من به دول اسلامي ميگويم که آقا چرا سر نهر دعوا ميکنيد؟ فلسطين مغصوب است؛ يهود را بيرون کنيد از فلسطين؛ اي بيعرضهها! خودشان که ريختهاند به جان هم. فلسطين مغصوب است، شما سر نهر دعوا ميکنيد؟! وقتي سر نهر دعوا کرديد، تثبيت شد حکومت اسرائيل بر فلسطين؛
اين حکومت بود؟ اين اعراب بيچاره را که بيرون ريختند، و الآن يک ميليون يا بيشترشان گرسنه و بيچاره خوابيدهاند در بيابانها، اصلاً بيچاره و آواره شدند، آيا دول اسلامي نبايد در اين معنا اعتراضي بکنند؟ حرفي بزنند؟ با يک همچو دولتي که يک ميليون مسلمان يا بيشتر را بيرون ريخته و آواره کرده شما ائتلاف ميکنيد؟! اگر ائتلاف نداريد خوب در روزنامه بنويسيد؛ اگر ائتلاف نداريد بگذار اين حرفي که من ميزنم در يکي از چاپخانهها نوشته بشود و منتشر بشود؛ اگر نگذاشتيد، بدانيد مؤتلفيد؛ بدانيد ائتلاف داريد با يهود؛ با اسرائيل. عمال اسرائيل را ميبينيد که در اين مملکت چه کارها ميکنند؛ چه چيزها هست. اخيراً يک خبري به من رسيد که حالا براي خاطر اينکه خواهش کردند که من حرف نزنم حرفش را نميزنم؛ گفتند درستش کرديم. در راديو هم ديشب آمدند گفتند که گفته ميشود؛ و يک چيزي هم گفته شده و لکن من خيلي اين چيزها را باورم نميآيد؛ آدم ديرباوري هستم. خوب ديدند که اما امروز ميخواهيم يک چهار تا کلمه نصيحت کنم آقايان را، گفتند که مبادا از اين هم اسم برده بشود؛ يک اصلاحي کردند؛ توي راديو هم ديشب گفته شده است لکن من که حالا باز باور نکردم. اگر نگذارند باور کنم، يک روز ديگر هم اينجا صحبت ميکنم؛ آن وقت آن مطلب را ميگويم. (1)اما راجع به تأييد ما از فلسطين و انزجار ما از اسرائيل؛ اين تازگي ندارد. ما از قريب بيست سال پيش از اين تا حال، راجع به اين مسائل بحث و گفتگو کرديم و دولتهاي عربي را و ساير مسلمين را در اين راه نصيحت کرديم که راجع به اين مسائل با هم تشريک مساعي بکنند؛
اگر ... دُوَل عربي - که جمعيتهاي زياد و گروههاي زيادي دارند - اينها با هم اتفاق داشتند اين مصيبتها براي فلسطين و براي قدس پيش نميآمد. لکن معالأسف دولتهاي عربي به نصايح ما گوش نکردند و با اختلافاتي که بين خودشان دستهاي اجانب ايجاد کردند توجّه نکردند؛ و اين اختلاف الآن هم موجود است و روزافزون ميشود. مِن جمله اين اختلافي که به واسطه قراردادي که بين مصر و اسرائيل پيدا شد به دست اجانب، (2) اين اختلافات بين مسلمين و بين دُوَل اسلام دامن زد، از باب اينکه رشد سياسي بين اينها نيست، نتوانستند حل مسائل را بکنند و تن در دادند به يک همچو امر بزرگي. يک همچو خيانتي که دنبال آن اختلاف بين مسلمين و اختلاف بين دوَل اسلامي بيشتر شد، و موجب تأسف شديد ماست. (3)
آنهايي که اين طرح را دادهاند، يا جاهلاند و يا تحت تأثير امريکا و صهيونيسم واقع شدهاند. آنهايي که در اين طرح نقطه مثبت قائل هستند، آنها هم همينطور. اگر هيچ نقطهاي در اين نبود جز اينکه اسرائيل به رسميت شناخته بشود - يکي از موارد اين پيشنهادها اين است که اسرائيل به رسميت شناخته بشود و تأمين داده بشود به اسرائيل - اگر هيچ نبود الّا اين و تمام نقاط ديگر نقاط مثبت بودند، آن نقاط مثبت همه برخلاف بود.معناي اينکه «تأمين داده بشود به اسرائيل» اين است که اين اسرائيلي که سالهاي طولاني است زمينهاي مسلمين را غصب کردهاند و کشتار دسته جمعي در فلسطين و در لبنان و در جاهاي ديگر ايجاد کردهاند، مسلمين را بيخانمان کردهاند و اعراض و نفوس مسلمين را در خطر، معرض خطر قرار دادهاند، و دستخوش مقاصد فاسدشان کردهاند، حالا همه مسلمانها اين را تأمينش بدهند! يعني اينکه اگر يک کسي خواست تعرض بکند به اين غاصب، به اين دولتي که دولت غاصب جاني است، همه مسلمانها و همه دولتهاي منطقه موظفند که با او مخالفت کنند براي حفظ اسرائيل. (4)
چنان چه دولتها هم، دولتهاي بيتوجّه به مسائل يا متعمد در اينکه خيانت به اسلام بکنند و به ملّت عرب بکنند و به مسلمين بکنند، اين طرح را بگذرانند، هيچ ارزشي ندارد؛ براي اينکه ملّتها با اين مخالفند.هيچ ملّتي از ملّتهاي اسلامي نيست که موافق با اين باشد که نوکر اسرائيل باشد و ذليل اسرائيل و ذليل امريکا باشد. اگر فرضاً هم اين دولتها بگذرانند اين را، ارزش يک پشيز ندارد اين گذراندنها، و مسلمانها و ملّتها با اين مخالفند.
