« همه ي آن چه که پيش تر به کار مي رفت، بايد کنار گذاشته شود تا زندگي آشفته مان که زير سلطه ي فولاد، غرور، التهاب و شتاب است فرصت ابراز پيدا کند ». (2)
طبق ديدگاه مارينتي، هنرمندان فقط سازندگان وسايل لوکس و قيمتي براي ثروت مندان نيستند؛ بلکه نيروهاي حياتي در بطن اجتماع اند که بر تمام کنش ها و واکنش هاي انسان ها به طور مستقيم تأثير مي گذارند. او با عزمي راسخ در جست و جوي « بيان هنري کاملاً نوين » به پا خواسته بود و شعار هنري خود را چنين خلاصه کرد: « مرگ هنر گذشته ». (3)
ابتدا آينده گري در نقاشي به کار گرفته شد. نقاشان آينده گر، براي طرد دستاوردهاي گذشته و تجليل از ويژگي هاي دوران معاصر همچون « سرعت »، « ماشين » و « پويايي زندگي امروزين » ابتکارها و ترفندهاي نو به کار بردند؛ براي نمونه براي به تصوير کشيدن تحرک در نقاشي، انسان يا جانور را با تعداد زيادي دست و پا و يا ديگر اجزاء در نظمي هندسي و موزون به کار بردند تا به اين صورت بتوانند حرکت اين اعضا را نمايش دهند و چيزي همانند تصويرهاي مکرر و متوالي در انيميشن يا پويانمايي دو بُعدي امروزي ايجاد شد؛ (4) براي مثال مي توان تابلوي « برهنه اي از پلکان پايين مي آيد » (5) اثر « مارسل دوشان » (6) را در سال 1912 م را نام برد.
در مانيفست مجسمه سازي آينده گران، مضامين والاي مرتبط با مصالح سنتي همچون سنگ مرمرو برنز طرد شد و به جاي آن آثار پلاستيکِ ترکيبي به عنوان جايگزين معرفي شد که از مواد و مصالح روزمره همانند شيشه، چوب، مقوا، آهن، سيمان، مو، چرم، پارچه، آينه و نور ساخته مي شدند و تداعي کننده ي دنياي مدرن به شمار مي آمدند. البته آثار شاخص « اومبرتو بوچيوني » (7) که مانيفست اين گروه را تدوين کرده، همه از برنز ساخته شده اند؛ (8) براي نمونه مي توان پيکره ي « شکل هاي منفرد تداوم در فضا » (9) اثر بوچيوني در سال 1913 م نام برد.
مشهورترين معمار آينه گر « ميلانزه آنتونيو سن اليا » (10) با ارائه ي « مانيفست معماري آينده گري »، معماري قديمي را نفي کرده و زيبايي شناسي آينده گريِ لوکوموتيوهاي غول پيکر، تونل هاي پيچ در پيچ، زره پوش ها، قايق هاي اژدرافکن، هواپيماهاي آنتوانت و ماشين هاي مسابقه اي را به عنوان الگوي زيبايي شناسي معماري جديد مطرح ساخت. او بر اين باور بود که معماري آينده گران همچون ماشين ها بايد همگام با پيشرفت هاي صنعتي باشد. (11) از آثار مشهور او در اين سبک هنري مي توان برج « شهر جديد » (12) را در سال 1914 م نام برد.
اولين فيلم با نگرش آينده گري را « آنتون جوليو براگاليا » (13) در سال 1916 م ساخت. فيلم او با فيلمي از « آرنالدو جينا » (14) با عنوان « زندگي فوتوريستي » (15) دنبال شد که در سال 1917 م به نمايش درآمد. مانيفست ارائه شده از سوي سينماگران آينده گر « سينماي آبستره » است که در سال 1912 م صادر شد. (16)
« هنر آبستره »، (17) هنر مجرد يا انتزاعي به هنري اطلاق مي شد که هيچ صورت يا شکل طبيعي در جهان در آن قابل شناسايي نيست و فقط از رنگ و فرم هاي تمثيلي و غيرطبيعي براي بيان مفاهيم خود بهره مي گيرد. (18)
اين اصطلاح معمولاً در مقابل « هنر فيگوراتيو » (19) استفاده مي شود و در معناي وسيعش مي تواند به هر نوع هنري اطلاق شود که اشياء و رخدادهاي قابل شناخت را بازنمايي نمي کند؛ ولي عموماً به آن گونه از آفرينش هاي هنر مدرن اطلاق مي شود که از هرگونه تقليد طبيعت يا شبيه سازي آن، به مفهوم مرسوم آن در هنر اروپايي، روي مي گرداند. (20) در هنر آبستره به مضمون اثر هنري پرداخته نمي شود و صرفاً بر ارزش هاي زيبايي شناسي فرم و رنگ تأکيد مي شود. (21)
« لوييجي روسولو » (22) در موسيقي با هنري از سر و صداي ناب در عرصه ي آينده گري گام نهاد، سر و صدايي که بتواند دنياي صنعتي را به ياد آورد. براي نواختن اين موسيقي در سال 1912 م دستگاهي ساخت که سر و صداهايي مثل تلق و تلوق، سوت، زمزمه، قيژ، تق تق و بالاخره صداهاي انسان و حيوانات از فرياد تا هق هق را ايجاد مي کرد و آن را با موسيقي هاي ارکستري و سازهاي سنتي تلفيق کرد. هم چنين مارينتي براي شعر آينده گري مانيفستي بر اساس نام آوايي برحسب ايجاز در شعر تدوين کرد. (23)
تئاتري که مارينتي با عنوان « عنصر خارق العاده ي فوتوريسم » از آن ياد مي کرد، ترکيبي بود از کاريکاتور، طنز، پوچي، شکاکيت، حکمت، لطيفه گويي، نمايش بلاهت شبيه به ديوانگي، نور، صدا، سر و صدا و توده اي از رخدادها که به سرعت اتفاق مي افتادند. تئاتر آينده گري به رغم وجود تمامي آثار هنري ديگر، تنها رشته ي هنري است که جايگاه خود را به عنوان ابزار غايي اين گروه حفظ کرد و ماندگار شد. (24)
با آن که آينده گري به عنوان « هنر آوانگارد » (25) شناخته مي شود؛ (26) اما آينده گران از مضاميني که در هنر آوانگارد مد نظر قرار مي گيرد، بسيار فراتر رفتند و حتي بارها در مسائل سياسي نيز مانيفست صادر کردند و اين مانيفست ها البته به مسائل سياسي ختم نشد و مانيفست هاي آينده گري شهوت، رقص، هوا فضا، پوشاک، لوازم منزل و غذا نيز صادر شد که نشان دهنده ي ورود آنان به همه ي مسائل جاري در زمان شان است. (27)
آينده گري را مي توان مديون انديشه هاي افرادي همچون: هانري برگسون، (28) فريدريش نيچه، (29) کارل مارکس، (30) زيگموند فرويد، (31) اچ. جي. ولز (32) و ديگر انديشمندان دانست. (33) هم چنين اين جنبش در دوره ي بيست ساله اش تأثير زيادي بر کوبوفوتوريسم، (34) دادائيسم، (35) سوپره ماتيسم (36) و ورتي سيسم (37) داشت. (38) آينده گري با عنوان جنبشي انفجاري گسترش يافت؛ ولي آينده اي زودگذر در پيش داشت و در پايان جنگ جهاني اول رو به زوال گذاشت. (39)
به لحاظ تأثير جهاني، فوتوريسم به عنوان يک جنبش فرهنگي راديکال، هنوز همتايي نيافته است و مي توان گفت به عنوان نقطه ي اوج آوانگارديسم در قرن بيستم، هنوز در عالم هنر ادامه دارد. (40)
پينوشتها:
1. Tommaso Marienetti.
2. ديويس و ديگران، تاريخ هنر جنسن، ص 951.
3. مرزبان، پرويز، خلاصه ي تاريخ هنر، ص 235.
4. همان، صص 235 و 236.
5. Nude Descending a Staircase.
6. Marcel Duchamp.
7. Umberto Boccioni.
8. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، ص 69.
9. Unique Forms of Continuity in Space.
10. Milanese Antonio Sant " Elia.
11. ديويس و ديگران، تاريخ هنر جنسن، ص 954.
12. La Citta Nuova.
13. Anton Giulio Bragaglia.
14. Arnaldo Ginna.
15. Futurist life.
16. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، ص 70.
17. Abstract art.
18. ر.ک: مرزبان، پرويز، خلاصه ي تاريخ هنر، صص 247-259.
19. Figurative art.
20. لينتن، نوربرت، هنر مدرن، ص 500.
21. سيد صدر، سيد ابوالقاسم، دايرة المعارف هنر، ص 8.
22. Luigi Russolo.
23. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، صص 70 و 71.
24. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، صص 71-73.
25. Avant - garde art.
26. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، ص 67.
27. همان، صص 73 و 74.
28. Henri Bergson.
29. Friedrich Nietzsche.
30. Karl Marx.
31. Sigmund Freud.
32. H. G. Wells.
33. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، ص 74.
34. Cubo - Futurism.
35. Dadaism.
36. .Suprematism
37. Vorticism.
38. سيد صدر، سيد ابوالقاسم، دايرة المعارف هنر، ص 438.
39. مرزبان، پرويز، خلاصه ي تاريخ هنر، صص 237 و 238.
40. فرامپتون، کنت، فوتوريسم، زيبا شناخت، شماره ي 10، ص 74.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول