را داراست كه از درجه چهار پايان نيز فروتر رفته و به فرمودة قرآن «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[2]مي شود. نفس لوّامه‎ و قوّة عاقلة بشر در پرتو ارشادات انبياء الهي پيوسته اورا به سمت تكامل و ترقّي سوق مي دهند و در مقابل، نفس امّاره همراه با وساوس شيطان همواره او را به ورطة حيوانيّت مي كشانند. در
چهارشنبه، 6 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خودسازي و تهذيب نفس در بین علما
خودسازي و تهذيب نفس در بین علما
خودسازي و تهذيب نفس در بین علما

نويسنده: مهدی رحیمی

خودسازي و تهذيب نفس در معارف دين :

انسان موجودي دو بعدي است كه هم صلاحيت تعالي، تكامل و رسيدن به درجات ملائكه و صعود به «قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى»[1] را دارد و هم قابلّيت تنزّل از مقام انسانيّت و رسيدن به درجه‎اي را داراست كه از درجه چهار پايان نيز فروتر رفته و به فرمودة قرآن «كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[2]مي شود. نفس لوّامه‎ و قوّة عاقلة بشر در پرتو ارشادات انبياء الهي پيوسته اورا به سمت تكامل و ترقّي سوق مي دهند و در مقابل، نفس امّاره همراه با وساوس شيطان همواره او را به ورطة حيوانيّت مي كشانند. در اينجاست كه ضرورت مجاهدة دائمي با نفس، مراقبت و مهذب ساختن آن از هواهاي نفساني روشن مي گردد، مجاهده‎اي كه پيامبراكرم(ص) از آن به «جهاداكبر» تعبير فرمودند و در صورت غفلت از آن انسان به وادي هلاكت سقوط خواهد كرد. از امام صادق (ع) نقل شده است كه پيامبر اكرم (ص) لشگري را به جنگ فرستادند، بعد از اينكه بازگشتند فرمودند: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر وبقي عليهم الجهاد الاكبر. فقيل: يا رسول الله، ما الجهاد الاكبر؟ قال: جهاد النفس[3].
تزكيه و تهذيب نفوس از اهداف اولية بعثت انبياء‌ به شمار مي رود. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ »[4] «او خداوندي است كه در ميان مردمي امّي پيامبري از خودشان فرستاد تا آيات خدا را بر آنها خوانده و آنها را تزكيه نمايد و كتاب و حكمت به آنها بياموزد» و وقتي به اهميت بيشتر آن پي مي بريم كه مي بينيم خداوند در قرآن كريم بعد از يازده بار قسم ، تنها راه رستگاري را تزكيه نفس ذكر مي كند. «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحيها ... قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّيها»[5] «هر كه نفس خويش را تزكيه كرد رستگار شد.» و آنچه به اين مجاهده ويژگي فوق العاده مي دهد دائمي بودن آن است و اينكه انسان هميشه بايد مترصد دامهاي شيطان و نفس اماره باشد حضرت علي (ع) مي فرمود: «حتي يك لحظه مسامحه و سهل انگاري در مورد نفوس خود نكنيد كه اين سهل انگاريها در مورد نفس، شما را به راههاي تاريكي مي كشاند»[6] از همين روست كه در مناجات امام سجاد (ع) مشاهده مي كنيم كه چطور از شرّ نفس خويش به خداوند شكايت مي كند: «الهي اليك اشكو نفساً بالسوء أمّارة والي الخطيئةِ مبادَرَةَّ...» «خداي من به توشكايت نفسي را مي كنم كه امركنندة به بديهاست وبه خطا سبقت مي گيرد و به معصيت و گناهان حريص است و در معرض سخط تو قرار مي گيرد و مرا به وادي هلاكت مي كشاند و مرا در نزد تو خوارترين هلاك شدگان قرار مي دهد، تعلل او زياد و آرزوي او بلند است...»[7]
در حالات علماء ربّاني و بزرگان دين نيز وقتي نظر مي افكنيم ،‌دائماً مترصّد نفس خويش بوده و اهميّت فوق العاده اي براي تهذيب نفس و خود سازي قائل بوده اند، به طوري كه پيوسته به مراقبت و محاسبة از نفس خويش مي پرداخته اند و در اثر همين مجاهدتها ،‌پروردگار عالم نيز طبق وعده‎اي كه در قرآن كريم داده، «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[8] افقهاي جديدي از معرفت و هدايت را به روي آنها گشوده است.[9]
تهذيب نفس در كلام بزرگان : حضرت امام خميني(ره): «تا فرصت از دست نرفته بيدار شويد،‌در مرحلة اوّل در مقام تهذيب و تزكية نفس و اصلاح خود بر آئيد.»[10] «اگر شما درس بخوانيد ممكن است عالم شويد ولي بايد بدانيد كه ميان مهذّب و عالم خيلي فاصله است. هر چه اين مفاهيم در قلب سياه و غير مهذّب انباشته گردد حجاب زيادتر مي شود، در نفسي كه مهذّب نشده علم حجاب ظلماني است ، علم نور است ولي در دل سياه دامنة ظلمت و سياهي را گسترده‎تر مي سازد.»[11]
«... حوزه‎‎هاي علميه بيدار باشند، تقوا را ،تقوا را، تقوا را، ‌نصب العين خود قرار بدهيد ـ ‌فضلا و ‌طلاب علوم دينيه ،‌ تقوي، ‌تقوي، تنزيه نفس و مجاهدة با نفس مي تواند بر يك امّت حكومت كند.»[12]
آية الله نجفي قوچاني (ره): «... و با لجمله، طلبه بايد اوّلاً در تغيل باطن خود جديّت نمايد و چنانچه در اوّل طفوليّت است و باطن او هنوز چركين و نجس نشده، مواظب باشد كه نجس نشود... .»[13]
آية الله سيد احمد كربلائي(ره): در دستور العملي به يكي از شاگردان خويش مي نويسد:«مواظبت كامل بر اداء‌ واجبات و ترك محرمات داشته باش و اولاً: در ابتداي صبح در اين انديشه كن. ثانياً: كمال مراقبت را در طول روز داشته باش. ثالثاً: هنگام ارادة خوابيدن محاسبة نفس كن. رابعاً: در صورتي كه نفس مخالفتي نموده آنرا جبران نما و نفس را با انجام ضّد ميل آن مجازات و سياست نما»[14].
آية الله العظمي بهاءالديني (ره): «با تهذيب نفس علم به بار مي نشيند و ثمر مي دهد. قدرت، مفيد مي شود و خدمت، ارزش مي يابد. ارج و بهاي افراد به خود سازي، تهذيب نفس و توجه به خداست. هرچه تهذيب افزايش يابد، مشكلات و نابساماني ها آسان و قابل تحمّل مي شوند و در پي آن تائيد الهي مسائل را حل مي‎كند و اگر خداي نكرده اين وظيفة اصلي فراموش شد، تمامي زحمات هدر مي رود.»[15]
«علم بدون تهذيب نفس، زهر است و كشندة جان و آبرو و شخصيت افراد.»[16]
«معارف دين و دعاها تنها با تزكيه درك مي شود»[17]
خود سازي و تهذيب نفس در سيرة عملي بزرگان: حضرت امام خميني (ره): آية الله مظاهري در مورد حضرت امام فرمودند: «‌درس ايشان فقط تعليم و تعلّم نبود بلكه مقيّد بودند در ضمن تعليم،‌ تهذيب هم باشد و به عبارت ديگر درس ايشان كار رسول گرامي اسلام(ص) بود كه:«وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» آنچه براي ما اعجاب انگيز و از الطاف بزرگ ايشان بود تهذيب عملي بود كه ايشان داشتند.»[18]
«بيش از 12 سال كه شركت در دروس عالية ايشان داشته ام، در اين مدت يك عمل مكروه از ايشان نديدم. بلكه اگر شهبة مراء و جدالي، شهبه غيبت و دروغي... پيش مي آمد حالت نگراني به خوبي از ايشان نمايان مي شد. يادم نمي رود روزي امام در درس تشريف آوردند و به قدري ناراحت بودند كه نفس ايشان به شماره افتاده بود. درس نگفتند و به جاي درس نصيحت تندي نمودند و رفتند. و تب مالتي كه داشتند عود كرد و سه روز درس نيامدند. چرا؟ چون شنيده بودند يكي از شاگردان ايشان درباره يكي از مراجع غيبتي كرده بود.»[19]
«ايشان بعد از فوت آية الله العظمي بروجردي (ره) ‌براي فرار از مطرح شدن نام ايشان به عنوان مرجع تقليد خصوصاً در بين مردمي كه از شهرستانها مي آمدند از منزل خارج نشدند و تنها پانزده روز بعد از وفات ايشان با اصرار شاگردان، بعد از اينكه فاتحه از طرف خيلي از بزرگان گرفته شد، آن هم در وقت طلاب مشهد، فاتحه برگزار كردند و به مسئول اعلان جلسه تذكّر اكيد دادند كه از اعلام نام ايشان خـودداري نمايد»[20]
ملاصدرا و شرط پذيرش شاگرد :از تمام قسمتهاي ايران براي استفاده از درس ملاصدرا به شيراز مي‎رفتند و استاد شاگرد را نمي‎پذيرفت مگر اينكه شاگردچهار شرط را بپذيرد و بدان عمل نمايد. اوّل اين كه در صدد تحصيل مال نباشد مگر به اندازة تحصيل معاش دوّم اينكه در صدد تحصيل مقام نباشد سوّم اينكه معصيت نكند چهارم اينكه تقليد ننمايد.»[21]
آية الله العظمي بهاءالديني(ره): ايشان ابتداء شروع به تهذيب نفس خود را اينگونه ذكر فرموده‎اند: «در چهارده سالگي... به طور جدّي ـ امّا معقول و منطقي ـ‌شروع به تهذيب كردم ـ‌ در كنار درس و بحث كه تمام ساعات روزانه‎ام را فرا مي گرفت،‌ لحظه‎اي از خدا غافل نمي شدم. خود را در برابر او هيچ مي‎دانستم. از آن روز، تحت تأثير تشويق، تعريف و يا شهرت قرارنمي گرفتم؛ روزها به درس و روزه و شبها به مطالعه، تفكر و تهجّد اشتغال داشتم ـ ‌در خود اميد عجيبي به خدا و قطع اميد از غير خدا احساس مي كردم از اين رو سعي فراواني در راز و نياز در شبها و ياد خدا در روزهاداشتم»[22].
علامة طباطبائي (ره): «انتخاب مسير تهذيب به سفارش آية الله قاضي(ره)»: آية الله ابراهيم اميني از استادشان علامة طباطبائي، نقل كرده‎اند:
هنگامي كه از تبريز به قصد ادامة تحصيل علوم اسلامي به سوي نجف اشرف حركت كردم در بين راه همواره به فكر بودم كه چه درسي بخوانم، پيش چه استادي تلمّذ نمايم و چه روشي را انتخاب كنم كه مرضّي خدا باشد. وقتي به نجف رسيدم لدَيَ الوُرود رو كردم به قبّه و بارگاه اميرالمؤمنين (ع) و عرض كردم: «ياعلي! من براي ادامة تحصيل به محضر شما شرفياب شده‎ام ولي نمي دانم چه روشي را پيش گيرم و چه برنامه‎اي را انتخاب كنم از شما مي خواهم كه در آنچه صلاح است مرا راهنمائي كنيد.» منزلي اجاره كرده‎ ودر آن ساكن شدم. در همان روزهاي اوّل، قبل از اينكه در جلسة درسي شركت كنم، ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز كردم. ديدم يكي از علماي بزرگ است سلام كرد و داخل منزل شد. بعداز گفتگوئي كوتاه فرمودند: «كسي كه به قصد تحصيل به نجف مي آيد خوبست علاوه بر تحصيل، به فكر تهذيب و تكميل نفس خويش نيز باشد و از نفس خود غافل نماند.» اين را فرمود و حركت كرد. سخنان كوتاه و با نفوذ آن عالم ربّاني چنان در دل من اثر كرد كه برنامة آينده‎ام را شناختم و تا مدتي كه در نجف بودم محضر ايشان را رها نكردم و در درس اخلاقش شركت مي كردم.
ايشان حاج ميرزا علي آقاي قاضي (ره) بودند.»[23]
روش و دستورالعمل آية الله العظمي بهجت براي تهذيب نفس: آية الله بهجت در جواب اين سؤال كه آيا براي تهذيب نفس مي توانيم به دستوراتي كه از بزرگان رسيده، مثل مرحوم بيد آبادي (ره) عمل نمائيم؛ فرمودند: مرحوم بيد آبادي و بزرگان ديگر براي اسلام زحمات زيادي كشيدند ولي هر كدام از يك راه افراد را به سوي خدا مي بردند ولي من راهم اين است كه دستورات العمل فقط در يك چيز جمع شده، در يك كلمة خيلي كوچك _خيلي كوچك و آن «ترك گناه» است ولي فكر نكن ترك گناه چيز ساده اي است. گاهي خيلي مشكل است و تمام دستورات خودش بعداً مي آيد، ترك گناه مانند چشمه‎اي است كه همه چيز را خود به همراه دارد.»[24]
پاكي و تقواي امام خميني(ره) از زبان آية الله العظمي بهاءالديني (ره): «در سالهاي اوّل طلبگي كه در مدرسة فيضيه بوديم با حاج آقا روح الله آشنا شديم ـ مدّتي نگذشت كه رفاقت و دوستي ما با ايشان بسيار صميمي گشت. او را در حد بسيار بالائي از پاكي و تقوا ديدم.»
«از ابتداي تأسيس حوزة علميه قم تاكنون، ما براي امام نظير نيافتيم و همه به خاطر خود سازي و تهذيب ايشان بوده است.»[25]
آخوند ملا حسينقلي همداني (ره): شيخ آقا بزرگ تهراني(ره) دربارة ايشان مي گويد: او در علم اخلاق وزنة عظيمي است كه به وصف نيايد. مدتها گذشت و زمانه بسان او را در علم اخلاق و تهذيب نفوس نديد...»
سيد صدر در «تكملة امل الآمل » مي گويد: او دائم المراقبة بود به طوري كه چه بسا در اثناي درس از ترس اينكه از خداوند سبحان غافل شود، ساكت مي شد. وي شيوه‎اي همانند ابن طاووس داشت و در اثر مجاهدتها و رياضتها، انوار ملكوت بر او تابيدن گرفت.»[26]
آري، در اثر همين مجاهدتها و مراقبتها است كه انسان به جائي مي رسد كه به راحتي هواي دوست را بر هواي نفس خويش بر مي گزيند و رحمت پروردگار بر او سرازير گشته و در نتيجه به مقام خليفة اللّهي نائل مي گردد.