بايد اين دولتها اين مطلب را از سر خودشان بيرون کنند که همانطور که سابق ميکردند حالا بايد بکنند؛ يعني، خودشان را قيم بدانند نسبت به ملّتها. يک نفر شيخ يا يک نفر رئيس جمهور يا يک نفر مَلِک - به اصطلاح خودشان - چه حقي دارد که بر يک مملکت حکومت کند و يک مملکتي را بخواهد به مسائل اسرائيل فدا کند؟! بايد حکومتها بيدار بشوند! با گذراندن اين طرح، گور خودشان را ميکَنند. نبايد ديگر از اين به بعد، اين فکر بيايد در سر اين حکومت که کار با ماست و به ملّتها مربوط نيست. شما در مقابل ملّت هيچ کارهايد. ملّتها هستند که بايد کارها به تصويب آنها برسد. (5)يک گرفتاري هم ما راجع به مسلمين داريم و اين گرفتاري که راجع به کشورهاي اسلامياست، اين بايد به دست خود کشورهاي اسلامي حل بشود. اين را همه ميدانند و همه ميدانيد که آنچه که بر سر مسلمين آمده است، از اين قدرتهاي بزرگ است و آنچه که بايد اين مشکلات را حل بکند، وحدت کلمه مسلمين است.
اين مسلميني که بايد همه دولتهايشان و ملّتهايشان دست به دست هم بدهند و مهاجمين به اسلام را، صهيونيسم را که مهاجم به اسلام است و دشمن سرسخت اسلام است و درصدد اين است که يکي بعد از ديگري کشورهايي از شماها بگيرد، به جاي اينکه همه با هم متحد بشويد و اين جرثومه فساد و سرطان را از بلاد مسلمين بيرون کنيد و پاک کنيد، با هم مينشينيد يا صحبت ميکنيد، يا صحبتي ميکنيد که به نفع آنهاست.
همه همّ و غم بعضي از اين کشورها اين شده است که در ايران اسلام را ميخواهند پياده کنند. ايراني که از اوّل فرياد زده است که ما بايد فلسطين را، قدس را آزاد کنيم، هر روزي برايش يک نغمهاي ميسازند و هر روزي يک بساطي درست ميکنند که ايران با - مثلاً - اسرائيل بست و بند دارد! چه داعي داريد شما که از اسرائيل اينطور توهين ميبينيد، اينطور اهانت ميکند، اينطور حيثيت شما را پايمال ميکند، بلنديهاي جولان را غصب ميخواهد بکند و ميگويد من اعتنا به هيچ قدرتي ندارم. (6)يک همچو جرثومه فسادي را شما بايد با اتفاق خودتان از بين برداريد. اگر از بين برنداريد، اين يک مادّه سرطاني است که سرايت ميکند به جاهاي ديگر، اکتفا به جولان نميکند، رأي آنها اين است که اسرائيل از همه نژادها بالاتر است و از فرات تا نيل هم مال اوست و همه اينجاها بايد برگردد به اسرائيل و شما نشستيد سر يک امور جزئي و سر يک امور خيلي ناچيز با هم دعوا ميکنيد و همه همّتتان را اين قرار داديد که نبادا ايران يک وقتي يک حرفي بزند. ايران که همه ارگانهايش فرياد ميزنند که ما نظري نداريم به دولتهاي ديگري و ملّتهاي ديگري، الّا اينکه با آنها متحد بشويم و فساد را از منطقه بيرون کنيم، دشمني با ايران را ميکنند. اين چرا بايد اينطور بشود؟ بايد توجّه بکنند سران قوم توجّه بکنند روشنفکران قوم، توجّه بکنند علماي بلاد، توجّه بکنند علماي کشور همه جا؛ توجّه بکنند به اينکه دشمن کي هست و دوست کيست و بايد دشمن را بيرون کرد و با دوست دست اتحاد داد. اين گرفتاري با دست همه مسلمين بايد حل بشود و تا اتحاد بين همه مسلمين نشود، اين گرفتاريها هست؛ اين يک گرفتاري عمومي است براي همه مسلمين. (7)
شما ملاحظه کنيد که چقدر اسفبار است اين مطلب که اسرائيل در محضر اين دولتهاي - باصطلاح - اسلامي آنقدر به اين زن و بچه و پير و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد. آنقدر افراد را کشت و آنقدر افراد را آواره کرد و الآن هم در آنجا مشغول به فعاليت است. چقدر اسفبار است که در محضر اينها، اين کار شده است و معذلک، الآن دنبال اين هستند که آن توطئههايي که امريکا دارد درست ميکند، طرحهايي که امريکا ميدهد، که همه طرحهاشان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اينها درصدد هستند که پيشنهادهايي که قبلاً کردند مثل «کمپ ديويد» (8) و بعدش شبيه او را درست کردند و همه اينها متفق بر اين هستند که اسرائيلي که اينقدر جنايتکار است، حالا مسلمانها بشناسند به اسم يک دولت - مثلاً - مستقل متعهد. اين چقدر براي انسان دردناک است. (9)اين مسأله لبنان و همينطور مسأله ايران، مسأله هجوم به ايران و مسأله هجوم به لبنان، يک مسألهاي بود که با طرح امريکا عمل شد؛ يعني، امريکا طرح داده، چون ديده است که اينجا از دستش رفته، طرح داده است که براي ايران مشکلات ايجاد کند. هرچه ميتوانست مشکلات کرد و از بين رفت، بعد هم مشکلات جنگ را ايجاد کند و اين جنگ هم ادامه پيدا بکند و اين چيزي است که حق است، عمل نشود تا ادامه پيدا بکند و بهرهبرداري را امريکا بکند. در لبنان هم همين مسأله بود که طرحي اينها داشتند که در آن اجرا بکنند و اسرائيل را وادار کردند به اينکه آن طور جنايتها را بکند تا اينکه آن طرحهايي که به نفع امريکاست و همه کشورها را اسير امريکا ميکند، بيشتر از آنچه که هستند، آنها اجرا بشود. خوب، اين ملّتهاي اسلام، اين دولتهاي - به اصطلاح - اسلامي، تا کي ميخواهند اين ذلتها را تحمل کنند و اين تحقيرها را بپذيرند؟ تا کي اينها توجّه به اين ندارند که زندگاني شرافتمندانه بهتر از زندگيهايي است که در پارکها باشد و شرافتمندانه نباشد؟
اينها به خود بيايند، توجّه کنند به اين مسائل و اگر طرح «کمپ ديويد» و همين طور امثال او براي شناسايي اسرائيل، اينها به آن رأي بدهند، هر يک از اينها که رأي دادند يک وقت تکليف شرعي براي ما ميشود به اينکه با آنها يک معامله ديگر بکنيم. (10)
راهبردهاي تصريحي:
1- عملکرد کشورهاي اسلامي در قبال فلسطين غيرقابل قبول است.2- اسرائيل از بيکفايتي کشورهاي اسلامي براي ظلم بيشتر به فلسطين استفاده ميکند.
3- طرحهاي صلح در واقع فرصت دادن به اسرائيل براي جنايات بيشتر و رسيدن به هدفش (از نيل تا فرات) است.
4- طرح صلح با اسرائيل، از سوي ملّتهاي مسلمان تصويب نميشود و ملاک هم ملّتها هستند.
نکات استنباطي:
1- اگر تمام کشورهاي اسلامي با توجّه به منابع مادّي و معنوي خود يکپارچه در مقابل اسرائيل ميايستادند، تاکنون اثري از اسرائيل باقي نمانده بود.2- آمريکا و غرب تمامي توان خود را براي حفظ اسرائيل به کار ميبرند تا اين غدهي سرطاني و مايهي تفرقهي بين مسلمانان باقي بماند.
پينوشتها:
1. صحيفه امام (ره)، ج1، صص 387 و 388.
2. اشاره به قرارداد کمپ ديويد.
3. صحيفه امام (ره)، ج7، ص 198.
4. صحيفه امام (ره)، ج15، ص 370.
5. صحيفه امام (ره)، ج15، ص 372.
6. صحيفه امام (ره)، ج15، صص 518 و 519.
7. صحيفه امام (ره)، ج15، ص 519.
8. محلي در امريکا که قرارداد صلح ميان مصر و اسرائيل و به رسميت شناختن اسرائيل توسط مصر در زمان رياست جمهوري جيمي کارتر در آنجا امضا شد.
9. صحيفه امام (ره)، ج16، صص 479 و 480.
10. صحيفه امام (ره)، ج16، صص 480 و 481.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (12)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج