سينماي صهيونيسم

در ميان آثار سينمايي و تلويزيوني، شماري از فيلم ها مربوط به قوم يهود، يهوديت و صهيونيسم است. اين آثار را مي توان به دو دسته ي اصلي تقسيم کرد: دسته ي نخست، آثاري را تشکيل مي دهند که مضمون اصلي آن ها در جهت تبيين
يکشنبه، 23 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سينماي صهيونيسم
 سينماي صهيونيسم

 

نويسنده: جواد امين خندقي




 
در ميان آثار سينمايي و تلويزيوني، شماري از فيلم ها مربوط به قوم يهود، يهوديت و صهيونيسم است. اين آثار را مي توان به دو دسته ي اصلي تقسيم کرد: دسته ي نخست، آثاري را تشکيل مي دهند که مضمون اصلي آن ها در جهت تبيين انديشه و نگرش يهوديت يا صهيونيسم هستند و معمولاً به طور مستقيم به اين مسئله مي پردازند. دسته ي دوم شامل آثاري مي شود که در مضمون خود محتوايي مطابق با نگرش صهيونيستي يا برخي از انديشه ها و اسطوره هاي يهودي دارند. به ديگر سخن، اين دسته از آثار بي آن که تصريحي به مسئله صهيونيسم و يهود داشته باشند، محتوايي صهيونيستي را به تصوير مي کشند. با اين تقسيم بندي، دسته ي دوم شامل آثار بسياري مي شود که در حوزه هاي مختلف ديني، اجتماعي، سياسي و اقتصادي نگرشي مطابق انديشه ي صهيونيسم دارند؛ اما آن چه در اين بخش مي آيد فقط دسته ي نخست است و گروه دوم را مي توان در بحث هاي ديگر اين نوشتار و سه جلد ديگر دنبال کرد.
گروه نخست از فيلم ها، مظلوميت قوم يهود را در طول تاريخ به تصوير مي کشند. در اين آثار، يهوديان در دوره هاي پيشين يا معاصر، همواره زندگي اسف باري دارند و از جانب مردم و دولت ها مورد ظلم و ستم قرار مي گيرند. نشان دادن آوارگي تاريخي قوم نيز يکي از دست آويزهاي اصلي در اين گونه فيلم ها است. آثار اين گروه در قالب داستان هاي تاريخي و کهن به مظلوميت هاي قومي يهود مي پردازند. فيلم هايي همچون « ده فرمان » ، (1) « بن هور » ، (2) « سامسون و دليله » (3) و انيميشن « شاهزاده ي مصر » (4) نمونه هايي براي اين گروه به شمار مي رود. در فيلم « سامسون و دليله » ظلم ها از جانب فلسطيني هاي بت پرست به يهوديان مي رسد. فلسطيني ها به يهودي ها حمله و آنها را غارت مي کنند. مردم فلسطين، قهرمانِ يهوديِ فيلم را آزار مي دهند و حتي او به اين دليل نابينا مي شود.
گروه دوم از فيلم هاي مرتبط با يهوديت، آثاري هستند که مظلوميت يهوديان را در زمان جنگ جهاني دوم يا دوران معاصر به تصوير مي کشند. يکي از نمونه هاي اين گروه، مجموعه فيلم هاي هشت قسمتي « هري پاتر » (5) است. شخصيت داستاني هري پاتر، با الگوي اسطوره اي يهودي مطابقت دارد. او بارها از جانب خانواده ي ناتني اش که با آن ها زندگي مي کند، ستم مي بيند. وي فردي فوق العاده باهوش است که در تمام اتفاقات به نحوي ماجرا را با همين زيرکي حل مي کند. در دنياي مجموعه فيلم هاي هري پاتر، انسان هاي معمولي « مشنگ » يا « مُگُل » خوانده مي شوند و جادوگرها ( يهوديان ) خون و نسل برتر دارند. مهم ترين مکان براي جادوگرها مدرسه اي به نام « هاکوارتز » است که بنايي همچون معابد و عبادتگاه دارد که به نوعي همان « معبد سليمان » است. نشانه هاي يهودي اين مجموعه، آن قدر بسيار است که اين مطلب را نويسندگان بسياري در غرب نيز عنوان کرده اند؛ از جمله مي توان به مطلبي در همين موضوع در سايت مجله ي « تايمز » (6) اشاره کرد. نويسنده ادعا مي کند که شما مي توانيد هر آن چه مي خواهيد درباره ي يهوديت بدانيد، از هري پاتر به دست آوريد. وي سپس به بررسي نشانه هاي يهودي اين مجموعه مي پردازد. (7)
جالب است بدانيد بازيگر نقش هري پاتر، « دنيل ردکليف » (8) يک يهودي است که بارها اذعان کرده به يهودي بودنش افتخار مي کند و اشعارش را با نام « يعقوب » امضا مي کند تا نشاني بر آيينش باشد. او در سال 2008 م در ميان افراد مشهور، عينک هاي قديمي خود را به نمايشگاه بزرگداشت قربانيان هولوکاست اهدا کرد. اين فرد پس از آن که با اين مجموعه فيلم به شهرت جهاني رسيد، فعاليت هاي مختلف سياسي و اجتماعي انجام داد؛ از جمله عليه « هم جنس گرا هراسي » (9) يا « هوموفوبيا » سخنراني و کارهاي تبليغاتي انجام داد و يکي از فعالان حقوق هم جنس گرايان در بريتانيا به شمار مي رود. هم چنين او اذعان کرده است که يک « خداناباور » (10) يا « بي خدا » است. (11)
ناگفته نماند که مجموعه کتاب هاي هري پاتر تا ژوئن سال 2011 م در حدود 450 ميليون نسخه فروش داشته و به 67 زبان دنيا ترجمه شده است و سود تجاري هري پاتر بيش از 15 ميليارد دلار برآورد مي شود. هم چنين مجموعه فيلم هاي هري پاتر بيش از 7 ميليارد و 700 ميليون دلار فروش داشته است. دليل اين فروشِ فوق العاده و توجه شرکت هاي مختلف را بايد انديشه ي غالب بر اين مجموعه جست و جو کرد.
فيلم « يکشنبه ي غم انگيز » (12) اوج مظلوميت يهوديان در زمان جنگ جهاني دوم را به گونه اي ديگر به تصوير مي کشد. در اين فيلم، هنرمندي يهودي به دليل حمله ي آلمان نازي از عشقش جدا مي شود و به همين دليل، قطعه ي موسيقي خاصي مي نوازد. اين موسيقي در سراسر جهان منتشر مي شود و هر کسي که به آن گوش مي دهد، اين غم را احساس و خودکشي مي کند. گويا تمام مردم جهان با اين موسيقي براي مظلوميت يهوديان سوگواري مي کنند.
« فهرست شيندلر » (13) اثر مشهوري درباره هولوکاست است و مجموعه اي از مظلوميت هاي يهوديان در زمان جنگ جهاني دوم و ظلم هاي آلمان نازي به آن ها را به تصوير مي کشد. فيلم تصاوير و وقايع تکان دهنده اي از کشتار يهوديان را در خود دارد. آلمان ها در اين فيلم، يهوديان را به مثابه ي يک حيوان يا پست تر از آن محسوب مي کنند.
در فيلم « قرارداد شرافتمندانه » (14) اوج نفرت مردم جهان از يهوديان و ظلم هاي مردم به آنان ديده مي شود. در فيلم، دليل دشمني مردم با يهوديان، برتر بودن آنان بر ساير اقوام بيان مي شود. شخصيت اصلي داستان، اعتقاد دارد، قوم يهود براي رسيدن به جايگاه واقعي اش ( کشور مستقل ) بايد اين مصائب را تحمل کند. افزون بر آثار ياد شده، فيلم هاي « پيانيست » ، (15) « ويولون زن روي بام » ، (16) « افراد ايکس » ، « متولد نشده » (17) و انيميشن « والس با بشير » (18) نيز مظلوميت هاي يهوديان را در قالب داستان هاي گوناگون به تصوير مي کشند.
گروه سوم از فيلم هاي مرتبط با اين موضوع، مسئله « سرزمين موعود » را تبيين مي کنند. يهوديان که از نسل حضرت يعقوب (عليه السلام) به شمار مي روند، به اين علت که فلسطين را ملک پدري و اجدادي خود مي پندارند آن را « سرزمين موعود » خودشان مي دانند. (19) همان گونه که در بخش هاي پيشين هم آمد، يهوديان پس از حمله ي رومي ها پراکنده شدند و از آن زمان تا قرن بيست که صهيونيست تحت قيوميت بريتانيا توانست مهاجرت گروه کثيري از يهوديان را به فلسطين ترتيب دهد، در طول نوزده قرن، فلسطين، عاري از يهوديان بود؛ به گونه اي که در حدود سال هاي 1170 تا 1917 م فقط 1440 نفر يهودي و بنا به گفته ي « نهمان جروندي » در سال 1267 م فقط دو خانواده ي يهودي در بيت المقدس زندگي مي کردند. (20)
به تدريج برخي از افراد منتسب به صهيونيسم براي توجيه اشغال فلسطين گام برداشتند. خاخام اعظم « يهودا قلعي » نخستين صهيونيستي بود که به استناد نوشته هاي تلمودي در مقاله اي با عنوان « رهايي سوم » ، خواستار تکثير نسل يهودي و کوچ يهوديان به فلسطين و خريد اراضي آن سرزمين شد. وي شورايي را که خود آن را « مجمع مشايخ » يا « مجلس حکيمان » ناميده، جايگزين « مسيح نجات بخش » ( موعود منتظر يهوديان ) شمرده است. (21)
هم چنين رباني « زفي هيرش کاليشر » در کتاب خود با نام « در پي صهيون » بر اين نکته تأکيد کرده است که نجات قوم يهود به دست « مسيح موعود » تحقق نخواهد يافت و بايد از طريق اقدامات خود يهوديان صورت پذيرد. وي بر اين اساس، خواهان مهاجرت فوري يهوديان به « ارض مقدس » و سکوت در آن جا شده است. (22)
افراد ديگري مانند « اسمولنسکين » ، « ديويد گوردون » ، « احدها آم » و « حاييم وايزمن » ، حساسيت ويژه اي به سرزمين موعود داشتند. اعتقاد آن ها اين بود که فلسطين، يگانه مرکز يهود و سرزمين موعود مي تواند باشد؛ از اين رو با استقرار صهيونيسم در کشورهاي ديگر به علل گوناگون موافقت نکردند. (23) در قرن يبستم سردمداران استعمار، خواب هاي آشفته اي براي سرزمين فلسطين مي بينند. آنان و ادعانامه اي را مبني بر حق تاريخي يهوديان بر فلسطين به شوراي عالي نيروهاي متفق در کنفرانس صلح پاريس در سال 1919 م تسليم مي کنند. سازمان صهيونستي در يادداشتي به شوراي عالي نيروهاي متفق در کنفرانس صلح، قبول راه حلي مبني بر به رسميت شناختن حق حاکميت تاريخي مردم يهود را بر سرزمين فلسطين به عنوان وطن ملي پيشنهاد کرد. (24)
فيلم هاي اين گروه بر اساس مطالب ياد شده، نگرشي مشابه را دنبال مي کنند و در پي تبيين اهميت « سرزمين موعود » به عنوان يگانه جايگاه داراي اهميت براي يهوديان و تعيين کشور فلسطين به عنوان مصداق آن هستند. فيلم هاي « ده فرمان » ، « جنگ سينا » ، (25) « لطفاً نامم را نجوا کن » ، (26) « شمشير در صحرا » (27) و انيميشن « فرار مرغي » (28) نمونه هايي براي اين گروه به شمار مي روند.
گروه چهارم يکي از بنيادي ترين انديشه هاي يهوديت مبني بر برگزيده بودن قوم يهود را تبيين مي کنند. اين امر يکي از سه دست آويز ديني صهيونيسم براي اهدافش است. اين سه نکته عبارت است از : 1. وعده ي الهي خداي اسرائيل به قوم گزيده ي خود، مبني بر اين که « سرزمين مقدس » براي آنان خواهد بود. 20 اعتقاد به اين که « قوم برگزيده ي خدا » يهوديان هستند. 3. ايده ي « مسيح نجات بخش » . (29)
انديشه ي برگزيدگي همواره در تاريخ قوم يهود مطرح بوده و يهوديان بسته به ديدگاهشان در اين مسئله، رويکردي انحصار گرايانه يا توأم با تساهل و تسامح در برابر پيروان ساير اديان در پيش گرفته اند. برداشت هاي مختلفي از مفهوم برگزيدگي، بيان شده : 1. برگزيدگي به مثابه ي تفوق و برتري قوم يهود؛ 2. برگزيدگي به مثابه ي تکليف و مسئوليت ديني؛ 3. برگزيدگي به مثابه ي سري از اسرار الهي و يک امر رباني و ملکوتي؛ 4. برگزيدگي به مثابه ي حکم ازلي؛ 5. برگزيدگي به مثابه ي موهبت الهي. (30)
اين انديشه در فيلم هايي نظير « ده فرمان » ، « قرار داد شرافتمندانه » ، « بيگانه اي در ميان ما » ، (31) « کن لا يمل در تل آويو » ، (32) مجموعه فيلم هاي « افراد ايکس » ، « مهياي جهنم » (33) و انيميشن « شاهزاده ي مصر » ديده مي شود. اين آثار در قالب داستان خود در تبيين ويژگي هايي براي يهوديان مي کوشند که آنان را از ديگر اقوام برتر مي نمايد.
گروه پنجم از آثار مرتبط با اين موضوع شامل فيلم هايي مي شود که در پي تبليغ و تبيين صهيونيسم است. در اين فيلم ها در قالب هاي گوناگون سعي مي شود، صهيونيسم، انديشه و جرياني برتر و تنها راه نجات معرفي شود. داستان فيلم « اکسدوس » (34) در سال 1946 م در قبرس رخ مي دهد. فيلم، زندگي پرستار بيوه اي را در امريکا به نام « کاترين » روايت مي کند که با يک دختر يهودي به نام « کارن » آشنا مي شود. کارن والدينش را در جريان جنگ جهاني دوم گم کرده است. کارتين سعي مي کند کارن را با خود به امريکا ببرد؛ ولي دختر جوان با اين خواسته مخالفت مي کند و قصد دارد براي يافتن والدينش به فلسطين برود. در اين ميان کارن با جواني يهودي به نام « داف لاندو » آشنا مي شود. پدر و مادر داف نيز در اردوگاه هاي آشويتس کشته شده اند. در نهايت هر سه به فلسطين مي روند. کاترين رفته رفته با افکار و عقايد صهيونيستي آشنا و به آن علاقه مند و به تدريج صهيونيست مي شود. او پس از مدتي براي جنگ با مسلمانان به ارتش مي پيوندند. اين فيلم صهيونيسم را انديشه اي معرفي مي کند که مخاطبان خود را جذب مي کند و اگر فردي حتي از مليت ديگر، با اين ايدئولوژي آشنا شود، جذب آن مي شود. يهوديت تبليغ ندارد؛ زيرا يهوديان دين خود را نعمتي الهي مي دانند که مخصوص نژاد بني اسرائيل است؛ به همين دليل، يهوديان معمولاً مردم را به صهيونيسم دعوت مي کنند (35) و اين فيلم نمونه اي را براي جذب افراد به صهيونيسم نشان مي دهد.
سه گانه ي « ماتريکس » و انيميشن « انيماتريکس » داستاني آخر الزماني را روايت مي کنند. انسان ها گرفتار اهريمني به نام « هوش مصنوعي » شده اند که بدن آنها را به عنوان منبع انرژي استفاده مي کند و ذهن آنان را در برنامه اي رايانه اي به نام « ماتريکس » نگه مي دارد مي کند. تنها گروهي از انسان ها از اين سلطه خارج هستند و از همين مرکز با ماشين ها مقابله مي کنند. اين شهر « زايان » يا « صهيون » نام دارد که آخرين شهر و سنگر دفاعي بشر محسوب مي شود. مي توان گفت فيلم تنها راه نجات و محل امن را « صهيونيسم » مي داند.
فيلم « لژيون » (36) هم مضموني مشابه را دنبال مي کند. فيلم، داستاني آخر الزماني دارد و زماني را به تصوير مي کشد که فساد، تمام کره ي زمين را فراگرفته است و به زودي عذاب الهي بر مردم نازل خواهد شد. پس از آن که حمله ي حشرات به عنوان بخش اول عذاب آغاز مي شود و تمام سازمان هاي دولتي و امکانات شهري مختل مي شود، راديو اين جريان را مخابره مي کند و اعلام مي دارد تنها برخي شهرها و مکان ها به عنوان اولين جبهه هاي مقابله با انقراض نسل بشر اقدام کرده اند. در ميان اين نام ها دو عنوان « لاس وگاس » و « زايان » قابل توجه است. جالب توجه است که اولين مراکز دفاع در برابر نابودي نسل بشر ، لاس وگاس به عنوان مرکز قمار و هوس راني در جهان و زايان يا همان « صهيون » هستند.
گروه ششم از آثار را فيلم هايي تشکيل مي دهند که داستاني در سرزمين هاي اشغالي فلسطين را روايت مي کنند. اين آثار که داستان هاي گوناگوني دارند، علاوه بر اين که به برخي جريان هاي سياسي و نظامي به نفع صهيونيسم مي پردازند، سعي در تبيين مفهوم کشور مستقل يهودي دارند. و به ديگر سخن مهم ترين کارکرد و هدف اين فيلم ها را مي توان در جهت اثبات کشور جعلي اسرائيل دانست. اکران اين آثار در کشورهاي مختلف غربي و شرقي توهم وجود کشور مستقل يهودي را تقويت مي کند و باعث تثبيت آن در اذهان مي شود. فيلم هايي نظير « پرونده ي اورشليم » ، (37) « مرد بعدي » ، (38) « عمليات رعد » ، (39) « حمله به انتبه » ، (40) « پيروزي در انتبه » ، (41) « رزباد » (42) و « يکشنبه ي سياه » (43) را مي توان در اين گروه دسته بندي کرد.
گروه آخر از آثار مرتبط با يهوديت و صهيونيسم از جهت مضمون در مقابل گروه هاي قبلي قرار دارند. در اين آثار، واقعيت هايي از رذالت هاي يهوديان و صهيونيست ها در کشورهاي مختلف به تصوير کشيده مي شود. ممکن است اين سوال در اين بخش براي مخاطب مطرح شود که چگونه امکان دارد با وجود سلطه ي رسانه اي و سينمايي صهيونيسم، فيلم هاي عليه آنان توليد و اکران شود؟ اين امر پاسخ روشني دارد که در سه قسمت بيان مي کنيم. نخست آنکه بسياري از اين فيلم ها اگرچه به نوعي نقد يهوديان و صهيونيسم به شمار مي روند اما مطالبي را مطرح مي کنند که ارزش سياسي مهمي ندارند و لطمه اي ويژه نمي زند يا اگر رذيله اي بزرگ براي يهوديان نشان مي دهند در داستان مطالبي به نفع يهوديان نيز دارند و آسيب به نوعي خنثي مي شود. دوم آنکه اين فيلم ها در دريايي از آثار موافق با نگرش صهيونيستي پاسخ داده مي شود. سوم آنکه صهيونيست ها در برابر آثار مخالف، تمام توان را به کار مي گيرند تا آن فيلم را از درجه ي اهميت ساقط کنند و جلوي اکران وسيع آن را بگيرند.
يکي از اين آثار نمايش نامه ي « تاجر ونيزي » (44) نوشته ي « شکسپير » (45) است. اين نمايش نامه، منبع اقتباس براي حدود بيست اثر سينمايي و تلويزيوني با همين نام است که سه مورد شاخص آن در بخش فيلم هاي پايان نوشتار آمده است. يکي از دو داستان فيلم، مربوط به قرض يک تاجر ونيز يبراي کمک به دوست خود و تهيه ي مقدمات عروسي وي است. وي يک يهودي قرض مي گيرد و در مقابل، سندي به او مي دهد که در صورت تأخير پرداخت در موعد مقرر، مقداري از گوشت بدن خود را، از هر قسمتي که طلبکار مايل باشد، به عنوان جريمه به او بدهد. وي بر حسب تصادف از عهده ي پرداخت بدهي خود بر نمي آيد، کار به دادگاه کشيده مي شود و در آنجا در نهايت نجات مي يابد و يهودي محکوم مي شود.
فرد يهودي در اين داستان، فردي رباخوار و طماع است و شخصيتي بسيار منفي دارد. به همين دليل، زماني که نمايش نامه براي اولين بار روي صحنه رفت، يهوديان انگلستان به گونه اي با اين جريان مقابله کردند که نمايش آن به کلي ممنوع شد. (46)
ناگفته نماند که فيلم در خلال داستان هاي موازي خود، مظلوميت يهوديان را به علت زندگي در گتوها و ظلم هاي مسيحيان بر آنان نيز به تصوير مي کشد. فيلم « مصيبت مسيح » نمونه اي ديگر براي اين گروه است که واقعيت تاريخي ظلم يهوديان به حضرت مسيح عليه السلام و اهداف ددمنشانه ي آنان را به تصوير مي کشد. در داستان فيلم، بخشي از ساعات پاياني قبل از جريان به صليب کشيدن ايشان از منظر اعتقادات مسيحيت را مي بينيم. گروهي از کاهنان و بزرگان يهودي با تهمت هاي ناروا و بدذاتي خود باعث مي شوند پادشاه وقت، دستور مصلوب شدن ايشان را صادر کند.
اين فيلم، پر فروش ترين فيلم به زبان غير انگليسي است که تاکنون ساخته شده و به دليل مضمون واقع گرايانه درباره رذالت يهوديان، جنجال هاي فراواني را به دنبال داشته است. اين فيلم به گفته ي برخي صاحب نظران، رابطه ي مسيحيان و يهوديان، جهان را که در حال بهبود بود دوباره تيره کرد. در سال 2004 م از بيم حمله ي گروه هاي مذهبي تندرو به کارگردان فيلم باعث شد که يک تيم حفاظتي براي مراقبت از وي شروع به فعاليت کنند. هم چنين اين فيلم براي اکران در سينماهاي مختلف جهان با مشکلاتي رو به رو شد و در بعضي کشورها اجازه ي نمايش به اين فيلم داده نشد. جوامع يهودي، « مل گيبسون » (47) کارگردان فيلم را به دليل داشتن نگرش ضد يهوديت در فيلم متهم کردند. اين فيلم در ايتاليا در روز عيد پاک به نمايش در آمد که از آن استقبال شد. در فرانسه با وجود شکايت يهوديان عليه آن، فيلم به نمايش درآمد. بيش ترين استقبال از اين فيلم در کشورهاي مسلمان بود و توانست در سينماهاي سوريه، مصر و لبنان رکورد فروش را بشکند. (48) علاوه بر اين آثار، در فيلم هاي « ارباب جنگ » ، « بيست و پنجمين ساعت » و « قاپ زني » هم نکاتي در نقد يهوديان ديده مي شود.

پي‌نوشت‌ها:

1- The Ten Commandments
2- Ben-Hur
3- Samson and Delilah
4- The Prince of Egypt
5- Harry Potter
6- The Times
7- Thornburgh, Nathan, You Didn’t Know Harry Potter Was Jewish?, The Times site, 28 Apr 2008 .
8- Daniel Radcliffe
9- Homophobia
10- Atheist
11- Wikipedia, the free encyclopedia site, “Daniel Radcliffe” .
12- Gloomy Sunday
13- Schindler’s List
14- Gentleman’s Agreement
15- The Pianist
16- Fiddler on the Roof
17- The Unborn
18- Waltz with Bashir
19- علم الهدي، سيدجواد، شناخت صهيونيسم بين الملل و انقلاب اسلامي ايران، ص 18 .
20- کتان، هنري، فلسطين و حقوق بين الملل، صص 15 و 16 .
21- ماضي، محمد، سياست و ديانت در اسرائيل، ص 65 .
22- همان، صص 65 و 66 .
23- جديد بناب، علي، عملکرد صهيونيسم در برابر جهان اسلام، ص48.
24- کتان، هنري، فلسطين و حقوق بين الملل، صص 18 و 19.
25- Kommando Sinari
26- Please Whisper My Name
27- Sword in the Desert
28- Chicken Run
29- ماضي، محمد، سياست و ديانت در اسرائيل، ص 63.
30- ر.ک: گندمي، رضا، انديشه ي قوم برگزيده در يهوديت، هفت آسمان، شماره ي 26،صص 76-82
31- A Stranger Among Us
32- Kuni Leml in Tel Aviv
33- Hellbound
34- Exodus
35- ر.ک: توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ، ص108.
36- Legion
37- The Jerusalem File
38- The next Man
39- Operation Thunderbolt
40- Raid on Entebbe
41- Victory at Entebbe
42- Rosebud
43- Black Sunday
44- The Merchant of Venice
45- William Shakespeare
46- ر.ک: الرفاعي، فؤاد بن عبدالرحمان، نفوذ صهيونيسم بر رسانه هاي خبري، صص63 و 64.
47- Mel Gibson
48- ر.ک: پايگاه اينترنتي دانشنامه ي آزاد ويکي پديا، مدخل « مل گيبسون » .

منبع مقاله :
امين خندقي، جواد؛ (1391)، سينماي سياسي، سياست سينمايي، قم: ولاء منتظر(عج)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.