پي نوشت :

[1] . نجم آية 9
[2] . اعراف / 179
[3] . الفروع من الكافي ـ ج5- كتاب الجهاد، بابوجوه الجهاد ص12 ، مرحوم كليني، تهران /دارالكتب الاسلا ميه / 1350 هـ . ش
[4] . جمعه /2، مشابه همين آيه در موارد ديگري در قرآن ذكر شده است: بقره / 151 ـ بقره / 129 ـ ال عمران / 164
[5] . سورة شمس آيات 1ـ9
[6] . نهج البلاغه ـ با ترجمه و شرح : فيض الاسلام ـ خطبة 85 ـ ص260- انتشارات فيض الاسلام / 1366
[7] . مفاتيح الجنان ـ شيخ عباس قمي ـ‌ مناجات خمس عشر، مناجات شاكين ـ ص198 ـ ‌انتشارات علامه چاپ چهارم/ تابستان 1380
[8] . عنكبوت /69
[9] . در نگارش مقدمه، از كتاب: اخلاق اسلامي (شرح خطبة متقين نهج البلاغه ) و شرح اربعين حديث امام (ره) استفاده شده: 1)_ اخلاق اسلامي در نهج البلاغه ، دروس نهج البلاغة آية الله مكارم شيرازي ـ‌تأليف: ‌اكبر خادم الذاكرين ص281 تا 287 ـ‌ ناشر: ‌مدرسة الامام علي بن ابيطالب/ سوّم/ 1379 _ 2 ) ـ شرح اربعين حديث ـ ص3 ـ امام خميني (ره) ـ مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام /اوّل/ 1371
[10] . جهاد اكبرـ ص61 ـ امام خميني (ره) مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام ـ چهارم/ 1374 .
[11] . همان / ص18
[12] . صحيفه نور ـ ج ـ ص- 10 /12/ 57 سازمان مدارك فرهنگي اسلامي /1369
[13] . سياحت شرق ـ ص 214 ـ سيدحسن قوچاني معروف به آقا نجفي قوچاني چاپ اوّل/ مشهد، انتشارات طوس/، 1351 هـ . ش.
[14] . تذكرة المتقين ـ ص 176 ـ شيخ محمد بهاري همداني (ره) -‌ انتشارات نهاوندي ـ چاپ دوّم / 1376
[15] . حاج آقارضا بهاءالدين (ره) (آيت بصيرت) ـص 73 ـ سيد حسن شفيعي ـ چاپ اوّل / 1375 ـ چاپ قد‎س
[16] . همان/ص74
[17] . سيري در آفاق ـ ص239 ـ حسين حيد‎ري كاشاني ـ‌انتشارات تهذيب/ اوّل/1381
[18] .سرگذشتهاي ويژه از زندگي حضرت امام خميني(ره) ج5ـ ص166 ـ گردآوري رضا شعر باف،‌ انتشارات پيام آزادي ـ چاپ هشتم / 1374 .
[19] همان/ص164
[20]. همان/86 ـ اين قضيه به نقل از حجة السلام مصطفي زماني (ره) ذكر شده
[21] . سيماي فرزانگان ـ ص36 ـ رضا مختاري ـ ناشر: دفتر تبليغات حوزة علمية قم ـچاپ هشتم/ 1374
[22] . حاج آقا رضا بهاءالدين (آيت بصيرت) - ص72
[23] . اسوة عارفان ـ (گفته ها و ناگفته ها دربارة مرحوم علامه سيد آقا قاضي (ره))‌ـ ص 66 ـ صادق حسن زاده، محمودطيّار مراغي) ـ انتشارات مؤمنين /ج اوّل / 1378
[24] . فريادگر توحيد (حضرت آية الله العظمي بهجت) ـ‌ص199- تهيه و تنظيم: مؤسسة تحقيقاتي فرهنگي اهل بيت (ع)ـ ناشر: مؤسسة فرهنگي انتشاراتي انصاري ـ چاپ دوّم /78
[25] . حاج آقا رضا بهاء الديني(آيت بصيرت ) / ص 137
[26] . سيماي فرزانگان ص58.

منبع: اندیشه قم




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما