پيدايش ترجمه در ايران

سابقه ترجمه کتابهاي داستاني از حدود سال 1320 خورشيدي به ايران راه يافت. تا قبل از سده ي معاصر کتابي از زباني ديگر به ادبيات داستاني ما وارد نشده است، يا آنقدر در سايه بوده که نمي توان اثري براحتي از آنها يافت.
دوشنبه، 29 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پيدايش ترجمه در ايران
 پيدايش ترجمه در ايران

 

نويسنده: اکبر رضي زاده
منبع: راسخون




 

سابقه ترجمه کتابهاي داستاني از حدود سال 1320 خورشيدي به ايران راه يافت. تا قبل از سده ي معاصر کتابي از زباني ديگر به ادبيات داستاني ما وارد نشده است، يا آنقدر در سايه بوده که نمي توان اثري براحتي از آنها يافت.
کارِ ترجمه در کشور ما مورد توجه نويسندگان رئاليست آن دوران ( که اکثريت غالب را داشتند ) قرار گرفت. از نخستين رمانهايي که به زبان فارسي ترجمه شد مي توان به « خوشه هاي خشم: جان اشتاين بک »، « وداع با اسلحه: ارنست همينگوي - ترجمه نجف دريابندري »، « بينوايان: ويکتورهوگو - ترجمه هوشنگ مستوفي »، « محکوم بيگناه: لئوتولستوي - ترجمه عبدالله بيگلري »، « گردن بند: گي دوموپاسان » و ... اشاره کرد.
از جمله نويسندگان مشهور که آثارشان در اواخر حکومت قاجاريه وارد بازار نشر ايران شد: جک لندن - ارنست همينگوي - ويليام فالکنر - جان اشتاين بک - هوارد فاست - ارسکين کالدول - ريچارد رايت و... را بايد نام برد. که کتابهاي هر يک مورد توجه قشر فرهيخته و صاحب نظر قرار گرفت.
نويسندگان روس از پيشقراولان هجوم به بازار نشر ايران بودند که مکتب رئاليسم را در کشور به اعتلاء رساندند.
شاخص ترين اين دست داستان نويسان: گوگول - تالستوي - فئودور داستايوفسکي- ماکسيم گورگي و آنتوان چخوف بودند که دکتر چخوف به لحاظ طنزهاي انتقادي اش، نه تنها از ساير نويسندگان هموطنش پيشي گرفت، بلکه بر همه ي نويسندگان آن دوره تأثير بسزايي گذاشت.
نکته برجسته ي زندگي چخوف اين بود که وي يک پزشک بود و به رغم رشته ي تحصيلي اش، چنان در وادي داستان نويسي درخشيد که کسي فکر نمي کرد چنين داستان نويس مقتدري اهل دل و قلوه و قلب و ريه و معده و اثناعشر باشد!...
بعضي از نويسندگان تازه وارد به دنياي ادبيات ايران نه تنها در زمينه ي مسائل اجتماعي قلم مي زدند، بلکه صبغه ي فلسفي را در داستانهايشان رواج دادند.
از جمله نويسندگان فلسفه گرا مي توان از « ژان پل سارتر »، « آلبرکامو » و « رابيندرانات تاگور » نام برد که بدون شک از بقيه ي ايشان يک سر و گردن بالاتر بودند.
در انتهاي اين مطلب از جمله کساني که با حوزه ي مشروطيت آثارش در ايران ترجمه شد و بلحاظ ويژگي سبک داستاني اش هنوز هم که سالها از مرگش گذشته، کارهايش مورد توجه است «او. هِنري » نويسنده موفق امريکايي بود.
نقطه بارز کارهاي هِنري « غافلگيري » بود. داستانهايش را آنقدر زيبا به پايان مي رساند که خواننده را غافلگير مي کرد و انگشت تعجب بر دندان مي گزيد.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.