نویسنده: محمداکرم عارفی
اشاره:
وحدت و هماهنگی خاستگاه اسلامی و مردمی دارد. برای تشکیل یک حکومت اسلامی باید همه گروههای اسلامی همدل و و همصدا گردند تا امکانات و اهرمهای لازم برای تأسیس دولت متحده اسلام فراهم گردد.از مهمترین ابزار تشکیل چنین دولتی، توسعه و تعمیق نهضتهای فکری - فرهنگی و تزریق روح انقلابی در سطوح مختلف گروههای سیاسی است. با وجود این، این گونه اقدام جمعی صورت نمی پذیرد، مگر با ایجاد اصلاحات در راهبردها و سیاست گذاریهای نظامهای حکومتی و ایجاد انقلابهای خیزشی و اصلاحی در بطن دولتها و گروههایی که قادر به برآورده ساختن نیازهای فطری و اصلی انسانی نیستند.آنچه در بخش اول این گفتار خواندید به تلاشها و مبارزات امام راحل برای توسعه مفهوم تشکیل حکومت متحد اسلامی بر مبنای توسعه و تعمیق این نهضت فکری- فرهنگی اشاره داشت. اینک در بخش دوم به رویکرد سیاسی -عملی امام خمینی (ره) - از دیگر مراحل توسعه وحدت سیاسی جهان اسلام- اشاره می کنیم.
سرمایه گذاری فکری و عملی امام(ره) در پیشبرد این شیوه (اجتماع سران) تا آن جا جدی می نماید که ایشان را وادار به اعطای امتیازات سیاسی بیشتر به سران دولتهایی نموده و امر قبولی اعوجاج و نارسایی های فکری سران را در برابر تشکیل و تحقق "وحدت" بر خود تحمل می نمایند. ایشان می فرمایند: "ما میل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم، همه حکومت ها در عین حالی که اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند، ما صلاح همه را می خواهیم...."(11)
اما با وجود این گونه تلاشها، پیامهای مکرر امام(ره) نتوانست دولتهای سرزمینی را که هر کدام به منافع ملی خاص خود می اندیشیدند، وادار به اتخاذ استراتژی وحدت طلبانه نماید و در نتیجه، دیپلماسی وحدت خواهانه امام، موفقیتی را به ارمغان نیاورد. در این جا بود که امام(ره) از کارآیی شیوه "اجتماع سران" ناامید شده و راههای بدیل دیگری را در دست مطالعه قرار داد. ایشان همان طوری که در صراحت لهجه شهرت داشتند، در این جا نیز ضمن اظهار مأیوس شدن از راه کار "اجتماع سران"، شیوه مبارزاتی دیگری که نشان دهنده "حرکت از پایین به بالا" بود را مستقیماً مطرح نموده و می فرمایند: "ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند، مأیوسیم ما از سران اکثر قریب به اتفاق مسلمانان، لکن ملتها خودشان باید به فکر باشند و از آنها مأیوس نیستیم."(12)
اما این که این انقلاب و خیزش عمومی چگونه آغاز شود و چه فرآیندی را پشت سر بگذارد، پاسخهای آن تا حدودی از سوی امام(ره) تبیین گردیده اند. امام به عنوان یک رهبر انقلابی و توانا چند مقطع مختلف را برای ساماندهی و طراحی مبارزه سیاسی ـ عملی مورد اشاره قرار داده و ملتها را گام به گام به سمت آن پیش برده و هدایت نموده است.
1ـ تشکیل حزب سیاسی (حزب مستضعفین یا حزب ا...): "حزب مستضعفین" یا "حزب ا..." دو مفهوم اساسی در ادبیات سیاسی اندیشه امام(ره) است که ایشان آن را تجلی گاه قدرت سازمان یافته توده ها در دنیای بحران زده مسلمانان می دانستند. طرح تشکیل "حزب مستضعفین" به عنوان یک تشکل سیاسی، از این رو از سوی امام(ره) ارایه شد تا ملتهای مسلمان بلکه تمامی محرومان جهان، فعالیتهای هدفمند سیاسی خود را در داخل این جریان نوپا هماهنگ نموده و همبستگی و همگرایی خود را از طریق آن بیش از پیش تقویت نمایند. هدف "حزب مستضعفین" تقویت باورهای جمعی در سطح امت اسلامی و سپس بررسی راه حلها و پایان دادن به مشکلات و نابسامانی های جهان اسلام است که امروز ملتهای اسلامی با آنها روبرو هستند. امام(ره) اظهار امیدواری می کنند که چنین حزبی در جهان جنبه عملی پیدا کرده مشکلات را از سر راه بردارد:
"و من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند و مشکلاتی را که سر راه مستضعفین است از میان بردارند و در مقابل مستکبرین و چپاول گران شرق و غرب قیام کنند و دیگراجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند."(13)
تشکیل "حزب مستضعفین" یا "حزب ا..." بیانگر مرحله خاصی از رشد ملتها هم به شمار می رود؛ زیرا وجود این حزب مبین این واقعیت است که منافع مشترک فراملی در پرتو نهضت فکری ـ فرهنگی، تا حدودی شکل گرفته و توده های نامنظم و از هم گسیخته ملتها به سطحی از همبستگی دست یافته و باورهای جهان شمول نیز تا اندازه ای به وجود آمده اند.
2ـ تشدید مبارزه سیاسی: ظهور حزب مستضعفین در عرصه فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی، گامی است به سمت فعال تر شدن و منسجم تر شدن تلاشهای عملی آزادی خواهان مسلمان؛ زیرا فلسفه وجودی یک حزب اقتضا می کند که برنامه ها و سیاستها هر چه بیشتر جنبه کاربردی پیدا کنند. امام خمینی(ره) نیز با اشاره به جایگاه محوری حزب در صحنه عمل، درباره نقش کاربردی آن چنین می گویند: "و هر مسأله ای در هر جا و هر ملتی پیش آید به وسیله همین حزب مستضعفین رفع بشود."(14)
امام خمینی(ره) در این جا حوزه فعالیتهای حزب را بسیار گسترده فرض نموده است و برای حزب مستضعفین اختیارات وسیعی را در نظر گرفته است. از طرف دیگر چون هدف اصلی حزب، مبارزه با رژیمهای وابسته و سلطه قدرتهای خارجی می باشد، الزاماً در روند مبارزه خود با دشواری های فراوانی نیز روبرو خواهد شد. که امام(ره) با پیش بینی این دشواریها، ملتها را به الگوپذیری از نهضت انبیا(ع) و گذشتگان دعوت نموده و مقاومت تا سرحد نهایی را به آنها توصیه کرده است:
"سیره انبیا بر این معنی بوده است. سیره بزرگان بر این معنی بوده است که معارضه می کردند با طاغوت، ولو این که زمین بخورند ولو این که کشته بشوند و یا کشته بدهند. ارزش دارد که انسان ... در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند...."(15)
پس از تشدید مبارزه سیاسی از سوی "مستضعفان"، واکنشهای رژیمهای طاغوتی و حامیان خارجی آنها نیز در مقابل شدت پیدا می کند. در این مرحله ممکن است فعالیتهای مسالمت آمیز سیاسی به تنهایی نتوانند مبارزان مسلمان را در تأمین اهداف شان یاری رسانند، لذا وجود یک ابزار دیگری لازم است که بر سطح فشار افزوده و حریف را وادار به عقب نشینی نماید و این جز توسل به "زور" چیزی دیگر نمی تواند باشد.
3ـ توسل به مبارزه قهرآمیز: پس از آن که "حزب"، هسته ها و شعبه های خود را در تمامی و یا اکثر نقاط وطن اسلامی یا سرزمینی فعال ساخته و هواداران مخلص و انقلابی در حد لازم گرد آورده است، صفحه دیگری در روند مبارزه گشوده می شود که عبارت است از کاربرد ابزار قهرآمیز در مبارزه. امام خمینی(ره) در این مرحله و مقطع از فرایند مبارزه، استفاده از زور و قدرت را برای دستیابی به اهداف نهایی، مطلوب دانسته و ملتهای اسلامی را به کاربرد آن توصیه می نمایند:
"و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومت های جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید که مایه بدبختی مسلمانان حکومتهای وابسته به شرق و غرب می باشند."(16)
استفاده از شیوه های قهرآمیز در مبارزه علیه استعمار و استبداد به ویژه در جهت دفاع از تمامیت ارضی وطن اسلامی چنان با اهمیت تلقی شده است که امام(ره) بارها دولتهای اسلامی منطقه را برای تشکیل جبهه نظامی واحد علیه رژیم صهیونیستی وسلطه آمریکا بر منطقه فراخوانده است. از نظر ایشان اهمیت این امر، این را می طلبد که اگر یک چنین جبهه ای در سطح دولتها تشکیل نشود ایشان دست استمداد به سوی "ملتهای اسلامی منهای دولتها" دراز خواهند کرد تا اقدامات جدی تری را آغاز نمایند. ایشان در شرایطی که امر "دفاع" علیه تهاجم رژیم بعث عراق را با تمام قدرت در جبهه های سرزمین خود رهبری می کرد، از مبارزه قهرآمیز برای آزادی قدس نیز سخن می گفت: "ما بنای مان بر این است که باید عراق اول از شر این مفسدین و از شر این غاصبین فارغ بشود و بعد از آن ان شاءا... قدس."(17)
امام(ره) با تجربه ای که از مبارزه علیه رژیم شاه در ایران کسب نموده بود به خوبی می دانست که مراحل پایانی مبارزه بدون توسل به " زور" انجام یافتنی نیست و نمی تواند بدون آن تکمیل و نهایی گردد.
4ـ تأسیس جمهوری های آزاد و مستقل: چهارمین مقطع حساس در استراتژی مبارزاتی امام(ره) در راستای ایجاد وحدت جهانی اسلام که می باید از سوی ملتها تحقق یابد، تأسیس "جمهوری های آزاد و مستقل سرزمینی" به جای رژیمهای طاغوتی کنونی می باشد. امام خمینی(ره) به خوبی دریافته بودند که استحکام و موفقیت "دولت بزرگ اسلامی" بستگی تام و تمام به همکاری جدی دولتهای سرزمینی دارد. از سوی دیگر، به این امر نیز اذعان داشتند که همکاری و همیاری دولتهای سرزمینی منوط به اصلاح رژیمهای سیاسی آنها خواهد بود؛ زیرا تا همبستگی و همیاری فکری و ارزشی در میان دولتها به وجود نیاید، همیاری عملی یا از همان ابتدا و یا در ادامه کار با دشواری های جدی روبرو خواهد شد. ضرورت این امر امام(ره) را وادار می نماید تا اصلاح و تحول دولتهای ملی راپیش شرط نیل به وحدت سرتاسری قرارداده و چنین بگویند: "ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی اولاً در محیطی که خودشان هستند به حسب حکم اسلام بین حکومت و بین مردم مخالفت نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا این که آسیبی برای این ها واقع نشود."(18)
منظور از "وحدت و هماهنگی" دولت ـ ملت در دولتهای محیطی این است که رژیمهای ممالک اسلامی، بر اساس خواسته های واقعی ملتها "اسلامی و ملی" بشوند و رژیمهای طاغوتی ضد دینی و ضد مردمی تبدیل به نظام اسلامی ـ ملی گردد تا "جمهوریهای آزاد و مستقل" به معنای واقعی کلمه که در این کلام امام آمده است تحقق پیدا کند: "وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان این است که... در زیر پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید...."(19)
5ـ تشکیل دولت بزرگ اسلامی: پس از روی کار آمدن "جمهوریهای آزاد و مستقل" با نظامهای اسلامی و باورهای جهان شمول، شرایط عینی وحدت و همیاری میان دولتها و ملتهای اسلامی کاملاً مهیا خواهد گردید؛ زیرا در این مرحله که نظامهای سرزمینی و محیطی در جهت مطلوب متحول شده اند، موانع ویژه در جهت تشکیل دولت بزرگ اسلامی یا وحدت جهانی اسلام وجود نخواهد داشت. عوامل درونی موجود در خود نظامهای جمهوری های آزاد و مستقل به گونه جبری و الزامی، جمهوریها را به سمت وحدت نهایی که همانا تشکیل "دولت بزرگ اسلامی" باشد به پیش خواهد برد. وجود این عوامل درون نظام، نقش مهمی در تحقق یابی "وحدت" دارد. بعضی از این عوامل عبارتند از:
الف ـ "وحدت" و فلسفه نهایی حکومتها: "وحدت" در اندیشه سیاسی اسلام، فلسفه و هدف نهایی حکومتها را تشکیل می دهد. یک نظام اسلامی واقعی اصولاً به سمت همیاری با واحدهای اسلامی دیگر حرکت می کند و اگر چنین نکند در خلاف مسیر واقعی خود حرکت نموده است.
"تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمانان است، چنان که حضرت زهرا(س) در خطبه خود می فرمایند که امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمانان به اتحاد است."(20)
ب ـ "وحدت" و مسؤولیت دینی حکومت: "وحدت" در فرهنگ سیاسی اسلام یک پدیده دلبخواهی و اختیاری نیست که وجود آن تابع اراده آزاد خود دولتها باشد، بلکه یک تکلیف و مسؤولیت است که حاکمان اسلامی نمی توانند آن را نادیده بگیرند. هر گاه دولتها، اسلامی گردیدند،پروژه وحدت به عنوان یک وظیفه دینی به خودی خود مورد توجه قرار خواهد گرفت. امام(ره) با یادآوری این مسؤولیت مهم سیاسی دولتها به سران دولتهای اسلامی می فرمایند: "این شما سران دولتها هستید که باید این فکر اسلامی را تعقیب کنید و دست از دشمنی و مخالفت با برادران خود بردارید. مسؤولیتهای دولتهای اسلامی در پیشگاه خدای توانا و در پیشگاه ملتها بسیار بزرگ است."(21)
ج ـ "وحدت" و خواستگاه مردمی: اختلاف و واگرایی بیش از این که عامل داخلی داشته باشد، عامل بیرونی و خارجی دارد؛ زیرا این استعمار و حکومت های وابسته به آن هستند که همواره در روند پیشرفت نهضتهای وحدت گرا اخلال ایجاد نموده و مانع از همگرایی دولتها می گردند. هر گاه این عامل در داخل سرزمینهای اسلامی تغییر بنیادی یابد و حکومت ها ملی و اسلامی گردند، "وحدت" که خواست اصلی ملتها و دولتهاست، تحقق پیدا خواهد کرد؛ چنانچه امام خمینی(ره) در بیان نقش تعیین کننده دولتهای مردمی در تحقق بخشیدن "وحدت" گفته اند: "اگر حکومت کنندگان کشورهای اسلامی نماینده مردم با ایمان و مجری احکام اسلامی بودند، اختلافات جزئی را کنار می گذاشتند، دست از خرابکاری و تفرقه اندازی برمی داشتند و متحد می شدند و ید واحده می بودند."(22)
چهارمین مرحله در این جا، شکل گیری مرحله نهایی و به عبارت دیگر، دست آوردی است که نهضت وحدت خواهی، آن را تعقیب می نمود و این مرحله با تشکیل "دولت بزرگ اسلامی" با "جمهوری های آزاد و مستقل" به کمال خواهد رسید. و بدین طریق آرزوی واقعی جهان اسلام محقق خواهد شد.
وحدت و هماهنگی خاستگاه اسلامی و مردمی دارد. برای تشکیل یک حکومت اسلامی باید همه گروههای اسلامی همدل و و همصدا گردند تا امکانات و اهرمهای لازم برای تأسیس دولت متحده اسلام فراهم گردد.از مهمترین ابزار تشکیل چنین دولتی، توسعه و تعمیق نهضتهای فکری - فرهنگی و تزریق روح انقلابی در سطوح مختلف گروههای سیاسی است. با وجود این، این گونه اقدام جمعی صورت نمی پذیرد، مگر با ایجاد اصلاحات در راهبردها و سیاست گذاریهای نظامهای حکومتی و ایجاد انقلابهای خیزشی و اصلاحی در بطن دولتها و گروههایی که قادر به برآورده ساختن نیازهای فطری و اصلی انسانی نیستند.آنچه در بخش اول این گفتار خواندید به تلاشها و مبارزات امام راحل برای توسعه مفهوم تشکیل حکومت متحد اسلامی بر مبنای توسعه و تعمیق این نهضت فکری- فرهنگی اشاره داشت. اینک در بخش دوم به رویکرد سیاسی -عملی امام خمینی (ره) - از دیگر مراحل توسعه وحدت سیاسی جهان اسلام- اشاره می کنیم.
ب: سیاسی ـ عملی
بر مبنای استراتژی امام خمینی(ره) پس از توسعه فعالیتهای سازمان یافته فکری ـ فرهنگی که در آن، مسیر وهدف مبارزه به خوبی مشخص گردیده و همبستگی چندجانبه معنوی در جوامع تا حدودی شکل گرفته است و همچنین انسان مسلمان به منزلت انسانی و فردی و هویت دینی و ملی خود آگاه گشته است، زمان برای آغاز فاز دوم مبارزه یعنی فعالیتهای سیاسی ـ عملی بتدریج فرا می رسد. در مقطع مبارزه سیاسی ـ عملی، مراحل متعددی به عنوان روش مبارزه در اندیشه امام(ره) مطرح شده است، که مجموعاً در دو سطح قابل مطالعه است: سطح دولتها و سطح ملتها.سطح اول: دولتها
اصولاً روش های مبارزاتی امام خمینی(ره) با در نظر داشتن واقعیتهای عینی جوامع اسلامی طراحی گردیده اند. لذا با توجه به این که امام(ره) از نقش تعیین کننده دولتهای سرزمینی در تصمیم گیریهای جمعی و نیز تغییر سرنوشت ملتها توسط آنها کاملاً آگاه است، اولین رویکرد عملی ایشان را تلاش در سطح دولتها تشکیل می دهد. از نظر امام(ره)، کوتاهترین راه تحقق بخشیدن به "وحدت اسلامی" در اقدام ارادی سران و رؤسای کشورهای اسلامی نهفته است؛ زیرا سران دولتهای اسلامی، تمامی امکانات و اهرمهای حقوقی و اجرایی لازم برای تأسیس دولت متحده اسلام را در اختیار دارند به گونه ای که اگر این ها به صورت جدی و رسمی وارد عمل شوند کمترین مشکلاتی در برابر اقدام جمعی شان وجود نخواهد داشت. همین تحلیل واقع بینانه و در عین حال امیدوارانه امام، ایشان را وادار می کند تا از طریق توسل به فراخوان عمومی، از همه سران دولتهای اسلامی برای پایه ریزی یک وحدت سرتاسری دعوت به عمل آورد: "ما حرف مان این است که دولتها بیایند قبل از این که خود ملتها قیام بکنند، خود دولتها بیایند خاضع بشوند، با هم دوست بشوند، با هم یک جلسه ای درست کنند، همه رئیس جمهورها بنشینند پیش هم و حل کنند مسایل شان را. هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی، در آن چیزی که همه هجوم آورده اند به اسلام در ایشان با هم اجتماع کنند، جلوشان را بگیرند و آسان هم هست."(10)سرمایه گذاری فکری و عملی امام(ره) در پیشبرد این شیوه (اجتماع سران) تا آن جا جدی می نماید که ایشان را وادار به اعطای امتیازات سیاسی بیشتر به سران دولتهایی نموده و امر قبولی اعوجاج و نارسایی های فکری سران را در برابر تشکیل و تحقق "وحدت" بر خود تحمل می نمایند. ایشان می فرمایند: "ما میل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم، همه حکومت ها در عین حالی که اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند، ما صلاح همه را می خواهیم...."(11)
اما با وجود این گونه تلاشها، پیامهای مکرر امام(ره) نتوانست دولتهای سرزمینی را که هر کدام به منافع ملی خاص خود می اندیشیدند، وادار به اتخاذ استراتژی وحدت طلبانه نماید و در نتیجه، دیپلماسی وحدت خواهانه امام، موفقیتی را به ارمغان نیاورد. در این جا بود که امام(ره) از کارآیی شیوه "اجتماع سران" ناامید شده و راههای بدیل دیگری را در دست مطالعه قرار داد. ایشان همان طوری که در صراحت لهجه شهرت داشتند، در این جا نیز ضمن اظهار مأیوس شدن از راه کار "اجتماع سران"، شیوه مبارزاتی دیگری که نشان دهنده "حرکت از پایین به بالا" بود را مستقیماً مطرح نموده و می فرمایند: "ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند، مأیوسیم ما از سران اکثر قریب به اتفاق مسلمانان، لکن ملتها خودشان باید به فکر باشند و از آنها مأیوس نیستیم."(12)
سطح دوم: ملتها
شیوه دوم مبارزاتی امام(ره) بر اصل محوریت مردم که نقش مهمی در تحول نظامهای سیاسی در جهان به اصطلاح طرفدار دموکراسی ایفا می نمایند، استوار بود. توجه اساسی امام(ره) در این مرحله به سمت نیروی قدرتمند مردمی معطوف می گردد. اگر چه ملتها و توده های محروم جوامع از همان آغاز امر مبارزه، جایگاه بسیار بلندی را در اندیشه امام(ره) به خود اختصاص داده بودند، زیرا نگاه امام(ره) به مردم نگاه مقطعی و ابزارگونه نبوده، بلکه نگاه واقعی و هدف گونه بوده است. اما رویکرد امام(ره) به مردم در مقطع دوم مبارزه، ویژگی خاصی دارد که با مقطع اول تفاوت پیدا می کند. مهمترین ویژگی این رویکرد، در تغییر استراتژی "اصلاحی" به استراتژی "انقلابی" نهفته است. امام(ره) به این نتیجه دست یافته بودند که مبارزه اصلاحی باید به مبارزه انقلابی تبدیل شود و در مبارزه انقلابی، توده ها نقش اصلی مبارزه را بر عهده خواهند گرفت. بنابراین توجه امام(ره) به مردم، در واقع فراخوان عمومی ملتها به سمت "انقلاب" است.اما این که این انقلاب و خیزش عمومی چگونه آغاز شود و چه فرآیندی را پشت سر بگذارد، پاسخهای آن تا حدودی از سوی امام(ره) تبیین گردیده اند. امام به عنوان یک رهبر انقلابی و توانا چند مقطع مختلف را برای ساماندهی و طراحی مبارزه سیاسی ـ عملی مورد اشاره قرار داده و ملتها را گام به گام به سمت آن پیش برده و هدایت نموده است.
1ـ تشکیل حزب سیاسی (حزب مستضعفین یا حزب ا...): "حزب مستضعفین" یا "حزب ا..." دو مفهوم اساسی در ادبیات سیاسی اندیشه امام(ره) است که ایشان آن را تجلی گاه قدرت سازمان یافته توده ها در دنیای بحران زده مسلمانان می دانستند. طرح تشکیل "حزب مستضعفین" به عنوان یک تشکل سیاسی، از این رو از سوی امام(ره) ارایه شد تا ملتهای مسلمان بلکه تمامی محرومان جهان، فعالیتهای هدفمند سیاسی خود را در داخل این جریان نوپا هماهنگ نموده و همبستگی و همگرایی خود را از طریق آن بیش از پیش تقویت نمایند. هدف "حزب مستضعفین" تقویت باورهای جمعی در سطح امت اسلامی و سپس بررسی راه حلها و پایان دادن به مشکلات و نابسامانی های جهان اسلام است که امروز ملتهای اسلامی با آنها روبرو هستند. امام(ره) اظهار امیدواری می کنند که چنین حزبی در جهان جنبه عملی پیدا کرده مشکلات را از سر راه بردارد:
"و من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند و مشکلاتی را که سر راه مستضعفین است از میان بردارند و در مقابل مستکبرین و چپاول گران شرق و غرب قیام کنند و دیگراجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند."(13)
تشکیل "حزب مستضعفین" یا "حزب ا..." بیانگر مرحله خاصی از رشد ملتها هم به شمار می رود؛ زیرا وجود این حزب مبین این واقعیت است که منافع مشترک فراملی در پرتو نهضت فکری ـ فرهنگی، تا حدودی شکل گرفته و توده های نامنظم و از هم گسیخته ملتها به سطحی از همبستگی دست یافته و باورهای جهان شمول نیز تا اندازه ای به وجود آمده اند.
2ـ تشدید مبارزه سیاسی: ظهور حزب مستضعفین در عرصه فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی، گامی است به سمت فعال تر شدن و منسجم تر شدن تلاشهای عملی آزادی خواهان مسلمان؛ زیرا فلسفه وجودی یک حزب اقتضا می کند که برنامه ها و سیاستها هر چه بیشتر جنبه کاربردی پیدا کنند. امام خمینی(ره) نیز با اشاره به جایگاه محوری حزب در صحنه عمل، درباره نقش کاربردی آن چنین می گویند: "و هر مسأله ای در هر جا و هر ملتی پیش آید به وسیله همین حزب مستضعفین رفع بشود."(14)
امام خمینی(ره) در این جا حوزه فعالیتهای حزب را بسیار گسترده فرض نموده است و برای حزب مستضعفین اختیارات وسیعی را در نظر گرفته است. از طرف دیگر چون هدف اصلی حزب، مبارزه با رژیمهای وابسته و سلطه قدرتهای خارجی می باشد، الزاماً در روند مبارزه خود با دشواری های فراوانی نیز روبرو خواهد شد. که امام(ره) با پیش بینی این دشواریها، ملتها را به الگوپذیری از نهضت انبیا(ع) و گذشتگان دعوت نموده و مقاومت تا سرحد نهایی را به آنها توصیه کرده است:
"سیره انبیا بر این معنی بوده است. سیره بزرگان بر این معنی بوده است که معارضه می کردند با طاغوت، ولو این که زمین بخورند ولو این که کشته بشوند و یا کشته بدهند. ارزش دارد که انسان ... در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند...."(15)
پس از تشدید مبارزه سیاسی از سوی "مستضعفان"، واکنشهای رژیمهای طاغوتی و حامیان خارجی آنها نیز در مقابل شدت پیدا می کند. در این مرحله ممکن است فعالیتهای مسالمت آمیز سیاسی به تنهایی نتوانند مبارزان مسلمان را در تأمین اهداف شان یاری رسانند، لذا وجود یک ابزار دیگری لازم است که بر سطح فشار افزوده و حریف را وادار به عقب نشینی نماید و این جز توسل به "زور" چیزی دیگر نمی تواند باشد.
3ـ توسل به مبارزه قهرآمیز: پس از آن که "حزب"، هسته ها و شعبه های خود را در تمامی و یا اکثر نقاط وطن اسلامی یا سرزمینی فعال ساخته و هواداران مخلص و انقلابی در حد لازم گرد آورده است، صفحه دیگری در روند مبارزه گشوده می شود که عبارت است از کاربرد ابزار قهرآمیز در مبارزه. امام خمینی(ره) در این مرحله و مقطع از فرایند مبارزه، استفاده از زور و قدرت را برای دستیابی به اهداف نهایی، مطلوب دانسته و ملتهای اسلامی را به کاربرد آن توصیه می نمایند:
"و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومت های جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید که مایه بدبختی مسلمانان حکومتهای وابسته به شرق و غرب می باشند."(16)
استفاده از شیوه های قهرآمیز در مبارزه علیه استعمار و استبداد به ویژه در جهت دفاع از تمامیت ارضی وطن اسلامی چنان با اهمیت تلقی شده است که امام(ره) بارها دولتهای اسلامی منطقه را برای تشکیل جبهه نظامی واحد علیه رژیم صهیونیستی وسلطه آمریکا بر منطقه فراخوانده است. از نظر ایشان اهمیت این امر، این را می طلبد که اگر یک چنین جبهه ای در سطح دولتها تشکیل نشود ایشان دست استمداد به سوی "ملتهای اسلامی منهای دولتها" دراز خواهند کرد تا اقدامات جدی تری را آغاز نمایند. ایشان در شرایطی که امر "دفاع" علیه تهاجم رژیم بعث عراق را با تمام قدرت در جبهه های سرزمین خود رهبری می کرد، از مبارزه قهرآمیز برای آزادی قدس نیز سخن می گفت: "ما بنای مان بر این است که باید عراق اول از شر این مفسدین و از شر این غاصبین فارغ بشود و بعد از آن ان شاءا... قدس."(17)
امام(ره) با تجربه ای که از مبارزه علیه رژیم شاه در ایران کسب نموده بود به خوبی می دانست که مراحل پایانی مبارزه بدون توسل به " زور" انجام یافتنی نیست و نمی تواند بدون آن تکمیل و نهایی گردد.
4ـ تأسیس جمهوری های آزاد و مستقل: چهارمین مقطع حساس در استراتژی مبارزاتی امام(ره) در راستای ایجاد وحدت جهانی اسلام که می باید از سوی ملتها تحقق یابد، تأسیس "جمهوری های آزاد و مستقل سرزمینی" به جای رژیمهای طاغوتی کنونی می باشد. امام خمینی(ره) به خوبی دریافته بودند که استحکام و موفقیت "دولت بزرگ اسلامی" بستگی تام و تمام به همکاری جدی دولتهای سرزمینی دارد. از سوی دیگر، به این امر نیز اذعان داشتند که همکاری و همیاری دولتهای سرزمینی منوط به اصلاح رژیمهای سیاسی آنها خواهد بود؛ زیرا تا همبستگی و همیاری فکری و ارزشی در میان دولتها به وجود نیاید، همیاری عملی یا از همان ابتدا و یا در ادامه کار با دشواری های جدی روبرو خواهد شد. ضرورت این امر امام(ره) را وادار می نماید تا اصلاح و تحول دولتهای ملی راپیش شرط نیل به وحدت سرتاسری قرارداده و چنین بگویند: "ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی اولاً در محیطی که خودشان هستند به حسب حکم اسلام بین حکومت و بین مردم مخالفت نباشد و همه با هم باشند و همه متحد بشوند تا این که آسیبی برای این ها واقع نشود."(18)
منظور از "وحدت و هماهنگی" دولت ـ ملت در دولتهای محیطی این است که رژیمهای ممالک اسلامی، بر اساس خواسته های واقعی ملتها "اسلامی و ملی" بشوند و رژیمهای طاغوتی ضد دینی و ضد مردمی تبدیل به نظام اسلامی ـ ملی گردد تا "جمهوریهای آزاد و مستقل" به معنای واقعی کلمه که در این کلام امام آمده است تحقق پیدا کند: "وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان این است که... در زیر پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید...."(19)
5ـ تشکیل دولت بزرگ اسلامی: پس از روی کار آمدن "جمهوریهای آزاد و مستقل" با نظامهای اسلامی و باورهای جهان شمول، شرایط عینی وحدت و همیاری میان دولتها و ملتهای اسلامی کاملاً مهیا خواهد گردید؛ زیرا در این مرحله که نظامهای سرزمینی و محیطی در جهت مطلوب متحول شده اند، موانع ویژه در جهت تشکیل دولت بزرگ اسلامی یا وحدت جهانی اسلام وجود نخواهد داشت. عوامل درونی موجود در خود نظامهای جمهوری های آزاد و مستقل به گونه جبری و الزامی، جمهوریها را به سمت وحدت نهایی که همانا تشکیل "دولت بزرگ اسلامی" باشد به پیش خواهد برد. وجود این عوامل درون نظام، نقش مهمی در تحقق یابی "وحدت" دارد. بعضی از این عوامل عبارتند از:
الف ـ "وحدت" و فلسفه نهایی حکومتها: "وحدت" در اندیشه سیاسی اسلام، فلسفه و هدف نهایی حکومتها را تشکیل می دهد. یک نظام اسلامی واقعی اصولاً به سمت همیاری با واحدهای اسلامی دیگر حرکت می کند و اگر چنین نکند در خلاف مسیر واقعی خود حرکت نموده است.
"تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمانان است، چنان که حضرت زهرا(س) در خطبه خود می فرمایند که امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمانان به اتحاد است."(20)
ب ـ "وحدت" و مسؤولیت دینی حکومت: "وحدت" در فرهنگ سیاسی اسلام یک پدیده دلبخواهی و اختیاری نیست که وجود آن تابع اراده آزاد خود دولتها باشد، بلکه یک تکلیف و مسؤولیت است که حاکمان اسلامی نمی توانند آن را نادیده بگیرند. هر گاه دولتها، اسلامی گردیدند،پروژه وحدت به عنوان یک وظیفه دینی به خودی خود مورد توجه قرار خواهد گرفت. امام(ره) با یادآوری این مسؤولیت مهم سیاسی دولتها به سران دولتهای اسلامی می فرمایند: "این شما سران دولتها هستید که باید این فکر اسلامی را تعقیب کنید و دست از دشمنی و مخالفت با برادران خود بردارید. مسؤولیتهای دولتهای اسلامی در پیشگاه خدای توانا و در پیشگاه ملتها بسیار بزرگ است."(21)
ج ـ "وحدت" و خواستگاه مردمی: اختلاف و واگرایی بیش از این که عامل داخلی داشته باشد، عامل بیرونی و خارجی دارد؛ زیرا این استعمار و حکومت های وابسته به آن هستند که همواره در روند پیشرفت نهضتهای وحدت گرا اخلال ایجاد نموده و مانع از همگرایی دولتها می گردند. هر گاه این عامل در داخل سرزمینهای اسلامی تغییر بنیادی یابد و حکومت ها ملی و اسلامی گردند، "وحدت" که خواست اصلی ملتها و دولتهاست، تحقق پیدا خواهد کرد؛ چنانچه امام خمینی(ره) در بیان نقش تعیین کننده دولتهای مردمی در تحقق بخشیدن "وحدت" گفته اند: "اگر حکومت کنندگان کشورهای اسلامی نماینده مردم با ایمان و مجری احکام اسلامی بودند، اختلافات جزئی را کنار می گذاشتند، دست از خرابکاری و تفرقه اندازی برمی داشتند و متحد می شدند و ید واحده می بودند."(22)
چهارمین مرحله در این جا، شکل گیری مرحله نهایی و به عبارت دیگر، دست آوردی است که نهضت وحدت خواهی، آن را تعقیب می نمود و این مرحله با تشکیل "دولت بزرگ اسلامی" با "جمهوری های آزاد و مستقل" به کمال خواهد رسید. و بدین طریق آرزوی واقعی جهان اسلام محقق خواهد شد.
پی نوشتها:
10ـ صحیفه نور، ج 18، ص 195
11- صحیفه نور، ج 18، ص 172
12- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر پانزدهم، ص 179
13ـ صحیفه نور، ج 8، ص 250
14ـ در جستجوی راه، دفتر اول، ص 186
15ـ صحیفه نور، ج 18، ص 195
16 ـ وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)، ص 13
17- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر 15، ص 268 / ص 274
18ـ تبیان، ج 15
19ـ وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)، فرهنگی رجاء، 1369، ص 87
20ـ تبیان، دفتر پانزدهم، صص 58 ـ 157
21ـ صحیفه نور، ج 6، ص 122
22ـ تبیان، دفتر پانزدهم، ص 157