تاریخ حقوق اسپانیا

حقوق اسپانیا بر حقوق رُم و روش معمول قوم گوت بنا شده و مقداری هم از آداب و رسوم قرون وسطی و قوانین کلیسائی و محلّی جزء عناصر و ارکان حقوق آن کشور است.
دوشنبه، 17 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاریخ حقوق اسپانیا
در سال 1879 میلادی آثاری از ادوار ماقبل تاریخ در غارهای اسپانیا بدست آمد و دانسته شد که در آن روزگار هم مردی در این نواحی زندگانی می کردند. نهصد سال پیش از میلاد مسیح سوداگرانی از اهل فینیقیه در کرانه های جنوب غربی سکنی گزیدند. از کارتاژ ( غرطاجنه ) هم گروهی در سواحل شرقی متوطّن شدند. از یونان هم کوچ کردند. در سده ی اوّل بعد از میلاد اسپانیا بتصرّف رسم درآمد و زیر پرچم امپراطوری رُم پیشرفتهائی نصیب آن کشور گردید.

در قرن دوّم و سوّم میلادی مردم اسپانیا به آیین مسیح گرویدند ولی در سال 409 دسته های بیشماری از طوائف وحشی صفت آلمان سیل آسا بسوی اسپانیا سرازیر شدند. در قرن هشتم بتصرّف مسلمین در آمد و در عهد عبدالرّحمن سوّم ( 891 تا 961 میلادی ) به اوج ترقی رسید. نفوذ عیسویّت آهسته و آرام بسوی جنوب پیشروی داشت تا سرانجام در سال 1492 همه ی کشور را فراگرفت و در پایان جنگ سختی که ده سال طول کشید ( 1481 تا 1492 ) آخرین سنگر مسلمین غَرناطه (1) بدست فردیناند پنجم (2) و ملکه اش ایزابِل اوّل (3) افتاد و این همان سالیست که کریستُف کُلُمب (4) ایطالیائی در پرتو حمایت همین پادشاه و ملکه نخستین سفر خود را بسوی غرب ( امریکا ) آغاز نمود.

ثروت سرشاری از قاره ی امریکا به اسپانیا آمد و اسپانیا بر دریاها فرمانروائی یافت و نیرومندترین قوای نظامی را در اروپا بسیج کرد. ولی چون با انگلستان و هلند و فرانسه پیوسته در جنگ بود ناتوان شد. ناپلئون آنجا را مسخّر کرد و در سال 1814 نیروهای انگلستان بر فرانسویان تاختند و اسپانیا را از چنگ قوای فرانسویان درآوردند. مستعمرات هم شوریدند و امپراطوری اسپانیا در ماوراء بحار متلاشی گشت. جنگ اسپانیا و امریکا بسال 1898 میلادی بمنزله ی پایان دوره ی جهانگشائی اسپانیاست.

اسپانیا در جنگ جهانی اوّل بیطرفی اختیار کرد. در عهد سلطنت اَلفونس سیزدهم (5) بسال 1925 دری وِرا (6) زمام امور را مانند یک فرمانروای مطلق العنان بدست گرفت و بسال 1930 دیکتاتوری او سرنگون شد و سال بعد رژیم جمهوری اعلام گردید. چپ و راست بمخالفت برخاستند.

جبهه ای از احزاب اجتماعی و اشتراکی و سندیکالیست روی کار آمد ( 1936 ). در این اثنا ژنرال فرانکو (7) که بحال نیمه تبعید در جزایر کاناری بسر می برد از مراکش دست به کودتای نظامی زد و جنگ داخلی سه ساله آغاز شد. آلمان و ایطالیای فاشیست بکمک فرانکو شتافتند. در اوائل سال 1939 میلادی فرانکو پیروز شد.

در جنگ جهانی دوّم اسپانیا در عین بیطرفی دل بدولتهای محور بست و همین روش سبب شد که اسپانیا را از ابتدا بسازمان ملل راه ندادند ( 1947 )، تا اینکه پس از چند سال پذیرفته شد.
 

شیوه ی حکومت

از تاریخ 1947 میلادی که به آراء عمومی مراجعه شد تا امروز حکومت این کشور را رسماً سلطنت مشروطه بوده است، ولیکن از سی سال پیش باینطرف ژنرال فرانکو بعنوان رئیس کشور زمام امور را بدست داشته است. در سی ام ژانویه 1938 فرانکو با اختیارات مطلق ریاست کشور و فرماندهی کل قوی و نخست وزیری و رهبری حزب را عهده دار شد.

انتخاب هیأت دولت با اوست. پارلمان (8) بنام « کُرتِز » مرکّب است از 564 نماینده با حق انشاء قانون و لیکن بندرت از این حق استفاده می شود (9). زمام امور یگانه حزب سیاسی و قانونی اسپانیا بنام « نهضت ملّی » (10) در دست فرانکوست.

در سی و یکم ماه مارس 1947 ژنرال فرانکو اعلام داشت که شیوه ی حکومت اسپانیا سلطنت با شورای نیابت سلطنت است و ریاست کشور با خود اوست. طبق قانون اساسی هرگاه رئیس کشور ناتوان شود یا از دنیا برود شورای نیابت سلطنت با اکثریت دو ثلث آراء پادشاه یا نایب السّلطنه را به پارلمان پیشنهاد می کند و با اکثریت دو ثلث آراء پارلمان شخص پیشنهاد شده بمقام سلطنت نائل می شود. در ششم ماه ژوئیه 1947 قانون وراثت با مراجعه به آراء عمومی بتصویب رسید (11).

قانون اساسی که ضمن قانون پارلمان (12) و قانون وراثت (13) و قانون کار (14) و قوانین دیگر (15) مندرج بود که یک کاسه شد (16) و بتاریخ 22 ماه نوامبر 1966 و باتفاق آراء از پارلمان گذشت و در 14 ماه دسامبر 1966 با مراجعه به آراء عمومی بتصویب نهائی رسید.
 

دستگاه قضائی

حقوق اسپانیا بر حقوق رُم و روش معمول قوم گوت ( از نژاد قدیم طوایف تُوتُن ) بنا شده و مقداری هم از آداب و رسوم قرون وسطی و قوانین کلیسائی و محلّی جزء عناصر و ارکان حقوق آن کشور است.

بسیاری از مواد قانون مدنی 1889 میلادی از کُدِ ناپلئون متأثّر بوده و بتدریج اصلاح شده است. در جمهوری 1932 ضمن پنجمین مجموعه ی قوانین کیفری مجازات اعدام ملغی گردید و اختیار همخوابه ی غیررسمی (17) و زنا از حدود جرائم و جنایات خارج است، ولی پس از جنگ داخلی قتل نفس و پدرکشی و سرقت مسلّحانه را بسال 1938 مستوجب اعدام دانستند.

در قانون اساسی جمهوری که بسال 1931 میلادی اعلام گردید اصل استقلال قضائی شناخته شد، و لیکن پس از جنگ داخلی ( 1936 تا 1939 ) مدّتی تعطیل بود. طبق تحقیقات پرفسور اَتکینسُن استاد تاریخ اسپانیا در دانشگاه گلاسگو ( اسکاتلند ) و نویسنده ی تاریخ آن کشور (18) رژیم جدید از سازمان قضائی برای مقاصد سیاسی استفاده می کرد. دو دادگاه اختصاصی برای این منظور بوجود آمد، یکی بنام دادگاه مسئولیتهای سیاسی ( 1939 میلادی )، دادگاه دیگر برای برچیدن فراموشخانه ( فراماسونری ) و مرام اشتراکی ( 940 میلادی ).

در این مرحله اغلب قوانین کیفری عطف بماسبق شد و همه ی دادرسان و بازپرسان الزاماً سوگند یاد می کردند که اولاً بدون هیچ گونه قید و شرط نسبت به فرمانده کل نظامی وفادار باشند و ثانیاً از روی بیطرفی و درست رأی دهند. رئیس دانشکده ی حقوق دانشگاه مادرید می نویسد: سقط جنین و نشر اطلّاعات برای جلوگیری از بارداری در سال 1941 قدغن شد و در سال 1942 زنای مُحصنه و همخوابگی غیررسمی و غیرقانونی را جرم شناختند. طبق قانون کیفر 1945 کفرگوئی و جار و جنجال و هیاهو بر ضد مذهب کاتولیک رُم را جُرم دانستند و برای حفظ اصول اخلاقی و خانوادگی مقرراتی وضع کردند (19).

قوّه ی قضائیّه (20) مرکّب است از دیوان عالی کشور (21) و 15 دادگاه عالی (22) و 50 دادگاه عالی ایالتی (23) و 579 دادگاه شهرستان ( بدایت ) (24) و 9.203 دادگاه بخش (25). پرونده های نظامی در دادگاه عالی نظامی (26) رسیدگی می شود و شماره ی زندانیان در 31 دسامبر 1966 ( نقل از سالنامه ی مرد سیاسی 9-1968 ) به 10.765 تن رسیده بود.
 

نفوذ در اسلام

اَندَلُس از استان های قدیم اسپانیاست ولی عَرَب همه ی شبه جزیره را اَلاَندَلُس نامیده است (27). طبق تحقیقات دائرة المعارف بریتانیکا در دوران حکومت اسلامی که آغاز آن سال 711 و پایان آن در سال 1492 میلادی بوده است اَندَلُس سُفلی به اوج عظمت تاریخی خود رسید و قُرطُبه تحت حکومت خلفای اموی مقرّ قدرت و کرسی نشین این شبه جزیره و کانون جهان فرهنگ بشمار می رفت. در سال 1833 میلادی اَندَلُس به هشت استان جزء تقسیم شد، از جمله المریّه و قُرطُّه و غَرناطه و مالَقه و اِشبیلیّه (28).

بگو ای پژوهندگان دائرة المعارف امریکانا (29) در عهد فرمانروائی عبدالرحمن سوّم و جانشینان او قُرطُّه بمنزله ی « یونان غرب » و مرکز علوم و فنون بوده و هنگامی که پرده ی سیاه « عصر تاریک » سراسر اروپا را فراگرفت و « درخشان ترین نقطه ی آن قارّه شاید اَندَلُس بود ».

یک خاورشناسی نامی هلند بنام دُزی در کتاب تاریخ مسلمین اسپانیا معتقد است شعار شرافتمندانه ای که فرانسویان در انقلاب کبیر اختیار کردند در وهله ی نخست زبان حال عرب بادیه نشین بود که بحکم غریزه نه بدلیل فلسفه، آزادی و برابری و برادری را هادی و راهنمای زندگانی خود قرار داد. بگفته ی او آزادترین فرد بشر بیابان گردیست که برای خود استادی بجز جهان طبیعت قائل نیست و آزادی او حدّ و حصری ندارد تا آنجا که عالی ترین مرحله ی پیشرفت آزادی در مغرب زمین در مقام مقایسه با حُریّت بادیه نشین علی الظاهر حاکی از نظام استبدادیست نه آزادی (30) ... » متن اصلی این کتاب به زبان فرانسویست و به زبانهای آلمانی و انگلیسی و اسپانیائی ترجمه شده است.

تاریخ حقوق اسپانیا

یکی از محقّقان مشرق زمین معروف به مولوی عبدالکریم در کتاب خود بنام خدمات اسلام بعلم و تمدن، چاپ کلکتّه ریشه ی فرهنگ مغرب زمین را در اسپانیا دانسته و کتاب جالبی به زبان انگلیسی پیرامون خدمات اسلام به علم و تمدّن (31) و تعصّبات جاهلانه ی پیشوایان دین در اروپای قرون وسطی فراهم آورده است. صدر انجمن تربیت اسلامی در بنگال و رئیس پیشین جامعه ی مسلمین معروف به « مُسلم لیگ » می نویسد:

« در آن زمان تصور می کردند دین و دانش با هم سازش ندارند و هر کس بخلاف معتقدات جاریه ی مذهبی سخن می گفت نه فقط بدعت گذار بود بلکه مورد تعقیب و تعذیب و آزار واقع می شد و بطرز فجیع و بیرحمانه ای کشته می شد. زبان یک فیلسوف ایطالیائی (32) را بجرم اعتقاد به نظریّه ی تحوّل و تکامل از دهانش برکندند و خودش را زنده به خردمن آتش افکندند و بسوزاندند. از حکمای اسکندریه شارح معروف آثار افلاطون (33) به گناه گستاخی و جسارت فکری قربانی شد. کُپِرنیک دانشمند لهستانی (34) خواست گردش زمین را ثابت کند، حتی مارتین لوتر (35) آلمانی پیشوای اصلاح طلب فرقه ی پروتستان او را نوچه ستاره شناس تازه بدوران رسیده نامید، و کَل وَن (36) رهبر پرتستانهای اصلاح طلب فرانسوی بشدّت ویرا محکوم ساخت و در بدبختی و بدنامی زندگانی را بدرود گفت. یک فیلسوف ایطالیائی (37) را دستگیر کردند و به زندان افکندند و آتشی افروختند و برای اینکه عذابش افزون شود از اشتعال آن کاستند تا دیرتر بسوزد و با رنج بیشتری جان بسپارد. گالیله ستاره شناسی ایطالیائی (38) نیز از نظر کُپِرنیک پیروی کرد. در هفتاد سالگی زندان شد و در برابر پیشوایان دین به زانو درآمد و به انجیل سوگند یاد نمود که از اشتباه و بدعت خود درباره ی حرکت زمین پیشیمان است و استغفار می کند. قانع نشدند و او را نفی بلد کردند. بدین نمط بسیاری از دانشمندان قربانی تعصّبات جاهلانه ی مسیحیان قرون وسطی شدند و بعضی از کتابخانه های معروف و گنجینه های معارف از مآثر قرون و اعصار در لهیب آتش دود شد و بخاک و خاکستر تبدیل گردید ...

« امّا ترقیّات شگفتی که طیّ پانصد سال اخیر نصیب کشورهای غربی گردید در پرتو تعلیماتیست که اسلام ششصد سال بعد از مسیحیّت به ارمغان آورد.

مُسلمین مشعل آزادی فکر را در اسپانیا افروختند. روح تازه ای در کالبد اروپا دمیده شد. فرهنگ نوینی به وجود آمد. آنچه اروپای مسیحی از فلسفه ی یونان و هند و علوم دیگر تا زمان رُنِسانس آموخت ناشی از فرهنگ اسلامی اسپانیا بود.

« بعد از آنکه اسپانیا بدست مسلمین افتاد بنیاد چندین دانشگاه نهاده شد و درهای دانشگاه به روی همه ی دانشجویان از هر نژاد و کیش و کشور گشوده گشت. حتّی بهزینه ی دولت به تحصیل علوم پرداختند و همه ی دانشمندان اروپا به این مرکز فرهنگ که بصورت دارالعلم آن قارّه درآمده بود روی آوردند و در جامعه ی قُرطُبه که یک دانشگاه اسلامی بود تربیت یافتند. تا آنجا که شارلمانی امپراطور بزرگ فرزند خود را برای فرا گرفتن دانش نزد معلّمین اسلامی به اسپانیا فرستاد.

« إرنِست رُنان (39) مورخ فرانسوی می نویسد ذوق و شوقی که برای کسب علم و ادب در این گوشه ی جهان پدید آمد نتیجه ی مهمی در برداشت و آن حالت گذشت و اغماض بود که نظیر آن حتّی در این ایّام دیده نمی شود. موانعی که مایه ی جدائی اقوام مختلف بود از میان رفت. مساجد قُرطُبه مرکز مطالعات فلسفی و علمی شد. دیگری (40) می نویسد علوم ریاضی و هیأت و فیزیک و فلسفه که در قرن دهم میلادی در اروپا رواج یافت از اسپانیا سرچشمه گرفته است. اناطول فرانس (41) نویسنده ی فرانسوی گفته است غم انگیزترین واقعه ای که در تاریخ روی داد جنگ پُواتیه (42) بود که بر اثر آن جنگ علم و تمدّن عرب در برابر بربریت فرنگ ساقط شد.

« یک دانشمند انگلیسی (43) نوشته است: هنگامی که اروپا در ژرفنای گمنامی و تاریکی نادانی غنوده بود تمدّن و فرهنگ اسلامی در کشورهای اسلامی به رهبری خلفای بغداد و قُرطُبه پیشرفت می کرد و روزگاری که بارُنها و بانوان اروپای وسطی حتّی قادر به امضای نام خود نبودند تقریباً هر دختر و پسری که در اسلام بسنّ بلوغ می رسید به آسانی می خواند و می نوشت.

« یکی از استادان دانگشاه کَن زَس (44) گفته است: هر کشوری که بدست مسلمین گشوده می شد بحکم وظیفه ی دینی در آنجا مسجدی بپا می خاست و مدرسه ای نیز ضمیمه ی مسجد می شد. بعضی از متفکّران اروپا و امریکا مانند گوته از مشاهیر نویسندگان آلمان (45) و گیبُن مورخ بزرگ انگلیسی (46) و کارلایل (47) فیلسوف بزرگ و اینگرسال (48) سخنور نامی و بِرناردشا (49) دانشمند اجتماعی از اسلام و عظمت پیامبر اسلام سخنها گفته اند. بِرناردشا نویسنده ی ایرلندی نژاد بریطانیا به خدا معتقد نیست و کمتر دینی است که انتقاد نکرده باشد ولی اسلام را بعلّت نیروی جذب و انجذاب و ترقیات علمی و فلسفی، دینی دنیاپسند دانسته و معتقد است صد سال دیگر، شاید زودتر، دنیای غرب عموماً و انگلستان خصوصاً ناگزیر اسلام خواهد آورد. »

دکتر گوستاو لُبُن دانشمند معاصر فرانسوی ( که از 1841 تا 1931 میلادی می زیسته است (50) ) پیرامون تمدّن عرب ( اسلام ) شرح مبسوطی دارد که در کمال اختصار بنقل چند جمله با اندکی تصرّف و تجدیدنظر در ترجمه ی فارسی آن قناعت می شود. می نویسد: « در قرن نهم و دهم میلادی یعنی همان وقتی که تمدن اسلامی در اسپانیا در نهایت درجه ی ارتقاء اعتلاء می درخشید یگانه مراکز معنوی غرب برجهای بلند و عظیمی بود که بزرگان قوم در آنجا بحالت نیمه وحشی بسر می بردند و بیسوادی خود را مایه ی فخر و سربلندی می دانستند ... انتشار علوم اسلامی چنانکه عموماً و بارها گفته شده بوسیله ی جنگهای صلیبی نبوده بلکه از اسپانیا و جزیره ی صِلقیّه (51) و ایطالیا بوده است. در سال 1130 میلادی دارالترجمه ای در طُلیطُله (52) تحت سرپرستی اسقف اعظم ریمُند (53) تأسیس شد و برای ترجمه ی مشهورترین کتب مصنّفین عربی بزبان لاتینی شروع بکار نمود و بنحو شایانی توفیق یافت ...

« در قرن دهم مسیحی در یک قطعه ی بزرگ جهان که اروپا باشد فقط اسپانیا بود که سرچشمه ی علوم واقع شد و در آن عصر، سوای کشورهای شرقی اسلام، در قسمت ممالک غربی محلّی غیر از اسپانیا نبوده است که تحصیل علوم ممکن باشد. حتّی قسطنطنیّه هم از این دولت عظمی محروم بوده است و در اروپا اشخاصی که شوق تحقیق داشتند ناچار بسمت اسپانیا رهسپار می شدند ... تمام دارالعلمهای اروپا تا پانصد الی ششصد سال بر محور همین ترجمه ها بویژه ترجمه ی آثار علمی می چرخید ...

« در سراسر دوره ی درخشان تمدّن عربی ( اسلامی ) می توان گفت تساهل و گذشت در امور مذهبی کاملاً رعایت می شد .. بعد از هزار سال محاربات دهشت انگیز و کینه ورزیهای دیرینه و خونریزیهای بیرحمانه تاکنون اروپا موفّق بتحصیل این درجه از تساهل و گذشت نشده است. »

در پایان کتاب ماحصل تحقیقات خود را در گوستاو لُبُن در چند جمله خلاصه می کند و می نویسد: « باید دانست که در عالم خیلی کمتر اقوامی پیدا می شوند که از حیث تمدّن بر عرب تفوّق حاصل نموده باشند ( در ترجمه مرحوم فخر داعی بجای « عرب » « پیروان اسلام » نوشته است و حق این بود که مؤلف هم همینطور می نوشت. ) پیشرفتهای حیرت آوری که بفاصله ی کم در علوم حاصل نمودند برای هیچ قومی میسّر نگردید. از نظر مذهبی یکی از نیرومندترین دیاناتی که بر دنیا فرمانروائی داشته آیین اسلام است که هنوز زنده ترین ادیان شمرده می شود و این آیین میان آن قوم پدید آمده است و از نظر سیاسی یکی از عظیم ترین امپراطوریها را در تاریخ بوجود آورده و امّا از نظر خصایص معنوی و اخلاقی همین بس که پیش آهنگ تمدّن اروپا و مربّی اروپائیان بوده است و بالاخره در عالم خیلی کمتر اقوامی یافت می شوند که چنین مقام بلندی برای خود احراز نموده باشند. ولی در عین حال کمتر اقوامی هم پیدا می شوند که این اندازه حقیر و پست شده باشند و در حقیقت راجع بتأثیر اسباب و عوامل مختلف در تشکیل یک حکومت و ترقی و انحطاط آن مثالی جالب تر از این نمی توان بدست آورد. »

این تطاوُل که کشید از غم هجران بلبل *** تا سراپرده ی گل نعره زنان خواهد شد ( حافظ )

راز این پرده عیان است و بر کسی پوشیده نیست:

سُمومیست که بر مرز و بوم کشورهای اسلامی وزید. خرافات و اوهامیست که از سوی ریاکاران و دشمنان به ارمغان رسید. وگرنه اسلام دین عقل و بُرهان بود. دین علم و عمل بود. تقوی و پرهیز بود. یکتاپرستی و آزادگی بود. شِرک نبود. چرب زبانی نبود. صدق و صفا بود. شهامت و شکیبائی بود. انصاف و مروّت بود. اندیشه های پوچ نبود (54). حق بود. روایت است که: الاسلامُ سَیَعُودُ غَریباً کما بُدِءَ غَریباً و لا یَبقی مِنَ الاسلامِ اِلّا اِسمُهُ و مِنَ القُرآنِ اِلّا رَسمُهُ. هشتصد سال پیش از این نویسنده ی نصرانی یک سخندان بیدار دل ایرانی گفت:


مسلمانی کنون اسمی است بر عُرفی و عاداتی *** دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی؟!! (55)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- Granada.

2- Ferdinand V ( تاریخ تولد 1452- تاریخ وفات 1516 ).
3- Isabel I, The catholic, Isabella I ( تولد 1451- تاریخ وفات 1504 م. )
4- christopher columbus ( به تلفظ ایتالیائی cristoforo colombo- به تلفظ اسپانیائی cristobal colon )- از اهل ژنوآ کاشف امریکا بسال 1492 ( متولد 1451- متوفی 1506 م. ).
5- Alfonso XIII پادشاه اسپانیا ( 1886 تا 1931 م. )..
6- Rivera y orbanja, de ( دیکتاتور از 1925 تا 1930 م. ).
7- General Francisco Franco Bahamonde ( متولد چهارم دسامبر 1892 میلادی ).
8- در زبان اسپانیائی و پرتغالی جمع کلمه ی corte که به انگلیسی court است.
9- Readers Digest Almanac and Year- Book, 1968-69, p. 212.
10- Falange Espanola Tradicionalista y de la Juntas de ofensiva Nacional sindicalistas.
11- سالنامه « مرد سیاسی 9-1968 چاپ صد و پنجم لندن:
steinberg, S.H., ph. D., F. R. Hist. s., The statesmans Year- Book for 1968-69, p. 1425 Macmillan & co. Ltd., London.
12- Law of the cortes.
13- succession Act.
14- Fuero of Labor.
15- Fuero of spaniards, etc.
16- organic Law of the spanish state ( La Ley organica del Estado Espanol ).
17- concubinage همخوابگی زن و مردی که رسماً و قانوناً بعقد و ازدواج هم در نیامده باشند در ازمنه ی سالفه و بسیار دیرین مرسوم بود. از جمله آلمانیها و عبرانیها چنین رسمی داشتند. اولاد اینگونه زنها با اینکه حرام زاده نبودند از پدر ارث نمی بردند. در حقوق رم اگر بطور دائم زن و مردی با هم بدین طریق زندگی میکردند نوعی زناشوئی از درجه ی پائین شمرده میشد. فرزندان تحت حمایت پدر نبودند ولی بموجب قانون ژوستی نین بعداً مرد می توانست آن زن را با رعایت شرایط قانونی بگیرد و فرزند حلال زاده و مشروع شناخته شود. همخوابه با داشتن زن عقدی مجاز نبود ( وبستر بزرگ 1956 م. )
18- Atkinson, william christopher, stevenston professor of Hispanic studies, university of Glasgow, scotland, Enc. Brit., 1960, p. 144.
19- Eloy Montero y Gutierrez, Dean, Faculty of Law, university of Madrid. - Law, Enc. Americana, vol. xxv, p. 333.
20- poder Judicial.
21- Tribunal supermo.
22- Audiencias Territoriales.
23- Audiencias provinciales.
24- Juzgados de primera Instancia.
25- Juzgados Municipales, comarcales y de paz.
26- Tribunal supermo de Justicia Militar.
27- Andalusia, Encyclopedia Britannica, vol. 1, p. 893
( به اسپانیایی Andalucia, Andalootheia ).
28- قرطبه cordova، قادس cadez، المریه Almeria، اشبیلیه sevilla، مالقه Malaga، غرناطه Granada، Jean, Huelva.
29- Encyclopedia Americana, 1963, vol. 1, p. 656.
30- Dozy ( R. ), professeur a l universite de Leyde.- Histoire des Musulmans d Espangne jusqu a la conquete de l Andalousie par les Almoravides ( 711-1110 ), Nouvelles edition mise a jour par E. Levi- provencal, Librairie et Imprimerie cidevant E. J. Brill s. A., Leyde, 1932.
چاپ اول این کتاب بسال 1861 میلادی بوده و بسال 1932 توسط پرفسور پرونسال استاد دانشگاه سوربن و مدیر مؤسسه ی مطالعات اسلامی در دانشگاه پاریس تکمیل شده و در سه جلد بطبع رسیده است. همین استاد ( professeur E. Levi- provncal ) تاریخ قضاة اندلس تألیف شیخ ابوالحسن ابن عبدالله بن الحسن النباهی المالقی الاندلسی را که کتاب المرقبة العلیا فیمن یستحق ( استحق ) القضاء و الفتیا نام دارد انتشار داده است ( قاهره دارالکاتب المصری 1948 ). مکمل تاریخ قضاة قرطبه تألیف محمد بن الحارث الخشنی است که بسال 981 میلادی= 371 هجری وفات یافته است.
31- Maulavi Abdul karim.- Islams contribution to science and civilization, calcutta, 1935.
32- vanini, Lucilio ( Giulio cesare ), Ampitheatrum aeternae providetiae divino- magicum ( 1615 ), De admirandis naturae reginae deaque mortalium ( paris, 1616 ).
نویسنده ی این دو کتاب را بریطانیکا کشیش آزاد اندیش معرفی کرده است که بجرم خدانشناسی و الحاد محکوم به مرگ شد.
33- هی پاتیا Hypatia استاد کرسی نوافلاطونی در اسکندریه زنی بود که طبق تحقیقات بریطانیکا آثاری در ریاضیات و علم هیأت داشته و همه از دست رفته و خود او در غوغای عوام مسیحی بسال 415 میلادی در شهر اسکندریه کشته شده است.
34- copernicus, ( Nicolaus Mikolaj kopernik ) ( 1473-1543 ).
35- Martin Luther ( 1438-1546 ).
36- calvin, Jean ( 1509-1564 ).
37- Bruno, Ciordano ( 1548-1600 ).
38- GAlileo Galilei ( 1546-1642 ).
39- Renan, Ernest, ( 1823-1892 ).
40- Davenport, John ( 1597-1670 ).
41- Anatole France ( 1844-1924 ).
42- poitiers.
43- campbell in Arabian Medicine.
44- Blackmore, Frank, professor of kansas university .
45- Geothe, von, Johnan wolfgang ( 1749-1832 ).
46- Gibbon, Edward ( 1737-1794 ).
47- carlyle, Thomas ( 1795-1881 ).
48- Ingersoll, R. G. حقوقدان امریکائی ( تاریخ زندگی 1833 تا 1899 ).
49- Shaw, George Bernard ( 1856-1950 ).
50- کتاب تمدن عرب ( اسلام ) تألیف دکتر گوستاولبن فرانسوی ترجمه ی فخر داعی گیلانی، فصل دوم، صفحه ی 706 ببعد:
Le Bon, Dr. Gustave.- La civilisation des Arabes, Librairie de Firmin- Didot et cie., Imprimeurs de l Institut, Rue Jacob, 56. paris, 1884.
نسخه ی اصلی این کتاب که بفرانسویست و ترجمه ی فارسی آن که با مراجعه به نسخه ی اصلی از روی ترجمه ی اردو فراهم شده خالی از اشتباهات نیست. بزرگان علم را که ایرانی بوده اند و مصنفات آنها بعربی نوشته شده است مؤلف بحساب عرب آورده است.
51- sicile.
52- Toledo, Tolede.
53- RAymond.
54- توحید عبادت علامه ی فقید شریعت سنگلجی صفحه ی 168 ببعد، طبع دوم 1362 هـ. ق.
55- ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنائی در اواسط قرن پنجم هجری دیده بجهان گشود و در غزنین زندگانی را بدرود گفت ( 545 هـ. ق. ).

 

منبع مقاله :

صالح، علی پاشا؛ (1390)، سرگذشت قانون ( مباحثی از تاریخ حقوق، دورنمایی از روزگاران پیشین تا امروز )، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط