نویسنده: دكتر علی اكبر ولایتی
موقعیت جغرافیایی آذربایجان و قرار گرفتن آن بر سر راههای غرب و شرق و به عبارت دیگر اروپا و كنارههای دریای سیاه و مدیترانه، از یك سو، و جنوب و شمال؛ یعنی بین النهرین و قفقاز و ماورای قفقاز از سوی دیگر، زمینهی مساعدی برای پیشرفت اقتصادی این منطقه فراهم میآورد (رئیس نیا، ج1، ص 61).
توسعهی مناسبات بازرگانی ساسانی با سرزمینها و مردم آسیای میانه و هندوستان و چین و شمال و جنوب قفقاز و بیزانس در بهبود اوضاع اجتماعی و رونق اقتصادی آذربایجان مؤثر بود و برای ترقی نیروهای تولیدی شرایط مناسبی پدید میآورد. عبور یك راه كاروان و معتبر متصل به جادهی ابریشم، در همدان، از آذربایجان و ادامهی آن تا سرزمینهای قفقاز و نیز تا كرانههای دریای سیاه و آن سوتر از آن، این سرزمین را در شبكهی وسیع تجارت بین المللی قرار میداد. شاهد تبدیل آذربایجان به یكی از كانونهای تجارت بین المللی، یافته شدن بقایای اشیاء و آثار گوناگون تولید شده، در نقاط گوناگون این خطه، است (همان، ج2، ص 657-658).
رئیس نیا انتخاب كنستانتینوپول را به پایتختی روم شرقی در عمران و توسعهی اقتصادی- اجتماعی آذربایجان مؤثر دانسته است. به نوشتهی رئیس نیا، پیش از آن حادثه و اهمیت یافتن كنستانتینوپول به مثابهی مركز سیاسی و اقتصادی امپراتوری روم، بخش عمدهی كاروانهای تجارتی روان از شرق به غرب، از جنوب و از طریق اكباتان به سلوكیه، واقع در كنار دجله یا تیسفون، میرفتند. امپراتوران روم نیز بیشتر برای دستیابی بر پایهی این جادهی كاروان رو و ضربه زدن بر تجارت كالاهای قیمتی، در بین النهرین، تا كنارههای شرقی دریای مدیترانه، پیاپی به خاور، به ویژه بین النهرین، لشكركشی میكردند. با تأسیس پایتختی مجلل، لازم بود كه راه رسیدن كالاهای شرقی به آن جا حتی الامكان كوتاهتر شود. از این رو، شمال رونق گرفت. این راه كه از جادهی بزرگ ابریشم منشعب میشد، بخش قابل توجهی از كالاهای مصرفی كنستانیتنوپول را، كه بیشتر عبارت بودند از ابریشم و سنگهای قیمتی و زینت آلات و آثار كم یاب هنری، از آذربایجان و از طریق زنجان و تبریز، به بنادر دریای سیاه میرسانید. به هر روی، این رویداد مهم انگیزهی تشدید فعالیتهای اقتصادی و تولیدی آذربایجان و افزایش ثروت این سامان شد و بر پیدایش و توسعهی شهرها و رونق زندگی شهرنشینی در این منطقه تأثیر نهاد، به گونهای كه اخباری دربارهی پیدایش شهرهای جدید و توسعهی عمومی شهرها در آذربایجان نیمهی دوم دورهی حكومت ساسانی در دست است (همان، ج2، ص 658-659).
بدون شك، مس، از دیرباز، در مناطق كوه پایهای، به ویژه در آذربایجان جنوبی و كردستان، استخراج میشده است. اما به هر حال، قدمت استخراج آن به پیش از هزارهی چهارم پیش از میلاد نمیرسد و، ظاهراً، كمی بعد از استخراج آهن در این مناطق آغاز شده است. استخراج طلا و نقره نیز در ماد باستان محتمل بوده است. در مناطق شرقی ماد، سنگهای لاجورد و یشم استخراج میشده است. سرنوشت ماد بزرگ چنین رقم خورد كه برای همیشه وجههی قومی و فرهنگی خود را از دست بدهد و جزء واحدهای سیاسی مستقل خارج گردد. اما ماد كوچك (آتروپاتن) یا آذربایجان جنوبی، با همهی فراز و نشیبهایی كه در مسیرش بود، به مثابهی واحدی مشخص و معین فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و جغرافیایی به حیات خود ادامه داد و، در آستانهی میلاد مسیح، موطن ملت آذری ایرانی زبان گردید (علییف، ص 66). مسلماً، ماننای پیشین (آذربایجان ایران) مركز اقتصادی و فرهنگی پادشاهی ماد بود. این ناحیه از لحاظ اقتصادی از نواحی دیگر پررونقتر بود و در آن ثروتمندترین كشتزارها و تاكستانها و پیشهها وجود داشت (انزلی، ص 46).
قالی بافی هم از دیرباز در ایران، و از جمله آذربایجان، متداول بوده و در دورهی ساسانی پیشرفت و توسعهی بسیاری داشته است. ثعالبی از فرشهای زربفت مرصع به مروارید و یاقوت چهارگانهای سخن گفته كه هر یك با یكی از فصول مناسبت داشته است. این فرشها بر روی تخت طاقدیس نهاده شده و در كاخ گنزك آذربایجان گسترده بوده و به هنگام تصرف گنزك به دست هراكلیوس افتاده است (رئیس نیا، ج2، ص 651-652).
منبع مقاله :
ولایتی، علی اكبر؛ (1391)، آذربایجان در دوران پیش از اسلام، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ اول