كوشش كنید آقایان در تهذیب نفس، در تحكیم مبادی اسلام، در تحكیم فقه اسلام، در بسط فقه اسلام؛ این فقه غنی. در عالم مثل فقه شما چیزی نیست؛ این فقه غنی را بسطش بدهید. لكن در عین حالی كه فقیه هستید جناح سیاست را رها نكنید. تفكر كنید در امور، وارد بشوید در امور، دخالت كنید در امور. «من فقیهم و دیگر كاری ندارم به چیزی»، نمی شود این. شما فقیه هستید ولی باید در امور دخالت كنید، در مقدرات مردم دخالت كنید. شما پاسداران اسلام هستید؛ باید پاسداری كنید. (1)
گمان نكنند به اینكه- آن وقت این گمان بود- ما هیچ نباید دخالت بكنیم، و حالا [گمان] این باشد كه ما شغلمان فقط دخالت است. خیر، در آن وقت هم این كار صحیح نبوده برای ما و شما، حالا هم این كار صحیح نیست.
شما باید پستهای خودتان را محكم نگه دارید. ائمهی جماعت باید این مساجد را محكم نگه دارند، و خطبا باید منابر را محكم نگه دارند، و فقه را در حوزه های علمیه مثل قم و مشهد و امثال اینها و همین طور نجف باید فقاهت را حفظ كنند. حوزهها باید حوزهی فقاهت باشد. این حوزههای فقاهت بوده است كه هزار و چند صد سال این اسلام را نگه داشته. این مشیْای بوده است كه از زمان قدیم، از زمان ائمهی هدی تا زمان ما، مشیْای بوده است كه علمای ما داشتهاند و آن حفظ فقاهت. نباید حالا شما فكر كنید كه حالا كه باید [در] امور سیاست هم ما دخالت بكنیم، پس به فقاهت كار نداشته باشیم.
خیر باید حوزههای فقاهت به فقه خودشان به همان ترتیبی كه سابق بود هیچ تخطی نكنند. به همان ترتیبی كه سابق تحصیل میكردید فقه و مقدمات فقه را [تحصیل كنید]، محكم فقاهت را حفظ كنند. و ائمه ی جماعت محكم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ كنند. و خطبای ملت هم باید منابر خودشان را و موعظههای خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ كنند. و در عین حال مراقب اوضاع مملكت خودشان باشند. چنانچه اهل بازار باید بازار خودشان را حفظ كنند لكن مراقب باشند. این طور نباشد كه ما یك وقت خدای نخواسته، از آن اصلی كه اساس حفظ اسلام است روبرگردان بشویم و حوزهها به فقاهت كم توجه بشوند. این فقها هستند كه حصون (2) اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را. باید حوزهها عنایتشان به فقه و فقاهت از همه چیز بیشتر باشد. اگر حوزه های فقاهت خدای نخواسته از بین برود یا سست بشود، رابطهی مابین فقها و ملت قطع میشود. این حوزهی فقاهت است كه رابطه را محفوظ نگه داشته است. اگر یك اشخاصی آمدند در حوزهها و پیشنهاد كردند كه فقه لازم نیست، مثلاً به این طول و تفصیل باشد و فلان، و بیاییم یك چیزهای دیگر را هم چه بكنیم، اینها اشتباه میكنند یا مأمورند. فقه به همان قوّت اوّلیهاش باید باقی باشد. حوزههای فقاهت، هم فقاهت را داشتند و هم یك جمعی هم معقول و سایر علوم را تحصیل میكردند. علمای اخلاق بودند در حوزهها كه مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقی میكردند. اهل معنویت و عرفان بودند كه اشخاصی را دعوت میكردند به آن طور، و كارهای خودشان را انجام میدادند.
لكن فقاهت كه اساس است سر جای خودش بود و باید باشد و مسجدها [را] باید محكم آقایان بگیرند، نگهش دارند. دلسرد نشوید از حرفهایی كه این عمال خارجی در بین مردم منتشر میكنند. باید در عین حالی كه حضور دارید در صحنهی سیاست، و هر واقعهای كه واقع میشود شما توجه باید داشته باشید كه این واقعه آیا به نفع ملت است یا نه، لكن حوزههای فقاهت را به همان قوّت خودش حفظ كنید. این فقه است كه اسلام را حفظ كرده و تا آخر حفظ میكند انشاءالله. و از این شغلی كه دارید و از این راهی كه دارید منحرف نشوید، و بروید یك كارهایی كه شما نباید بكنید، مثلاً یك معمّمی چهار تا هم پاسدار داشته باشد، و یا هركاری دلش میخواهد بكند، یك كسی هم یك كمیته درست كند و چند تا پاسبان و هركاری میخواهد بكند. اینها یك طرحی است كه ریختهاند برای اینكه شما را از صحنه خارج كنند. وارد یك صحنهای میكنند كه شما را بكلی خارج كنند. همچو میكنند كه هی بیایند فریاد بزنند كه امان از این آخوندها كه در كمیتهها هستند و در دادگاهها هستند. اگر دو تا، سه تا قضیه برخلاف واقع شد، آنها هم قضایای زیادی را كه صحیح واقع میشود، پایمال میكنند. باید در عین حالی كه هركس به شغل خودش باید مشغول باشد، و هركسی باید همان كاری كه دارد خوب انجام بدهد، لكن حاضر باشد در مملكت و غایب نباشد از سیاستی كه در مملكت میگذرد.
توجه داشته باشید كه اگر یك وقت مثلاً یك جمعیتی یا یك فردی، یك حكومتی پایش را كج گذاشت، همه اعتراض كنند و نگذارند كه واقع بشود. یا یك افراد غیرصحیحی را چنانچه در مأموریتهایی گذاشتند و آقایان و علمای بلاد میدانند كه این فاسد است؛ خودشان نروند سراغش، اطلاع بدهند به آن جاهایی كه باید اینها را تغییر بدهند، و از آنها بخواهند كه تغییر بدهند. اگر خودشان بروند، ولو یك آدم فاسدی را خود آقایان بفرستند یا بروند و آن فاسد را از آنجا بیرون كنند، این موجب وَهم میشود برای اهل علم. اینها باید ارشاد كنند دولت را. ارشاد كنند به اینكه این مأموری كه اینجا فرستادی اشتباه بوده است و دولت را وادار كنند، مجلس را وادار كنند تا اینكه اصلاح بشود. خودشان اگر بخواهند مستقیماً دخالت بكنند، موجب این میشود كه در بین مردم موهوم بشوند، و شما حفظ حیثیت خودتان برایتان واجب است. هر مؤمنی حفظ عِرض خودش برایش واجب است، لكن علما بیشتر مأمورند به این امور. حجت بر علما تمامتر است. این وظیفهی ماهاست كه باید هركسی شغل خودش را محترم بشمارد. دلسرد نشود امام جماعت از جماعتش، اهل منبر از منبرش، و -عرض میكنم كه- مراجع از مرجعیتشان، علمای بلاد از مسائلی كه خودشان دارند. اینها باید حفظ كنند آن چیزهایی كه مال خودشان است و حاضر باشند برای امور سیاسی (3).
اكنون شما،ای فقهای شورای خُبرگان وای برگزیدگان ملت ستمدیده در طول تاریخ شاهنشاهی و ستمشاهی، مسؤولیتی را قبول فرمودید كه در رأس همهی مسؤولیتهاست؛ و آغاز به كاری كردید كه سرنوشت اسلام و ملت رنجدیده و شهید داده و داغدیده گرو آن است. تاریخ و نسلهای آینده دربارهی شما قضاوت خواهند كرد، و اولیاء بزرگ خدا ناظر آرا، و اعمال شما میباشند؛ «وَ اللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِیطٌ و رقیبٌ» (4). كوچكترین سهل انگاری و مسامحه و كوچكترین اعمال نظرهای شخصی و خدای نخواسته تبعیت از هواهای نفسانی، كه ممكن است این عمل شریف الهی را به انحراف كشاند، بزرگترین فاجعهی تاریخ را به وجود خواهد آورد. اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف كشیده شود و سیلی بخورد و به شكست منتهی شود، خدای نخواسته اسلام برای قرنها به طاق نسیان سپرده میشود، و به جای آن، اسلام شاهنشاهی و ملوكی جایگزین آن خواهد شد. شما برگزیدگان مستضعفان میدانید كه با كوتاه شدن دست ابرقدرتهای چپاولگر از كشورهای اسلامی شما، آنان و وابستگان به آنها ماهیت اسلام و قدرت الهی آن را لمس نمودند، و چون افعی زخم خورده در كمین نشستهاند كه از هر راهی بتوانند خود یا به وسیله پیروان از خدا بیخبر خود این نظام الهی را از مسیر خود منحرف نمایند. و بالاترین انحراف، كه منجر به انحراف تمام ارگانها میشود، انحراف رهبری است، كه امروز شما نقش اول آن را دارید. شما دیدید و شنیدید كه با اصل پنجم قانون اساسی چه مخالفتها شد و چه جار و جنجالها به پا كردند، و بحمدالله تعالی موفق نشدند مأموریت خود را انجام دهند. و اخیراً با همین تعیین خبرگان نیز مخالفت كردند و سمپاشی نمودند، و بحمدالله با شكست مواجه شدند. (5)
راهبردهای تصریحی:
1- فقهاء بایستی در امور و مقدّرات مردم دخالت كنند.
2- فقهاء بایستی پاسدار اسلام و احكام الهی باشند.
3- فقهاء بایستی حوزههای فقاهت را با تمام شؤون و به سنت اولیه حفظ كنند.
4- فقهاء در صورت مشاهدهی انحراف، تخلّف و فساد، بدون دخالت مستقیم، از طریق مراجع ذیربط اقدام نمایند.
نكات استنباطی:
1- عدم دخالت فقهاء در سیاست و امور و مقدرات مردم، خواست دشمنان و القاء آنان است.
2- فقهاء به عنوان حصون اسلام، موظفند ضمن حفظ فقه و حوزههای فقاهت و به روز كردن آنها، در مقدّرات كشور اسلامی دخالت كنند، چرا كه حفظ اسلام به عهدهی آنان است.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج6، ص 289.
2. حصون جمع حِصن: قلعه، دژ، پناهگاه، جای محكم و بلند.
3. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 12-15.
4. خداوند از اطراف بر ایشان احاطه دارد و مُراقب است.
5. صحیفه امام (ره)، ج18، صص 5 و6.
گردآوری و تدوین: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیرهی سیاسی حضرت امام خمینی(قدسسره)(10)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول.
/م