گرد آورنده: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
شما میدانید که ما اکنون در چه وضعی هستیم و کشور ما در چه موقعیتی است. این حال بعد از انقلاب است. همیشه بعد از انقلاب [مشکلات است] همه شما آقایان یک قدری صبر باید بکنید، انشاءالله علاج بشود.... لکن مأیوس نباشید. من وقتی که شما جوانها را میبینم، با این قدرت و با این اخلاص و تحوّلی که در ملّت ما و خصوصاً جوانان ما و همه اقشار ملّت پیدا شده است، من افتخار میکنم و امیدوارم. و شما همان اجرا را دارید که شهدای اُحُد داشتند. (1)
در هر صورت، گله من این بود که هم دولتیها، یعنی وزرا و نخستوزیر، و هم سایر آقایان، این صحبتها یک قدری اسباب این شد که مردم نگران بشوند. البته شماها نگران اوضاع هستید! لکن قاعدهاش این بود که یک جوری باشد که پخش نشود که همه بفهمند که توی چنته شما چیزی نیست! شما باید به همه بفهمانید - و واقعش هم هست - که شما همه چیز دارید شما ملّت را دارید و - عرض میکنم که - موانع را رفع کردید که مهم بود آن موانع؛ رفتند. حالا یک قدری دیرتر، یک قدری زودتر، کارها را خودتان انجام بدهید دیگر. وقتی مانع در کار نباشد، آنهایی که کارشکنی میکردند، آنهایی که میخواستند همه چیز ما عقب باشد، کشاورزی نشود، و این مصیبتها را به بار آوردند، اینها رفتند. حالا که رفتند ما دیگر از چه بترسیم؟ ما خودمان درست میکنیم مسائل را. منتها البتّه وقت لازم دارد، کشاورزی وقت لازم دارد؛ موانع باید رفع بشود. کارخانهها وقت لازم دارد تا راه بیفتد. بودجه کمکم درست بشود. بودجه مملکت - خوب - آن هم هرچی داشتیم خوردند و رفتند. حالا از سر، ما باید فکر کنیم. و مهمش این است که نه خودمان روحمان را ببازیم و نه دیگران روحشان را مأیوس کنیم. خودمان قوی باشیم. ما کار مهم را کردیم؛ کارهای دیگر کارهای مهم نیست. ما درست میکنیم کار را؛ میشود این کارها. (2)
در هر صورت، من امیدوارم که مأیوس نباشید و با قدرت جلو بروید و با قدرت دانشگاه را خودتان اصلاح کنید. هر معلمی که میبینید انحراف دارد بروید با او صحبت کنید. دعوا نکنید؛ صحبت بکنید. بگویید شماها این کاره هستید و این کاره نمیتواند در دانشگاه بیاید و رئیس دانشگاه یا استاد دانشگاه بشود؛ نمیشود. و البته اگر مسائلی باشد که من هم از دستم بر آید که خدمت بکنم، من خدمتگزارم و میکنم. و اگر چنانچه اینهایی که گفتید باید به جایی رجوع بشود، بنویسید روی ورقهای بدهید اینجا تا من با آنها صحبت کنم تا درست بشود. (3)
در هر صورت این را میخواستم عرض بکنم به شما که شجاع باشید. در گرفتاریها که میآید. پا برجا باشید. مأیوس هیچ وقت نشوید. دولت اگر چنانچه نمیتواند به آن اندازهای که؛ من تصدیق میکنم که دولت مشغول کار است، کار خیلی هم کردند، این را هم به خود آقایان گفتهام. به آقای بازرگان و دیگران گفتهام که شما کار میکنید و عرضه نمیکنید؛ دیگران کار نمیکنند و میگویند دیگران کار نمیکنند، فریادش را میزنند! اینها خیلی کار کردهاند، اما عرضه نمیکنند. چند دفعه تا حالا من به آنها [گفتم] آقا، شما این پاکسازی را خوب عرضه کنید؛ آن خانهسازی را عرضه کنید؛ آن امداد را که دارید در همه جا میکنند و میکنید عرضه کنید به مردم. این چیزهایی که تا حالا شده است بگویید. (4)
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای ربانی شیرازی - دامت افاضاته
از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم، این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنههای سیاسی پیشقدم بودهاند و ترور اشخاص نمیتواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند. بحمدالله جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است بزودی صحت خود را باز یافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید. (5)
اینک که پاسداران از سپاه و کمیتههای عصر حاضر، این روز بزرگ پر برکت جاوید را روز پاسدار اعلام نمودهاند، مسؤولیتی بس بزرگ و تکلیفی بس عظیم را عهدهدار شدهاند، گویی آنان به یاد پاسداران عاشورا و انگیزه جانفشانیها و فداکاریهای کربلا این روز را انتخاب نمودند و نیکو انتخابی است و بزرگ مسؤولیتی. نیکوست که ادامه خون سرخ تشیع را تداعی میکند و پرمسؤولیت است که انگیزه آن فداکاری و جانبازی آنچنان لطیفه الهی دارد که آن خون را ثارالله و از مرزهای حجب نور و ظلمت فراتر بوده و از خودیها و خودبینیها پیراسته و به مرز «العبودیة جوهرة کنهها الربّوبیة» رسانده و آراسته و دست ما از آن کوتاه است. لکن مأیوس نشوید و کوشش کنید تا به کوشش خویش رنگ اسلامی - الهی بیشتری دهید و به فداکاری خویش اخلاصمندتر باشید که بحمدالله هستید. (6)
آن مسألهای که همه کس میگفت، هرکس میرسید میگفت که نمیشود، چه میشود، بعضی از آقایان از قم به من نوشتند که آقا دیگر بس است، - دیگر - این شاه ماندنی است، دیگر بس است رها کنید خوب، اینها نمیدانستند قضیه را و معذور بودند. از اینور خیرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتی برای منافقین. منافقین، خوب بعضیها را بازی داده بودند. اینها، خوب، این همه جوانان ما را بازی دادند هیچ، بعضی از علمای ما را بازی داده بودند، بعضی از ریشسفیدهای ما را بازی داده بودند که به من سفارش نوشته بودند اینها، گوش کردم حرفهایش را دیدم آدم مُعوَجی است؛ از زیاد مسلمان بودنش من این را ادراک کردم.
در هر صورت، ما باید این راهی که در آن واقع شدیم ببریمش تا آخر. مأیوس نباید بشویم و شما هم دنبال این نباشید، یعنی خیال این را نکنید که به شما یا به ایرانیها، خارجیها تبریک میگویند. آنها تا آخر هم با ما سر و کارشان، سر و کار دشمنی است و ما هم باید اعتنایی به این دشمنیها نکنیم. آنها همه چیز دارند، ما خدا داریم. یعنی همه چیز ما داریم، آنها هیچ چیز ندارند و تا حالا هم که خدای تبارک و تعالی به ما لطف فرموده، عنایت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدی آنطوری که انقلابات دیگر میبینند، ندیدیم. (7)
2- با عنایت به پشتیبانی الهی نباید در هیچ امری دلسرد شد.
3- آیه ی یأس خواندن برای مردم، از سوی دشمن و عوامل آنهاست.
2- توجّه به کارهای مهمی که انجام شده و پیشرفتها، امیدآفرین است. باید این کارها را به مردم گفت تا دشمن موفق به مأیوس کردن آنها نشود.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
شما میدانید که ما اکنون در چه وضعی هستیم و کشور ما در چه موقعیتی است. این حال بعد از انقلاب است. همیشه بعد از انقلاب [مشکلات است] همه شما آقایان یک قدری صبر باید بکنید، انشاءالله علاج بشود.... لکن مأیوس نباشید. من وقتی که شما جوانها را میبینم، با این قدرت و با این اخلاص و تحوّلی که در ملّت ما و خصوصاً جوانان ما و همه اقشار ملّت پیدا شده است، من افتخار میکنم و امیدوارم. و شما همان اجرا را دارید که شهدای اُحُد داشتند. (1)
در هر صورت، گله من این بود که هم دولتیها، یعنی وزرا و نخستوزیر، و هم سایر آقایان، این صحبتها یک قدری اسباب این شد که مردم نگران بشوند. البته شماها نگران اوضاع هستید! لکن قاعدهاش این بود که یک جوری باشد که پخش نشود که همه بفهمند که توی چنته شما چیزی نیست! شما باید به همه بفهمانید - و واقعش هم هست - که شما همه چیز دارید شما ملّت را دارید و - عرض میکنم که - موانع را رفع کردید که مهم بود آن موانع؛ رفتند. حالا یک قدری دیرتر، یک قدری زودتر، کارها را خودتان انجام بدهید دیگر. وقتی مانع در کار نباشد، آنهایی که کارشکنی میکردند، آنهایی که میخواستند همه چیز ما عقب باشد، کشاورزی نشود، و این مصیبتها را به بار آوردند، اینها رفتند. حالا که رفتند ما دیگر از چه بترسیم؟ ما خودمان درست میکنیم مسائل را. منتها البتّه وقت لازم دارد، کشاورزی وقت لازم دارد؛ موانع باید رفع بشود. کارخانهها وقت لازم دارد تا راه بیفتد. بودجه کمکم درست بشود. بودجه مملکت - خوب - آن هم هرچی داشتیم خوردند و رفتند. حالا از سر، ما باید فکر کنیم. و مهمش این است که نه خودمان روحمان را ببازیم و نه دیگران روحشان را مأیوس کنیم. خودمان قوی باشیم. ما کار مهم را کردیم؛ کارهای دیگر کارهای مهم نیست. ما درست میکنیم کار را؛ میشود این کارها. (2)
در هر صورت، من امیدوارم که مأیوس نباشید و با قدرت جلو بروید و با قدرت دانشگاه را خودتان اصلاح کنید. هر معلمی که میبینید انحراف دارد بروید با او صحبت کنید. دعوا نکنید؛ صحبت بکنید. بگویید شماها این کاره هستید و این کاره نمیتواند در دانشگاه بیاید و رئیس دانشگاه یا استاد دانشگاه بشود؛ نمیشود. و البته اگر مسائلی باشد که من هم از دستم بر آید که خدمت بکنم، من خدمتگزارم و میکنم. و اگر چنانچه اینهایی که گفتید باید به جایی رجوع بشود، بنویسید روی ورقهای بدهید اینجا تا من با آنها صحبت کنم تا درست بشود. (3)
در هر صورت این را میخواستم عرض بکنم به شما که شجاع باشید. در گرفتاریها که میآید. پا برجا باشید. مأیوس هیچ وقت نشوید. دولت اگر چنانچه نمیتواند به آن اندازهای که؛ من تصدیق میکنم که دولت مشغول کار است، کار خیلی هم کردند، این را هم به خود آقایان گفتهام. به آقای بازرگان و دیگران گفتهام که شما کار میکنید و عرضه نمیکنید؛ دیگران کار نمیکنند و میگویند دیگران کار نمیکنند، فریادش را میزنند! اینها خیلی کار کردهاند، اما عرضه نمیکنند. چند دفعه تا حالا من به آنها [گفتم] آقا، شما این پاکسازی را خوب عرضه کنید؛ آن خانهسازی را عرضه کنید؛ آن امداد را که دارید در همه جا میکنند و میکنید عرضه کنید به مردم. این چیزهایی که تا حالا شده است بگویید. (4)
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای ربانی شیرازی - دامت افاضاته
از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم، این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنههای سیاسی پیشقدم بودهاند و ترور اشخاص نمیتواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند. بحمدالله جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است بزودی صحت خود را باز یافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید. (5)
اینک که پاسداران از سپاه و کمیتههای عصر حاضر، این روز بزرگ پر برکت جاوید را روز پاسدار اعلام نمودهاند، مسؤولیتی بس بزرگ و تکلیفی بس عظیم را عهدهدار شدهاند، گویی آنان به یاد پاسداران عاشورا و انگیزه جانفشانیها و فداکاریهای کربلا این روز را انتخاب نمودند و نیکو انتخابی است و بزرگ مسؤولیتی. نیکوست که ادامه خون سرخ تشیع را تداعی میکند و پرمسؤولیت است که انگیزه آن فداکاری و جانبازی آنچنان لطیفه الهی دارد که آن خون را ثارالله و از مرزهای حجب نور و ظلمت فراتر بوده و از خودیها و خودبینیها پیراسته و به مرز «العبودیة جوهرة کنهها الربّوبیة» رسانده و آراسته و دست ما از آن کوتاه است. لکن مأیوس نشوید و کوشش کنید تا به کوشش خویش رنگ اسلامی - الهی بیشتری دهید و به فداکاری خویش اخلاصمندتر باشید که بحمدالله هستید. (6)
آن مسألهای که همه کس میگفت، هرکس میرسید میگفت که نمیشود، چه میشود، بعضی از آقایان از قم به من نوشتند که آقا دیگر بس است، - دیگر - این شاه ماندنی است، دیگر بس است رها کنید خوب، اینها نمیدانستند قضیه را و معذور بودند. از اینور خیرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتی برای منافقین. منافقین، خوب بعضیها را بازی داده بودند. اینها، خوب، این همه جوانان ما را بازی دادند هیچ، بعضی از علمای ما را بازی داده بودند، بعضی از ریشسفیدهای ما را بازی داده بودند که به من سفارش نوشته بودند اینها، گوش کردم حرفهایش را دیدم آدم مُعوَجی است؛ از زیاد مسلمان بودنش من این را ادراک کردم.
در هر صورت، ما باید این راهی که در آن واقع شدیم ببریمش تا آخر. مأیوس نباید بشویم و شما هم دنبال این نباشید، یعنی خیال این را نکنید که به شما یا به ایرانیها، خارجیها تبریک میگویند. آنها تا آخر هم با ما سر و کارشان، سر و کار دشمنی است و ما هم باید اعتنایی به این دشمنیها نکنیم. آنها همه چیز دارند، ما خدا داریم. یعنی همه چیز ما داریم، آنها هیچ چیز ندارند و تا حالا هم که خدای تبارک و تعالی به ما لطف فرموده، عنایت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدی آنطوری که انقلابات دیگر میبینند، ندیدیم. (7)
راهبردهای تصریحی:
1- نباید مأیوس بود و به دیگران نیز باید امید داد.2- با عنایت به پشتیبانی الهی نباید در هیچ امری دلسرد شد.
3- آیه ی یأس خواندن برای مردم، از سوی دشمن و عوامل آنهاست.
نکات استنباطی:
1- اگر انسان باور داشته باشد که قدرت خداوند مافوق تمام قدرتهاست، هیچ زمان و تحت هیچ شرایطی خسته و مأیوس نمیشود.2- توجّه به کارهای مهمی که انجام شده و پیشرفتها، امیدآفرین است. باید این کارها را به مردم گفت تا دشمن موفق به مأیوس کردن آنها نشود.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج7، ص 222.
2. صحیفه امام (ره)، ج7، صص 374 و 375.
3. صحیفه امام (ره)، ج8، ص 142.
4. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 412.
5. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 241.
6. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 407.
7. صحیفه امام (ره)، ج17، ص 287 و 288.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج