نقش نماز در آرامش رواني خانواده (2)
نويسنده:دكتر محسن ايماني
منبع: سايت انديشه قم
منبع: سايت انديشه قم
اولياي الهي كه خوب نماز ميخوانند نه ميترسند و نه محزون ميشوند. «الا انّ اولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» و آدمي كه نه ميترسد و نه محزون است، از آرايش رواني برخوردار است. در محيط خانوادهاي كه اعضاي آن نماز را بر پا ميدارند و همگي از اعتماد به نفس خوبي برخوردارند، فضاي آرامي حاكم است و اعتماد به نفس يكديگر را تقويت مينمايند. آنان همچون ظروف مرتبطي هستند كه به هنگام برداشتن آب از يكي از آن ظرفها، ظرفهاي ديگر جاي خالي آن را پر ميكنند، با اين تفاوت كه در اينجا، اعتماد به نفس خود آنان كاهش نمييابد. در حالي كه وقتي ظرفهاي مرتبط، جاي خالي شده آب ظرفي را پر ميكنند، از ميزان كمتري از آب برخوردار ميشوند. آنها شكرانه بازوي توانا را به گرفتن دست ناتوان ميدانند و دست افتادگان را به هنگام ايستادن ميگيرند و بدين ترتيب آنها كه از اعتماد به نفس بيشتري برخوردارند، در محيط خانواده، زمينه افزايش اعتماد به نفس را در ديگر اعضاي خانواده فراهم ميكنند تا آنها هر چه بيشتر استعدادهاي خويش را به كار گيرند و به درجه بالاتري از شناخت معبود و عبادت دست يابند و به خود شكوفايي برسند، به نحوي كه همه استعدادها و تواناييهاي خويش براي عبادت خدا را به فعليت برسانند. نماز در اين راه نقش مدد رساني را بر عهده دارد. انساني كه به خود شكوفايي رسيده از آرامش بيشتري برخوردار است. اولياي الهي مصداق بارز چنين حالتي هستند، زيرا توانستهاند همه توان خويش را در راه عبادت معبود به كار گيرند.
كارل راجرز كه بنيانگذار روش مشاوره غير مستقيم است، اظهار ميدارد، دانش آموزي كه از عزت نفس بالاتري برخوردار است كمتر تن به تقلب ميدهد و نظريه تعهد مكبر حكايت از آن دارد كه اگر شخص احساس بي آبرويي كند، راحتتر تن به ارتكاب جرم ميسپارد. نماز كه آدمي به هنگام اداي آن سر بر آستان معبود ميسايد. و پيشاني خويش را به رسم تواضع و بندگي به خاك ميگذارد، باعث ميشود تا موجبات رستگاري انسان فراهم شود. اين سجده كه خضوع (تواضع بدني) است و خشوع (تواضع قلبي)، موجبات اعتلاي آدمي را فراهم ميسازد «قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون» و در اثر بندگي آدمي بد مقامي بالا و والا ميرسد و به قول صائب تبريزي:
يعني هر كسي اعم از زن و مرد عمل صالح انجام دهد او را به حياتي پاك و طيب زنده ميگردانيم.
فرانكل ميگويد: آنان كه داراي زندگي معني دار بودند، افراد مقاومي بودند كه خود را تسليم مرگ و خودكشي نميكردند. يعن عشق به زندگي آنان معنا داده بود و او رمز پايداري آنان را در عاشق بودن آنها ميداند و چه نيكو گفته است حافظ.
وجود دلهاي پر محبت و با صفا كانون خانواده را گرم و روابط عاطفي را در آن مستحكم ميسازد و آدمي در برخورد با افراد صميمي و مهربان كمتر احساس آزردگي و سرخوردگي ميكند و خود را در محيطي آرام و سرشار از روابط گرم مييابد زيرا عبادت و نماز به زندگي او معنا داده و آرامش بخشيده است.
4ـ بالا رفتن عزت نفس
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز را معراج مؤمن دانسته و ميفرمايد: الصّلاة معراج المؤمن. انساني كه عروج يافته و اوج گرفته است، از عزت نفس برخوردار است. عزت نيز با رفتن به پيشگاه معبود حاصل ميشود و به تعبير سعدي انسان جز با رفتن به درگاه الهي عزت نمييابد.عزيزي كه هرگز درش سر بتافت
به هر در كه شد هيچ عزت نيافت
و اگر ميگويند «عزت طلب و بزرگيآموز» همه حكايت از آن دارد كه آدمي براي عزتمندي خويش ارزش فراواني قائل است و آنها كه نفس خويش را داراي عزت ميدانند، كمتر تن به خطاها و امور ناپسند ميدهند. علي (عليه السلام) ميفرمايد: «من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته» هر كس كه نفسش در پيشگاه او ارزشمند باشد شهوات در نزد او خوار است و بيمقدار. به هر در كه شد هيچ عزت نيافت
كارل راجرز كه بنيانگذار روش مشاوره غير مستقيم است، اظهار ميدارد، دانش آموزي كه از عزت نفس بالاتري برخوردار است كمتر تن به تقلب ميدهد و نظريه تعهد مكبر حكايت از آن دارد كه اگر شخص احساس بي آبرويي كند، راحتتر تن به ارتكاب جرم ميسپارد. نماز كه آدمي به هنگام اداي آن سر بر آستان معبود ميسايد. و پيشاني خويش را به رسم تواضع و بندگي به خاك ميگذارد، باعث ميشود تا موجبات رستگاري انسان فراهم شود. اين سجده كه خضوع (تواضع بدني) است و خشوع (تواضع قلبي)، موجبات اعتلاي آدمي را فراهم ميسازد «قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون» و در اثر بندگي آدمي بد مقامي بالا و والا ميرسد و به قول صائب تبريزي:
ذره به آفتاب رسيد از فتادگي
بنگر كه از كجا به كجا ميتوان شدن
و سعدي رمز برخورداري از فيض را افتادگي دانسته و ميگويد: بنگر كه از كجا به كجا ميتوان شدن
افتادگيآموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب زميني كه بلند است
پس تواضع در مقابل خالق رمز كمال آدمي است و انسان برخوردار از كمال در همه جا و از جمله محيط خانواده احترام ديگران را پاس ميدارد و نياز به داشتن عزت نفس و برخورداري از احترام، به نظر «مازلو» يكي از نيازهاي اساسي رواني آدمي است كه با تأمين آن سلامت رواني انسان تأمين ميگردد به نحوي كه او را از تعادل رواني برخوردار ميسازد. در خانهاي كه پير و جوان و كودك و خردسال همه از احترام و عزت نفس بهره گرفتهاند همه ميتوانند از آرامش رواني برخوردار باشند. در خصوص احترام به پيران و كودكان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد: «ليس منّا من لم يرحم صغيرنا و لم يوقّر كبيرنا» از ما نيست كسي كه به كودكان ما ترحم و لطف نكند و بزرگترهاي ما را محترم نشمارد. پس در خانهاي كه همه در برابر معبود متواضعند و حرمت يكديگر را نميشكنند، همه از عزت نفس برخوردارند و ضمن برخورداري از آرامش رواني تن به جرائم نيز نميدهند اما دور شدن از وادي بندگي و عدم انجام فرايض ديني، آدمي را به بندگي اين و آن ميكشاند و اين در اثر نداشتن آگاهي و بصيرت است و اقبال در وصف آنان ميگويد: هرگز نخورد آب زميني كه بلند است
آدم از بيبصري بندگي آدم كرد
گوهري داشت ولي صرف قباد و جم كرد
گويي از خوي غالمي ز سگان پستتر است
من نديدم كه سگي پيش سگي سر خم كرد
انسانهاي ره يافته جز بر درگاه معبود ازلي سر نسايند و پيوسته به عبادت او ميشتابند. علي (عليه السلام) فرمود؛ لا تكن عبد غيرك لقد جعلك اللّه حرّا. بنده ديگري مباش بدرستي كه خدا تو را از آزاد آفريده است و خداوند عزت را از آن خود، رسول خود و بندگان مؤمن خويش ميداند و ميفرمايد: و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين. گوهري داشت ولي صرف قباد و جم كرد
گويي از خوي غالمي ز سگان پستتر است
من نديدم كه سگي پيش سگي سر خم كرد
5ـ معنا دادن به زندگاني
ويكتور فرانكل كه خود بنيانگذار مكتب سوم درماني دين و مكتب معنا درماني است، در كتاب خود كه آن را «انسان در جستجوي معنا» ناميده است، بر اين باور است كه انسان آنگاه از سلامت رواني برخودار است و آنگاه آرامش را لمس ميكند كه در زندگاني خود احساس معنا كند و او در وهله نخست عشق را عامل ايجاد چنين معنايي ميداند كه عشق به يك آرمان و عشق به ديگري مورد نظر اوست و او خود مينويسد كه يكبار يك عالم يهودي كه معناي زندگاني را از دست داده بود، نزدم آمد و من با ايماني كه در وجودش بود زندگي او را معني دار ساختم. او به درمانگرها توصيه ميكند كه در موقع درمان بيماران رواني تلاش كنيد كه زندگي آنها را معني دار نماييد. زيرا بيمار رواني كسي است كه معناي زندگي را از دست داده است. عبادت و نماز نيز ميتواند زندگي آدمي را معنا بخشد و براي آدمي حياتي طيب را فراهم آورد كه مالامال از معناست. و قرآن ميفرمايد: «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيّبة»يعني هر كسي اعم از زن و مرد عمل صالح انجام دهد او را به حياتي پاك و طيب زنده ميگردانيم.
فرانكل ميگويد: آنان كه داراي زندگي معني دار بودند، افراد مقاومي بودند كه خود را تسليم مرگ و خودكشي نميكردند. يعن عشق به زندگي آنان معنا داده بود و او رمز پايداري آنان را در عاشق بودن آنها ميداند و چه نيكو گفته است حافظ.
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده عالم دوام ما
برترين عشق نيز عشق به خالق است و نزديكترين حالت آدمي هنگامي است كه سر به سجده مينهد. در اينجاست كه ميتوان به يكي ار رازهاي طولاني بودن سجدههاي امام زين العابدين (عليه السلام) پي برد و سخنان پر حلاوت عشق را خوش و زيبا تفسير نمود و گفت: ثبت است در جريده عالم دوام ما
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند
پس نماز كه برترين جلوههاي عشق را به نمايش ميگذارد، ميتواند در خانواده، زوجين را به يكديگر علاقهمند و عطوف نمايد و آنان كه عاشق خدايند، جلوههاي ديگر خالق را نيز دوست ميدارند و به همسر و فرزندان خويش به عنوان نشانههاي خالق مينگرند و در ميان آنها عشق و علاقه فراوان است و به تعبير قرآن «رحماء بينهم» را مد نظر قرار ميدهند و چون به شكرگزاري معبود ميپردازند، نميتوانند نسبت به مخلوق خدا شاكر نباشند. چرا كه «من لم يشكر المخلوق، لم يشكر الخالق» در خانهاي كه تشكر و سپاسگذاري از يكديگر وجود داشته باشد دلسرديها و ناپايداريها ره نمييابد و اين ابراز عشق و علاقه و سپاس و تشكر احساس تعلق به جمع خانواده را پديد ميآورد، كه يكي ديگر از نيازهاي اساسي رواني است كه با تأمين آن تعادل و بهداشت رواني فرد تحقق مييابد. نماز اگر چه به معناي بندگي در برابر خالق است اما دل آدمي را رقت ميبخشد و او را به سوي محبت به مخلوق سمت و سو ميدهد و جمعي صميمي را در محيط خانه پديد ميآورد، چرا كه اگر مسلمان از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) الهام نگيرد و رقيق القلب نباشد، اعضاي خانواده و ديگران از گرد او پراكنده ميشوند و قرآن خطاب به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد: كه «لو كنت فظّا غليظ القلب لا نفضّوا من حولك» اي پيامبر هر آينه اگر تو سخت دل بودي مردم از گرد تو ميپراكندند. يادگاري كه در اين گنبد دوار بماند
وجود دلهاي پر محبت و با صفا كانون خانواده را گرم و روابط عاطفي را در آن مستحكم ميسازد و آدمي در برخورد با افراد صميمي و مهربان كمتر احساس آزردگي و سرخوردگي ميكند و خود را در محيطي آرام و سرشار از روابط گرم مييابد زيرا عبادت و نماز به زندگي او معنا داده و آرامش بخشيده است.
6ـ كاهش فشارهاي (استرسهاي) رواني
نماز موجب كاهش استرسها ميگردد و فشارهاي روحي را كم ميكند. زيرا آنگاه كه آدمي در برابر خالق متعال ميايستد و لب به نماز و دعا ميگشايد و او را رحمن و رحيم خطاب ميكند، اميد به رأفت و رحمت در دلش موج ميزند و آنگاه كه اشك ندامت از چشمانش جاري ميشود، و دردهاي خويش را با خدا باز ميگويد، پالايش رواني انجام ميشود و انسان خود را سبكتر از قبل مييابد چون به بندگي خدا تن ميدهد و با تأكيد ميگويد: «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» فقط تو را عبادت ميكنيم و فقط از تو ياري ميجوييم.