دیدگاه فقهی حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با موسیقی(2)

لهو در غناء: لهو یعنی سرگرمی و اشتغال به کاری عبث و بیهوده، یعنی غفلت و فراموشی از یاد حق(1). «لاهیة قلوبهم(2)» یعنی دلهایشان غافل از یاد حق و مشغول به امور باطل گشته، چنان که فرمود: «لاتلهکم اموالکم و...
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیدگاه فقهی حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با موسیقی(2)
دیدگاه فقهی حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با موسیقی(2)
دیدگاه فقهی حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با موسیقی(2)
نويسنده:حجر اکبری زادگان

لهو در غناء

لهو در غناء: لهو یعنی سرگرمی و اشتغال به کاری عبث و بیهوده، یعنی غفلت و فراموشی از یاد حق(1). «لاهیة قلوبهم(2)» یعنی دلهایشان غافل از یاد حق و مشغول به امور باطل گشته، چنان که فرمود: «لاتلهکم اموالکم و لااولادکم من ذکرالله(3)» یعنی داراییها و فرزندانتان شما از یاد خدا غافل و به خود مشغول نکند. تعلقات دنیوی نیز ظاهری فریبنده، سرگرم کننده، بازی دهنده و تفاخرآمیز دارد و این معنا در آیة شریفة «اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو وزینة و تفاخر بینکم(4)». روایات بسیاری نیز در نکوهش اشتغال به «لهو» و نهی از آن وارد شده(5). از جمله این که: «مجالس اللهو تفسد الایمان» مجالس لهو ایمان را فاسد می-کند، و نیز «لایفلح من و له باللعب و استهتر باللهو و الطرب» رستگار نمی شود کسی که شیفته اشتغال به امور بیهوده (بازیچه) باشد و در سرگرمی و لهو و خوشگذرانی حریص و بی پروا باشد.
تعریف ماهیت غناء: حضرت امام می فرمایند: بهتر است غناء را چنین تعریف کنیم: صوت رقیق و نازک است که (به طور اجمال) دارای زیبایی ذاتی باشد و به خاطر تناسبی که دارد، شأنیت و قابلیت ایجاد طرب را برای عموم مردم داشته باشد. صدای نازک و زیبا، صدایی است که خشن (گوش خراش) و ناپسند و تنفرآور نباشد و منظور از شأنیت اطراب نیز آن است که صوت خوش لازم نیست بالفعل و بلافاصله موجب طرب شود، چه حصول حالت طرب، تدریجی و به مرور صورت می پذیرد و بسا با یک شعر و دو شعر پدید نیاید، مانند آنچه درباره «مسکر» گفته شده که زیادش مست کننده است کم آن نیز –گرچه مست آور نیست- ولی حرام است، زیرا شأنیت اسکار را دارد و این حرمت به مسکر نبودن اندک خمر، منافاتی ندارد، چه حکم به طبیعت موضوع تعلق گرفته است و ماهیت «غناء» نیز چنین است و طرب آور نبودن فعلی بعضی از مصادیق آن، با حرمت اصل غناء منافاتی ندارد. تناسب آهنگ در صدا، قید دیگری است در تعریف غناء، چه اگر صدای نازک و دلنواز، از تاسب آهنگ موسیقی بی بهره باشد، طرب آور نخواهد بود و به آن غناء هم گفته نمی شود. در این صورت، صدای کشیده نه مطرب است و نه غناء، هرچند بسیار نازک و لطیف و دلنشین باشد. اما تعریف مشهور غناء (یعنی صوت کشیده با چهچه ای که طرب آور باشد) با آنچه در ماهیت غناء گفتیم مغایرت دارد، چه غناء با کشیدن صدا چهچه پدید نمی آید و در بسیاری از اقسام غناء نه صدای کشیده ای است و نه ترجیع و چهچه ای و شاید کسانی که این دو قید را در تعریف غناء ذکر کرده اند، صرفاً اقتضای عرف زمان آنها بوده است. از آنچه گفته شد، معلوم گردید، غناء تنها صوت لهوی و باطل نیست چنان که آوزهایی که در مجالس فساد و قمار خوانده می شود، ارتباطی با ماهیت غناء ندارد و نیز روشن شد که غناء از مقوله صوت و یا کیفیت صوت است نه کلام و قول، خواه در پیدایش آن (غناء)، گفتار باطل و بیهوده ای به کار گرفته شود، خواه سخن صحیح و یا حکمتی در آن گفته آید و حتی فرآن و یا رثای ستمدیده ای تغنی نگردد، در هر صورت «اگر صدا، نازک، دلنشین، با طراوت و مطبوع (و متناسب با نتهای موسیقی) باشد و موجب طرب گردد، غناء به شمار می آید.»
دلائل حرمت غناء طبق نظر امام خمینی (ره): 1. آیه کریمه «واجتنبوا قول الزور(6)»: روایتی در تفسیر این آیه وارد شده که «قول زور» را به غناء تفسیر نموده است. مانند صحیحه هشام از امام صادق (ع) و روایت زیدالشحام و ابی بصیر و دیگران(7). عبارت «قول زور» در گفته باطل مانند دروغ، شهادت باطل و افتراء (نه صورت) ظهور دارد و حال آن که گفتیم غناء از مقوله صوت یا کیفیت صوت است نه کلام و قول. همچنین «قول زور» به «احسنت و آفرین» کسی که خواننده با صدای غنائی را تشویق می کند (در روایتی دیگر که از امام صادق (ع) تفسیر شده است) اطلاق شده، در حالی که –بی شک- جمله «احسنت»، قول و گفتار باطلی نیست اما به اعتبار این که با این کلمه، «غناء» تحسین و صحه بر آن گذاشته شده، به آن قول زور اطلاق شده است! بنابراین، مهم نحوه اراده کلام باطل به اعتبار مدلول آن است، خواه در قالب «احسنت» غناء اراده شود، خواه با نصوت و یا عبارت دیگر، ولی احتمال اخیر که حضرت امام آن را ترجیح می دهند، آن است که قول زور قولی است که مشتمل بر حرف باطل و بیهوده باشد، مانند اشتمال کلام بر مدلول خود یا موصوف بر صفت خود، پس قول، زور است به اعتبار صفت آن، یعنی همان صدای خاص، در این صورت غناء مستقلاً و ذاتاً در جرگه «حرمت» قرار
می گیرد!. در اینجا قرائن عقلی حکایت از آن دارد که «غناء» از مقوله «قول» نیست، در این صورت یا باید از ظاهر اخباری که دلالت بر غناء و قول زور دارند و بر تمام مصادیق آن (غناء) صدق نموده و قابل حمل است، چشم پوشید و آن را برموارد خاصی صادق بدانیم و یا برعکس، ظاهر آنهایی را حفظ و بر غنای حرام حمل کنیم. بنابراین، اگر «قول زور» (کلام باطل) با کیفیتی خاص یعنی با صوتی نرم و نازک و روحبخش و دلنشین و خوش نوا، اظهار گردد، مصداق «قول زور» در آیه شریفه قرار می گیرد و بدین لحاظ حرمت غناء همان حرمت قول زور است و حرمت قول زور، همان حرمت غناء است! در مجموع اگر به این استدلال هم خدشه وارد شود، سر تسلیم در برابر روایات و اخبار مذکور فرود آورده و تعبداً می پذیریم که «قول زور» همان «غناء» است و مطابق اطلاق ادله و ظاهیر روایات حرمت آن ذاتی (و بدون قید دیگر) است. 2- دلیل دوم بر حرمت ذاتی غناء آیه شریفه «و من الناس من یشتری لهو الحدیث…(8)» در تفسیر «لهو الحدیث» روایات چندی وارد شده که آن را به غناء تفسیر کرده اند، و همان استدلالی که در مورد صدق «قول زور» بر غناء گفته آمد، در مورد لهو الحدیث هم صادق است(9).
غناء در ایام جشن و سرور و اعیاد: حمیری در «قرب الاسناد» از علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر، نقل کرده که گفت: از امام کاظم (ع) دربارة غناء در اعیاد فطر و قربان و ایام جشن و سرور پرسیدم، حضرت فرمود «لابأس به مالم یعص به(10)» یعنی «اشکالی ندارد مادام که با آن معصیت نشود». مرحوم صاحب جواهر و صاحب وسائل، این روایت را حمل بر تقیه یا درخصوص عروسی در اعیاد مذکور و یا خوانندگی با اشعار دانسته اند!(11) حضرت امام خمینی (قدس سره) پس از بحث درباره روایت مذکور، انگیزة سائل را بیان و سپس به تحلیل روایت می پردازد. ایشان می-فرمایند: «ظاهراً علی بن جعفر خود عالم به حرمت غناء بوده، اما چون ایام جشن وسرور و اعیاد، اجمالاً متناسب با خوشگذرانی و تفریح بوده، امر بر او مشتبه شده و موجب گشته تا وی برای دفع شبهة خود، پرسش مذکور را مطرح کند و ممکن است، روایت دیگری هم باعث این شبهه شده باشد و آن، صحیح ابی بصیر(12) از امام جعفر صادق (ع) درمورد جایز شمردن پاداش خواننده زن در مراسم عروسیهاست، لذا علی بن جعفر احتمال می داده که این جواز درمورد اعیاد و دیگر ایام جشن و سرور نیز نافذ باشد. آنگاه حضرت امام (ره) می فرمایند که نمی توان عبارت «مالم یعص به» را بر ظاهر خود حمل کرد، هرچند آنچه اجمالاً از ظاهر این روایت فهمیده می شود، تجویز غناء در اعیاد و ایام مذکور است، مادام که در آن گناهی صورت نگیرد یا سبب گناهی نگردد. لیکن از آنجا که هیچ یک از فقها این استثناء را درمورد ایام و اعیاد نقل نکرده اند و حتی چون این دو عید شریف زمینه اطاعت و عبادت بیشتر قرار داده شده، نمی توان به آن عمل کرد. این روایت از نظر سلسله سند هم ضعیف است چون «عبدالله بن حسن» یکی از راویان، فردی مجهول الهویه می باشد. البته روایت دیگری که در متن آن به جای «مالم یعص به» «مالم یزمر به» آمده صحیح تر است ولی در تفسیر آن احتمالاتی گفته شده و آراء متعارضی اظهار گردیده است. در پایان حضرت امام (قدس سره) فتوای خویش را در این باره چنین می فرمایند: «فالا حوط بل الأقوی عدم استثناء ایام العید والفرح» «احتیاط واجب بلکه فتوا این است که بنابر اقوی ایام عید و سرور از غناء استثناء نشده است.»
تغنی به قرآن و مرثیه ها: بعضی از فقهاء با استناد به عموم اخباری که تلاوت قرآن با صوت غنائی و گریاندن (برای مصائب سیدالشهداء) و مرثیه سرایی را تأکید کرده اند، حکم به اباحه و در واقع آن را از حکم حرمت غناء استثناء نموده اند و مدعی تعارض میان ظاهر این اخبار و روایات حرمت غناء شده اند و طبق قاعده اصولی که «اذا تعارضا تساقط» به اصول اباحه و حلیت و برائت تمسک جسته اند! حضرت امام در پاسخ این شبهه و توهم می فرمایند: بین این گروه از اخبار رابطه عموم و خصوص من وجه است که اولی مستحب و دومی محرم است و اگر بخواهیم تعارضی بین این دو دسته از اخبار قائل شویم، ناچار مطابق اصل ذکور هر عنوان مستحبی را (مانند اکرام مهمان، شاد کردن مؤمن و…) که مطابق آن است حکم به جواز بدهیم، حتی این مسأله به ادله مکروهات، محرومات و واجبات هم سرایت می کند که به ناچار این قضیه منجر به پدید آمدن فقهی جدید می گردد و چنین مسأله ای تاکنون به ذهن فقها، خطور نکرده است! و بطلان این مدعا به خوبی روشن است. سپس حضرت امام (قدس سره) با استناد به کلام شیخ اعظم به بیان سر عدم امکان وقوع تعارض بین مستحبات و محرمات می پردازد. از آن جمله است: «دلایل استحباب (درمورد تغنی به قرآن، مرثیه سرایی و نوحه خوانی و گریاندن برای سید الشهداء) جملگی بیانگر این مطلب است که موارد مذکور به طریق مباح و مشروعی غیر (غنای حرام) انجام می گیرد و به اصطلاح اصولی، انصراف به طریق مباح دارد بنابراین مقدمه آن هم حرام نخواهد بود.» آنگاه حضرت امام، دلایل کسانی که قائل به جواز «تغنی به قرآن و مرثیه» شده اند و در واقع از تساقط متعارضین به حلیت حکم کرده اند، هم چنین ادعای مقدس اردبیلی که با تمسک به دلیل «عرف» حکم به جواز داده، ناموجه خوانده و می فرماید: «این که محقق اردبیلی فرمودند غناء در مرثیه و نوحه سرایی، میان مسلمانان از زمان بزرگان و قدمای امامیه تا زمان ایشان مرسوم و متداول بوده، دلیل بر جواز حکم غناء نمی شود، چه بسیاری از آنها، چون موضوع مشتبه و تحققش مشکوک بوده، صراحتاً حکم به حرمت نداده اند و اساساً در غالب این موارد تحقق غناء مشکوک است.» دلیل دیگر محقق اردبیلی این است که تحریم غناء به خاطر طرب آور بودن آن است در حالی که در مراثی و تغنی به قرآن و نوحه سرایی چیزی جز اندوه و ماتم نیست. سپس حضرت امام در پاسخ به این مطلب مرحوم محقق اردبیلی می فرمایند: این مدعا، با اطلاق ادلة «غناء» که عبارت از صوت نازک مطرب (بالفعل یا بالقوه(13)) است، مغایرت دارد از طرفی –پیشتر هم گفتیم که- مواد و محتوای کلام در حرمت غناء دخالتی ندارد بلکه گاه به خاطر همین مضامین شعر و کلام است که صدای خواننده موجب طرب نمی گردد، اما صوتی که مطرب و غناست حرمت آن محقق است چند بالفعل- مضامین کلام مانع تحقق طرب گردد. آنگاه می افزاید: «فان الغناء قدیکون محزناً والطرب خفه ربما تحصل من الحزن او شدته(14)» و پیش از این گفته شد که طرب به معنای سبکی نفس است که گاه از شدت حزن و اندوه بر انسان عارض می گردد و گاه از شدت شادی و سرور. آنگاه حضرت امام نظر و فتوای خود را استناد به روایاتی چند –چنین بیان می دارند: «فالا قوی عدم استثناء المراثی و الفضائل و الأدعیه و کذا عدم استثناء قرائه القرآن کما تدل علیه بالخصوص روایات…».
حداء و غناء در عروسی: در مورد حداء(15) حضرت امام پس از نقل و نقد روایات وارده در این باره، می فرماید: «حداء نیز از حکم غناء استثناء و حرام است(16)». حضرت امام (قدس سره) تنها غناء در مراسم عروسی زنانه را از حکم غنای حرام مستثناء دانسته اند و دلیل ایشان هم روایات صحیح مورد اعتمادی است که از طریق ابوبصیر نقل شده جمله این روایت است(17): «قال ابوعبدالله (ع): اجر المغنیة تزف العرائس لیس به بأس و لیست بالتی یدخل علیها لرجال» «امام صادق (ع) در پاسخ به سؤال ابوبصیر فرمودند: دادن مزد به خواننده زنی که در مراسم عروسی زنانه می خواند و مردان نامحرمی هم تردد نمی کنند، اشکال ندارد.» البته این حکم –ظاهراً- تنها در مورد خواننده زن است و شامل خواننده مرد که در مراسم عروسی مردانه می خوانده، نمی شود. «و بنابر احتیاط واجب، این خوانندگی هم تنها مختص به مراسم عروسی است نه مجالس دیگر.» و حتی «احتیاط واجب» است که محرمی هم بر شنیدن و استماع در مجلس غناء حاضر نشود زیرا «اسماع و استماع» غناء برای محرم هم حرام است.

پی نوشت:

1. لسان العرب، ابن منظور، ج 12/ ص 347، 1408ﻫ
2. انبیاء: 3
3. منافقون: 9
4. حدید: 20
5. ر.ک، میزان الحکمه، 8/530-535
6. حج/31
7. وسائل الشیعه، کتاب تجارت، باب 99
8. لقمان/6
9. وسائل الشیعه، کتاب تجارت، باب 99
10. قرب الاسناد ص 121، وسائل 12/85، باب 15
11. جواهرالکلام ج 22، 45
12. وسائل (کتاب تجارت) 12/85، باب 15
13. یا به محض استماع طرب آور باشد و با شأنیت و قابلیت آن را داشته باشد. یعنی بلافاصله موجب طرب نگردد.
14. بعضی از فقهاء گفته اند منظور حزنی است که از شدت شادی به انسان می دهد! و شیخ انصاری در مکاسب خود می فرماید که حزن غنائی از فقدان و حرمان مشتهبات و خواهش های نفسانی و یادآوری دوران گذشته و آمال منکوب شده حاصل می شود.
15. محقق در کتاب شهادات (از شرایع) و علامه در قواعد و شهید در دروس، حداء را از حکم غناء استثناء کرده اند چنانکه مجلسی اول در کتاب حج مدعی شده که بیشتر فقها قائل به استثنای حداء شده اند. این اختلاف نظرها ناشی از عدم فهم درست از معنای حداست، چه برخی مطلق سوق شتر را حداء گفته اند (مانند قاموس) و بعضی سوق شتر را با هر صوتی، خواه غناء باشد یا نباشد، حداء گفته اند و عده ای مشترک بین مطلق سوق و سوق غناء دانسته اند و یا سوق شتر تنها با غناء حداء گفته شده، در هر صورت حداء مستقلاً غناست (ص 230-231)
16. ص 232
17. ص 232





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط