چيزي به نام من وجود ندارد

نقل است سالكي نزد عارفي رفت. سالك گفت: مبارزه با نفس سخت شده و طاقت ندارم. سي سال است كه چون او پديد مي‌آيد، من گم مي‌شوم و چون من پديد مي‌آيم، او غايب مي‌گردد.
جمعه، 21 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چيزي به نام من وجود ندارد
چيزي به نام من وجود ندارد

 






 
داستان کوتاه
نقل است سالكي نزد عارفي رفت.
سالك گفت: مبارزه با نفس سخت شده و طاقت ندارم.
سي سال است كه چون او پديد مي‌آيد، من گم مي‌شوم و چون من پديد مي‌آيم، او غايب مي‌گردد.
حضور او در غيب من است.
هر چه زاري مي‌كنم، مي‌گويد: یا من باشم يا تو.
عارف گفت: «بايد چنان باشي كه اگر زنده شود به تو و اگر آشكار شود به تو، تو نباشي، خود همه او بود».
پيام‌ها:
تا سالك خود را مي‌بيند، نمي‌تواند خدا را ببيند و هنگامي خدا را خواهد ديد كه خود را نبيند.
منبع مقاله :
تذكره الاوليا، نويسنده عطار ، صفحه 468.
www.irc.ir



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط