آشنايي اجمالي با ميوه ها و گياهان نام برده در قرآن (2)

سير گياهي است علفي، داراي ساقه اي به ارتفاع بيست تا چهل سانتي متر و يا کمي بيشتر. بولبِ آن، که قسمت زيرزميني و متورم گياه را تشکيل مي دهد، مرکب از پنج تا ده قطعه متورم است که در غشاهاي نازک و ظريف به رنگ
پنجشنبه، 27 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنايي اجمالي با ميوه ها و گياهان نام برده در قرآن (2)
آشنايي اجمالي با ميوه ها و گياهان نام برده در قرآن (2)

 

نويسنده: زهره فريدوني




 

فوم

نام فارسي: سير
نام عربي: ثوم؛ ترياق الفقراء
نام انگليسي: Gralik
نام علمي: Allium sativum
نام تيره: Liliaceae
اشارات قرآني: بقره/ 61

سير در تفاسير

سير است و برخي نيز آن را گندم دانسته اند. (1)

سير در روايات

امام باقر (عليه السلام): ما حتماً سير، پياز و تره مي خوريم. (2)

مشخصات گياه سير

سير گياهي است علفي، داراي ساقه اي به ارتفاع بيست تا چهل سانتي متر و يا کمي بيشتر. بولبِ آن، که قسمت زيرزميني و متورم گياه را تشکيل مي دهد، مرکب از پنج تا ده قطعه متورم است که در غشاهاي نازک و ظريف به رنگ خاکستري مايل به سفيد محصور است. بخش مورد استفاده اين گياه برگ و به خصوص بولب آن است. (3)

خواص و کاربرد سير

سير در طب و داروسازي کاربرد فراواني دارد. اين گياه حاوي ويتامين C و B بوده، ضدعفوني کننده دستگاه گوارش و تنفس است، لذا در بيماريهاي ريوي و سياه سرفه اثر شگفت انگيزي دارد. سير اشتهاآور است و فشار خون را به طور ثابت پايين مي آورد. سير خون غليظ را رقيق کرده و پادزهري براي سموم به شمار مي آيد و به همين دليل در معالجه رماتيسم اثر قابل توجهي دارد. سير تقويت کننده حافظه و عضلات قلب است و خاصيت ميکروب کشي قوي داشته، دستگاه گوارش و مجاري ادرار را ضد عفوني مي کند. براي از بين بردن زگيل، سير پخته را روي آن مي گذارند. (4) سير لثه ها را محکم کرده، جرم ميناي دندان را پاک مي کند. همچنين بر تورم اندام ها و واريس و بواسير اثري معجزه آور دارد. (5) سير را به علت خواص دارويي آن همه مي شناسند و به دليل فراواني و قابل دسترس بودن، آن را ترياق الفقرا ( پادزهري براي فقيران ) ناميده اند. در صورت دسترسي نداشتن به آنتي بيوتيک هاي معمولي، عصاره سير براي پيشگيري از عفونت باکتري ها و چرکي شدن زخم ها بهترين جايگزين است. (6)

يقطين

نام فارسي: کدو
نام عربي: يقطين، دبّاء، قرع، قرعه
نام انگليسي: Calabasse, Gourd
نام علمي: Lagenaria vulgaris
نام تيره: Cucurbitaceae
اشارات قرآني: صافات/146

کدو در تفاسير

گياه کدو است و گفت شده هر گياهي است که ساقه ندارد و رونده است. (7) برخي نيز گفته اند منظور انجير يا موز است ولي نظر اکثريت اين است که يقطين همان کدوست. (8) کدوست که داراي برگ هاي پهن و مسطحي است و خداوند آن را بالاي سر حضرت يونس (عليه السلام) روياند تا برگ هاي آن سايباني براي وي باشد. (9)

کدو در روايات

از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: کدو بخوريد، زيرا هر کس کدو بخورد اخلاقش نيکو و صورتش شاداب مي گردد و کدو غذاي من و پيامبران پيش از من است. (10)
و نيز فرمودند: کدو بخوريد، زيرا اگر گياهي سبک تر و سريع الهضم تر از کدو وجود داشت، خداوند آن را براي برادرم يونس مي روياند. (11)

مشخصات گياه کدو

گياهي است علفي، بزرگ، يک ساله، داراي پيچک و ساقه هاي خزنده، که برگ هاي آن پنجه هاي منفرد بر روي ساقه است. برگ هاي اين گياه بزرگ و پوشيده از کرک است. ميوه آن بزرگ و گلابي شکل است و محتواي دانه هاي متعدد است. (12)

خواص و کاربرد کدو

کدو يکي از سبزيجاتي است که هضم آساني دارد وبه هضم غذاها نيز کمک مي کند. کدو مسکّن، مليّن و مدر است و قلب و مجاري ادرار را از سموم و مواد مضر پاک کرده، براي التهابات آن ها بسيار مفيد است. کدو مشکلات گوارشي و بي خوابي را مرتفع مي سازد و حافظه و ذهن را تقويت مي کند. عصاره ميوه آن براي درمان سوختگي و التهابات پوستي مفيد است. (13) کدو براي درمان بيماري قند و چربي خون بالا مؤثر است و به دليل اينکه کالري کمي دارد مصرف آن به افرادي که تمايل به لاغر شدن دارند پيشنهاد مي شود. جوشانده آب کدو در تسکين دندان درد تأثير زيادي دارد. در گذشته از آب ميوه خام آن براي پايين آوردن تب استفاده مي کردند. (14) کدو شامل پکتين، ويتامين b، ويتامين c، کلسيم، فسفر، آهن، پتاسيم و يد است و روغن تخم آن سردرد را برطرف مي کند. (15)

عدس

نام فارسي: عدس
نام عربي: عدس
نام انگليسي: Lentil
نام علمي: Lend culinaris
نام تيره: Legoninosa
اشارات قرآني، بقره/ 61

عدس در تفاسير

منظور از عدس همان گياه معروف است. (16)

عدس در روايات

اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) فرمودند: خوردن عدس موجب رقت قلب و زياد شدن خون مي شود. (17)

مشخصات گياه عدس

گياهي است علفي به ارتفاع بيست تا پنجاه متر، که داراي برگچه هايي به درازاي يک تا دو سانتي متر و پهناي سه تا هشت ميلي متر است. رنگ دانه عدس برحسب نژادهاي مختلف آن ممکن است مايل به زرد، مايل به قرمز قهوه اي و مايل به خاکستري و يا تيره باشد. (18)

خواص و کاربرد عدس

عدس يک ماده غذايي گياهي است که سرشار از پروتئين، ويتامين ها و املاح معدني مانند کلسيم، آهن و فسفر است و مي توان گفت غذايي کامل است. عدس براي کم خوني و کمبود کلسيم مفيد است ولي موجب نفخ مي گردد. (19) عدس ماده اي مدرّ و مسهلي ملايم است و از خمير آن براي معالجه آبله مرغان و آبله و جوش هاي پوستي استفاده مي شود. (20) مصرف عدس با سرکه موجب مي شود نفخي که از خوردن آن ايجاد مي شود از بين برود. گرچه سوخته ي دانه ي عدس دندان ها را سفيد مي کند. آرد آن خاصيت نرم کننده داشته و ضماد آن براي درمان التهابات پوستي مفيد است. برخي افراد گياه خوار از عدس به جاي گوشت استفاده کرده و آن را " گوشت گياهي " ناميده اند. (21)

طلح

نام فارسي: موز
نام عربي: طلح، شجره الموز
نام انگليسي: Banana
نام علمي: Musa Paradisiacal
نام تيره: Musaceae
اشارات قرآني: واقعه/29

موز در تفاسير

منظور موز است و گفته شده درختي است که سايه اي خنک و مرطوب دارد و برخي گفته اند درخت ام غيلان است که بويي خوش و منظره اي زيبا دارد.(22)

مشخصات گياه موز

گياهي است چند ساله، علفي و بزرگ، شبيه درختچه، ولي ساقه هاي آن علفي است، با برگ هاي بزرگ که طول آن ها تا چند متر مي رسند و قسمت تحتاني آن ها لوله شده و داخل يکديگر پيچيده و تشکيل يک نوع ساقه کلفت را مي دهند، که در حقيقت دنباله تحتاني برگ هاي به هم پيچيده است. پهناي برگ هاي آن به عرض پنج تا سي سانتي متر است و برگ ها به طور گروهي در انتهاي تنه برگي گياه چتر مي زنند. (23) ميرحيدر (24)، زرگري (25)، علي الله (26) و طلاس (27)، طلح را موز معني کرده اند و نام علمي آن راMusa Sapienlum يا M. Paradisiace ازMusaceae نوشته اند و فاروقي (28) نام علمي آن را Scacia species از Leguminosae ذکر کرده، و نام فارسي آن را اقاقيا نوشته است. اکبرزاده (29) نيز نام آن را شجرالموز معني کرده ولي نام علمي آن را Acacia raddiana از Legominosae نوشته است.

خواص و کاربرد موز

موز ميوه اي است با طعم شيرين و مطبوع که در رشد و نمو بدن و برقراري تعادل عصبي تأثير فراواني دارد. براي درمان ضعف قوا، مصرف روزانه آن به صورت مخلوط با عسل توصيه شده است ولي به علت دارا بودن مقدار زياد قند و هيدرات هاي کربن، براي مبتلايان به بيماري قند مناسب نيست. موز ارزش غذايي زيادي دارد و حتي آن را از سيب زميني و گوشت مغذي تر مي دانند و مصرف آن به افرادي که کارهاي فکري و بدني دارند و نيز براي کودکان و افراد مسن توصيه شده است. (30) موز تقويت کننده نيروي جنس و خون ساز است. اين ميوه داراي مقدار قابل توجهي املاح کلسيم، فسفر، پتاسيم و منيزيم است و در تأمين مواد معدني مورد نياز بدن نقش عمده اي دارد. موز داراي ويتامين و ويتامين هاي گروه B مي باشد. (31) خوردن ميوه خام موز، موجب ايجاد ورم قولون ( کوليت ) مي شود. موز ملين بوده و موجب چاقي مي شود. از سوزاندن شاخ و برگ خشک شده آن خاکستري به دست مي آيد که جاي صابون کاربرد دارد و با آن لباس مي شستند. از اين خاکستر مي توان قليا و تيزاب صابون درست کرد. (32)

قثاء

نام فارسي: خيار
نام انگليسي: Cucumber
نام علمي: Cucumis sativus
نام تيره: Cucurbitaceae
اشارات قرآني: بقره/61

خيار در تفاسير

قثاء همان خيار است. (33)

خيار در روايات

امام جعفر صادق (عليه السلام): خيار را از انتهاي آن بخوريد زيرا فوايد زيادي در آن است. (34)
و از ايشان نقل شده: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خيار را با خرما و يا با نمک مي خوردند. (35)

مشخصات گياه خيار

گياهي علفي، داراي ساقه خوابيده و پوشيده از تارهاي خشن و برگ هاي بزرگ است. بوته خيار داراي پيچک، گل هايي به رنگ زرد و ميوه اي سبز رنگ است. اين گياه تک پايه است و اندازه ميوه آن در نژادهاي مختلف متفاوت است. (36)

خواص و کاربرد خيار

خيار کالري اندک و مقدار کمي کربوهيدرات، پروتئين و املاح معدني دارد. به دليل مقدار کم مواد قندي در آن، براي بيماران ديابتي و افراد مبتلا به فشار خون بالا مفيد است. موجب رويش موها شده و سموم را از بدن دفع مي کند. ماليدن خيار به صورت براي از بين بردن چين و چروک هاي کم عمق پوست صورت و حفظ زيبايي آن سودمند است. (37)
خوردن، بوييدن، و ماليدن گوشت خيار بر پيشاني براي رفع سردرد مفيد است و ريختن آب آن در بيني و بوييدن آن براي رفع گرفتگي، بي حوصلگي و کم خوني مفيد است. خيار براي از بين بردن ضعف پس از اسهال بسيار مؤثر بوده و جوشانده پوست آن براي درمان يرقان مفيد است. نوشيدن آب خيار موجب تسکين التهاب و حرارت صفرا و خون و التهاب معده و رفع تشنگي و پاک کردن کبد و از بين بردن سنگ کليه ها مي شود. خوردن خيار براي افرادي که دستگاه گوارش و به خصوص معده ضعيفي دارند موجب نفخ معده و درد آن مي شود. (38) خيار در صنعت بهداشتي آرايشي و ساخت کرم ها و لوسيون هاي پوست استفاده مي شود. (39)

خردل

نام فارسي: خردل سياه
نام عربي: خردل اسود
نام انگليسي: Blak mustard
نام علمي: Brassica nigra
نام تيره:Brassicaceae
اشارات قرآني: انبياء/47؛ لقمان/16

خردل در تفاسير

در اين آيات خردل به خاطر کوچک و ريز بودن دانه اش، براي مثال زدن آمده است. (40)

مشخصات گياه خردل

گياهي است علفي و يک ساله به ارتفاع نيم تا يک و نيم متر. ساقه اين گياه سبز مايل به آبي است و قسمت هاي تحتاني گياه نيز پوشيده از کرک است. گل هاي آن به رنگ زرد و داراي بويي مخصوص ( بوي کومارين ) است، به طوري که در زماني که گياه گل دارد، از کنار مزرعه کشت آن بوي ناراحت کننده اي به مشام مي رسد. ميوه اين گياه به طور يک و نيم تا دو و نيم سانتي متر است. قسمت مورد استفاده اين گياه دانه هاي آن است که ابتدا کمي طعم تلخي مي دهد ولي بعداً تند و سوزاننده مي شود. دانه خردل با قرار گرفتن در آب متورم شده و ايجاد لعاب مي کند. (41)

خواص و کاربرد خردل

طبيعت اين گياه گرم و خنک است و براي درد طحال و آب ريزش از دهان و درد مفاصل و سياتيک مفيد است. (42) دانه اين گياه براي رفع يبوست هايي با منشأ ضعف عملکرد روده در اشخاص فلج يا مسن، استفاده مي شود. اين دانه ها مقوي معده، تهوع آور و ملين و نيرو دهنده هستند، ولي مقدار مصرف آن بايستي بسيار محدود باشد زيرا مصرف بيش از اندازه اين گياه ايجاد مسموميت مي کند و به خاطر ايجاد حالت لعاب در بدن، ممکن است دانه ها در حجم زياد به هم چسبيده و توده اي شده و مشکل ايجاد کنند. ارزش درماني دانه خردل سياه در استعمال خارجي به مراتب بيشتر از مصارف داخلي است و از گرد دانه آن براي تسکين دردهاي عصبي، رماتيسمي، سياتيک و رفع خفگي استفاده مي شود. از اين گرد در مواردي که هدف انحراف جريان خون از اعضاي داخلي بدن که التهاب دارند به نواحي سطحي باشد استفاده کرده و با ايجاد قرمزي در پوست خون را به نواحي زيرين پوست مي رسانند. (43) روغن حاصل از دانه هاي اين گياه در صنعت صابون سازي و ساخت مواد موبر استفاده مي شود. (44)

زنجبيل

نام فارسي: زنجبيل
نام عربي: زنجبيل
نام انگليسي: Ginger
نام علمي:Zingiber officinale
نام تيره:Zingiberaceae
اشارات قرآني: انسان /17

زنجبيل در تفاسير

نام زنجبيل (45) و به خاطر بوي خوش آن در اين آيه آمده است. اعراب گياه زنجبيل را دوست داشتند و آن را با نوشيدني خود مي آميختند و با خوردن آن گزش و داغي روي زبان حس مي کردند که براي آن ها لذت بخش بود. (46)

مشخصات گياه زنجبيل

گياهي است داراي ريزوم غده اي ناهموار و منشعب که در هر سال از آن سه تا چهار ساقه ي يک ساله به ارتفاع سي سانتي متر يا يک متر خارج مي شود به گونه اي که درمجموع، گياه، ظاهري شبيه ني پيدا مي کند. برگ هاي اين گياه متناوب، دراز و نوک تيز هستند. بخش مورد استفاده اين گياه ريزوم آن است که داراي ماده اي معطر است. پس از پژمرده شدن قسمت هوايي گياه، ريزوم آن را از زمين خارج کرده، پس از شستشو و برداشتن سطح خارجي ريزم ها، آن را خشک کرده مورد استفاده قرار مي دهند. (47)

خواص و کاربرد زنجبيل

زنجبيل گياهي است بومي مناطق گرمسير که به عنوان ادويه در غذاها و مرباها استفاده مي شود و داراي طعمي سوزنده و تلخ است. زنجبيل مقوي معده، ضد نفخ و دل درد بوده، براي رفع سردي بسيار مؤثر است. از اين گياه در درمان سنگ کليه نيز استفاده مي شود. (48) جوشانده زنجبيل براي سرماخوردگي و سرفه مفيد است و مخلوط آن با چاي و شير، دهان را معطر مي سازد. زنجبيل داروي مؤثري در درمان درد مفاصل و بواسير است و سموم را از بدن دفع کرده، حافظه را تقويت مي کند. (49) اين گياه داراي خاصيت ضد انعقاد خون است و حتي از سير و پياز که از ضد انعقادهاي معروف هستند مؤثرتر و نيرومندتر است ( سير و پياز بر روي فعاليت سلول هاي خوني که درترکيب ماده اي به نام ترومبوکسان (50) که عامل چسبندگي پلاتلت هاي (51) خون به يکديگر است مؤثر هستند . (52))

منّ

نام فارسي: ترنجبين
نام عربي: من
نام انگليسي: Manne de Alhagi
نام علمي: Alhagi maurorum
نام تيره: Legominosae
اشارات قرآني: بقره/57؛ اعراف/160؛ طه/80

ترنجبين در تفاسير

منظور ترنجبين است که از درخت گرفته مي شود. (53) براي مَنّ وجوهي نقل شده است(54): الف- همان منّ معروف ( ترنجبين ) ب- صمغي که بر درخت مي نشيند. ج- همه نعمت هايي که خداوند به انسان داده. د- نوعي نان.

مشخصات گياه ترنجبين

گياهي است پرشاخه، داراي ساقه هاي خاردار و برگ هاي ساده کوچک که ميوه اي بندبند با ظاهري منظم دارد. اين گياه يک ماده قندي به نام ترنجبين که در واقع نوعي « مان » (55) به شمار مي آيد به خارج ترشح مي کند که «Manne de Alhagi » نام دارد. معمولاً براي به دست آوردن ترنجبين، ساقه هاي خشک شده گياه را که اين ماده به صورت قطراتي خشک شده بر آن قرار دارد جمع آوري کرده و برروي پارچه اي تکان مي دهند. به اين ترتيب، ترشحات خشک شده گياه، به صورت قطعاتي بسيار کوچک به دست مي آيد که به همين شکل به بازار عرضه مي شود. (56) ترنجبين در حقيقت معرب « ترنگبين » است که در فارسي معمول مي باشد. (57)

خواص و کاربرد ترنجبين

طبيعت ترنجبين گرم و تر است. ملين و مسهل صفرا بوده و در مورد سرفه، درد سينه، تسکين عطش و تب هاي گرم مؤثر است. خوردن ترنجبين به همراه آب زيره براي دفع صداي شکم که با تب خفيف توأم است بسيار مفيد است. خوردن آن براي بيماران مبتلا به حصبه، اسهال خوني، بواسير و آبله جايز نيست. (58) ترنجبين به دليل دارا بودن مقدار قابل توجهي ويتامين و کلسيم براي معالجه و پيشگيري از نرمي استخوان اثري نيکو دارد. از آن براي شيرين کردن داروها استفاده مي شود و شيريني آن نه تنها براي دندان ها مضر نيست بلکه از پوسيدگي آن ها جلوگيري مي کند. خوردن يک ليوان شير که با کمي ترنجبين شيرين شده است به عنوان صبحانه در فصل زمستان موجب در امان ماندن از سرماخوردگي مي شود. (59)

کافور

نام فارسي: کافور
نام عربي: کافور
نام انگليسي: Camphor
نام علمي: Cinnamomum camphora
نام تيره: Lauraceae
اشارات قرآني: انسان /5

کافور در تفاسير

منظور همان کافور معروف است و به خاطر سردي و بوي خوش آن مورد مثال واقع شده است(60). برخي گفته اند نام چشمه اي است در بهشت و نيز گفته اند منظور کافور است اما از نوع بهشتي آن. (61)

کافور در روايات

امام صادق (عليه السلام): کافور عطري است براي ميت. (62)

مشخصات گياه کافور

کافور درختي است بسيار زيبا و داراي برگ هاي سبز دائمي که ارتفاع آن در نواحي مساعد به چهل الي پنجاه متر و قطر تنه آن به دو متر مي رسد. درخت کافور داراي تنه اي استوانه اي و شاخه هاي متعدد به خصوص در قسمت انتهايي ساقه است و برگ هاي آن متناوب، بيضوي نوک تيز با کناره موجدار، نسبتاً چرمي و به رنگ شفاف در سطح فوقاني و داراي بوي مخصوص ( پس از مالش دادن برگ ها ) است. درهمه اعضاي درخت کافور، سلول هاي ترشح کننده مخصوصي است که محتوي نوعي اسانس است که از اکسيده شدن قسمتي از اين اسانس، کافور به دست مي آيد. (63)

خواص و کاربرد کافور

کافور ماده اي است توده اي و بي رنگ و شفاف ( سفيد صدفي )، با ناخن خط برمي دارد و قابليت خرد شدن و تبديل شدن به ذرات کوچک دارد. بوي آن قوي، نافذ و مشخص، و طعم آن گرم و سوزاننده است. کافور داراي مصارف درماني زيادي است و به عنوان محرک مراکز عصبي، حرکتي و تنفسي استفاده مي شود. در موارد نارسايي ميوکارد(64) قلب، موجب تنظيم ضربان قلب و افزايش دامنه نوسان آن مي شود. کافور اثر ضد عفوني کنندگي ضعيفي دارد و به همين دليل در استعمال خارجي به عنوان ضدعفوني کننده و همچنين برطرف کننده خارش هاي پوستي کاربرد دارد. (65) درخت کافوريک درخت زينتي است و جوشانده برگ هاي آن براي درمان صرع به کار مي رود. از کافور در درمان مشکلات گوارشي و تقويت قلب و دستگاه گردش خون استفاده مي شود و اجساد مردگان را با آن شستشو مي دهند. (66)
فاروقي در کتاب گياهان در قرآن، کافور را حنا دانسته و در تأييد اين نظر خود دلايلي عنوان نموده است. (67)

اثل

نام فارسي: گز
نام عربي: طرفاء، اثل، شجرة العذبه
نام انگليسي: French tamarisk
نام علمي: Tamarix gallika
نام تيره: Tamaricaceae
اشارات قرآني: سبأ/16

گز در تفاسير

منظور از گز طرفاء، ( گز ) است و گفته شده شبيه آن و کمي بزرگ تر و بدون ميوه است. (68)

مشخصات گياه گز

درختچه اي است زيبا و داراي برگ هايي به رنگ سبز نسبتاً مات، باريک، نوک تيز و به هم فشرده است. پوست شاخه هاي باريک و کوتاه آن به رنگ مايل به قرمز بوده و روي آن ها گل هايي کوچک و به هم فشرده و به صورت سنبله هايي دراز وجود دارد. ميوه اين گياه پوشينه و بيضوي شکل است. از اين گياه در اثر گزش حشره اي به نام «Coccus manniparus » نوعي ماده يا صمغ به نام گزنگبين ترشح مي شود. (69)
فاروقي (70) و اکبرزاده (71) نام علمي « اثل » را Tamarix aphylla و علي الله (72) نيز آن را T. arabica نوشته اند.

خواص و کاربرد گز

پوست اين درختچه و گونه هاي مختلف آن به علت داشتن تانن فراوان، اثر قابض دارد. علاوه بر اينکه مدر بوده، اشتهاآور و مقوي است. در گذشته اعراب، از شيره تغليظ شده اين گياه به عنوان بند آورنده خون استفاده مي کردند. خاکستر حاصل از سوزندان اين گياه در بهبود سوختگي کاربرد دارد. (73) از گزنگبين حاصل از اين گياه به عنوان مرهم سينه و نيز براي شيرين کردن داروها استفاده مي شود. (74) غرغره هاي جوشانده برگ هاي آن براي رفع درد دندان ها مفيد است و برگ و ميوه آن اسهال را متوقف مي سازد. از چوب اين گياه براي ساختن منازل و مساجد و زغال چوب استفاده مي شود. جنس منبر حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز از چوب گز بوده است. (75)

خمط

نام فارسي: درخت مسواک، چوج
نام عربي: شجرة السواک، اراک
نام انگليسي: Arak tree, Mustard tree, Tooth brush tree
نام علمي: Salvadora persica
نام تيره: Salvadoraceae
اشارات قرآني، سبأ/ 16

درخت مسواک در تفاسير

خمط درخت اراک است و يا هر درختي که خار داشته باشد و نتوان ميوه آن را خورد و برخي گفته اند أثل است. (76)

مشخصات گياه مسواک

درختچه اي است هميشه سبز، پرشاخه و داراي چوب نرم به رنگ مايل به سفيد است. اين گياه شاخه هاي فراواني دارد که به سمت پايين خميده اند. پوست اين شاخه ها شفاف و تقريباً سفيدرنگ، با خطوطي ظريف است. برگ هاي آن بيضوي نوک تيز و گل ها به رنگ زرد مايل به خاکستري به صورت مجتمع بر روي محوري واقع در کناره برگ ها و يا در قسمت انتهايي شاخه ها، به صورت پانيکول مي باشند. ميوه آن گوشتي، سفت و کوچک به قطر سه ميلي متر است، که رسيده آن به رنگ قرمز است. برگ، ميوه، دانه و پوست و ريشه اين گياه مصارف درماني دارند. (77)

خواص و کاربرد درخت مسواک

در عربستان از ريشه و شاخه اين گياه به عنوان مسواک استفاده مي شود و اخيراً توجه صنايع بهداشتي اروپايي و امريکايي به استفاده از عصاره چوب اين گياه در ساخت خمير دندان جلب شده است، زيرا آن ها دريافته اند که اين عصاره محتوي نمک ها و رزين هايي است که براي تميز و براق کردن دندان ها مؤثر است. ميوه اين گياه خوراکي است و طعم روغن خردل دارد و به همين خاطر گاهي اين درخت را به انگليسي «Mustard tree» مي نامند. (78) طعم اين ميوه شيرين است و اشتهاآور و مقوي معده است و تقويت کننده قواي جنسي است. برگ هاي آن قابض، مدر، تسکين دهنده درد و ضد انگل است. از برگ هاي اراک براي درمان بواسير، جرب و رفع التهاب استفاده مي شود و دانه آن مسهل، مقوي کبد و مدر است. اگر له شده پوست ريشه اين گياه با پوست تماس پيدا کند، ايجاد تاول مي کند. پزشکان هندي از جوشانده پوست ساقه اين گياه در درمان تب هاي خفيف و به عنوان نيرو دهنده استفاده مي کنند. (79) عصاره برگ درخت مسواک در درمان کمبود ويتامينc مؤثر است. (80)

سدر

نام فارسي: سدر، کنار
نام عربي: السدر، شجرة النبق
نام انگليسي: Nabak tree
نام علمي: Zizyphus spina Christi
نام تيره: Rhamnaceae
اشارات قرآني: سبأ/16؛ نجم/16؛ واقعه/28

سدر در تفاسير

سدر درخت نبق ( يا کنار ) است و مخضود يعني درختي که خارهاي آن کنده شده باشد. (81)

سدر در روايات

امام صادق (عليه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) موي خود را با سدر مي شستند و به ديگران نيز آن را توصيه مي کردند. (82)

مشخصات گياه سدر

درختي است به ارتفاع پنج تا هشت متر، هميشه سبز و با تاجي تقريباً کروي و گاهي درختچه اي، داراي شاخه هاي بلند و واگرا به رنگ سفيد خاکستري، برگ هاي اين گياه پهن و بيضوي است و ميوه هاي اين گياه، کروي، زرد رنگ و به قطر ده تا پانزده ميلي متر.
علي الله (83)، اکبر زاده(84)، طلاس(85) و زاهدي (86)، نام علمي سدر را Zizyphus spina christi از تيره Rhamnaceae بيان کرده اند. در حالي که فاروقي (87) سدر را Cedrus libani از تيره Pinaceaeدانسته و دلايل خود را ذکر نموده است.

خواص و کاربرد سدر

ميوه سدر در رشد و نمو مؤثر است و داراي مقدار قابل توجهي ويتامين c است. اين ميوه مسهل بوده و استفاده از آن براي از بين بردن بوي بد دهان مناسب است. ميوه سدر، خون را تصفيه کرده و در درمان التهابات کاربرد دارد.(88)

زقوم

نام فارسي: زقوم
نام عربي: زقوم، رجله ابليس
نام انگليسي: Euphorbia
نام علمي: Euphorbia resinifera
نام تيره:Euphorbiaceae
اشارات قرآني: اسراء/ 60؛ صافات/ 62؛ دخان/43

زقوم در تفاسير

در تفاسير آمده است که زقوم درختي است که ميوه اي بسيار تلخ و بدبو دارد و در آتش جهنم وجود دارد و غذايي تلخ و کشنده است که جهنميان از آن مي خورند. (89) اين گياه درختي است با برگ هاي کوچک و بدبو و شيره اي که در صورت تماس با بدن، آن را متورم مي سازد. اين گياه در تهامه و سرزمين هاي بي آب و علف مي رويد. (90)

