با كمك همسرم افسردگي را شكست دادم

آن دو دست در دست هم بر روي مبل راحتي اتاق نشيمن در كنار فرزندانشان نشسته اند. و براي تعطيلات تابستاني برنامه ريزي مي كنند. نمي توان باور كرد اين زن و شوهركمتر از يك سال قبل در همين مكان در مورد فروش خانه...
شنبه، 4 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با كمك همسرم افسردگي را شكست دادم
 با كمك همسرم افسردگي را شكست دادم
با كمك همسرم افسردگي را شكست دادم
نويسنده:مريم قربانزاده
منبع:روزنامه کیهان
آن دو دست در دست هم بر روي مبل راحتي اتاق نشيمن در كنار فرزندانشان نشسته اند. و براي تعطيلات تابستاني برنامه ريزي مي كنند. نمي توان باور كرد اين زن و شوهركمتر از يك سال قبل در همين مكان در مورد فروش خانه و دارايي هايشان و تقسيم آنچه دارند صحبت مي كردند و اينكه كدام يك بايد سرپرستي كودكان را به عهده مي گرفت؟
درحال حاضر معتقدند بيماري قابل درماني مي خواست به ارتباط مستحكم دوازده ساله آنها صدمه بزند ولي آنها به كمك هم آن را درمان كردند.
شوهر مي گويد: «اولين روز كه به مشكل همسرم پي بردم زماني بود كه صبح زود وارد آشپزخانه شدم و مشاهده كردم او با حوله حمام روي زمين آشپزخانه نشسته و گريه مي كند.
از او سؤال كردم آيا اتفاقي افتاده؟ او پاسخ داد: خودم هم نمي دانم.»
ما زندگي خوبي داشتيم. هيچ درگيري و بحثي بينمان نبود. با كودكانمان هم هيچ مشكلي نداشتيم.همسرم هم مي دانست كه دليلي براي گريستن وجود ندارد ولي اشكهايش قابل كنترل نبود. هر روز كه مي گذشت تمركز حواس او كمتر مي شد.
سرانجام از همسرم خواستم به پزشك مراجعه كند.
او درحالي كه سرش را ناباورانه تكان مي داد گفت: من مطمئن هستم كه مشكلي وجود ندارد. اميدوارم براي من فقط قرص ويتامين و داروي تقويتي تجويز كند. نمي توانم پيش بيني كنم كه پزشك چه خواهد گفت اما اميدوارم بگويد: كافي است كمي فعاليتم را كم كنم تا مشكلي نداشته باشم.
بعداز چند بار معاينه و گفت وگو؛ پزشك به همسرم گفت: «شما از افسردگي رنج مي بريد» او برايش توضيح داد: بدن ما به سطح معين و متعادلي از سروتنين نياز دارد تا قادر باشد به فعاليت طبيعي خود ادامه دهد. ولي گيرنده هاي مغز در بعضي از افراد ترشح اين هورمون به نقاط خاصي از بدن را مهار مي كند.
لذا پيشنهاد كرد داروي تجويز شده براي كنترل سطح سروتنين در خون را مصرف كند ولي همسرم نپذيرفت و مطب را ترك كرد درحالي كه احساس شكست مي كرد و با خودش در ستيز بود. او به خودش نهيب مي زد:به نظرم اعتقاد و ايمان من ضعيف شده و آنچه كه من نياز دارم تقويت ايمان است نه دارو. من كه بيمار نيستم. اما نكند به هر دوي آنها نياز دارم؟ من كه جرأت ندارم به شوهرم بگويم از نظر پزشك سلامتي روان من زير سؤال رفته است.»
او مدت چند هفته سعي كرد رازش را مخفي نگه دارد. ولي شدت غم و اندوه او بزرگتر از آن بود كه بتواند آن را پنهان كند.
بچه ها كه نگران شده بودند مرتب از من سؤال مي كردند چه اتفاقي براي مادرشان افتاده است؟
من هم از اينكه نمي توانستم كمكي به حل مشكل كنم احساس بدي داشتم. هر روز اين احساس در همسرم بدتر مي شد. عصباني بود از اينكه هرچه تلاش كرده شرايط شاد و راحتي را براي خانواده فراهم كند موفق نبوده است و هرچه بيشتر عصباني مي شد فاصله آنها هم بيشتر مي شد. هر دو احساس گناه مي كردند و گويي به سمت مخالف هم پرتاب مي شدند.
دراين مدت همسرم سعي مي كرد به عبادت بپردازد ولي اداي كلمات برايش مشكل بود. گويي حافظه اش را از دست داده بود. احساس مي كرد نه تنها خانواده اش را از دست داده بلكه خدا نيز او را به حال خود رها كرده است.
ماجراي زندگي اين زن و شوهر ماجراي زندگي بسياري از خانواده هاست. زنان دو برابر مردان مبتلا به افسردگي مي شوند و البته مردان تمايل كمتري به مراجعه به پزشك نشان مي دهند. در واقع بسياري از افسردگي ها تشخيص داده نمي شوند درحالي كه اثرات مخرب خود را بر قربانيان مي گذارند.

كليدهاي تشخيص افسردگي

¤ حزن و غم روزانه
¤ كم شدن تمايل به انجام فعاليتهايي كه فرد پيش از اين از انجام آنها لذت مي برده است.
¤ عدم آرامش، نگراني و اضطراب و رفتارهاي تحريك پذير
¤ مشكل در ايجاد تمركز و كاهش حافظه
¤ احساس خستگي و بي حالي
¤ خواب و خوراك بيش از حد يا كمتر از معمول
¤ دردهاي غيرقابل توصيف در نقاط مختلف بدن
¤ تمايل به خودكشي و مرگ
اگر هر كدام از علايم ذكر شده براي بيش از يك هفته در فردي باقي بماند بهتر است براي بررسي بيشتر به پزشك مراجعه كند.
خودتان را براي كمك به ديگران آماده كنيد.
امدادگران مي گويند اول ماسك اكسيژن را به صورت بزنيد بعد به صحنه حادثه وارد شويد و به ديگران كمك كنيد. در اين مورد هم ابتدا بايد خودتان را آماده كنيد تا توانايي لازم براي كمك به فرد افسرده را پيدا كنيد.
غم و اندوه مي تواند مسري باشد و بعيد هم نيست فرد كمك كننده غم و اندوه بيمار را بيشتر كند.
تغذيه خوب، نرمش و خواب كافي مي تواند همه افراد خانواده را از خطر حفظ كند.
در ضمن مراقب كودكان باشيد. آنها اغلب در برابر اضطراب والدين آسيب پذيرند. تحقيقات نشان داده است 20درصد كودكان ده ساله كه مادرانشان از افسردگي رنج مي برند پنج سال بعد قربانيان اين ماجرا خواهند شد.
در برخورد با فرد افسرده بعضي از رفتارها مناسب و بعضي نامناسب اند.
¤ همراه با آنها و براي آنها با شور و شوق دعا كنيد. كتابهاي دعا و كتاب آسماني را باهم بخوانيد.
¤ هرگز به آنها نگوييد فقط درمورد مشكل خودشان دعا كنند كه احساس كنند اگر خدا آنها را دوست داشته باشد بيماري آنها درمان خواهدشد.
¤ به آنها ثابت كنيد خانواده نيازمند سلامتي آنهاست.
¤ كاري نكنيد كه به خاطر فشاري كه در اثر بيماري او به خانواده وارد شده احساس گناه كند.
¤ خوب به حرفشان گوش كنيد و بگذاريد احساس كنند باورشان داريد.
¤ هرگز به آنها انتقاد نكنيد و آنها را شرمنده نسازيد.
¤ براي كمك كردن به او همراهش به مطب رفته با پزشك مشورت كنيد و از او كمك بخواهيد.
¤ هرگز وانمود نكنيد فقط اوست كه نياز به مراجعه به پزشك دارد و اوست كه ضعيف است و نيازمند كمك ديگران.
¤ او را به مصرف دارو تشويق كنيد. مطالعات نشان داده است 80درصد افراد مبتلا به افسردگي با مصرف دارو درمان شده اند.
¤ انتظار نداشته باشيد دارو به تنهايي همه مشكلات را حل كند. تأثير دعا در درمان را فراموش نكنيد.
¤ با محبت باشيد. او را تشويق كنيد همراه شما به انجام امور بپردازد.
¤ به او اجازه ندهيد به خواب در بستر ادامه داده و ايزوله باشد.

عاقبت خوش

عاقبت اين زن و شوهر بر ترس خود نسبت به بيماري روحي غلبه كردند. آنها هر هفته در مسجد با روحاني خانواده مشورت مي كردند و زن به پزشك مراجعه كرده و مصرف دارو را ادامه داد. بعد از چند ماه احساس كرد دوباره از خودش خوشش مي آيد. سطح سروتنين خون او به تعادل رسيد. كودكان از اينكه مادر را خندان مي ديدند بسيار به هيجان آمده بودند.
حالا اين خانواده معتقدند كه با تلاش گروهي، آموزش، هم دردي و دعاي اطرافيان مي توانند افسردگي را درمان كنند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط