نقش نماز در آرامش رواني خانواده (2)

اولياي الهي كه خوب نماز مي‏خوانند نه مي‏ترسند و نه محزون مي‏شوند. «الا انّ اولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» و آدمي كه نه مي‏ترسد و نه محزون است، از آرايش رواني برخوردار است. در محيط خانواده‏اي كه اعضاي آن نماز را بر پا مي‏دارند و همگي از اعتماد به نفس خوبي برخوردارند، فضاي آرامي حاكم است و اعتماد به نفس يكديگر را تقويت مي‏نمايند.
چهارشنبه، 8 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش نماز در آرامش رواني خانواده (2)
نقش نماز در آرامش رواني خانواده (2)
نقش نماز در آرامش رواني خانواده (2)
نويسنده:دكتر محسن ايماني
منبع: سايت انديشه قم
اولياي الهي كه خوب نماز مي‏خوانند نه مي‏ترسند و نه محزون مي‏شوند. «الا انّ اولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» و آدمي كه نه مي‏ترسد و نه محزون است، از آرايش رواني برخوردار است. در محيط خانواده‏اي كه اعضاي آن نماز را بر پا مي‏دارند و همگي از اعتماد به نفس خوبي برخوردارند، فضاي آرامي حاكم است و اعتماد به نفس يكديگر را تقويت مي‏نمايند. آنان همچون ظروف مرتبطي هستند كه به هنگام برداشتن آب از يكي از آن ظرف‏ها، ظرف‏هاي ديگر جاي خالي آن را پر مي‏كنند، با اين تفاوت كه در اينجا، اعتماد به نفس خود آنان كاهش نمي‏يابد. در حالي كه وقتي ظرف‏هاي مرتبط، جاي خالي شده آب ظرفي را پر مي‏كنند، از ميزان كمتري از آب برخوردار مي‏شوند. آن‏ها شكرانه بازوي توانا را به گرفتن دست ناتوان مي‏دانند و دست افتادگان را به هنگام ايستادن مي‏گيرند و بدين ترتيب آن‏ها كه از اعتماد به نفس بيشتري برخوردارند، در محيط خانواده، زمينه افزايش اعتماد به نفس را در ديگر اعضاي خانواده فراهم مي‏كنند تا آن‏ها هر چه بيشتر استعدادهاي خويش را به كار گيرند و به درجه بالاتري از شناخت معبود و عبادت دست يابند و به خود شكوفايي برسند، به نحوي كه همه استعدادها و توانايي‏هاي خويش براي عبادت خدا را به فعليت برسانند. نماز در اين راه نقش مدد رساني را بر عهده دارد. انساني كه به خود شكوفايي رسيده از آرامش بيشتري برخوردار است. اولياي الهي مصداق بارز چنين حالتي هستند، زيرا توانسته‏اند همه توان خويش را در راه عبادت معبود به كار گيرند.

4ـ بالا رفتن عزت نفس

پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز را معراج مؤمن دانسته و مي‏فرمايد: الصّلاة معراج المؤمن. انساني كه عروج يافته و اوج گرفته است، از عزت نفس برخوردار است. عزت نيز با رفتن به پيشگاه معبود حاصل مي‏شود و به تعبير سعدي انسان جز با رفتن به درگاه الهي عزت نمي‏يابد.
عزيزي كه هرگز درش سر بتافت
به هر در كه شد هيچ عزت نيافت
و اگر مي‏گويند «عزت ‏طلب و بزرگي‏آموز» همه حكايت از آن دارد كه آدمي براي عزتمندي خويش ارزش فراواني قائل است و آن‏ها كه نفس خويش را داراي عزت مي‏دانند، كمتر تن به خطاها و امور ناپسند مي‏دهند. علي (عليه السلام) مي‏فرمايد: «من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته» هر كس كه نفسش در پيشگاه او ارزشمند باشد شهوات در نزد او خوار است و بي‌مقدار.
كارل راجرز كه بنيانگذار روش مشاوره غير مستقيم است، اظهار مي‏دارد، دانش آموزي كه از عزت نفس بالاتري برخوردار است كمتر تن به تقلب مي‏دهد و نظريه تعهد مكبر حكايت از آن دارد كه اگر شخص احساس بي آبرويي كند، راحت‏تر تن به ارتكاب جرم مي‏سپارد. نماز كه آدمي به هنگام اداي آن سر بر آستان معبود مي‏سايد. و پيشاني خويش را به رسم تواضع و بندگي به خاك مي‏گذارد، باعث مي‏شود تا موجبات رستگاري انسان فراهم شود. اين سجده كه خضوع (تواضع بدني) است و خشوع (تواضع قلبي)، موجبات اعتلاي آدمي را فراهم مي‏سازد «قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون» و در اثر بندگي آدمي بد مقامي بالا و والا مي‏رسد و به قول صائب تبريزي:
ذره به آفتاب رسيد از فتادگي
بنگر كه از كجا به كجا مي‏توان شدن
و سعدي رمز برخورداري از فيض را افتادگي دانسته و مي‏گويد:
افتادگي‏آموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب زميني كه بلند است
پس تواضع در مقابل خالق رمز كمال آدمي است و انسان برخوردار از كمال در همه جا و از جمله محيط خانواده احترام ديگران را پاس مي‏دارد و نياز به داشتن عزت نفس و برخورداري از احترام، به نظر «مازلو» يكي از نيازهاي اساسي رواني آدمي است كه با تأمين آن سلامت رواني انسان تأمين مي‏گردد به نحوي كه او را از تعادل رواني برخوردار مي‏سازد. در خانه‏اي كه پير و جوان و كودك و خردسال همه از احترام و عزت نفس بهره گرفته‏اند همه مي‏توانند از آرامش رواني برخوردار باشند. در خصوص احترام به پيران و كودكان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «ليس منّا من لم يرحم صغيرنا و لم يوقّر كبيرنا» از ما نيست كسي كه به كودكان ما ترحم و لطف نكند و بزرگترهاي ما را محترم نشمارد. پس در خانه‏اي كه همه در برابر معبود متواضعند و حرمت يكديگر را نمي‏شكنند، همه از عزت نفس برخوردارند و ضمن برخورداري از آرامش رواني تن به جرائم نيز نمي‏دهند اما دور شدن از وادي بندگي و عدم انجام فرايض ديني، آدمي را به بندگي اين و آن مي‏كشاند و اين در اثر نداشتن آگاهي و بصيرت است و اقبال در وصف آنان مي‏گويد:
آدم از بي‏بصري بندگي آدم كرد
گوهري داشت ولي صرف قباد و جم كرد
گويي از خوي غالمي ز سگان پست‏تر است
من نديدم كه سگي پيش سگي سر خم كرد
انسان‏هاي ره يافته جز بر درگاه معبود ازلي سر نسايند و پيوسته به عبادت او مي‏شتابند. علي (عليه السلام) فرمود؛ لا تكن عبد غيرك لقد جعلك اللّه حرّا. بنده ديگري مباش بدرستي كه خدا تو را از آزاد آفريده است و خداوند عزت را از آن خود، رسول خود و بندگان مؤمن خويش مي‏داند و مي‏فرمايد: و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين.

5ـ معنا دادن به زندگاني

ويكتور فرانكل كه خود بنيانگذار مكتب سوم درماني دين و مكتب معنا درماني است، در كتاب خود كه آن را «انسان در جستجوي معنا» ناميده است، بر اين باور است كه انسان آنگاه از سلامت رواني برخودار است و آنگاه آرامش را لمس مي‏كند كه در زندگاني خود احساس معنا كند و او در وهله نخست عشق را عامل ايجاد چنين معنايي مي‏داند كه عشق به يك آرمان و عشق به ديگري مورد نظر اوست و او خود مي‏نويسد كه يكبار يك عالم يهودي كه معناي زندگاني را از دست داده بود، نزدم آمد و من با ايماني كه در وجودش بود زندگي او را معني دار ساختم. او به درمانگرها توصيه مي‏كند كه در موقع درمان بيماران رواني تلاش كنيد كه زندگي آن‏ها را معني دار نماييد. زيرا بيمار رواني كسي است كه معناي زندگي را از دست داده است. عبادت و نماز نيز مي‏تواند زندگي آدمي را معنا بخشد و براي آدمي حياتي طيب را فراهم آورد كه مالامال از معناست. و قرآن مي‏فرمايد: «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيّبة»
يعني هر كسي اعم از زن و مرد عمل صالح انجام دهد او را به حياتي پاك و طيب زنده مي‏گردانيم.
فرانكل مي‏گويد: آنان كه داراي زندگي معني دار بودند، افراد مقاومي بودند كه خود را تسليم مرگ و خودكشي نمي‏كردند. يعن عشق به زندگي آنان معنا داده بود و او رمز پايداري آنان را در عاشق بودن آن‏ها مي‏داند و چه نيكو گفته است حافظ.
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده عالم دوام ما
برترين عشق نيز عشق به خالق است و نزديكترين حالت آدمي هنگامي است كه سر به سجده مي‏نهد. در اينجاست كه مي‏توان به يكي ار رازهاي طولاني بودن سجده‏هاي امام زين العابدين (عليه السلام) پي برد و سخنان پر حلاوت عشق را خوش و زيبا تفسير نمود و گفت:
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند
پس نماز كه برترين جلوه‏هاي عشق را به نمايش مي‏گذارد، مي‏تواند در خانواده، زوجين را به يكديگر علاقه‏مند و عطوف نمايد و آنان كه عاشق خدايند، جلوه‏هاي ديگر خالق را نيز دوست مي‏دارند و به همسر و فرزندان خويش به عنوان نشانه‏هاي خالق مي‏نگرند و در ميان آن‏ها عشق و علاقه فراوان است و به تعبير قرآن «رحماء بينهم» را مد نظر قرار مي‏دهند و چون به شكرگزاري معبود مي‏پردازند، نمي‏توانند نسبت به مخلوق خدا شاكر نباشند. چرا كه «من لم يشكر المخلوق، لم يشكر الخالق» در خانه‏اي كه تشكر و سپاسگذاري از يكديگر وجود داشته باشد دلسردي‏ها و ناپايداري‏ها ره نمي‏يابد و اين ابراز عشق و علاقه و سپاس و تشكر احساس تعلق به جمع خانواده را پديد مي‏آورد، كه يكي ديگر از نيازهاي اساسي رواني است كه با تأمين آن تعادل و بهداشت رواني فرد تحقق مي‏يابد. نماز اگر چه به معناي بندگي در برابر خالق است اما دل آدمي را رقت مي‏بخشد و او را به سوي محبت به مخلوق سمت و سو مي‏دهد و جمعي صميمي را در محيط خانه پديد مي‏آورد، چرا كه اگر مسلمان از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) الهام نگيرد و رقيق القلب نباشد، اعضاي خانواده و ديگران از گرد او پراكنده مي‏شوند و قرآن خطاب به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏فرمايد: كه «لو كنت فظّا غليظ القلب لا نفضّوا من حولك» اي پيامبر هر آينه اگر تو سخت دل بودي مردم از گرد تو مي‏پراكندند.
وجود دل‏هاي پر محبت و با صفا كانون خانواده را گرم و روابط عاطفي را در آن مستحكم مي‏سازد و آدمي در برخورد با افراد صميمي و مهربان كمتر احساس آزردگي و سرخوردگي مي‏كند و خود را در محيطي آرام و سرشار از روابط گرم مي‏يابد زيرا عبادت و نماز به زندگي او معنا داده و آرامش بخشيده است.

6ـ كاهش فشارهاي (استرس‏هاي) رواني

نماز موجب كاهش استرس‏ها مي‏گردد و فشارهاي روحي را كم مي‏كند. زيرا آنگاه كه آدمي در برابر خالق متعال مي‏ايستد و لب به نماز و دعا مي‏گشايد و او را رحمن و رحيم خطاب مي‏كند، اميد به رأفت و رحمت در دلش موج مي‏زند و آن‏گاه كه اشك ندامت از چشمانش جاري مي‏شود، و دردهاي خويش را با خدا باز مي‏گويد، پالايش رواني انجام مي‏شود و انسان خود را سبك‏تر از قبل مي‏يابد چون به بندگي خدا تن مي‏دهد و با تأكيد مي‏گويد: «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» فقط تو را عبادت مي‏كنيم و فقط از تو ياري مي‏جوييم.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط