انتظار
دوباره شب شکفته می‌شود و روز خسته می‌رود دوباره خانه‌ام پر از سکوت می‌شود ...
جمعه، 3 اسفند 1397
سبز اما سرخ
آمدم پا برهنه‌تر شاید، حس کنم باز جمکرانت را حس کنم می‌روم به کرب و بلا، حس کنم دست مهربانت را
جمعه، 3 اسفند 1397
سکوت
گاه حسِ تازه توی واژه نیست گوش کن: سکوت هم شنیدنی‌ست! سکوت: مثل عکس دسته جمعیِ درخت‌های باغ!
جمعه، 3 اسفند 1397
عکس
آخر قصه چی می‌شه؟ کی میره و کی می‌مونه؟ یه برگ خسته تا کجا اسیر باد و بارونه؟
جمعه، 3 اسفند 1397
نیایش
ای خدا! دوباره من فرشته‌ات شوم یک فرشته‌ی مقدس و عزیز توی قلب من مشتی آفتاب رحمتت بریز
جمعه، 3 اسفند 1397
آن بهار
عید بود و سبزه ­ها مخملی قشنگ و ناز در نگاه سبزشان یک سبد پیام و راز
جمعه، 3 اسفند 1397
تشکر
خدا داده به خورشید تنی نورانی و نرم سر انگشتانش از دور زمین را می‌کند گرم
جمعه، 3 اسفند 1397
سخن چلچله‌ها می‌سوزد
کمر گرد زمین می‌شکند مهدی‌جان آسمان سایه‌ی خود می‌فکند مهدی‌جان گر نیایی سخن چلچله‌ها می‌سوزد دامن سبز چمن رخت عزا می‌دوزد
جمعه، 3 اسفند 1397
شاعر بهار
شاعر بهار خاله سبزه است یک مداد سبز دارد او به دست هر ترانه‌اش ساده و لطیف وزن و قافیه با کمی ردیف
جمعه، 3 اسفند 1397
عید شد
عید شد حوض، پر از خنده خورشید شد در دل تنگ بلور ماهی قرمز شگفت شاپرک در چمن روسری گل گلی مادرم بال زد و قصه گفت
جمعه، 3 اسفند 1397
مشق های جدی
باد، حرف حالی‌اش نمی‌شود می‌دود میان برگ‌های دفتر و کتاب کج نوشته می‌شوند و خط خطی مشق‌های جدی حساب
جمعه، 3 اسفند 1397
بهانه‌ی قشنگ
ای خدای خوب من ای بهانه‌ی قشنگ حس عاشقانه‌ی هر ترانه‌ی قشنگ
جمعه، 3 اسفند 1397
رنگِ دانه‌ی انار
آفتاب ظهر جمعه روی دشت قرمزی به رنگِ دانه‌ی انار پهن می‌شود خون به قلب یک ترنج می‌رسد باز می‌شود
جمعه، 3 اسفند 1397
سفره افطار
ماه شیشه‌ی پنجره را می‌شوید نور فانوس، تاریکی را تکان می‌دهد مادرم با بوی نان به خانه می‌آید پدرم با صدای اذان برمی‌گردد از کار
جمعه، 3 اسفند 1397
تا خدا
آسمان مهتابی بید مجنون بیدار سایه مبهم شب بر سر سبز چنار
جمعه، 3 اسفند 1397
شوق سحر
امشب از آیینه پروا می‌کنم شعر گل ها را تماشا می‌کنم قاصدک ها را در آغوش نسیم با دعایی تازه معنا می‌کنم
جمعه، 3 اسفند 1397
مهمانی خدا
یک ماه در زمین مهمانی خداست افطار تا سحر جشن ستاره‌هاست
جمعه، 3 اسفند 1397
دفتر مشق خدا
باز خدا نقش قشنگی کشید هر ورق از شاخه به رنگی کشید همهمه‌ی باد به هر شاخه خورد عطر و شکوه از دل گل‌خانه برد
جمعه، 3 اسفند 1397
آیین قالی‌شویان
سنتی دیرینه است رسم قالی‌شویان می‌شود اجرا در اردهال کاشان یادبود مردی است از تبار خورشید که در این جا افراشت چلچراغ توحید
جمعه، 3 اسفند 1397
میزبان
دور نیستی من حضور روشن تو را پشت پلک­ های بسته­ ام درک می­ کنم سالهاست پای سفره­ ات نشسته ­ام میزبان تو هستی و میهمان منم
پنجشنبه، 2 اسفند 1397