مترجم: جواد فلاطوري
شيعيان زيدّيه ( 1 ) هم نتوانستند در ايران موفقيت دايمي به دست آورند: هر چند در واقع موفق شدند ( در سال 864 ميلادي برابر 250 هجري ) فرمانروايان بوميِ مازندران ( طبرستان واقع در جنوب بحر خزر ) را از آنجا برانند ( 2 ) و خود دولت مستقّلي تأسيس کنند ( اين دولت در آغاز با تشکيلات زيديه در يمن که براي به دست آوردن حکومت آنجا پيکار مي کرد مربوط بود )، ولي اختلافِ بين طرق مختلف، که ابتلاي قديميِ تمام شيعيان است، و نيز منازعات داخلي ( 3 ) و سرانجام تضادّ با اسپهبدان ( 4 ) که با علم و عمد در پيشرفت مذهب تسنن مي کوشيدند، باعث شد که دولت آنان پس از تحويل و تحوّل زياد و پس از آنکه يکي از افراد آن خاندان به خليفه پيوست ( 5 ) ( سال 917 ميلادي برابر 304/305 هجري ) در سال 928 ميلادي برابر با 316 هجري، در مقابل حمله ي فرماندار عباسي خراسان به زانو در آيد. سرنوشت ظاهري اين دولت را ما در بخش نظر اجمالي درباره ي تاريخ سياسي بيان کرديم. ( 6 )
اما از حيث مذهبي، تنها از اين رو، دولت زيديان حائز اهميت گشت که ساکنان اين نواحي را ( از سال 861/862 ميلادي برابر 247 هجري ) لااقل به طور سطحي ( 7 ) به اسلام - و طبعاً نيز به آن اسلامي که اين دولت بدان معتقد بود - در آورد. ( 8 ) و همچنين در آن مناطقي از خراسان - مثلاً نيشابور سال 896 ميلادي برابر 283 هجري - که گاهي به تصرف آنان در مي آمد فوراً به نام داعيان آنان خطبه خوانده مي شد. ( 9 ) با تمام اين احوال عقايد زيدّيه در اين نواحي فقط به صورت بقاياي سرّي و ناپيدايي ( به نام نُکتوي ) بر جا ماند ( 10 )؛ ولي اين عقايد نيز مثل عقايد خوارج نتوانست با ماهيت ايرانيّت پيوند و ارتباط هميشگي بر قرار سازد.
پينوشتها:
1- فرقه هاي بزرگ شيعيان، تازه پس از سپري شدن قروني توانستند به صورت جمعيتهاي بزرگي متشکل گردند. در عين حال سير پاره اي از عقايد آنان موجب اين است که، فراخوار گنجايش اين کتاب، در اينجا درباره ي، فرق سه گانه اي که در قرن هشتم و نهم ميلادي ( برابر با دوم و سوم هجري ) پايه و اساسي پذيرفتند به طور مستقل و جداگانه، صحبت گردد. درباره ي اختلافات مذهبي آنان رجوع کنيد به ابن حزم، ج2، ص 112 و ج4، ص 92-94 و 178 تا 188 برابر با : Friedlander I30,73-80;40-73;II 10f. ,129-159,21-129. و نيز شهرستاني ( فهرست: 250 )، ج 1، ص 195 تا ج2، ص 33؛ ابو محمد الحسن بن موسي النوبختي: کتاب، فرق الشيعه، به تصحيح و تذييل:
Hellmut Ritter,Konstantinopel 1931 ( Bibliotheca Islamica IV ) عباس اقبال بر اساس اين کتاب و ساير کتب، فهرست و اطلاعات ثمربخش به دست مي دهد: کتاب خاندان نوبختي، صفحات 246 تا 267 ؛ عبد القاهر البغدادي: الفرق بين الفرق، به تصحيح م. بدر، قاهره، 1328 هجري. در مورد اين کتاب و ساير ترجمه ها، رجوع کنيد به :
Brockelmann,GAL I 385 und I 666f. و نيز: مفاتيح العلوم ( فهرست : 268 )، ص 30 تا 34 و Sadighi 63f.
2- ابن اسفنديار ( تاريخ طبرستان ) ، ص 177.
3- طبري، رديف 3، ص 1940.
4- Rabino. Maz. 400f.
5- ابن اسفنديار ( تاريخ طبرستان )، ص 204 به بعد.
6- رجوع شود به ابن الاثير، ج8، ص 267 ؛ و نيز به Strothmann. Staatsrecht 52-56 درباره ي فعاليت زيديان گيلاني رجوع کنيد به : Rudolf Strothmann: Die Literatur der Zaiditen II. S. 60-63 ( im « Islam » II. 1911. S. 49-78 ).
7- مقدسي ( کتاب احسن التقاسيم )، صفحات 368 تا 370؛ ابن الاثير، ج8، ص 241؛ کسروي ( شهرياران گمنام )، ج1، صفحات 31 تا 33 و نيز رجوع کنيد به : Inostrancev,Sas Etjudy 110-135;Krymskyj I 95.
8- اصطخري، ص 205- ابن اسفنديار ( تاريخ طبرستان )، ص 158؛ ابن الاثير، ج8، ص 27 ( سال 913/914 ميلادي برابر با 301 هجري ).
9- طبري، رديف 3، ص 2151 : « اللهم اصلح الداعي الي الحق » - حسن بن زيد نيز مثل اهل سنت قايل به « قدم قرآن » بود : ابن اسفنديار ( تاريخ طبرستان )، ص 176، و اولياء ( فهرست: 191 )، ص 69، گذشته از آن در زمينه ي فقه از مراجع علمي محسوب مي شد: ابن الاثير، ج7، ص 136.
10- Strothmann,Gnosis 6.
اشپولر، برتولد؛ (1386)، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي ( جلد اول )، جواد فلاطوري، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هفتم