مشخصات گياه زقوم

زقوم قرآن، گياهي است از خانواده فرفيون که همه آن ها طعمي تلخ و شيره اي سمي دارند. از ويژگي هاي اين گياه اين است که موجب قرمزي چشم، اشک، آب ريزش بيني و گاهي خونريزي و ترشح بزاق فراوان در دهان مي شود و افرادي که مدتي با آن سروکار داشته باشند، دچار سردردهاي شديد، سرگيجه و حتي سرسام و جنون مي شوند. رزينفرا توکسين ماده اي حساسيت زا در فرفيون صمغي است که به رغم خوراکي بودن اين گياه، آن را به غذايي خطرناک که در بدن ايجاد سوزش مي نمايد تبديل مي کند. در گذشته از اين گياه، آن را به غذايي خطرناک که در بدن ايجاد سوزش مي نمايد تبديل مي کند. در گذشته از اين گياه به عنوان داروي محرک پوست استفاده مي کردند. در تهامه حجاز چند گونه از فرفيون که کاکتوس مانند هستند مي رويد ولي هيچ يک از آن ها را زقوم نمي نامند و « رجله ابليس » خوانده مي شوند. همه فرفيون ها و به ويژه کاکتوس ها به زقومي که در قرآن توصيف شده است شبيهند. به اين معني که گياهي سمي و خاردار هستند و ميوه هايي اندک دارند که خوردن آن ها با احساس ناراحتي شديد و سوزش در بدن همراه است. فاروقي با توجه به اوصافي که از زقوم در قرآن آمده است فرفيون مراکشي را شبيه ترين به آن مي داند. (91)
اما در کتب گياهان دارويي، گياه زقوم در زبان عرب را «Elaengnus angustifolia» از خانواده سنجد با نام انگليسي «Oleaster» و «Oil tree» مي دانند که نام هاي ديگر آن در زبان عربي، نقد يا بل مي باشد و نام عربي « Euphorbia resinifera» را « شوله بيضا » دانسته اند. (92)

ضريع

نام عربي: ضريع، شبرق
نام علمي: convolvulus hystirix
نام تيره: convolvulaceae
اشارات قرآني: غاشيه/6

ضريع در تفاسير

ضريع نوعي خار است که به آن شبرق هم گفته مي شود و اهل حجاز به خشک شده گياه شبرق، ضريع مي گويند و بدترين و تهوع آورترين گياه است، به گونه اي که هيچ حيواني ( براي خوردن ) به آن نزديک نمي شود. از ابن عباس نقل شده که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) ضريع را چيزي دانسته اند که در آتش است و از زهر تلخ تر و از مردار بدبوتر و از آتش سوزاننده تر است. (93)
همچنين گفته شده ضريع گياهي است داراي خار که به زمين چسبيده است و قريش به تازه آن شبرق و به خشک شده آن ضريع مي گويند که هيچ حيوان و چهارپايي به آن نزديک نمي شود و سمي کشنده دارد و بدترين گياه و ناگوارترين غذاست. از ابن عباس نقل شده که ضريع چيزي است که از دريا بيرون مي افتد. (94)

مشخصات گياه ضريع

در مورد اينکه ضريع چه گياهي است نظرات مختلفي مطرح کرده اند و برخي از دانشمندان آن را گياهي سرخ رنگ دانسته اند که از دريا بيرون مي افتد که تلويحاً به جلبک ها اشاره دارد که ژلاتيني از نوع پلي ساخارين داشته ولي خاصيت غذايي ندارند. برخي نيز آن را ميوه تلخ حنظل دانسته اند. (95)
در کتب گياهي و گياهان دارويي مورد مطالعه، نامي از ضريع آورده نشده است و تنها قهرمان و اخوت در کتاب « تطبيق نام هاي کهن گياهان دارويي با نام هاي علمي » نام علمي فوق و يا نام علمي «Ononis antiguorum» را براي آن ذکر کرده اند. (96)

پي‌نوشت‌ها:

1- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص 425؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص 190.
2- محدث نوري، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص 431.
3- عل زرگري، گياهان دارويي، ج4، ص 618.
4- غياث الدين جزايري، زبان خوراکيها، ج2، ص 144- 145.
5- رضا پاک نژاد، اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج9، ص 210
6- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 84.
7- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج8، ص 716
8- محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج16، ص 128
9- محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج17، ص 165.
10-محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليه السلام)، ج63، ص 229؛ محدث نوري، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص 425.
11- محدث نوري، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص 427؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليهم السلام)، ج59، ص 297.
12- علي زرگري، گياهان دارويي، ج2، ص 421.
13- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 169.
14- غياث الدين جزايري، زبان خوراکيها، ج2، ص 252.
15- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 94.
16- محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج1، 427؛ ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج1، ص 277.
17- کليني، الکافي، ج6، ص 343.
18- علي زرگري، گياهان دارويي، ج2، ص 62.
19- محمد ابراهيم علي الله، معجم باسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 45.
20- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 80.
21-غياث الدين جزايري، زبان خوراکيها، ج1، ص 141- 142.
22- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج9، ص 329؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج18، ص 208؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 123.
23- حسين ميرحيدر، معارف گياهي، ج2، ص 225.
24- همانجا.
25- علي زرگري، گياهان دارويي، ج4، ص 566.
26- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 197.
27- مصطفي عماد طلاس، المعجم الطبي النباتي، ص 688.
28- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 88.
29- مرتضي اکبر زاده، موسوعة الاعشاب و النباتات في القرآن و السنة، ص 194.
30- علي زرگري، گياهان دارويي، ج4، ص 567.
31- مصطفي نوراني، دورنمايي از طب الاسلامي ( گياهان دارويي )، ص 200.
32- غياث الدين جزايري، زبان خوراکيها، ج1، ص 203.
33-محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج1، ص 424؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص 190.
34- کليني، الکافي، ج6، ص 373.
35- محمد باقرمجلسي، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليهم السلام)، ج63، ص 253.
36- علي زرگري، گياهان دارويي، ج2، ص 406-407.
37- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 41.
38- غياث الدين جزايري، زبان خوراکيها، ج1، ص 123.
39- علي زرگري، گياهان دارويي، ج2، ص 407-410.
40- محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسيرالقرآن، ج14، ص 292.
41- علي زرگري، گياهان دارويي، ج1، ص 226.
42-مصطفي نوراني، دورنمايي از طب اسلامي ( گياهان دارويي )، ص 99.
43- علي زرگري، گياهان دارويي، ج1، ص 230.
44- محمد ابراهيم علي الله، معجم باسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 126.
45- محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص 130؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص 623، محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج20، ص 142.
46- محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج15، ص 177.
47- علي زرگري، گياهان دارويي، ج4، ص 552-553.
48- مصطفي نوراني، دورنمايي از طب اسلامي ( گياهان دارويي )، ص 115.
49- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 212.
50- thromboxane
51- Platelets
52- حسين مير حيدر، معارف گياهي، ج2، ص 352.
53-محمود زمخشري، الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل، ج1، ص 142؛ ملامحسن کاشاني، الصافي، ج1، ص 135.
54- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص 243؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج4، ص 406.
55- " مان " ها موادي هستند با طعم کمي شيرين که به طور طبيعي يا در اثر گزش حشرات و يا با ايجاد شکاف در تنه درختان يا برگ برخي گياهان خارج مي شوند. مان ها معمولا کاربرد دارويي دارند.
56- علي زرگري، گياهان دارويي، ج2، ص 30.
57- حسين ميرحيدر، معارف گياهي، ج6، ص 125.
58- همان، ص 126.
59- غياث الدين جزايري، زبان خوراکيها، ج1، ص 169.
60- ابن کثير دمشقي، اسماعيل بن عمر، تفسير القرآن العظيم، ج8، ص 294؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص 124.
61- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص 616.
62-کليني، الکافي، ج3، ص 145.
63- علي زرگري، گياهان دارويي، ج2، ص 335.
64 - ضخيم ترين لايه عضلاني قلب است که ماهيچه هاي آن مخطط است و به صورت غيرارادي منقبض مي شود.
65- همان، ص 339- 343.
66- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 209.
67- محمداقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 72.
68- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج8، ص 606؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص 286؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص 384.
69- علي زرگري، گياهان دارويي، ج1، ص 215.
70- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان درقرآن، ص 62.
71- مرتضي اکبرزاده، موسوعة الاعشاب و النباتات في القرآن و السنة، ص 265.
72- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 156.
73-علي زرگري، گياهان دارويي، ج1، ص 216.
74- مصطفي نوراني، دورنمايي از طب الاسلامي ( گياهان دارويي )، ص 186.
75- محمد ابراهيم علي الله، معجم باسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 156.
76- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج8، ص 606؛ محمود زمخشري، الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل، ج3، ص 576؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج14، ص 287.
77- علي زرگري، گياهان دارويي، ج3، ص 352.
78- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 64.
79- علي زرگري، گياهان دارويي، ج3، ص 352.
80- حسين ميرحيدر، معارف گياهي، ج4، ص 335.
81-محمد ابراهيم احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج18، ص 207؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 123.
82- حر عاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشيعه، ج2، ص 63.
83- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 157.
84- مرتضي اکبر زاده، موسوعة الاعشاب و النباتات في القرآن و السنة، ص 249.
85- مصطفي عماد طلاس، المعجم الطبي النباتي، ص 412.
86- اسماعيل زاهدي، واژه نامه گياهي، ص 193.
87- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان درقرآن، ص 52.
88- محمد ابراهيم علي الله، معجم بأسماء و الفاظ النباتات في القرآن الکريم، ص 157.
89- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج8، ص 696.
90- محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج12، ص 92.
91-محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 104- 107.
92- علي زرگري، گياهان دارويي، ج4، ص 275؛ هادي کريمي، اسامي گياهان ايران، ص 151.
93- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص 726.
94- محمد بن احمد قرطبي، الجامع لأحکام القرآن، ج21، ص 29.
95- محمد اقتدار حسين فاروقي، گياهان در قرآن، ص 108.
96- احمد قهرمان و محمود اخوت، تطبيق نام هاي کهن گياهان دارويي با نام هاي علمي، ص 198.

منبع مقاله :
فريدوني، زهره (1390)، نقش گياهان در زندگي انسان از ديدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات اميرکبير، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط