اديبان و ادبيات در عصر آل بويه (2)

زادگاهش مصر است. تاريخ ولادت و تحصيلات وي در خردسالي ( که از نوشته ي پدرش در پشت کتابي نقل شده ) نشان مي دهد که او تا 14 سالگي قرآن و مباني دانش هاي رايج زمان را از نحو و لغت و حساب و جبر و مقابله به خوبي
سه‌شنبه، 1 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اديبان و ادبيات در عصر آل بويه (2)
 اديبان و ادبيات در عصر آل بويه (2)

 

نويسنده: دکتر غلامرضا فدايي عراقي




 

[25] ابن مغربي، حسين بن علي بن حسين

نام: حسين
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ذوالجلالتين
اسم اشهر: المغربي / ابوالقاسم مغربي
سال و محل تولد: 370 ق، مصر
سال و محل وفات: 418 ق، بکر
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب، منطق، تاريخ، لغت و سياست
استادان: جعفر بن حنزابه ي وزير، حافظ ابوذر، محمد بن حسين تنوخي و احمد بن ابراهيم بن فراس
مناصب و مقام ها: وزير مغربي

سرگذشتنامه:

زادگاهش مصر است. تاريخ ولادت و تحصيلات وي در خردسالي ( که از نوشته ي پدرش در پشت کتابي نقل شده ) نشان مي دهد که او تا 14 سالگي قرآن و مباني دانش هاي رايج زمان را از نحو و لغت و حساب و جبر و مقابله به خوبي فراگرفته و پيش از 17 سالگي، کتاب اصلاح المنطق را تلخيص و تهذيب کرده بوده است. وقتي پدر و عمو و دو برادر ابن مغربي توسط الحاکم کشته شدند، ابن مغربي از مصر به شام گريخت و به حسان به مفرج بن جراح از سران قبايل بدوي آنجا پناهنده شد. در حمله به يکي از سرداران فاطمي، حسان پيروز شد و بر رمله دست يافت و چون خصومت آنان با خليفه اين گونه فاش شد، ابن مغربي ايشان را به گرايش و بيعت با اميرمکه، ابوالفتح حست بن جعفر علوي و انتخاب او به امامت توصيه کرد و براي اين منظور خود به مکه رفت و با بني حسن همداستان شد. ابن مغربي به بغداد نزد فخرالملک وزير آل بويه رفت. چون خبر به القادر بالله خليفه ي عباسي رسيد، او را به اخلال در دولت عباسي متهم کرد و از فخرالملک خواست که وي را از خود دور کند. فخرالملک نپذيرفت و او را در سفر واسط با خود برد. چون فخرالملک کشته شد، ابن مغربي براي خشنودي خليفه به بغداد بازگشت، اما اندکي بعد به موصل رفت. وقتي به موصل رسيد، ابوالحسين بن ابي الوزير کاتب قَرْواش از امراي بني عقيل موصل درگذشت و او به جاي ابوالحسن کتابت آن امير را برعهده گرفت. گفته اند چون او مرگ خود را نزديک ديد، سفارش کرد جنازه اش را در آستانه ي حضرت علي (عليه السلام) دفن کنند. تدبير او براي حمل بي مانع و محترمانه ي تابوتش در اين راه طولاني حاکي از تبحر او در تمهيدات وزيرانه است.

آثار:

اخبار بني حمدان و اشعارهم، اختصار غريب المصنف، اختيار شعرابي تمام، اختيار شعر البحتري، اختيار شعر المتنبي و الطعن عليه، الالحاق بالاشتقاق، املاءات، خصائص علم القرآن، ديوان شعر، رسالة في القاضي و الحاکم، الشاهد و الغائب، العماد، فضائل القبائل، المأثور من ملح الخدور، ادب الخواص في المختار من بلاغات قبائل العرب و اخبارها و انسابها و ايامها و الايناس.

آثار خطي:

رسالة في السياسة، اختصار اصلاح المنطق في اللغة، اختيار يا مختصر الاغاني ابوالفرج اصفهاني، سيرة النبي و السياسة.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 6 / 177.

[26] سري بن احمد بن سري کندي

نام: سري
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسن، رفاء
اسم اشهر: سري رفا
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [360]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب

سرگذشتنامه:

او با اينکه شغل رفوگري داشته به ادبيات و اشعار نيز علاقه مند بود و در اثر ممارست مهارت کامل يافت، سپس به حلب نزد سيف الدوله بن حمدان که طرفدار ادبا و شعرا بوده رفت و مدتي در آنجا اقامت کرد. بعد از وفات سيف الدوله به بغداد رفت و مهلبي وزير و ديگر بزرگان را مدح گفت او در اشعار خود اظهار تشيع مي کرد و في مابين او و خالديان حسادت بوده تا به عناد و منافرت انجاميد و به همين جهت ايشان را به سرقات شعريه متهم مي کرد که اشعار او و ديگران را سرقت کرده و به خود مي بندند او به جهت گواهانيدن اين اظهارات خود، ديوان کشاجم ملک الشعراء را استنساخ کرد و نيکوترين اشعار خالديان را در آن گنجاند که در انظار عامه جلوه گر سازد که اينکه ديوان کشاجم حاضر، و خالديان از آن سرقت کرده اند و به همين جهت است که نسخ ديوان کشاجم مختلف و در بعضي از آنها زياداتي ديده مي شود که در اصول مشهوره پيدا نمي شود.

آثار:

الديرة.

آثار خطي:

ديوان شعر، المحب و المحبوب و المشئوم و المشروب.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 190، دهخدا 9 / 13639.

[27] صولي، محمد بن يحيي بن عبدالله بن عباس بن محمد بن صول تلين

نام: محمد
نام پدر: يحيي
کنيه و لقب: ابوبکر
اسم اشهر: صولي، صولي شطرنجي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 335 يا 339 ه‍، بصره
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب، شعر و تاريخ

سرگذشتنامه:

او اخبار و سير و اشعار وزرا و شعرا و اکابر سلف را جمع و تدوين نمود. در آغاز کار، معلم راضي بالله عباسي بود و سپس نديم او و مکتفي و مقتدر عباسي گرديد. صولي کثيرالمحفوظات بود او کتابخانه ي بزرگي داشت که جلد کتاب ها رنگارنگ و هر يک رديف از آنها به رنگي ديگر بود او مي گفت که اينها همه مسموعات من است و هر کتابي که لازمش مي شد، غلامش آن را حاضر مي کرد، او در شطرنج بازي نيز استاد بود. صولي به جهت نقل خبري در حق حضرت اميرالمؤمنين مورد تعقيب عموم واقع شد و عده اي درصدد قتل وي برآمدند و او نيز پنهاني از بغداد به بصره رفت و در آنجا متواري و مستتر شد تا در سال 335 يا 336 هجرت مستتراً جان به جان آفرين سپرد.

آثار:

اخبار ابن هرمة، اخبار ابي تمام، اخبار ابي عمروبن العلاء، اخبار اسحق بن ابراهيم، اخبار السيد الحميري، اخبار الشعراء، اخبار القرامطة، اخبار الوزراء، ادب الکاتب، شرح ديوان ابي تمام و کتاب العبادلة.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 500.

[28] عبدالرحمن بن اسحق نهاوندي

نام: عبدالرحمن
نام پدر: اسحق
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: زجاجي
سال و محل تولد: [ن.م] بغداد
سال و محل وفات: 337 يا 340 ه‍ دمشق يا طبريه شام
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب
استادان: ابراهيم بن محمد زجاج، نفطوريه، اخفش صغير، محمد بن عباس يزيدي، ابوبکر بن دريد و ابوبکر بن انباري

آثار:

الالف و اللام، الايضاح در نحو، الجمل الکبري، الزاهر، شرح خطبه ي ادب الکاتب، شرح کتاب الالف و اللام مازني، الکافي در نحو و المخترع في القوافي.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 218.

[29] عبدالسلام بن حسين بن محمد بن عبدالله بصري

نام: عبدالسلام
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابواحمد، اديب
اسم اشهر: بصري
سال و محل تولد: 329 ق
سال و محل وفات: 405 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب، لغت و قرائت
استادان: ابوعلي فارسي، سيرافي، محمد بن عمران، احمد بن عبدالله بن جلين، رواق دوري و محمد بن اسحاق بن عباد تمار
شاگردان: ابوالعباس النجاشي و احمد بن عبدون ( ابن الحاشر )

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 3 / 267.

[30] عبدالقاهربن عبدالرحمن شافعي اشعري

نام: عبدالقاهر
نام پدر: عبدالرحمن
کنيه و لقب: ابوبکر
اسم اشهر: جرجاني
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 471 ه‍ يا 474 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: ادب و لغت

آثار:

اعجاز القرآن صغير، اعجاز القرآن کبير، التلخيص در علم معاني، الجمل، شرح الفاتحه، العروض، العمدة، المغني، المفتاح في شرح الصحاح، المقصد، اسرار البلاغة، دلائل الاعجاز و العوامل المأة.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 259.

[31] محمد بن ابراهيم بن عمر يا عمران بن موسي

نام: محمد
نام پدر: ابراهيم
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: حوزي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 354 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب و علوم قرآني
استادان: محمد بن دريد و جعفر بن درستويه

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 203.

[32] محمد بن عبدالله بن عباس

نام: محمد
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوالحسين، ابن الوراق
اسم اشهر: وراق
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 380 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب

سرگذشتنامه:

او داماد ابوسعيد سيرافي بوده است.

آثار:

علل النحو و الفصول في نکت الاصول

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 283.

[33] محمد بن عبدالله اصفهاني

نام: محمد
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوعبدالله
اسم اشهر: خطيب اسکافي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 420 يا 421 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب و لغت

سرگذشتنامه:

او با صاحب بن عباد مصاحبت داشته و در ري خطيب بوده و صاحب گويد سه کس از اصفهان از علم به مقامي عالي رسيدند که خطيب اسکافي يکي از آن سه نفر بوده است.

آثار:

شواهد سيبويه، العزة، غلط کتاب العين، لطف التدبير في سياسة الملوک و نقدالشعر.

آثار چاپي:

درة التنزيل و غرة التأويل در آيات متشابهه و مبادي اللغة العربية.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 396.

[34] محمد بن جعفر بن محمد همداني وادعي

نام: محمد
نام پدر: جعفر
کنيه و لقب: ابوالفتح
اسم اشهر: مراغي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 377 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: [ن.م]
رشته ي علمي و تخصص: ادب و لغت

سرگذشتنامه:

در نحو و لغت از جمله ي وجوه و اعيان بغداد بود.

آثار:

الاستدراک، اسماء البلدان، البهجة، الخليلي در امامت، ذکر المجاز من القرآن و مختار الاخبار.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 4.

[35] محمد بن عمران بن موسي بن سعديا سعيد کاتب خراساني

نام: محمد
نام پدر: عمران
کنيه و لقب: ابوعبدالله / ابوعبيدالله
اسم اشهر: مرزباني
سال و محل تولد: 296 يا 297 ه‍، بغداد
سال و محل وفات: 371 يا 378 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب، حديث و تاريخ

سرگذشتنامه:

او در روايات خود صادق اللهجة و به تصديق ابوعلي فارسي از محاسن دنيا بوده و بسا بودي که عضدالدوله پيش درش ايستادي که در حين بيرون آمدن تفقد حال او را کرده باشد. و در مذهب به تشيع مايل، بلکه تشيع او مصرّح به بعضي از ارباب سير بوده است. معتمد در تاريخ يافعي به تشيع او اشارت کرده است. خطيب بغدادي گويد عمده عيب مرزباني مذهب تشيع او و روايت کردن او به طريق اجازه است نه به طريق سماع از مشايخ والا در روايت خود ثقه و محل اعتماد بوده است و عجب تر آنکه با اين همه تشيع يا ميل به تشيع که داشته نخستين کسي است که ديوان يزيد بن معاويه را جمع و اشعار او را تدوين نموده و اهميت داده است و بعد از او نيز جمعي ديگر آنها را تدوين کرده و پاره ي اشعاري بر آن افزوده اند که از يزيد نبوده است.

آثار:

اخبار ابي تمام و ابي حنيفة و ابي مسلم صاحب الدعوة و برامکة و فاطمة، الازمنة، اشعار الجن المتمثلين، اشعار الخلفاء، اشعار النساء، الاوائل، تلخيص اشعار شعراء الشيعة، تلفيح العقول، مانزل من القرآن في علي، المفصل في علم البيان و الفصاحة و المقتبس في تاريخ علماء الاندلس.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 6.

[36] مطرز، محمد بن عبدالله الواحد بن ابي هاشم

نام: محمد
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوعمر / ابوعمرو،‌ زاهد
اسم اشهر: مطرز / غلام ثعلب / صاحب ثعلب
سال و محل تولد: - ابيورد
سال و محل وفات: 344 يا 345 ه‍، بغداد
مذهب و شريعت: [ن.م]
رشته ي علمي و تخصص: ادب، لغت و حديث
استادان: ثعلب نحوي

سرگذشتنامه:

باري، محمد حديث و فن اعراب و لغت را متقن ساخته او را در قوه ي حافظه و کثرت احاطه به لغت از نوادر عصر مي شمارند. کثرت حفظ و استحضار ذهن او موجب حيرت بود با اين همه مشايخ حديث، روايات او را تصديق کرده و اسنادش را توثيق مي نمايند. في الجمله گويند که طينت مطرز يا محبت معاويه و عداوت حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) سرشته و يک جزوه در فضائل معاويه نوشته و هر کسي را که براي درس خواندن نزد او حاضر شدي، نخست به قرائت همان جزوه الزامش کردي، ولکن از رياض العلما امامي بودن وي منقول و از علي بن طاوس نيز نقل است که در کتاب سعد السعود، مقداري از روايات مطرز را که در مناقب اهل بيت (عليهم السلام) است مذکور داشته است و در تنفيح المقال مجهول الحاش شمرده است.

آثار:

اخبارالعرب، اسماء الشعراء و تفسيرها، الساعات، شرح الفصيح، الشوري، العشرات، فائت الجمهرة، فائت المستحسن، القبائل، النوادر و اليواقيت.

آثار خطي:

العشرات.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 33.

[37] واحدي، علي بن احمد بن محمد بن علي بن متويه ي متوي نيشابوري

نام: علي
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: واحدي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 468 يا 465 ه‍،‌ نيشابور
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب و تفسير
استادان: ثعلبي

آثار:

الاعراب في علم الاعراب، البسيط في التفسير، تفسير قرآن، شرح الاسماء الحسني، شرح ديوان متنبي، کتاب المغازي و نفي التحريف عن القرآن الشريف.

آثار خطي:

الوجيز و الوسيط.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 265.
زنان اديب

[38] بنت سيد رضي الدين علي بن طاووس

او از زنان دانشور شيعه است. علوم اسلامي و فنون ادب و معارف الهي را از محضر پدرش سيد بن طاووس فراگرفت و در اکثر علوم ترقي شاياني کرد و از زنان دانشمند و نويسنده ي اماميه در زمان خود بود. سيد بن طاووس در کتاب خود کشف المحجة خطاب به پسرش سيد محمد اشاراتي درباره ي استعداد و مقام علمي او دارد و مي گويد که شرح مفصل تر آن را در کتاب البهجة ثمره المهجه آورده است. سپس اجازه اي براي همين دختر و برادرانش سيد محمد و سيد علي نگاشته است.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 3 / 423.

[39] بنت صاحب بن عباد

او از زنان فاضل شيعه است. نام وي و تاريخ ولادت و وفات او معلوم نيست. علوم و فنون ادب را از محضر پدرش ابوالقاسم اسماعيل معروف به صاحب بن عباد ( 324-385 ق ) فراگرفت. صاحب بن عباد علاقه اي مفرط به اين دختر داشت و از سوي ديگر محبت شديدش به خاندان عصمت و طهارت باعث گرديد دختر خود را به يک تن از سادات علوي به نام ابوالحسين علي بن الحسين معروف به اخوالمسمعي بدهد. فرزندي ذکور از بطن اين دختر متولد گرديد که نام او را عباد نهادند. صاحب بن عباد از اين بشارت بسيار خوشحال شد و چند قصيده سرود که مطلع يکي از آنها چنين است:

الحمدلله حمداً دائماً ابداً *** قدصار سبط رسول الله لي ولداً
 

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 3 / 423.

[40] بنت صغير شيخ الطائفه

 

دختر شيخ طوسي و از زنان دانشمند شيعه در قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري است. وي فقه و حديث و ساير علوم اسلامي را از محضر پدرش شيخ طوسي ( 385-460 ق ) و برادرش شيخ ابوعلي حسن طوسي ( م 515 ق ) فراگرفت. در علم رجال و حديث و فقه ترقي شاياني کرد و از علماي عصر خويش داراي اجازات بود. از جمله از پدرش شيخ طوسي، ابن ادريس صاحب کتاب السرائر و سيد بن طاووس از احفاد او هستند.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 3 / 424.

[41] بنت علم الهدي ( م ب 436 ق )

او از زنان محدث شيعه و از طرق اجازه نهج البلاغه ي گردآورده ي عمويش سيد رضي است. تاريخ ولادت و وفات و نام وي معلوم نيست و در کتب رجال و تاريخ شيعه از او به نام بنت علم الهدي سيد مرتضي ياد شده است. وي در خاندان علم و فضل تربيت يافت و فنون علم و حديث را از پدرش علم الهدي سيد مرتضي ( م 436 ق ) و عمويش سيد رضي ( م 406 ق ) فراگرفت. کتاب نهج البلاغه را از وي روايت کنند. سعيد بن هبة الله راوندي ( م 573 ق ) در آخر شرح نهج البلاغه ي خود روايت نهج البلاغه را از طرق عامه به واسطه ي شيخ عبدالرحيم بغدادي معروف به ابن الاخوه از علماي اهل سنت از اين زن و او از عمويش مؤلف نهج البلاغه سيد رضي ضبط کرده است.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 3 / 424، اعيان الشيعه 2 / 275.

[42] بنت شيخ مسعود

نام: بنت ورام
نام پدر: ورام
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: بنت شيخ مسعود
سال و محل تولد: 460 ق [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب و حديث
استادان: پدرش ( شيخ مسعود بن ورام )

سرگذشتنامه:

وي فنون ادب و علوم اسلامي مخصوصاً حديث را از محضر پدرش شيخ مسعود بن ورّام فراگرفت. او همسر شيخ طوسي است و از همسر خود داراي اجازه است. داراي سه فرزند بوده است. فرزند ذکور او شيخ ابوعلي ( م. ب 515 ق ) از علماي شيعه است. يکي از دخترهايش همسر ابوعبدالله محمد بن احمد بن شهريار خازن نجفي است و شيخ ابوطالب حمزة بن ابوعبدالله محمد آل شهريار از بطن وي مي باشد که سبط شيخ الطائفه است و از ذريه ي دختر دومش ابن ادريس حلي و سيد بن طاووس به دنيا آمده اند.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 3 / 423.

[43] صابي، ابراهيم بن هلال بن ابراهيم بن هدون يا زهرون

نام: ابواسحاق، حراني
نام پدر: هلال
کنيه و لقب:
اسم اشهر: صابي
سال و محل تولد: [ن.م] بغداد
سال و محل وفات: 348 ه‍، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: تاريخ،‌ شعر، ادب، لغت، رياضيات و نجوم
مناصب و مقام ها: کتابت انشاء خليفه

سرگذشتنامه:

صناعت کتابت و انشا و ترسل او، بر کمالات ديگرش غالب بوده و در بغداد از طرف خليفه ي عباسي و سلطان عزالدوله ي بختيار بن معزالدوله، کتّاب انشاء و منش رسائل بود. در حين ترسل و کتابت مطلبي از وي درباره ي عضدالدوله صادر گرديد که سبب رنج خاطر و کينه و عداوت قلبي وي گرديد. وقتي عزالدولة در سال 367 هجرت مقتول و بغداد مسخر عضدالدوله گرديد دستور داد او را حبس و لگدکوب پاي پيلانش نمايند تا در سال 371 به خاطر شفاعت بعضي از خيرخواهان، از آن تصميم منصرف گرديد،‌ به شرط آنکه صابي نيز تاريخ دولت ديالمه را بنگارد. سپس صابي در زندان، تاريخ آن دولت را به نام عضدالدوله تأليف و به تاج المآثر موسوم گردانيد و وفات صابي در روز دوشنبه يا پنجشنبه دوازدهم شوال سيصد و هشتاد و چهارم هجرت در بغداد واقع شده و صاحب بن عباد، سيد رضي و مرتضي قصيده اي در مرثيه اش گفته اند.

آثار:

تاج المآثر، تاريخ تاجي و جواب سئوالات.

اضافات:

گويند مردم زبان طعن و ملامت به سيد رضي گشودند که مانند تو شريف قريشي را نشايد که کافري را مرثيه گفته باشي، در جواب گفت مرثيه ي من بر فضل و کمال اوست نه بر فوت جسد او. گويند قصيده ي سيد رضي حاوي 80 بيت مي باشد.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 413.

[44] مسعودي، علي بن حسين بن علي

نام: علي
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابوالحسن / ابوالحسين
اسم اشهر: مسعودي
سال و محل تولد: [ن.م] بابل
سال و محل وفات: 346 يا 345 ه‍، فسطاط
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: تاريخ، ادب و جغرافي

سرگذشتنامه:

او از اولاد عبدالله بن مسعود صحابي است و شهرت مسعودي هم از همين راه بوده و نيز به جهت انتساب به محله ي مسعوده نامي از محلات قديم بغداد. به جهت تحصيل علوم و معارف به فارس و کرمان و جرجان و آذربايجان و ارمنيه و طالقان و هرات و شام و فلسطين و انطاکيه و بلاد چين و هند و سند و اکثر بلاد بعيده ي شرق و غرب سياحت ها کرده و بسياري از حقايق تاريخيه و جغرافيه را از اهل فن و بصيرت به دست آورده و مکرر از کساد بازار علم و توجه نداشتن مردم به تأليفات زمان خودشان و اهميت ندادن ايشان به آثار پيشينيان شکايت داشته است. نسبت به فضل و کمال و مقامات علمي مسعودي، معرفي اي بهتر از تأليفات متنوعه ي او که در موضوعات مختلفه نگاشته است نمي باشد. او بعد از مسافرت هاي بسيار در فسطاط مصر اقامت گزيد.

آثار:

الابانة عن اصول الديانة في المقالات و الديانات، اخبار الامم من العرب و العجم، اخبار الخوارج، اخبار الزمان الاوسط، الادعية، الاستبصار در امامت، الاستذکار لما مرفي سالف الاعصار، الامانة في اصول الديانة، الانتصار، الاوسط، البيان في اسماء الائمة، البيان في أسماء الله تعالي، تقليب الدول و تغيير الآراء و الملل، التنبيه و الاشراف، جواهر الاخبار و ظرائف الآثار، حدائق الازهار في اخبار اهل بيت، خزائن الدين و سرالعالمين، خزائن الملک و سرالعالمين، ذخائر العلوم و ما کان في سالف الدهر، المذاهب و الملل، المسالک و الممالک، مقاتل فرسان العجم و المقالات في اصول الديانات.

آثار چاپي:

مروج الذهب و معادن الجوهر و اثبات الوصية لعلي بن ابي طالب (عليه السلام).

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 22.

[45] اِبن خَلاد رامْهُرمُزي، ابومحمد حسن بن عبدالرحمن

نام: حسن
نام پدر: عبدالرحمن
کنيه و لقب: ابومحمد،‌ رامهرمزي، محدث عجم
اسم اشهر: ابن خلاّد
سال و محل تولد: حدود 264 ق [رامهرمز]
سال و محل وفات: 358 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث و ادب
مناصب و مقام ها: منصب قضا در خوزستان

سرگذشتنامه:

اِبن خلاد در رامهرمز خوزستان مي زيسته است. او را محدث عجم نيز خوانده اند. وي از پدر خويش و گروهي ديگر چون محمد حَضْرمي، ابوحَصين وادعي و محمد بن عثمان بن ابي شيبه استماع حديث کرد. ابن خلاد پيش از 290 ق آهنگ سفر کرد و از گروهي از محدثان شيراز حديث شنيد و نوشت. وي با ابن عميد و حسن بن محمد مهلبي رابطه ي دوستي نزديک داشت.

آثار:

ابن نديم اين آثار را از ابن خلاد نام مي برد: ادب الموائد، ادب الناطق، امام التنزيل، امثال النبي ( امثال الحديث )، ربيع المتيم، الرثاء و التعازي، الريحانتين الحسن و الحسين، رسالة السفر، الشيب و الشباب، العلل في مختار الاخبار، المناهل و الاعطان، النوادر و الشوارد و المحدث الفاصل بين الراعي و الواعي و مباسطة الوزراء. از ميان آثار ياد شده اکنون تنها دو کتاب امثال الحديث و المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي در دست است.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 441-440، ابن نديم، 172.

[46] ابن داوود قمي، ابوالحسن محمد بن احمد بن داوود

نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن داوود قمي
سال و محل تولد: 368 ق، قم
سال و محل وفات: [ن.م] بغداد
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
شاگردان: شيخ مفيد، غضائري و ابن عبدون

سرگذشتنامه:

او سال ها در قم منصب و مقام محدثي داشته و حديث مي گفته و استاد اين فن محسوب گشته است. ارباب تراجم او را تقديس نموده اند. ابن داوود مقيم بغداد بود تا آنکه وفات يافت و در مقابر قريش دفن شد.

آثار:

تصنيفات او عبارتند از: البيان عن حقيقة الصيام، المحدثين المختلفين، الذخاير، الرد علي ابن قولويه في الصيام، الرد علي المظهر، الرخصة في المسکر، رسالة في عمل السلطان، السبحة صلاة الفرج و ادعيتها، العلل، عمل شهر رمضان، المزار الکبير و الممدوحين و المذمومين من الرواة.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 1 / 319.

[47] اِبن طَرارا، ابوالفرج مُعافي بن زکريا بن يحيي بن حميد بن رجا حماد بن داوود جريري قاضي نهرواني

نام: معافي
نام پدر: زکريا
کنيه و لقب: ابوالفرج / ابوالفتح
اسم اشهر: ابن طرارا
سال و محل تولد: 7 رجب 305 ق [ن.م]
سال و محل وفات: ذيحجه 390 ق، نهروان
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: حديث، قرائت، ادب، فقه و لغت
استادان: ابوالقاسم عبدالله بن محمد بغوي، ابوبکر عبدالله بن ابي داوود سجستاني، ابومحمد يحيي بن محمد بن صاعد، قاضي محاملي، محمد بن احمد بن ابي الثلج، محمد بن همام اسکافي، احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده، ابن شنبوذ، ابوعيسي بکار، ابومزاحم خاقاني، خضر بن حسين حلواني، ابوالقاسم بغوي، نفطويه و ديگر تلامذه ي محمد بن جرير بن يزيد طبري.
مناصب و مقام ها: وي مدتي در باب الطاق بغداد نيابت منصب قضا را برعهده داشت.

سرگذشتنامه:

اصل خاندان معافي بنا به قراين مختلف از نهروان بود، ولي در مورد محل تولد او اطلاعي در دست نيست. با توجه به مشايخ بغداد در آن زمان مي توان نتيجه گرفت که وي پيش از دوازده سالگي در بغداد به تحصيل علم اشتغال داشته است. دانسته نيست معافي در چه زماني بغداد را به قصد نهروان ترک کرده، ولي وفات او در نهروان واقع شده است. نه تنها منابع شرح حالي معافي، بلکه بررسي مشايخ او نيز ثابت نمي کند که وي در طول عمر از عراق خارج شده باشد،‌ البته تنها يک سفر او به حجاز براي به جا آوردن مناسک حج گزارش شده است.

آثار:

دو کتاب التحرير و النقر و الحدود و العقود در اصول فقه جريري، الجليس الصالح الکافي و الانيس الناصح الشافي در ادب، شرح کتاب الجرمي در نحو، المحاورة في العربية، البيان الموجز عن علوم القرآن، المعجز در علوم قرآني و کتابي در علل قرائات و تفصيل در مورد وجوه آنها، تأويل القرآن، التفسير الکبير و الشافي في مسح الرجلين.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 133-132؛ ريحانة الادب، 4 / 256.

[48] ابن نجار، ابوالحسن محمد بن جعفر بن محمد بن هارون تميمي کوفي

نام: محمد
نام پدر: جعفر
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن نجّار
سال و محل تولد: 303 ق، کوفه
سال و محل وفات: جمادي الاول 402، [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان ( در مناقع اطلاعي درباره ي مذهب او داده نشد )
رشته ي علمي و تخصص: حديث، قرائت و ادب
استادان: ابوبکر بن دريد ازدي، ابراهيم بن محمد نفطويه، محمد بن يحيي صولي، احمد بن محمد بن سعيد بن عقده، محمد بن قاسم بن زکريا محاربي، عبدالعزيز بن يحيي جلودي، محمد بن حسين خثعمي اشناني و پدرش. از استادان قرائت او بايد حسن بن داوود نقار، محمد بن حسن بن يونس نحوي و پدرش را نيز نام برد.
شاگردان: شيخ مفيد، ابن شاذان قمي، ابوعبدالله علوي، علي بن محمد خزاز، احمد بن علي نجاشي، حسين بن علي وزير مغربي، ابوالقاسم ازهري، احمد بن عبدالواحد وکيل ابوعلي غلام هرّاس، حسن بن محمد بغدادي و ابوعلي عطار ( 3 نفر آخر در علم قرائت ).

سرگذشتنامه:

عمر طولاني ابن نجار او را از طبقه اي عالي در سند برخوردار ساخت. ابن نجار علاوه بر حديث و نحو در قرائت نيز دست داشت. بويژه قرائت عاصم و حمزه را نزد مشايخ اين علم فراگرفته بود. برخي از رجال شناسان همچون احمد بن محمد عتيقي و سمعاني وي را توثيق کرده اند و سمعاني يادآور شده که ابن نجار در زمان خويش شيخ و بزرگ محدثان کوفه بشمار مي رفته است.

آثار:

الاستدارک لما اغفله الخليل،‌ تاريخ الکوفه،‌ التحف و الطرف، روضة الاخبار و نزهة الابصار، القراآت، مختصر في النحو، الملح و المسّار و الملح و النوادر.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 34؛ خطيب بغدادي 2 / 158.

[49] اَبوطالب اَنباري، عبيدالله بن احمد بن يعقوب بن نصر بن طالب

نام: عبيدالله
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوطالب
اسم اشهر: انباري
سال و محل تولد: 3 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 356 ق، واسط
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: حديث، ادب و شعر
استادان: احمد بن يحيي ثعلب، ابن داوود اصفهاني، احمد بن مغلس حماني، ابن ابي داوود سجستاني، حميد بن زياد نينوايي، حسن به محمد بن جمهور عمي، يوسف بن يعقوب قاضي و مفضل بن عبدالعزيز کاتب.
شاگردان: ابوالفوارس قاسم بن محمد مزني، ابوغالب زراري، ابن داوود قمي، هارون بن موسي تلعکبري، ابن عياش جوهري و ابن عبدون احمد بن عبدالواحد.

سرگذشتنامه:

اصل خاندان وي گويا از انبار بوده، ولي او خود تا پايان عمر در واسط مي زيسته است. وي بارها براي تحصيل يا تعليم به بغداد رفته است. در ميان استادان ابوطالب، شيوخي از نقاط مختلف به ويژه عراق، از محدثين و ادباي شيعه و اهل سنت ديده مي شود. ابوطالب در ادب و روايت اشعار و اخبار ادبي نيز يد طولايي داشت، ولي چيرگي او در حديث بخصوص اماميه، اين بُعد از شخصيت او را تحت الشعاع قرار داده بود.

آثار:

ابوطالب بالغ بر 140 کتاب و رساله تأليف کرده که هم اکنون هيچ اثري از آنها در دست نيست. از جمله: اسماء اميرالمؤمنين (عليه السلام)، الخظ و القلم، مزار ابي عبدالله (عليه السلام)، البيان عن حقيقة الانسان، الانتصار للشيع من اهل البدع، کتاب في التوحيد و العدل و الامامة، فرق الشيعة و مسند خلفاء بني العباس.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 620-621؛ ابن نديم، 247.

[50] ابوالقاسم عيسي بن علي بن عيسي بن داوود بن جراح

نام: عيسي
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: [ن.م]
سال و محل تولد: 302 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 391 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث، منطق و ادب
استادان: منطق را از يحيي بن عدي فراگرفت. از نام استادان وي در فقه و ادب آگاهي در دست نيست.
شاگردان: ابوبکر محمد بن موسي خوارزمي.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 235.

[51] ابن حاجب نعمان: ابوالحسن علي بن عبدالعزيز بن ابراهيم بن بنا

نام: علي
نام پدر: عبدالعزيز
کنيه و لقب: ابوالحسن / ابن حاجب، رئيس الرؤسا
اسم اشهر: ابن حاجب
سال و محل تولد: 340 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 421 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: [ن.م]
رشته ي علمي و تخصص: کتابت، ادب و شعر
مناصب و مقام ها: او دو بار منصب دبيري الطائع لله خليفه ي عباسي و بار ديگر نزد خليفه القادر بالله را بر عهده داشت و با لقب رئيس الرؤسا که هنگام تصدي امر کتابت از جانب خليفه ي جديد به او اعطا شد، به کار مشغول گشت.

سرگذشتنامه:

وي در خانداني اهل کتابت و مورد عنايت آل بويه زاده شد. پدرش در دستگاه ابومحمد مهلبي وزير معزالدوله، دبير و صاحب « ديوان سواد » بود. از نيمه ي اول زندگاني ابن حاجب چيزي در دست نيست. وي در دهه ي چهارم حيات خود با منصب دبيري به خدمت الطائع لله خليفه ي عباسي ( 363-381 ق ) درآمد. وي بالغ بر 40 سال در دستگاه دو خليفه به کار کتابت اشتغال داشت. ابن حاجب در دستگاه خليفه از مکنت و ثروت و تنعم مادي فراواني برخودار بود.

آثار:

ذهبي، ابن حاجب را صاحب نظم و نثر مي شمارد. در ميان آثار ابن حاجب به ديوان شعري اشاره شده است که گويا تا قرن 7 ق در يکي از کتابخانه هاي حلب موجود بوده است.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 299؛ ابن نديم، 134.

[52] ابن عميد، ابوالفتح علي بن محمد بن حسين

نام: علي
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالفتح، ذوالکفايتيين
اسم اشهر: ابن عميد
سال و محل تولد: 337 ق، ري
سال و محل وفات: 336 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: سياست، ادب و شعر
مناصب و مقام ها: وزير رکن الدوله و صاحب الجيش

سرگذشتنامه:

او در ري متولد شد. در خدمت علما و استاداني که در اطراف پدرش گرد آمده بودند، به تحصيل علوم پرداخت. در کتابت استاد و شاعري خوش قريحه بود. در سال 359 ق که ابوالفضل محمد بن عميد به دفع حسنويه ي کرد، مأمور شده بود، ابوالفاضل همراه پدر بود و چون پدرش در همدان درگذشت، رکن الدوله وي را به وزارت خويش برگزيد و او را همچون پدر صاحب الجيش کرد. در 364 ق که ترکان بغداد بر خليفه و عزالدوله بختيار شوريدند، رکن الدوله وي را در معيت پسرش عضدالدوله به ياري برادرزاده اش، بختيار، فرستاد، اما چون عضدالدوله پس از فرونشاندن فتنه ي ترکان طمع در عراق بست و عزالدوله را به بند کشيد، ابن عميد در استخلاص عزالدوله بسيار کوشيد و با فرستادن نامه اي به رکن الدوله از وي براي نجات بختيار ياري خواست. بختيار پس از بازگشت به قدرت، در حق وزير عمش نيکويي ها کرد و به خواهش او، خليفه، ابوالفتح را لقب ذوالکفايتين داد. پس از مرگ رکن الدوله ( محرم 366 ق ) مؤيدالدوله به حکومت ري و اصفهان رسيد و ابن عميد را همچنان در وزارت نگه داشت، اما در نهان بر آن بود تا صاحب بن عباد را به وزارت خويش برگزيد. ابن عميد کوشيد تا با شوراندن سپاه بر ضد صاحب، مؤيدالدوله را از تصميم خود منصرف سازد، اما کاري از پيش نبرد و مؤيدالدوله را نسبت به خود خشمگين کرد. عضدالدوله که پس از مرگ پدر بر خاندان آل بويه سيادت يافته بود، به اغواي صاحب بن عباد که او را از قدرت وزير ترسانده بود، به مؤيدالدوله نامه داد تا ابن عميد را فروگيرد. مؤيدالدوله به شکنجه ي ابن عميد پرداخت. يک چشمش را ميل کشيد و بيني اش را مثله کرد و او پس از چند روز در زير شکنجه جان داد.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف تشيع، 1 / 352.

[53] ابوالحسن مغربي، علي بن حسين بن علي

نام: علي
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: ابوالحسن مغربي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: مقتول 3 ذيقعده ي 400 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: سياست و ادب
استادان: وي از دايي خود هارون بن عبدالعزيز اوارجي حديث نقل مي کرد.
شاگردان: حافظ عبدالغني آزدي از او روايت کرده است.
مناصب و مقام ها: وزير سيف الدوله ي حمداني و کاتب

سرگذشتنامه:

کاتب و وزير چند تن از اميران حمداني و بويه اي و از نزديکان خلفاي فاطمي مصر است. ابن خلکان از روايتي ياد کرده که اين خاندان را ايراني دانسته و نسبت آنها را به بهرام گور مي رسانيده است. وي در حلب زاده شد و همانجا برآمد و به دربار حمدانيان وارد شد. در وقايع سال 356 ق از او به عنوان وزير سيف الدوله ي حمداني ياد شده است.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 362.

[54] حسين بن موسي بن محمد

نام: حسين
نام پدر: موسي بن محمد
کنيه و لقب: ابواحمد، سيد والا مقام، طاهر و ذوالمناقب
اسم اشهر: حسين بن موسي
سال و محل تولد: 304 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 400 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: سياست
مناصب و مقام ها: نقابت، قاضي القضاة و اميرالحاج

سرگذشتنامه:

وي علاوه بر مراتب علمي و کمالات هنري در صحنه ي سياست و جامعه ي زمان خود، هم در نظر دولتمردان، و هم بين مردم مکانتي بلند و منزلتي عظيم داشت، به طوري که پنج بار نقابت آل ابوطالب را عهده دار شد و مکرراً امير حجاج گشت و از سوي بهاءالدوله، قاضي القضاة بود. زمامداران و امراي وقت او را به سفارت و وساطت نزد يکديگر مي فرستادند. و چون به انجام کاري همت مي گماشت، با حسن تدبير، گره از آن مي گشود و به آن نظم مي بخشيد. يک بار هم عضدالدوله او را دستگير کرد و به قلعه ي فارس فرستاد و پس از مرگ عضدالدوله از زندان آزاد شد و تا آخر عمر در مقام نقابت باقي ماند. وي در نود و هفت سالگي در حالي که بينايي خود را از دست داده بود، در بغداد وفات يافت. جنازه اش را به کربلا بردند و در حرم مطهر حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) نزديک قبر آن حضرت به خاک سپردند.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 6 / 339.

[55] علي بن محمد بن حبيب بصري

نام: علي
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالحسن، اقضي القضاة
اسم اشهر: ماوردي
سال و محل تولد: 364 ه‍، بغداد
سال و محل وفات: 445 يا 450 ه‍، بغداد
مذهب و شريعت: معتزلي
رشته ي علمي و تخصص: سياست و فقه
استادان: ابوحامد اسفرايني
شاگردان: خطيب بغدادي
مناصب و مقام ها: قضاوت، سفارت و ايلچي گري

سرگذشتنامه:

در بغداد از ابوحامد اسفرايني تفقه نموده و مدتي در اکثر بلاد قضاوت کرده و لقب اقضي القضاتي را داشته و در نزد ملوک ديالمه مقرب و در مواقع مقتضيه از طرف ايشان به سفارت و ايلچي گري منصوب و امضا و معاهدات او را به موقع تنفيذ و قبول مي گذاردند.

آثار:

الامثال و الحکم الحاوي الکبير در فقه شافعي، تفسير قرآن، النکت و العيون در تفسير

آثار چاپي:

الاحکام السلطانية

اضافات:

از اشعار ماوردي است:

و في الجهل قبل الموت موت لاهله *** فاجسادهم دون القبور قبور
و ام امرءلم يحيي بالعلم صدره *** فليس له حتي النشور نشور

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 3 / 434.

[56] ابن شِبْل، ابوعلي محمد بن حسين بن عبدالله بن احمد بن يوسف

نام: محمد
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابوعلي [ن.م]
اسم اشهر: ابن شبْل
سال و محل تولد: 401 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 437 ق، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: شعر، ادب، فلسفه،‌ لغت، حديث و طب
استادان: ابونصر يحيي بن جرير تکريتي
شاگردان: باخرزي

سرگذشتنامه:

ابن شبل اهل حريم طاهري، محله اي در قسمت بالاي بغداد در جانب غربي يا شارع دارالرقيق بود و پس از مرگ در گورستان باب حرب به خاک سپرده شد. وي داراي توانايي هاي گوناگون علمي و ادبي و ويژگي هاي مطبوع شخصيت بود. اما هيچ يک از منابع قديمي از طبيب بودن وي سخني به ميان نياورده اند.

آثار:

از آثار ابن شبل چيزي بر جاي نمانده است.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 65 - 4 / 66.

[57] ابن ناقيا، ابوالقاسم عبدالله ( عبدالباقي ) بن محمد بغدادي

نام: عبدالله
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم [ن.م]
اسم اشهر: ابن ناقيا
سال و محل تولد: 410 ق، بغداد
سال و محل وفات: 485 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: شعر، ادب، لغت و خوشنويسي
استادان: ابواسحاق شيرازي و پدرش

سرگذشتنامه:

ابن ناقيا در بغداد در حريم طاهري ( محله اي که سابقاً کاخ هاي طاهريان در آن واقع شده بود )، چشم به جهان گشود. وي مقدمات دانش و ادب را نزد پدر و ديگر دانشمندان و اديبان آن سامان فراگرفت. ابن ناقيا بيش از هر چيز به « هزل » و « مجون » شهرت يافته است. ابن ناقيا بسيار شعر مي سرود و طبعي روان داشت. وي خطي خوش و خوانا نيز داشت.

آثار چاپي:

الجمال في تشبيهات القرآن و مقامات.

آثار خطي:

شرح الفصيح.

آثار يافت نشده:

اغاني المحدثين يا المختصر في الاغاني، ديوان الرسائل، ديوان بزرگ شعر، مُلَح المکاتب و ملح الممالحة.

اضافات: ابوالقاسم عبدالرحمن بن عبيدالله خرقي ( حرفي )، ابوطالب محمد بن علي عشاري، امير ابومحمد حسن بن عيسي بن مقتدر، ابوالقاسم علي بن محمد تنوخي، ابوالحسين بن احمد بن نقور، ابوالخطاب محمد بن علي تنوخي، ابوالقاسم عبدالواحد بن محمد مطرز و ابوالحسين محمد بن محمد بصري از جمله کساني هستند که ابن ناقيا از آنان شعر و ادب روايت کرده است. کساني چون عبدالوهاب انماطي و ديگر شيوخ، ابن جوزي، رئيس ابوالمظفر شجاع بن فارس ذهلي، هبة الله بن علي بن محلي و محمد بن ناصر سلامي از او روايت کرده اند.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 20-21.

[58] ابوبکر خوارزمي، محمد بن عباس

نام: محمد
نام پدر: عباس
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: ابوبکر خوارزمي
سال و محل تولد: 323 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 383 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: شعر، خوشنويسي و ادب
استادان: ابوعلي اسماعيل بن محمد صفّار و ابن کامل ( راوي تاريخ طبري )
شاگردان: ثعالبي و تعدادي ديگر
اوضاع و شرايط سياسي و اجتماعي زمان: در آن روزگار سرزمين ايران دچار آشوب ها و کشمکش هاي نسبتاً گسترده اي بود و اين پريشاني در درجه ي نخست زاييده ي رقابت ميان ديلميان و سامانيان بود. در اين ميان ابوبکر، هم به سبب گرايش هاي مذهبي ديلميان و هم به جهت صله هايي که به وي مي پرداختند، جانب آنان را مي گرفت.

سرگذشتنامه:

غالب منابع بر شيعي بودن او متفق القولند و حتي او را به نوعي غلو در تشيع يا رفض منسوب داشته اند. ابوبکر به گفته ي خود در خوارزم، در خانواده اي از اعيان و متمولان شهر متولد شد. وي ظاهراً از نوجواني به دانش اندوزي و به خصوص حفظ اشعار کهن پرداخت. در همان احوال پدر را از دست داد و به علت کج رفتاري اطرافيان از ميراث پدري چشم پوشيد و تهيدست، خوارزم را ترک کرد. او حافظه اي سخت نيرومند داشت و در پي کسب علم و مال راهي عراق و شام شد. در حلب به دربار سيف الدوله ي حمداني پيوست و با ادبا و علماي دربار از جمله ابن خالويه، ابوالطيب لغوي و ابن جني مجالست يافت و در همانجا بود که با متنبي ديدار کرد و شيفته ي او گرديد. وي سرانجام با توشه اي گرانقدر از ادب و تاريخ به شرق بازگشت و در بخارا به ملازمت ابوعلي بلعمي وزير سامانيان درآمد، اما دوستي ميان آن دو چندان نپاييد. پس از آن خوارزمي به نيشابور که در آن زمان امير ابونصر احمد بن علي ميکالي بر آن حکومت داشت، رفت و به مدح او پرداخت و صله هاي کلان ستاند. اقامت او در نيشابور نيز ديري نپاييد. پس از آن به سيستان رفت، ابتدا والي آن سرزمين طاهر بن محمد را مدح گفت، اما چون صله ي دلخواه را دريافت نکرد، به هجاي او دست زد. امير نيز او را به جرم ناسپاسي به زندان افکند. پس از رهايي از زندان به طبرستان رفت، اما ظاهراً در آنجا نيز با روي خوش مواجه نشد. از اين رو پس از هجو حاکم طبرستان به نيشابور بازگشت و در انتظار فرصت مناسب براي رفتن به اصفهان، در آنجا اقامت گزيد. ابوبکر خوارزمي سرانجام به اصفهان رفت و به دربار صاحب بن عباد راه يافت. او در ازاي مدايح بسيار از عطايا و الطاف وي بهره مند گرديد. و حيت کار تملق را به جايي رساند که براي رضاي ممدوح، متنبي را که سخت مي ستود در نقدي گزنده به سبب ناسپاسي و بي وفايي با ممدوح نکوهش کرد. صاحب بن عباد ابوبکر را جهت جاسوسي به نيشابور فرستاد تا از طريق او اخبار و اطلاعات لازم را کسب کند. پس از چندي صاحب، او را با توصيه نامه اي به ديار عضدالدوله ي ديلمي روانه ي شيراز کرد. در آنجا ابوبکر به مدح امير پرداخت و از صله هاي وي برخوردار شد و با ثروتي کلان به نيشابور بازگشت. خوارزمي اين بار در نيشابور به کار بحث و تدريس و روايت شعر و ادب مشغول شد.

آثار چاپي:

رسائل يا دويان رساول ابوبکر خوارزمي و ديوان شعر.

آثار يافت نشده:

شرح ديوان المتنبي و مفيدالعلوم و مبيدالهموم.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 249-5 / 253.

[59] ابوالحسين کاتِب، احمد بن سعد

نام: احمد
نام پدر: سعد
کنيه و لقب: ابوالحسين
اسم اشهر: ابوالحسين کاتب
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: حدود 350 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: شعر و ادب
مناصب و مقام ها: ظاهراً خليفه، القاهر بامرلله او را بر امر خراج اصفهان گذاشته بود، همچنين از جانب عمادالدوله ي ديلمي بر اين کار گمارده شد.

سرگذشتنامه:

از روايت حمزه درمي يابيم که ظاهراً خليفه، القاهر بالله او را بر امر خراج اصفهان گماشته بود و او در جمادي الاول 321 ق وارد اصفهان شد، اما گويا در اين نوبت به کار نپرداخته است، زيرا در همين روايت مي خوانيم که دو سال بعد از جانب عمادالدوله ي ديلمي که در آن هنگام فارس را از چنگ کارگزاران خليفه ي عباسي درآورده بود، به تنظيم امور و از جمله امر خراج اصفهان مشغول شد. سپس در 324 ق جمع آوري ماليات را به پسرش ابوالقاسم سعد بن احمد سپردند و خود او را در شوال همان سال معزول ساختند. حمزه، او و ابومسلم محمد را از مشاهير شرق و غرب و از بزرگترين کاتبان رسائل خوانده است.

آثار:

الاختيار من الرسائل، فقر البلغاء، الحلي و الثياب، کتاب المنطق و کتاب الهجاء
مجموعه ي اشعاري که ياقوت از آثار او نقل کرده، چهار قطعه است: يکي در هفت بيت که پاسخ به يک معماست، ديگري قطعه اي در هفت بيت در مدح ابن عميد، سوم قطعه اي در پنج بيت خطاب به ابن لِرّه که غلامي سياه را به پسري گرفته بود و خلاصه قطعه اي سخت متکلف در ده بيت.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 15 / 371.

[60] اَبورياش قِيْسي، احمد بن ابراهيم

نام: احمد
نام پدر: ابراهيم
کنيه و لقب: ابورياش [ن.م]
اسم اشهر: ابورياش قيسي
سال و محل تولد: [ن.م] يمامه
سال و محل وفات: 339 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: شعر، ادب، لغت، رجال و نسب شناسي
شاگردان: تنوخي و ابوعبدالله حسين بن علي نمدي
همفکران و رقيبان: ابن لنکک
مناصب و مقام ها: مسئول دريافت ماليات و عوارض کشتي ها در آبادان

سرگذشتنامه:

ابورياش در باديه ي يمامه متولد شد. آنگاه به بصره رفت و به تحصيل علم و ادب پرداخت. به گفته ي تنوخي وي نخست سپاهي بود، ليکن پس از چندي سپاهيگري را کنار گذاشت و به کسب علم و سرودن شعر و روايت آن پرداخت. وسعت معلومات وي در اخبار، انساب، ايام عرب و نيز اشعار جاهلي مورد ستايش بسيار قرار گرفته است. رفتار ناشايست و صفات نکوهيده ي وي به ويژه در محافل بزرگان موجب شد که برخي از شاعران هم روزگارش از جمله ابن لنکک و ابوعثمان خاوري او را موضوع و مايه ي اصلي هجويات خود قرار دهند. ابورياش از حافظه اي قوي برخوردار بود و به قولي 5000 ورق و 20/000 بيت شعر از حفظ داشت.

آثار:

شرح هاشميات کميت و حماسه ي رياشيه يا الرياش المصطنعي

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 490.

[61] ابوعبدالله حسين بن محمد بن عبدالوهاب

نام: حسين
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوعبدالله
اسم اشهر: بارع بغدادي / بارع دباس
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: شعر، ادب، لغت و قرائت

سرگذشتنامه:

اوبا ابن الهبارية کمال مصاحبت و يگانگي داشته و لطائف و مزاح بسياري در ميان ايشان وقوع يافته و بارع به نوشته ي بعضي، از اکابر شيعه بوده و از خانواده ي وزارت مي باشد چون قاسم بن عبدالله وزير معتضد و مکتفي بوده و در زمان وزارت خود، ابن الرومي را مسمون گردانيد و اما دباس بر وزن عباس، به عربي دوشاب فروش را گويند، بنا به ظاهر عبارت صاحب روضات و ابن خلکان صفت خود حسين بن محمد است و ظاهر عبارت فاضل محدث معاصر که صاحب ترجمه را به ابن الدباس عنوان کرده، اين است که صفت يکي از پدران او بوده است. او در آخر عمر نابينا بود.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 135؛ دائرة المعارف تشيع.

[62] ابوهلال عسکري، حسن بن عبدالله بن سهل

نام: حسن
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوهلال [ن.م]
اسم اشهر: ابوهلال عسکري
سال و محل تولد: [ن.م] عسکر مُکرم
سال و محل وفات: 400 ق [عسکر مکرم]
مذهب و شريعت: معتزلي
رشته ي علمي و تخصص: شعر، ادب و لغت
استادان: ابواحمد، عسکري و پدرش ( عبدالله بن سهل )
شاگردان: ابوسعد سمّان و ابواسحاق ابراهيم بن علي

سرگذشتنامه:

ابوهلال ظاهراً همه ي عمر را در عسکر مکرم گذرانيد و همه ي آثار گرانمايه ي خويش را نيز همانجا تأليف کرد. از سخني که در ديوان المعاني آورده در مي يابيم که او ظاهراً در کودکي نزد پدر سخنان حکمت آميز را مي آموخته. شايد يکي از علل گمنام ماندن ابوهلال، همانا نام آوري و عظمت علمي استادش بوده باشد. نزديکي شاگرد و استاد به حدي رسيد که برخي ابوهلال را پسرخواهر ابواحمد پنداشتند. او چندي به خريد و فروش کالا پرداخته است.

آثار:

التبصرة، الدرهم و الدينار، رسالة في العزلة و الاستئناس بالواحدة، شرح الفصيح، العمدة، ما تَلحَنُ فيه الخاصة و المحاسن في تفسير القرآن.

آثار چاپي: الاوائل، التلخيص في معرفة اسماء الاشياء و نعوتها يا التلخيص في اللغة، جمهرة الامثال، ديوان شعر، ديوان المعاني، شرح ديوان ابي محجن الثقفي، الصناعتين، الکتابة و الشعر، الفروق اللغوية يا الفروق بين المعاني يا الفروق في اللغة، فضل العطاء ( فضل الاعطاء يا فضل الغناء ) و الکُرَماء

آثار خطي:

الحث علي طالب العلم، رسالة في ضبط و تحرير مواضع من ديوان الحماسة لابي تمام، المُعْرب عن المَغْرِب، من احتکم من الخلفاء الي القضاة يا ما احتکم به الخلفاء الي القضاة، نوادر الواحد و الجمع يا النوادر في العربية و الوجوه و النظائر.

اضافات:

از آنجا که زبان مادري ابوهلال فارسي بوده بعيد نيست که برخي کلمات فارسي را به شيوه ي « ابونواس » به کار برده باشد.شعر ابوهلال را نويسندگان کهن پسنديده اند. باخرزي او را در صنف شاعران ري، جبال، اصفهان، فارس و کرمان نهاده. ابوهلال بيش از هر چيز به کتاب « الصناعتين » شهرت يافته است که نقد ادب محسوب مي شود. بخش اعظم کتاب او نقل آراء و عقايد گذشتگان است. پر ارج ترين اشخاص در کتاب او، صنعت پردازاني چون صاحب بن عباد و ابوتمام هستند، انواع بديع را به 35 نوع رسانده و 6 نوع خود به آن افزوده است.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 6 / 403.

[63] تنوخي، شيخ ابوالقاسم علي بن محمد بن ابن الفهم

نام: علي
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: تنوخي / قاضي تنوخي
سال و محل تولد: 271 ق، انطاکيه
سال و محل وفات: 343 ق، بصره
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: شعر، لغت، ادب، نجوم و هندسه
استادان: حسن بن احمد بن حبيب کرماني، احمد بن محمد انطاکي، فضل بن محمد عطار انطاکي، حسن بن طيب شجاعي، عمر بن ابي غيلان ثقفي، ابوبکر بن داوود، حسين بن عبدالله قطان، کسائي، ابوالحسن علي بن احمد بن کيسان، اسحاق بن سعد نسوي و ابوالحسن علي بن محمد بن وزّان
مناصب و مقام ها: قضاوت بصره و اهواز

سرگذشتنامه:

مقدمات و فنون ادب و فقه حنفي را در زادگاهش انطاکيه فراگرفت و در سال 306 ق وارد بغداد گرديد. فقه و حديث را از علماي بغداد آموخت و نيز نجوم و هيئت را از کسائيِ منجم و نحو را از ابوالحسن علي بن احمد بن کيسان، اسحاق بن سعد نسوي، ابوالحسن علي بن محمد بن وزّان فراگرفت و به مقام عالي علمي نائل گرديد. وي چند سال نيز مقام قضاوت بصره و اهواز را داشت. سپس از بصره به شام رفت و به دربار سيف الدوله ي حمداني راه يافت و او مقدمش را گرامي داشت و تنوخي اشعاري در مدح او سرود. سيف الدوله نامه اي به دربار عباسي و آل بويه نگاشت و از آنها خواست تا او را احترام کرده و منصبي بزرگ به او اعطا کنند. وي به بغداد بازگشت و مورد احترام واقع گرديد و روابطي دوستانه با مهلبي وزير معزالدوله ي ديلمي و المطيع لامرالله خليفه ي عباسي داشت. خطيب بغدادي که از شاگردان تنوخي صغير نوه ي صاحب ترجمه است، به شرح حال وي پرداخته است. در تاريخ بغداد نسبت او را تا عمرو بن فهم بن تيم الله از ملوک تنوخ از شهرهاي يمن ضبط کرده است.

آثار:

قصيده ي معروف بائيه، العروض و کتاب علم القوافي.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف تشيع، 5 / 122؛ دهخدا، ص 524؛‌ ريحانة الادل، 1 / 225.

[64] زاهي، علي بن اسحاق بن خلف بغداد

نام: علي
نام پدر: اسحاق
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: زاهي
سال و محل تولد: 318 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 352 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: شعر

سرگذشتنامه:

او در حق سيف الدوله و مهلبي وزير و ديگر اکابر وقت خود مدايح بسياري گفته است. او از آن رو که در جميع فنون متداوله شعر گفته و اشعارش در همه جا مثل برق جلوه گر شده، به لقب زاهي شهرت يافته است.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 110.

[65] غضائري، محمد رازي

نام: محمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوزيد
اسم اشهر: غضائري
سال و محل تولد: [ن.م] ري
سال و محل وفات: 426 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: شعر

سرگذشتنامه:

او در ري نشو و نما کرده و مداح بهاءالدوله ي ديلمي بوده است. در اثر عنايات ملوکانه، او ثروت بسياري اندوخت و بعد از وفات بهاءالدوله به غزنه رفت و در دربار سلطان محمود غزنوي نيز تقرب يافت، تا آنکه محسود شعراي نامي وقت گرديد. عنصري، که مقدم و مسلم ايشان بود بطور آشکار با وي خصومت ورزيد و قصيده ي لاميه ي هفتاد و نه بيتي او را که در مدح سلطان سروده و متضمن سپاسگزاري از صله و انعامات وي بود مورد نقد قرار داد و يک قصيده ي هفتاد و پنج بيتي با همان وزن و قافيه در جواب آن نوشت. غضائري نيز ديگر باره با قصيده ي لاميه ي نود و شش بيتي ديگري آن قصيده عنصري را جواب سخت گفت. هر سه قصيده در مجمع الفصحا ثبت، و نقل آنها در اين مقام موجب اطاله ي کلام است.

آثار:

قصيده ي لاميه در مدح سلطان محمود غزنوي با مطلع:

اگر کمال به جاه اندر است و جاه به مال *** مرا ببين که ببيني کمال را به کمال

اضافات:

نسبت غضائري به غضاره به معناي سفال يا گلي است که با آن سفال سازند. بايد قياساً نسبت او غضاري گفته شود و به همين علت از قديم برخي نام او را غضاري نوشته اند. بين او و عنصري، بحث هاي انتقادي در شعر بوده که منجر به خشم عنصري بر غضائري و شستن ديوان او با آب شده است. دليل تشيع او را اين اشعار قرار داده اند:

مرا شفاعت اين پنج تن بسنده بود *** که روز حشر بدين پنج تن ببالم من
بهين خلق و برادرش و دختر و دو پسر *** محمد و علي و فاطمه، حسين و حسن

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 3 / 159؛ دهخدا، ص 8 - 16737.

[66] قدامه بن جعفر بن قدامه

نام: قدامه
نام پدر: جعفر
کنيه و لقب: ابوالفرج
اسم اشهر: کاتب بغدادي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 337 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: شعر، ادب و فلسفه
مناصي و مقام ها: کاتب آل بويه

سرگذشتنامه:

او به دست هفدهمين خليفه ي عباسي، مکتفي بالله 289-295 ه‍ به شرف اسلام مشرف و در دولت عباسي به مقامات عالي رسيد. قدامه کاتب آل بويه بود و اين قول که « او را در آن به جهالت نسبت داده، قدامه قديم العهد بوده و زمان ثعلب و مبرد و ابن قتيبه و نظائر ايشان را دريافته است » بعيد است.

آثار:

ترياق الفکر، جلاء الحزن، الخراج، زهر الربيع في الاخبار، السياسة صدق، صابون الغم يا الفم، صرف الهم، صناعة الجدل، نزهت القلوب و زادالمسافر، نقد الشعر في البديع و نقدالنثر.

آثار چاپي:

الخراج.

آثار خطي:

نقدالنثر، موجود در اسکوربال.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 3 / 331.

[67] ابوعلي رودباري، محمد بن احمد ( احمد بن محمد ) بن قاسم

نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوعلي
اسم اشهر: ابوعلي رودباري
سال و محل تولد: 322 ق [رودبار]
سال و محل وفات: [ن.م] مصر
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: تصوف، عرفان، فقه، ادب و حديث
استادان: جنيد، ابوالعباس ابن سُريج، ثعلب، ابراهيم چربي، ابوالحسن نوري، ابوحمزه بغدادي و ابوعبدالله بن الجلاء
شاگردان: ابوعلي کاتب بن عطا، محمد بن عبدالله رازي، احمد بن علي وجيهي، معروف زنجاني و ابن خفيف

سرگذشتنامه:

برخي مانند سمعانيع او را به رودبار در ناحيه ي طوس نسبت داده اند و برخي ديگر گفته اند که او منسوب به رودبار از نواحي بغداد بوده است. از انتساب او به رودبار در ناحيه ي جبال نيز سخن به ميان آمده است، با اينکه نمي توان در باب هيچ يک از اين موارد اطمينان حاصل کرد، اما تصريح به بغدادي بودن او در مآخذ اين احتمال را که وي از رودبار بغداد بوده است، تقويت مي کند. همچنين او را از تبار بزرگان و وزيران ايران عصر ساساني دانسته و سلسله نسبت وي را تا کسري رسانده اند. وي در بغداد از بزرگان صوفيه بهره گرفت، سپس راهي مصر شد و در همانجا سکني گزيد. ابوعلي علاوه بر مقام طريقتي، حافظ حديث، فقيه و اديب نيز بود. چنانکه او را به جامعيت در علم شريعت و حقيقت ستوده اند. ابوعلي رودباري در مصر درگذشت و در گورستان قرافه نزديک مزار ذوالنون مصري مدفون شد.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 6 / 40.

[68] ابوبکر سجستاني، محمد بن عزيز

نام: محمد
نام پدر: عزيز
کنيه و لقب: ابوبکر
اسم اشهر: ابوبکر سجستاني
سال و محل تولد: [ن.م] سيستان
سال و محل وفات: حدود 330 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: تفسير و ادب
استادان: درباره ي مشايخ وي گزارشي در دست نيست، تنها مي دانيم که او در تأليف غريب القرآن از ارشادات ابن انباري سود جسته است و ابن خالويه او را از شاگردان وي شمرده است.

سرگذشتنامه:

درباره ي زندگي وي تقريباً چيزي دانسته نيست. از نسبت سجستاني چنين برمي آيد که اصل او از سيستان بوده و در بغداد مي زيسته است. به گفته ي ذهبي « وي تا حدود 330 ق در قيد حيات بوده است، اما ابن نجار درباره ي تاريخ درگذشت او سکوت کرده است ». از راويان ابوبکر سجستاني سه تن را مي شناسيم که غريب القرآن را از او روايت کرده اند: ابواحمد عبدالله بن حسين بن حسنون سامري، ابوعمر عثماني بن احمد بن سمعان رزار و ابوعبدالله بن محمد ابن بطه ي عُکبري.

آثار:

تنها اثري که از ابوبکر سجستاني مي شناسيم، کتاب غريب القرآن اوست که در برخي نسخ نزهة القلوب ناميده شده است. غريب القرآن از همان سده ي 4 ق بعنوان اثري معتبر در اين رشته به شمار آمده و از آن پس نيز همواره يکي از نام آورترين آثار در اين زمينه بوده است.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 254.

[69] حسن بن عبدالله بن مرزبان

نام: حسن
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوسعيد
اسم اشهر: سيرافي / شيخ الشيوخ
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 368 ه‍، بغداد
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: علوم قرآني، ادب،‌ لغت، شعر، رياضيات، کلام، فقه، حديث و خط ( خوشنويسي )
استادان: ابن السراج و ابن دريد
مناصب و مقام ها: قضاوت مذهب ابوحنيفه

سرگذشتنامه:

از اکابر علوم عربيه در نحو، لغت، شعر، رياضيات، فقه، حديث و علوم قرآني است. تمام فنون يادگرفته را در بغداد تدريس مي کرده و مدت پنجاه سال موافق مذهب ابوحنيفه با کمال درستکاري قضاوت نموده و فتوي داده و بر حکم و قضاوت خود اصلاً اجرتي نگرفته، بلکه اصلاً چيزي از کسي قبول نکرده و با دسترنج عمل کتابت امرار معاش مي کرد، او خط بسيار خوبي داشته و همه روزه ده ورق به اجرت ده درهم که مقدار مصارف ضروريات او بوده مي نوشته و پيش از نوشتن آن ده ورق به مجلس درس و قضاوت حاضر نمي شد. در تمامي آن پنجاه سال مقام قضاوت که مقامي سراپا تهمت است، اصلاً مورد طعن و ايرادي نبوده و خرده اي بر وي نگرفتند و علاوه بر مراتب علميه، بسيار عابد و زاهد بود و چهل سال روزه گرفته است. گويند او تأسف بسياري بر ايام جواني خوردني و هرگاه يکي از اقران خود را ديدي که زودتر پير شده تسليت يافتي.

آثار:

اخبار النحاة البصريين، الاقناع، الفات القطع و الوصل، دريديه، شرح مقصوره ي ابن دريد، صنعة الشعر و البلاغة‌، طبقات النحاة، المدخل الي کتاب سيبويه و الوقف و الابتداء.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 274.

[70] حسن بن محمد بن حبيب واعظ

نام: حسن
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: نيشابوري
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 460 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: تفسير، قرائت، تاريخ و ادب

سرگذشتنامه:

موافق آنچه در صفحه ي اول کتاب عقلاء المجانين به واسطه ي ياقوت حموي از عبدالغافر نقل شده، او اديبي است نحوي، واعظ، قاري، مورخ، مفسر، و در غزوات و قصص و سير با خبر و در علوم قرائت و معاني قرائات مختلف، امام عصر خود بوده و در آن علم شريف و علوم ادبيه مصنفاتي برآورده و براي عوام موعظه و براي اهل علم تدريس مي کرده و علم بسياري در نيشابور به جهت او انتشار يافته است.

آثار:

تفسير القرآن مجيد.

آثار چاپي:

عقلاء المجانين.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 4 / 261.

[71] محمد بن ابي احمد حسين طاهر بن موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم مجاب ابن امام موسي بن جعفر صادق

نام: محمد
نام پدر: ابي احمد حسين طاهر
کنيه و لقب: ابوالحسن، رضي
اسم اشهر: سيد رضي / ذوالحسبين / شريف رضي
سال و محل تولد: 359 ه‍، شنط
سال و محل وفات: 406 ه‍، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: علوم قرآني و تفسير، ترجمه، شعر، ادب و حديث
استادان: شيخ ابواسحاق ابراهيم بن احمد بن محمد طبري، ابن السيرافي نحوي، ابوالفتح عثمان بن جني، علي بن عيسي ربعي، ابوعبدالله محمد بن عمران، قاضي عبدالجبار معتزلي بغدادي، ابوحفص کتاني، عمر بن ابراهيم بن احمد قاري و شيخ مفيد.
مناصب و مقام ها: اميرالحاج و نقيب النقباء

سرگذشتنامه:

سيد رضي انجب سادات عراق و ابدع زمان بوده است. سيد بعد از وفات پدر خود اميرالحاج و نقيب النقباء و مرجع تظلمات بوده، بلکه در حال حيات پدر نيز در سال 380 ه‍ در 21 سالگي، انجام وظايف مناصب مذکوره، به عهده ي او مفوض گشته و از کثرت شهامت و عزت نفس از هيچکس صله و جايزه قبول نکرده است و جايزه هاي آل بويه را نيز با آن همه مبالغه و اصراري که داشته اند، رد کرد. در حوالي 10 سالگي شروع به گفتن شعر کرد به اشعر طالبيين و اشعر قريش يا به اشعر عرب موصوف بوده، نسب او با پنج واسطه به امام موسي بن جعفر (عليه السلام) مي رسد.

آثار:

اخبار قضاة بغداد، منتخب شعر ابن الحجاج، انشراح الصدر « منتخب اشعار »، تعليق الايضاح، تعليق خلاف الفقهاء، تفسير القرآن، تلخيص البيان عن مجازات القرآن، الحسن من شعر الحسين، زيادات في شعر ابي تمام، طيب الخيال، مادار بينه و بين ابي اسحاق الصابي من الرسائل، مجازات الآثار النبويه، مجازات الحديث، مختار شعر ابي اسحق صابي، نهج البلاغه و الخصائص ( خصائص الائمة ).

آثار چاپي:

حقائق التنزيل ( 1355 ه‍ ) در نجف اشرف، ديوان شعر در مصر، بيروت و بمبئي، مجازات الآثار النبويه ( 1328 ه‍ ) و نهج البلاغه.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 259/2.

[72] ابن بابويه، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه ي قمي

نام: محمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوجعفر و شيخ صدوق
اسم اشهر: ابن بابويه / شيخ صدوق / عمادالدين
سال و محل تولد: 311 ق يا 305 ق، قم
سال و محل وفات: 381 ق، ري
مذهب و شريعت: شيعه ي اثني عشري
رشته ي علمي و تخصص: فقه، حديث و ادب
استادان: پدرش ابوالحسن علي بن الحسين، ابوجعفر محمد بن الحسن بن احمد بن وليد شيخ فقهاي قم، احمد بن ابي عبدالله البرقي، محمد بن موسي بن المتوکل، محمد بن علي قمي ملقب به ماجيلويه، حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام، ابوالحسن محمد بن احمد بن علي بن اسدي، ابي قطان معروف به ابوعلي بن عبد ربّه رازيع ابوالطيب، حسين بن احمد بن محمد رازي و ابن الصلت قمي
شاگردان: شيخ مفيد، ابن شاذان، غضائري، ابوجعفر دوريستي، حسين بن علي بن بابويه ي قمي برادر صدوق، حسن بن حسين برادرزاده اش، علي بن احمد بن عباس پدر شيخ نجاشي و شيخ ثقه صاحب کفاية الاثر
همفکران و رقيبان: رکن الدوله ي ديلمي ( م 366 ق ) و صاحب بن عباد ( م 358 ق ).

سرگذشتنامه:

شيخ صدوق در زمان حکومت آل بويه مي زيست. ولادت او به دعاي امام غائب (عج) صورت پذيرفته است. او با سفرهاي دور و دراز در بلاد اسلامي و تأليفات بسيار که بعضي تعداد آنها را سيصد عنوان نوشته اند و با ارتباط با امرا و رجال و حضور در محافل سياسي و علمي و در پرتو منطق قوي و وسعت معلومات و قلم و بيان و... موفق شد، مذهب شيعه ي اثني عشري را ترويج و فقه و اصول و کلام شيعه را مدون نمايد. به دعوت امير رکن الدوله از اميران آل بويه در شهر ري ساکن شد تا مردم بتوانند براي اخذ احکام و علوم و معارف از او استفاده کنند: « ري » ظاهراً چون پايتخت دولت شيعي آل بويه و مرکز علما و رجال آن طايفه و ميدان وسيعي براي تعليم و تعلم علوم شرعي بود، نظر صدوق را جلب کرد. در سال 355 ق به بغداد رفت و شيوخ فرقه ي اماميه از وي استماع حديث نموده و شيخ مفيد و ابن شاذان و غضائري و شيخ ابوجعفر محمد دوريستي و ديگر اکابر محدثين اماميه از او روايت حديث مي کنند و موافق فرموده ي شيخ حر عاملي، نظير او در کثرت علم و حفظ و ضبط اخبار اسلاميه ديده نشده، بلکه اگر او نبود، آثار اهل بيت (عليهم السلام) به کلي محو و نابود مي شد. در سال 359 ق به خراسان رفت و مشهد رضوي را زيارت کرد و چندي هم در نيشابور و مروالرود بود. سفري به همدان داشت و بين سال هاي 367 و 368 ق باز به خراسان سفر کرد و دو بار به زيارت مشهد رضوي رفت و از شهرهاي ماوراءالنهر چون سمرقند و فرغانه ديدن کرد و همه جا از سوي رجال و علماي شيعه مورد استقبال قرار مي گرفت. شيخ صدوق در نزد امراي آل بويه بسيار محترم بود.

آثار:

من لايحضره الفقيه، عيون اخبارالرضا، التوحيد، المقنع، علل الشرايع، ثواب الاعمال، معاني الاخبار،‌ جامع الاخبار، مصادقة الإخوان، خصال، رسالة الاعتقادات،‌ الهداية في الاصول، عقاب الاعمال، اثبات الخلافة لاميرالمؤمنين، اثبات النصّ علي الائمة (عليه السلام) و بسياري ديگر.

اضافات:

روزي به حسب درخواست رکن الدوله پدر عضدالدوله ي ديلمي به حضور سلطان رسيد و پس از رفتن صدوق کسي از راه حسد عرضه داشت که اين شيخ معتقد است سر مطهر امام حسين (عليه السلام) در سر نيزه سوره ي کهف مي خوانده است. رکن الدوله صحت اين نسبت را کتباً از شيخ صدوق استفسار نموده و صدوق در جواب نوشت: بلي اين چنين قضيه به ما رسيده که آن سر مطهر يک چند آيه از آن سوره ي مبارکه خوانده، ليکن از ائمه ي اطهار به ما نرسيده و صحت آن را نيز انکار نداريم، زيرا در جايي که تکلم اعضا در باب معاني و شهادت آنها بر سيئات ايشان در روز قيامت از آيات قرآن ثابت و محقق باشد، چگونه روا نباشد که سر امام (عليه السلام) تکلم به قرآن مجيد نموده و اين کرامت باهره با اراده ي خداوند قادر از وي ظاهر گردد.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف تشيع، 1 / 307؛ ريحانة الادب، 2 / 470؛ خطيب بغدادي، 3 / 89؛ دهخدا، 1 / 341.

[73] اِبن بَرْهان، ابوالقاسم عبدالواحد بن علي عُکْبَري

نام: عبدالواحد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالقاسم [ن.م]
اسم اشهر: ابن برهان
سال و محل تولد: حدود 375 ق، شهرک عکبرا نزديک بغداد
سال و محل وفات: 456 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: فقه، لغت، حديث نسب شناسي، ادب و کلام
شاگردان: ابوالکرم مبارک بن فاخر نحوي

سرگذشتنامه:

در فقه تابع مذهب حنبلي بود، اما پس از مدتي به مذهب حنفي گرويد. در کلام پيرو مذهب مرجئه ي معتزله بود. از دوران کودکي و جواني او اطلاعي در دست نيست، همين قدر مي دانيم که در بغداد در مجلس درس بسياري از علما حاضر مي شد و ادب و فقه و کلام را نزد آنان مي آموخت. خوي شگفت و عادات غريب او موجب شد که بسياري از نويسندگان به خصايص اخلاقي او اشاره کنند. مثلاً نوشته اند او مردي تندخوي بود يا آورده اند که اگر با شاگردان خود خوش رفتاري مي کرد، حتماً از او آثاري مکتوب باقي مي ماند.

آثار:

اصول اللغة، الاختيار في الفقه، اللمع و شرح اللمع.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 104 - 103؛ خطيب بغدادي، 11 / 17.

[74] ابوطيب طبري، طاهر بن عبدالله بن طاهر

نام: طاهر
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوطيب
اسم اشهر: طبري
سال و محل تولد: 348 ق، آمل
سال و محل وفات: 450 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: فقه، شعر و ادب
استادان: ابوسعد اسماعيلي، قاضي ابوالقاسم بن کج، ابواحمد غِطريفي، ابوالحسن ماسرجسمي، ابواسحاق اسفرايني، دارقطني، ابوحامد اسفرايني، علي بن عمر سکري، ابن عرفه، معاني بن زکريا بن طرارا
شاگردان: ابواسحاق شيرازي، خطيب بغدادي، ابوعبدالله قزويني، يعقوب بن سليمان خازن شافعي و ابوالوليد باجي
مناصب و مقام ها: منصب قضاي قسمت غربي و شرقي بغداد

سرگذشتنامه:

ابوطيب در طلب علم به اکناف سرزمين هاي اسلامي سفر کرد. وي به گرگان، بغداد، نيشابور و اسفراين رفت و از علماي آن ديار علم آموخت. ابوطيب در ترويج مذهب شافعي در عراق سهم بسزايي داشت. قاضي ابوطيب بيش از صد سال زيست و در بغداد درگذشت.

آثار:

آنچه امروزه از وي باقي مانده اينهاست: جواب في السماع و الغناء، روضة المنتهي في مولد الامام الشافعي، التعليقة الکبري في الفروع و شرح المختصر مزني در فقه. از ديگر آثار او شرحي بر الفروع ابوبکر ابن حداد مصري و کتابي با نام المجرد و نيز المنهاج را برشمرده اند.

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 652-3 / 653؛ ريحانة الادب، 3 / 24؛ خطيب بغدادي، 9 / 358.

[75] ابوالعلاء صاعد بن محمد بن احمد بن عبيدالله

نام: صاعد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالعلاء، عمادالاسلام
اسم اشهر: قاضي صاعد
سال و محل تولد: 343 ق، استوا از نواحي نيشابور
سال و محل وفات: 431 ق، نيشابور
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: فقه، حديث و ادب
استادان: ابوالهيثم عتبة بن خيثمه. او دانش فقه و حديث را از عبدالله بن محمد بن علي بن زياد و اسماعيل بن نجيد نيشابوري و بشر بن احمد اسفرايني آموخت. فقه را نزد ابونصر بن سهل قاضي فراگرفت. فنون ادبي را نزد پدرش محمد بن احمد آموخت.
شاگردان: وي شاگردان بسياري داشته است از جمله ابوالحسن قطان
همفکران و رقيبان: قاضي در دوران رياست نيشابور از يک سو با کراميان و رهبر آنان ابوبکر محمد بن اسحاق بن محمشاد و از سوي ديگر با صوفيان و پيشواي آنان ابوسعيد ابوالخير رقيب بود.
مناصب و مقام ها: قاضي نيشابور

سرگذشتنامه:

ابوالعلاء لقب به عمادالاسلام که از او بعنوان قاضي صاعد ياد شده است، در استوا از نواحي نيشابور به دنيا آمد. در جواني به عراق رفت و در کوفه از علي بن عبدالرحمن بکايي حديث شنيد. آنگاه به نيشابور بازگشت و قضاي آن شهر را به عهده گرفت. او چهره اي زيبا داشت و بدين سبب نيشابوريان لقب « ماه نشابور » به او داده بودند. در زماني که قضاي نيشابور را به عهده داشت، در همه ي کارهاي سياسي آن شهر و حتي برخي ديگر شهرهاي خراسان دخالت مي کرد. او چند بار حج گزارد و طي اين سفرها در بغداد توقف مي کرد. آخرين سفر او به بغداد در سال 403 ق بوده است و دوران قضاوت صاعد در نيشابور به دراز کشيد. وي يک بار از اين مقام برکنار شد و استادش ابوالهيثم عتبة بن خيثمه جاي او را گرفت، اما او ديگر بار مقام خود را بازيافت و تا پايان زندگاني همچنان در اين سمت باقي ماند. قاضي صاعد بيش از چهل سال پيشواي حنفيان نيشابور بود و پيشتر از اين دوران، قاضي القضات آن شهر نيز بود.

آثار:

کتاب الاعتقاد که ظاهراً به جاي نمانده است و مختصر صاعدي

منابع و مآخذ:

دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 39-2 / 40؛ دهخدا، 10 / 14795.

[76] ابومحمد عبدالله بن محمد بخاري خوارزمي

نام: عبدالله
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابومحمد
اسم اشهر: بافي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 398 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: فقه، ادب شعر
استادان: ابوالقاسم عبدالعزيز بن عبدالله دارکي شافعي، ابواسحاق ابراهيم بن احمد مروزي شافعي و ابوعلي بن ابي هريره
شاگردان: ابوالطيب طبري، ابوعبدالله محمد بن ابراهيم صانعي خوارزمي، ابوبکر محمد بن بکر بن محمد نوقاني طوسي و علي بن محمد ماوردي

سرگذشتنامه:

سرگذشت بافي پيش از سکونتش در بغداد روشن نيست، اما پس از آنکه در بغداد اقامت گزيد، به حلقه ي درس فقه ابوالقاسم عبدالعزيز بن عبدالله دارکي شافعي درآمد و پس از درگذشت او به جاي وي به تدريس پرداخت. او تنها به درس دارکي بسنده نکرده و از درس فقه دو استاد معروف ديگر روزگار خود، ابواسحاق ابراهيم بن احمد مروزي شافعي و ابوعلي ابن ابي هريره نيز بهره برد.

آثار:

تنها اثر منقول او بيست و اندي بيت شعر است که هر قطعه ي سه چهار بيتي آن در وزن و مضموني جداگانه سروده شده است و مي توان آنها را در منابع معتبر يافت.

اضافات:

بافي هر قطعه از اشعار خود را به تناسب حال و مقام بر تني چند از شاگردان يا معاصران خود انشا مي کرده است. قاضي ابوالقاسم علي بن المحسن تنوخي و ابوزرعه روح بن محمد رازي شافعي و ابوالطيب طبري از مستمعان و راويان اشعار او بوده اند. اين سروده ها علاوه بر پختگي و رواني از صناعات ادبي نيز برخوردار است و در آنها به احکام فقهي و اخلاقي و نکوهش اهل نجوم اشاره شده است.

منابع و مآخذ:

دانشنامه ي جهان اسلام، 623/1.

[77] احمد بن علي بن سعيد

نام: احمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالحسين، شيخ مرتضي علم الهدي
اسم اشهر: ابوالحسين کوفي، احمد بن علي الکوفي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 380 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: فقه و کلام
استادان: الکليني
شاگردان: علي بن حسين بن موسي الموسوي، نجاشي و سيد مرتضي.

آثار:

الکافي در اصول امامت و فروع آن

منابع و مآخذ:

طبقات الفقها، 4 / 59؛ اعيان الشيعه، 3 / 130.

[78] بيضاوي، محمد بن عبدالله بن احمد بن محمد

نام: محمد
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوعبدالله
اسم اشهر: بيضاوي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 424 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: فقه
شاگردان: خطيب بغدادي

سرگذشتنامه:

او در درب سلولي بغداد سکونت داشته و موافق مذهب شافعي درس گفته و فتوي مي داده و مدتي هم قضاوت نموده و خطيب بغدادي از وي استماع کرده و سداد و ديانت و صدوق بودن و وثاقش را ستوده و در شب جمعه چهاردهم رجب 424 در بغداد درگذشته است.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 191.

[79] حمزه بن عبدالعزيز ديلمي طبرستاني

نام: حمزه
نام پدر: عبدالعزيز
کنيه و لقب: ابوعلي
اسم اشهر: سلار
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 436 يا 448. 463 ه‍، قريه ي خسروشاه نامي در نزديک تبريز
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: فقه و کلام
استادان: شيخ مفيد، علم الهدي سيد مرتضي و شيخ ابوعلي طوسي

آثار:

الابواب الفصول در فقه، التذکرة في حقيقة الجوهر، التقريب در اصول فقه، الرد علي بن الحسن البصري في نقض الشافي، المقنع في المذهب و المراسم العلوميه و الاحکام النبويه.

آثار چاپي: المراسم العلوية و الاحکام النبوية در فقه.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 210؛ دايرة المعارف تشيع، 4 / 195، دهخدا، 9 / 13708.

[80] صفار، اسحق بن احمد بن شبيب بن حکم

نام: اسحق
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابونصر [ن.م]
اسم اشهر: صفار
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م] طائف
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: فقه، شعر و ادب

سرگذشتنامه:

احاديث بسياري در انوع علوم متنوعه ياد گرفته و در سال چهارصد و پنجم هجرت در بغداد به روايت احاديث پرداخته، سال وفاتش معلوم نيست، ولي در طايف واقع شده. او فقيه، شاعر و اديب بخاري، در علوم عربيه و معرفت نکات و دقائق آن و حفظ فقه و ادب يگانه ي زمان خود بود.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 482.

[81] عبدالعزيز بن عبدالله بن محمد بن عبدالعزيز

نام: عبدالعزيز
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: دارکي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 375 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: فقه
استادان: ابواسحاق مروزي و حسن بن محمد دارکي

سرگذشتنامه:

او در 353 ه‍ به نيشابور رفته و در آنجا فقه را از ابواسحاق مروزي و ديگر اجله، و حديث را نيز از جد مادري خود حسن بن محمد دارکي فراگرفته، سپس به بغداد رفته و بناي تدريس گذاشته و مرجع استفاده ي جمعي و فردي شيوخ بغداد و نواحي آن گرديده، بلکه شيخ ابوحامد اسفرايني گويد که فقيه تر از دارکي کسي را نديده ام و بيشتر اوقات به استناد حديث نبوي برخلاف هر دو مذهب شافعي و حنفي فتوي داده و در پاسخ اعتراض همان حديث استنادي خود را نقل کرده و مي گفت واي بر حال شما که حديث شريف نبوي مقدم تر از فتواي امامين ابوحنيفه و شافعي است.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 7.

[82] قدوري، احمد بن محمد بن احمد بن جعفر

نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالحسين
اسم اشهر: قدوري
سال و محل تولد: [ن.م] بغداد
سال و محل وفات: 428 ه‍، بغداد
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: فقه
شاگردان: خطيب بغدادي

سرگذشتنامه:

او از اکابر علماي حنفي است و در عصر خود رئيس ايشان بوده و ابوحامد اسفرايني رئيس فقهاي شافعيه او را تعظيم و تکريم کرده و بسيار ستوده و معارضاتي با وي داشته است. قدوري از مشايخ روايت خطيب بغدادي بوده است.

آثار:

التجريد يا تجريد القدوري، التقريب در فقه، شرح مختصر الکرخي، المسائل الخلاف بين الحنفيين.

آثار چاپي: المختصر يا مختصر القدوري در فقه حنفي.

آثار خطي: المختصر در فقه حنفي، دو نسخه ي خطي آن در کتابچه ي مدرسه ي شهيد مطهري ( سپهسالار ) تهران موجود است.

اضافات:

قدوري به ضم اول و ثاني منسوب به قدور جمع قِدر به معني ديگ است که او با يکي از پدرا او صنعت ديگ سازي يا ديگ فروشي داشته يا منسوب به دهي است از دهات بغداد به نام قدوره.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 3 / 282.

[83] محمد بن الحسين ابوعمر البسطامي

نام: محمد
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابوعمر، بسطامي
اسم اشهر: [ن.م]
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 407 ق، نيشابور
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: فقه
مناصب و مقام ها: قاضي نيشابور

سرگذشتنامه:

او در زمان حيات اسفرايني به بغداد وارد شد. او پيشواي دقيقي بود و ابوحامد اسفرايني او را بزرگ داشت و تکريم کرد.

منابع و مآخذ:

خطيب بغدادي، 2 / 247.

[84] ابومحمد عبدالله بن احمد

نام: عبدالله
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابومحمد [ن.م]
اسم اشهر: خازن اصفهاني
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: کتابداري، شعر و ادب
مناصب و مقام ها: متصدي و خزانه دار کتابخانه ي صاحب بن عباد.

سرگذشتنامه:

او در جواني مدتي متصدي و خزانه دار کتابخانه ي صاحب بن عباد بود و در همين ايام از علم و ادب صاحب بهره مي برد. پس از چندي گويا به علت اختلافي با صاحب بن عباد به عراق و شام و حجاز رفته و چند سالي در آنجا گذرانيد. آنگاه که صاحب بن جرجان رفته بود، خازن در نامه اي که به ابوبکر خوارزمي مي نوشت، از روي ناچاري بازگشت خود را به نزد صاحب بن عباد اعلام کرد و از او خواست عذرخواهي او را به محضر صاحب برساند. او در اين نامه و در همه ي مکاتبات خود اديبي برجسته و بارع جلوه گر شده است و نثر و نظم او در اوج قرار داشته است. ثعالبي نمونه اي از نثر و نظم شيوه ي او را در کتابش آورده است که در ميان آنها قصيده اي در مدح صاحب بن عباد به چشم مي خورد. در اشعار او کلمات فارسي از قبيل شاهنشاه و مهرجان وجود دارد. از آثار نظم و نثر او آثار تشيع او پيداست.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف تشيع، 7 / 21، 6 / 213.

[85] ابن سِنان خَفاجي، ابومحمد عبدالله بن محمد

نام: عبدالله
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابومحمد خفاجي
اسم اشهر: ابن سنان
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 469 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: قرائت، ادب و شعر
استادان: ابونصر منازي و ابوالعلاء معرّي

سرگذشتنامه:

تبار او به خليفه ي خفاجه مي رسيد که در آغاز سده ي 4 ق از صحراي عربستان و حجاز به شام عليا مهاجرت کردند. وي در آغاز به فراگيري قرآن مجيد و حديث پرداخت و در فنون ادب نزد دانشوران حلب به کمال رسيد و در سلک محدثان و قاريان قرآن درآمد و از آنجا که قرآن را به سبک مخصوص خود و به نغمه ي اهل حلب مي خواند، زبانزد خاص و عام گرديد. ابن سنان سرودن شعر را از کودکي شروع کرده بود و در 435 ق که هنوز نوجوان بود، مرثيه اي در سوگ مخلص الدوله ي منقذي سرود. ابن سنان علاوه بر شعر و ادب به فضايل ديگر نيز آراسته بود. شعر و ادب ابن سنان را غالب نويسندگان ستوده اند. وي از نوجواني در سرودن شعر از سبک شريف رضي تقليد مي کرد. سبک نگارش ابن سنان در نثر نيز ساده، روشن، عالمانه، منتقدانه و فني است.

آثار چاپي:

الاصوات و مخارج الحروف العربية، ديوان شعر الخفاجي و سرّ الفصاحة

آثار يافت نشده:

الحکم بين النظم و النثر، حکم منثورة،‌ الصرفة، عبارة المتکلمين في اصول الدين، العروض و في رؤيه الهلال.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 716-3 / 717.

[86] ابن سِوار، ابوطاهر احمد بن علي بن عبيدالله بغدادي

نام: احمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوطاهر [ن.م]
اسم اشهر: ابن سوار
سال و محل تولد: 412 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 496 ق، بغداد
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: قرائت، ادب و حديث
استادان: ابن سوار قرائت را نزد مشايخي چون ابوالفتح عبدالواحد بن شيطا، علي بن محمد بن فارس خياط، احمد بن مسرور بن عبدالوهاب، حسن بن ابوالفضل شرمقاني و حسن بن علي بن عبدالله عطار فراگرفت.
شاگردان: ابومحمد سبط خياط، ابوالکرم شهرزوري، ابوطاهر سلفي و ابوعلي بن سکره ي صدفي از او قرائت آموخته اند.

سرگذشتنامه:

ابن سوار در حدود چهل سال به فراگيري و آموختن حديث و قرائت پرداخت و ظاهراً در اواخر عمر نابينا شد و در بغداد درگذشت.

آثار:

تنها اثر به جاي مانده ي او کتاب المستنير في القرائات العشر است. ابن سوار ظاهراً آثار ديگري نيز در علوم قرآني تأليف کرده که از آن ميان به کتاب او در مفردات قاريان دهگانه مي توان اشاره کرد.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 372-3 / 721.

[87] ابن غَلْبُون، ابوالحسن طاهر بن عبدالمنعم بن عبيدالله

نام: طاهر
نام پدر: عبدالمنعم
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن غلبون
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 399 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: قرائت و ادب
استادان: پدرش عبدالمنعم، ابوعدي عبدالعزيز بن علي مصري، علي بن محمد هاشمي، ابوبکر قطيعي، در بصره علي بن محمد بن صالح هاشمي، محمد بن يوسف بن نهار حرتکي، علي بن محمد بن خُشنام، در قرائت و حديث، ابن حمويه ي نيشابوري و حسن بن رشيق
شاگردان: ابوعمرو، ابراهيم بن ثابت اقليشي، ابوالفضل عبدالرحمن بن احمد رازي، ابوالفتح احمد بن بابشاه عراقي و محمد بن احمد بن علي قزويني

سرگذشتنامه:

وي در مصر به فراگيري قرائت پرداخت. او در ميانه يا اواخر سالهاي 350-360 ق براي تکميل آموخته هاي خود رهسپار عراق شد. طاهر قرائت را در بصره از محضر استادانش آموخت. وي در کنار قرائت به فراگيري ادب نيز توجه داشت. وي پس از بازگشت به مصر به عنوان استادي معتبر در قرائت شناخته شد. چنانکه ابوعمروداني او را در ميان معاصرانش در فهم و دانش بي همتا دانسته است. وي به بصره نيز سفر کرده است.

آثار:

التذکرة در قرائات هشتگانه.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 363.

[88] ابن مِقْسَم، ابوبکر محمد بن حسن بن يعقوب عطار

نام: محمد
نام پدر: حسن
کنيه و لقب: ابوبکر، عطار
اسم اشهر: ابن مقسم
سال و محل تولد: 265 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 354 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: قرائت، تفسير، حديث و ادب
استادان: ثعلب، قرائت از عباس بن فضل رازي و جمعي ديگر
شاگردان: ابوبکر بن مهران، ابوالحسن بن رزقويه، علي بن احمد رزاز، ابوعلي بن شاذان و گروه بسيار ديگري، در ادب، قرائت و حديث از او استفاده کرده اند.

سرگذشتنامه:

ابن مقسم، مقري، مفسر، محدث و نحوي بغدادي بوده است. خطيب بغدادي او را ثقه و يکي از آگاه ترين مردم به مکتب نحو کوفي و داناترين ايشان به قرائات معرفي کرده و کتاب الانوار او را در تفسير مورد تمجيد قرار داده و او را شيخ القُرّاء خوانده است. وي بيش از همه به علوم قرآن اشتغال داشت.

آثار:

احتجاج القراءات، اختياره في القراءات، الانتصار لقُرّاء الامصار، السبعة الاوسط، السبعة بعللها الکبير، اللطائف في جمل هجاء المصاحف، المدخل الي علم الشعر، المذکر و المؤنث، المقصور و الممدود.

آثار چاپي:

کتابي در نحو و رديه اي بر معتزله.

آثار خطي:

الانوار في تفسير القرآن و جزء فيه من حديث ابن مقسم عن شيوخه.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 372؛ دهخدا، 1 / 395.

[89] علم الهدي موسوي، علي بن ابي احمد حسين طاهر بن موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم بن امام موسي بن جعفر الصادق (عليه السلام)

نام: علي
نام پدر: ابي احمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم / ابوالثمانين، ثمانيني / ذوالثمانين / ذوالمجدين / شريف / سيد مرتضي
اسم اشهر: شريف مرتضي / سيد مرتضي / علم الهدي موسوي
سال و محل تولد: 355 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 436 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه ي اثني عشري
رشته ي علمي و تخصص: کلام، حکمت، تفسير، ادب ( نحو )، لغت، فقه، حديث، رجال و شعر
استادان: شيخ مفيد، ابن نباته و شيخ حسين بن بابويه
شاگردان: شيخ طوسي، قاضي ابن البراج، ابوالصلاح حلبي، ابوالفتح کراجکي و سلارين عبدالعزيز ديلمي
مناصب و مقام ها: اميرالحاج، نقيب الاشراف و قاضي القضاة

سرگذشتنامه:

او از نسل امام موسي کاظم و مادرش نيز فاطمه دختر حسين بن احمد بن ناصرالحق بود. علم الهدي مدت سي سال امير حاج و حرمين و نقيب الاشراف و قاضي القضاة بود. علامه حلي در کتاب الخلاصه مي گويد: او رکن اماميه و معلم آنها بود و مصنفات او تا آن زمان مورد استفاده ي پيروان اماميه بوده است. وي مردي کريم النفس و با شهامت بود و ثروتي بسيار نيز داشت. چنانکه در سفر حج از بغداد تا مکه در ملک خود منزل کرد و يک قريه نيز وقف کاغذ فقها کرده بود و هشتاد يا يکصد هزار تومان از مال شخصي خود مي خواست به خليفه بدهد تا مذهب شيعه را نيز رکن پنجم مذاهب رسمي بشمار آرند، ولي به علت عدم مساعدت شيعيان به اين هدف نرسيد. پس از وفاتش، کتاب هاي او را بالغ بر سي هزار دينار قيمت کردند. لقب « علم الهدي » بدين سبب است که ابوسعيد محمد بن حسين بن عبدالصمد وزير القادر بالله عباسي بيمار شد و بيماري او به طول انجاميد، تا آنکه اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) را به خواب ديد که به او امر مي کند به نزد « علم الهدي » برود تا براي او دعايي بخواند و شفا يابد. وي پس از بهبود جريان را به خليفه مي گويد. خليفه نيز وي را به قبول اين لقب ملزم مي گرداند. اما لقب ثمانيني از آن جهت است که اکثر منسوبات او بالغ بر هشتاد بود، چنانکه هشتاد سال و هشت ماه عمر کرد و بعد از وفات، هشتاد هزار کتاب از مصنفات و محفوظات و مقروئات به جا گذاشته است و لقب ذوالمجدين بسبب مجدت علم و نسب بود يا بسبب داشتن شرافت علم ديني و رياست دنيوي با هم.

آثار:

الانصاف، البرق في علم الادب، تتبع الابيات التي تکلم عليها ابن جني في ابيات متنبي، تفسير آيه ي « قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَاحَرَّمَ رَبُّكُمْ »، تفسير آيه « وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ »، تفسير آيه ي « لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيَما طَعِمُوا »، تفسير الخطبه الشقشقية و تفسير سورة الفاتحة و قطعة من البقرة.

آثار چاپي:

احکام اهل الآخرة، الامالي، الانتصار في ما انفردت به الامامية، انقاذ البشر من الجبر و القدر، الشهاب في الشيب و الشباب، غيبت امام، مسائل ابن صريه، تفسير القصيدة ابائية الحميرية، تفضيل الانبياء علي الملائکة، تقريب الاصول، جمل العقائد يا جمل العلم و العمل، جواب السؤال عن وجه تزويج اميرالمؤمنين بنته من عمر، جواب الملاحدة في قدم العالم، حجية الاجماع، الحدود و الحقايق، دُرر الفوائد، الذخيرة و الذريعة في اصول الشريعة، الرسالة الباهرة، الشافي شرح قصيدة ذهبية حميري، الصرفة في اعجاز القرآن، الطيف و الخيال، غررالفوائد و درر القلائد، الفصول المختارة من العيون و المحاسن، ماتفردت به الامامية من المسائل الفقهية، المجالس المحکم و المتشابه، المختصر، المرموق في اوصاف البروق، مسائل الآيات، مسائل الانفرادات، المسائل التباينات، المسائل الجرجانية، المسائل الحلبية الاولي و الآخرة، مسائل الخلاف در اصول فقه، مسائل الخلاف در فقه، المسائل الديلمية، المسائل الرازية، المسائل الرسية، المسائل الصيداوية، المسائل الطرابليسة الاولي و الاخره، المسائل الطوسية، المسائل المصرية الاولي و الاخيرة، المسائل المفردات در فقه، المسائل المفردات در فنون متفرقه، المسائل الموصلية الاولي و الثانية و الثالثة، مسائل ميافارقين، المسئلة الباهرة ( رساله ي باهره )، المصباح در فقه، المقنع در غيبت، المخلص در اصول فقه، المنع من تفضيل الملائکة علي الانبياء، الناصريات، النقض علي ابن جني في الحکاية و المحکي.

آثار خطي:

ديوان و تفسير القصيدة ابن ئية.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 3 / 116؛ لغت نامه ي دهخدا، ص 16059.

[90] عبدالقاهر بن طاهر بغدادي

نام: عبدالقاهر
نام پدر: طاهر
کنيه و لقب: ابومنصور [ن.م]
اسم اشهر: بغدادي
سال و محل تولد: [340 ق، بغداد]
سال و محل وفات: 429، اسفراين
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: کلام، فقه، رياضي، حديث و ادب
استادان: ابواسحاق ابراهيم بن محمد اسفرايني
شاگردان: ناصر مروزي و ابوالقاسم قُشيري

سرگذشتنامه:

از محل و سال ولادت او اطلاعي در دست نيست. بطوري که از نسبتش برمي آيد، احتمالاً در بغداد و در حدود سال 340 ق زاده شده و به همراه پدرش طاهر بن محمد به نيشابور رفته و در آنجا سکني گزيده است. بغدادي از قبيله ي تميم بود و بدين سبب او را تميمي نيز خوانده اند. علاقه ي فراوان وي به يادگيري علوم و فنون مختلف به حدي بود که توانست در چندين علم از جمله فقه، کلام، حساب، ادبيات و حديث تبحر يابد و به تدريس بپردازد. بنابر گزارش صريفيني ( ص 545-546 ) ابومنصور در 429 بناچار نيشابور را به قصد اسفراين ترک کرد و در همان سال در آنجا از دنيا رفت و در کنار استادش ابواسحاق به خاک سپرده شد.

آثار:

فضائح الکرامية،‌ الفرق بين الفرق، نفي خلق القرآن، الصفات، الايمان و اصوله، ابطال القول التولد، الناسخ و المنسوخ، فضائح المعتزله، بلوغ المدي عن اصول الهُدي، تأويل متشابه الاخبار و الآيات، العماد في مواريث العباد، مفتاح ابن القاص، الدوريات في الطهارات و تفضيلُ الفقير الصابِرِ علي الغَنيِّ الشاکِر.

منابع و مآخذ:

دانشنامه ي جهان اسلام، 3 / 572.

[91] ابن خالويه،‌ ابوعبدالله حسين بن احمد بن خالويه

نام: حسين
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوعبدالله [ذوالنونين]
اسم اشهر: ذوالنونين
سال و محل تولد: همدان، 295 ه‍
سال و محل وفات: 370 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: لغت، شعر، ادب، علوم قرآني، قرائت و حديث
استادان: ابن دريد، ابوبکر بن انباري،‌ نفطويه، ابوسعيد سيرافي و ابن مخلد. علوم قرآني را از قاري بزرگ ابن مجاهد و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت.
شاگردان: ابوبکر خوارزمي، معاني بن زکريا نهرواني و عبدالمنعم بن غليون، همچنين گفته اند که ابوالحسين نصيبي « کتاب آل » او را نزد خود وي خوانده است.
همفکران و رقيبان: متنبي و ابوعلي فارسي
مناصب و مقام ها: نديم و آموزگار فرزندان سيف الدوله ي حمداني

سرگذشتنامه:

ابن خالويه در آغاز جواني براي تحصيل به بغداد، از بغداد به شام و سپس به حلب رفت. آنگاه وي به دربار سيف الدوله ي حمداني راه يافت و نزد او به مقامي رفيع رسيد و نديم وي و آموزگار فرزندانش گرديد. ذهبي او را « شيخ العربية » ناميده و ابوعمروداني وي را دانا به زبان عربي، حافظ لغت، بصير در قرائت و ثقه در حديث دانسته است. گرچه ابن خالويه بيشتر زندگاني خود را در حلب گذراند، اما گزارش هايي درباره ي سفرهاي او به بيت المقدس، حمص و ميافارقين در دست است. وي همچنين به يمن سفر کرد. ابن خالويه سرانجام بر اثر بيماري در حلب درگذشت.

آثار:

آثار چاپ شده: اشتقاق الشهور و الايام، کتاب الالفات، اعراب ثلاثين سورة من القرآن الکريم، البديع في القراءات، الحجة في القراءات السبع، رسالة في اسماء الريح، شرح مقصورة ابن دريد، ليس في کلام العرب و مختصر في شواذ القرءات من کتاب البديع.

آثار چاپ نشده:

الاسد يا في اسماء الاسد، الجمل في النحو، رسالة في اصول النمرات التي في الاسماء و الافعال و الحروف، رسالة في ماجاء مثني و العشرات.

آثار از دست رفته و منسوب: کتاب آل، الافق، الاخبار في الرياض، اسماء الحية، الامالي، الامامة، اسماء ساعات الليل و چندين کتاب ديگر.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 403-3 / 404؛‌ دائرة المعارف تشيع، 1 / 317.

[92] ابن فارس، ابوالحسين احمد بن فارس بن زکريا بن حبيب

نام: احمد
نام پدر: فارس
کنيه و لقب: ابوالحسين [ن.م]
اسم اشهر: ابن فارس
سال و محل تولد: [ن.م] کرسف از توابع قزوين
سال و محل وفات: 395 ق، ري
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: لغت، شعر و ادب
استادان: از معروف ترين استادان وي مي توان از: پدرش زکريا بن قاموس، ابوالفضل محمدبن عميد، علي بن ابراهيم بن سلمه قطان، ابوالقاسم سليمان بن احمد بن ايوب طبراني، ابوسعيد سيرافي نام برد.
شاگردان: بديع الزمان همداني پايه گذار فن مقامه نويسي، صاحب بن عباد، ابوالفتح بن عميد، ابوطالب مجدالدوله و...

سرگذشتنامه:

درباره ي سال تولد او اطلاعي در دست نيست و علت آن بي گمان روستازادگي و گمنامي او در آغاز زندگي بوده است. وي در قزوين نزد پدرش زکريا که فقيهي شافعي مذهب و دانشمندي اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت. وي تشنه ي آموختن بود و در اين راه از هيچ کوششي فروگذار نکرد. در قزوين، همدان، زنجان، ميانه، اصفهان و بغداد به تحصيل پرداخت. ابن فارس به زودي در فقه، حديث، نحو، لغت، شعر و ادب دانش کافي به دست آورد و شهرتش عالمگير شد. وي که فقيه زبردستي بود، به شيوه ي اهل حديث، مجلس املا داشت. وي به امور دنيا سخت بي اعتنا بود و به همين سبب همواره از خوارمايگي هم روزگارانش شکوه داشت و چندان بخشنده بود که گاه حتي جامه و فرش خانه ي خويش را به نيازمندان مي بخشيد. ابن فارس در ري درگذشت.

آثار چاپي:

ابيات الاستشهاد، الاتباع و المزاوجة، اوجز السيرلخير البشر، تمام فصيح الکلام، کتاب ثلاثة، الحورالعين، الخضارة، ذم الخطاء في الشعر، الصاحبي في فقه اللغة و سنن العرب و کلامها، کتاب فتيا فقيه العرب، الفرق بين الانسان و غيره من الحيوان في اشياء من الخلق و الخُلق، اللامات، متخير الالفاظ، المجمل في اللغة، المذکر و المؤنث، مقالة في اسماء اعضاء الانسان يا خلق، مقالة کلا و ما جاء منها في کتاب الله، مقاييس اللغة يا معجم مقاييس اللغة و النيروز

آثار خطي:

اخلاق النبي (صلي الله عليه و آله و سلم)، الانواء، تفسير اسماء النبي (صلي الله عليه و آله و سلم)، حلية الفقهاء،‌ رسالة في فرائض العرب، رسالة في المعاريض، شرح ديوان الحماسه ي ابوتمام،‌ فوائد الفاظ القرآن،‌قصص النهار و سمرالليل و اليشکريات.

آثار يافت نشده:

از جمله کتاب هايي که به وي نسبت داده شده، ولي يافت نگرديده عبارتند از: اشتقاق اسماء البلدان، اصول الفقه، الاضداد، الافراد،‌ الامالي، الامثلة الاسجاع، الانتصار لثعلب، التاج، الثياب و الحلي، جامع التأويل في تفسير القرآن و تعدادي کتب ديگر

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 372-368؛ عطار، مقدمه ي صحاح، 71.

[93] ابوطيّب لُغَوي، عبدالواحد بن علي عسکر حلبي

نام: عبدالواحد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوطيب [ن.م]
اسم اشهر: ابوطيب لغوي
سال و محل تولد: [ن.م] عسکر مکرم يکي از شهرهاي اسلامي خوزستان
سال و محل وفات: 351 ق ( مقتول )
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: لغت و ادب
استادان: ابوعمر زاهد معروف به غلام ثعلب و ابوبکر محمد بن يحيي صولي کتاب
شاگردان: ابن قارح
همفکران و رقيبان: ابن خالويه رقيب وي بود

سرگذشتنامه:

به رغم شهرت وي آنچه منابع کهن از زندگي و احوال او به دست داده اند، بسيار مختصر است. وي ظاهراً پس از فراگرفتن مقدمات علوم در زادگاه خود به بغداد رفت و نزد مشايخ آن دوران به تحصيل پرداخت و آنگاه که آوازه اي يافت، بغداد را ترک گفت و راهي حلب شد. حلب در آن زمان از مراکز مهم علم و ادب شمرده مي شد و بارگاه سيف الدوله حمداني و همچنين محل تجمع اساتيدي چون فارابي، متنبي و ابوالفرج اصفهاني و ابن خالويه بود. ابوطيب در آن شهر به رقابت با ابن خالويه پرداخت. وي تا پايان عمر در حلب ماند. خود و پدرش در حمله ي مسيحيان به حلب کشته شدند.

آثار:

الابدال، الاتباع يا لطيف الاتباع، الاضداد في کلام العرب، شجرالدر، المثني و مراتب النحويين. ابوطيب اثري مفصل با عنوان الفرق يا الفروق نيز داشته است.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 653-5 / 654.

[94] ازهري، ابومنصور منصور محمد بن احمد بن ازهر بن طلعه ي بن نوح بن ازهر

نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابومنصور [ن.م]
اسم اشهر: ازهري
سال و محل تولد: 282 [ن.م]
سال و محل وفات: 1-370 ق، هرات
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: لغت، فقه، حديث، ادب و نحو
استادان: نفطويه، ابن دريد، ابن السراج، ربيع بن سليمان و ابوالعباس ثعلب

سرگذشتنامه:

ازهري مدتي در بلاد عرب به جهت تحصيل لغت متفرقه سياحت ها کرده و در اثناي سفر به قومي از باديه نشينان که از قرامطه بوده برخورد مي کند و در دست آنان اسير مي شود آنان، به جهت تعيين مواضع باراني که در تابستان بدرد آنها بخورد مي گشتند، و ديرگاهي در ميان ايشان زيسته و از کلمات و گفتگوهاي ايشان که اصلاً به لغات بيگانه مخلوط نبوده و به زبان طبيعي بدوي حرف زده و خطا و غلطي را در گفتارشان راه نبود، الفاظ و کلمات بسياري جمع کرده و به کتاب تهذيب خويش مي افزايد و اين اسارت توفيقي براي اجراي مرام او مي شود.

آثار:

الادوات، تفسير اصلاح المنطق، تفسير الفاظ مختصر مزني، تفسير السبع الطوال، التقريب في التفسير، تهذيب اللغة، شرح الاسماء الحسني، شرح شعر ابي تمام، شرح غرائب الفاظ مستعمل فقها، علل القرائات، معاني شواهد غريب الحديث و معرفة الصبح

اضافات:

ابومنصور جامع شتات لغت عرب و مطلع بر اسرار و دقائق آن است و کتاب تهذيب را در لغت تصنيف کرد و آن در بيش از 10 جلد از کتب برگزيده لغت است.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 64؛ وفيات الاعيان، 1 / 635؛ معجم الادبا، 27 / 164؛ دهخدا، 2 / 2000؛ طاش کبري زاده، 764.

[95] اسدي طوسي، علي بن احمد

نام: علي
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابونصر يا ابومنصور، اسدي
اسم اشهر: اسدي طوسي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 465 ق
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: لغت و شعر

سرگذشتنامه:

نسبت او به پادشاهان عجم مي رسد، از فحول شعراي خراسان و اکابر بلغاي آن سامان و در عمر خود مقتداي پارسي گويان بود. او به جانب عراق و آذربايجان سفر کرده و در عراق آل بويه و آل زيار را مدح گفته است. سپس در آذربايجان به ملازمت شاه ابودلف حکمران اران رسيده و گرشاسب نامه را که گروهي به شاهنامه ي فردوسي ترجيحش مي دهند، به نام وي به نظم درآورد. وي با حکيم قطران تبريزي معاصر بوده است. از الطاف اشعار اسدي طوسي قصائدي است که در صنعت مناظره گفته و داراي مضامين متين، علمي و حکيمانه مي باشد.

آثار:

لغت فرس اسدي، گرشاسب نامه.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 66.

[96] ثعالبي، عبدالملک بن محمد بن اسمعيل

نام: عبدالملک
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابومنصور، امام المصنفين يا رأس المؤلفين
اسم اشهر: ثعالبي
سال و محل تولد: -، نيشابور
سال و محل وفات: 429 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: لغت و ادب

سرگذشتنامه:

ثعالبي منسوب به ثعالب جمع ثعلب به معني روباه است که شغلش پوستين دوزي از پوست روباه بوده است و به همين جهت او را فراء نيز گويند که از فرو به معناي پوستين اشتقاق يافته است.

آثار:

احساس المحاسن، الاعجاز و الايجاز، الامثال،‌ بردالاکباد في الاعداد،‌التمثيل و المحاضرة، ثمار القلوب في المضاف و المنسوب، خاص الخاص، سمرالبلاغة و سرالبراعة، سرالأدب في مجاري کلام العرب، شمس الادب في استعمال العرب، غرر اخبار ملوک الفرس، الفوائد و القلائد، فقه اللغة، الکتابة و التعريض، کنزالکتاب، لطائف المعارف، اللطائف و الطرائف، مرآت المروات، مکارم الاخلاق، المنتحل، مونس الوحيد، نثرالنظم و حل العقد و يتيمة الدهر في محاسن اهل العصر.

اضافات: « يتيمة الدهر في محاسن اهل العصر » حاوي تراجم احوال مشاهير شعراي عصر خود و منتخبات اشعار ايشان بوده و در حقيقت تتمه و تذييل کتاب « البارع في اخبار الشعرا » اثر هرون بن علي منجم بغدادي است.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 233.

[97] جوهري، اسماعيل بن حماد نيشابوري

نام: اسماعيل
نام پدر: حماد
کنيه و لقب: ابونصر [ن.م]
اسم اشهر: جوهري
سال و محل تولد: [ن.م] فاراب
سال و محل وفات: ( 333 يا 353 ) يا ( 396 يا 398 يا 400 ه‍ )، فاراب
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: لغت و ادب
استادان: سيرافي، فارسي و اسحاق بن ابراهيم فارابي

سرگذشتنامه:

او در علم، فطانت و ذکاوت نادره ي دوران و اعجوبه ي زمان و بالخصوص در لغت و فنون ادبيه پيشواي اهل لغت و مرجع علماي عربيه بود. جوهري به جهت تحصيل لغت و عرب و اطلاع بر نکات و حقائق مشکلات و دقائق و معضلات آن به بلاد مصر و نجد و حجاز و شام مسافرت ها کرد. با اينکه زبان مادري او ترکي بوده از پيشوايان لغت عرب محسوب و نخستين کسي است که لغات عربيه را به ترتسي حروف هجاء مرتب نموده است.
ثعالبي در يتيمة الدهر گفته است: جوهري را کتابي به نام صحاح در لغت است که از جمهره نيکوتر و از تهذيب اللغه واقع بينانه تر و از مجمل اللغه سهل التناول تر است. ابومحمد اسماعيل بن محمد نيشابوري در وصف کتاب صحاح گفته است:

هذا کتاب صحاح سيدما *** صُنّفَ قبل الصحاح في الادب
يشمل انواعه و يجمع ما *** فُرِقَّ في غيره من الکتب

آثار:

بيان الاعراب، صحاح اللغة و عروض الورقة.

آثار چاپي:

مقدمه ي نحو و کتاب صحاح.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 1 / 287؛ مقدمه ي صحاح جوهري، بخش 2.

[98] ربعي، علي بن عيسي بن فرج بن صالح ربعي

نام: علي
نام پدر: عيسي
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: ربعي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 420 ق، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: لغت و ادب ( نحو )
استادان: سيدرضي و ابوعلي فارسي

سرگذشتنامه:

او ادبايت را در بغداد از سيرافي فراگرفته پس به شيراز رفته و بيست سال از ابوعلي فارسي تلمذ نموده، باز به بغداد برگشت. ابوعلي مي گفته که چيزي از مسائل نحويه و فنون عربيه نمانده که رعي محتاج به سئوال آن باشد و نيز گويد اگر از مشرق تا مغرب سياحت کنم، کسي را پيدا نخواهد کرد که معرفتش در نحو بيشتر از ربعي باشد. ابن خلکان گويد روزي ربعي در کنار دجله گردش مي کرده، پس ديد که سيد مرتضي و سيد رضي و عثمان بن جني در کشتي نشسته اند، در آن حال گفت عجب تر از احوال شريفين آن است که عثمان نزد ايشان نشسته و علي ( ربعي ) در کنار شط دور از ايشان راه مي رود.

آثار:

البدايع در نحو، شرح الايضاح، شرح البلغة و شرح مختصر الجرمي

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 2 / 72.

[99] قالي، اسمعيل بن قاسم بن عبدون

نام: اسمعيل
نام پدر: قاسم
کنيه و لقب: ابوعلي
اسم اشهر: قالي
سال و محل تولد: 303 ه‍، شارجرد
سال و محل وفات: 356 ه‍ [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: لغت، حديث و ادب
استادان: زجاج، اخفش صغير، ابن دريد، ابن الانباري، نفطويه و درستويه

سرگذشتنامه:

او از مولد خود منازجرد از ولايت ديار بکر به موصل رفته و احاديث بسياري از ابويعلي استماع نموده و به فاصله ي دو سال به مصاحبت تجار قاليقلا از مضافات ارمنيه از بلاد ديار بکر بغداد رفته و به همين جهت به قالي که منسوب بدان شهر را گويند، ملقب و مشتهر گرديد و در علم لغت حافظ ترين مردم بوده و در نحو نيز مذهب بصريين را ستوده و سپس در شهر قرطبه از بلاد اندلس اقامت گزيد و مشمول مراحم حکم بن عبدالرحمن ملک اندلس که بسيار علم دوست بوده گرديده است.

آثار:

الابل و نتاجها، البارع در لغت، تفسير السبع الطوال، حلي الانسان، خلق الانسان، شرح القصائد المعلقات، فعلت و افعلت، مقاتل الفرسان، المقصور و الممدود، النوادر و غير اينها.

آثار چاپي:

الامالي، که در مصر، ليدن و قاهره چاپ شد.

منابع و مآخذ:

ريحانة الادب، 3 / 278؛ عطار، مقدمه ي صحاح جوهري، 74.

[100] ابوالفرج اصفهاني، علي بن حسين بن محمد اموي قريشي

نام: علي
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابوالفرج
اسم اشهر: ابوالفرج اصفهاني
سال و محل تولد: 284 ق، اصفهان
سال و محل وفات: 356 ق، بغدادي
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: موسيقي، شعر، ادب و تاريخ

سرگذشتنامه:

او در اصفهان متولد شد، در کودکي به بغداد رفت و در آنجا به تحصيل پرداخت. ابوالفرج از عنفوان شباب به جمع اخبار ادبا و موسيقي دانان و استماع نوادر تاريخي و ضبط احاديث و اشعار و ترانه ها شوق داشت. نبوغ و پشتکار و قريحه ي ابوالفرج سبب شد بزودي در جهان اسلام مشهور گردد و مورد تشويق آل بويه در ري و بغداد و آل حمدان در شام و امويان اندلس واقع شود. رکن الدوله او را به ري دعوت کرد. او مدتي کاتب رسائل او و همکار ابن عميد وزير بود. سپس معلبي حسن بن محمد، وزير عزالدوله او را به بغداد خواند و مشاور و نديم خاص او شد و تا آخر عمر آن وزير از وي جدا نگشت.
ابوالفرج در سالهاي آخر عمر دچار فلج و اختلال حواس شد و سرانجام در بغداد در کنار دجله، بين درب سليمان و درب دجله بدرود زندگي گفت.

آثار:

الاغاني، مقاتل الطالبيين و اخبار هم و ادب الغرباء.

منابع و مآخذ:

دائرة المعارف تشيع، 1 / 341.
منبع مقاله :
فدايي عراقي، غلامرضا؛ (بهار 1383)، حيات علمي در عهد آل بويه، تهران: مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.