زن در جامعه 2
منبع: www.wsiri.org/
و اينك اساسيترين سؤالي كه در باب اشتغال زنان در فعاليتهاي اجتماعيمطرح است اين است كه آيا زنان از عهده هر كاري برميآيند؟ و اصولاً چهمسؤوليتهاي اجتماعي را بايد پذيرا شوند؟
پاسخهايي كه به اين سؤال داده ميشود جزو بنياديترين مسائل برنامهريزياجتماعي خواهدشد. قبل از بيان هرگونه پاسخي قضاوت را برعهده زمان ميگذاريمو سؤال را اينگونه مطرح ميكنيم كه آيا شما به عنوان يك زن بدور از تعصبات، ازعهده انجام هر نوع شغل و كاري برميآئيد؟ مسلماً جواب منفي است.
زنان بعنوان نيمي از افراد جامعه كه نقش اساسيشان رشد و تعالي جامعهميباشد بايد در پذيرش مسؤوليتهاي اجتماعي فعالانه شركت كنند و براي آنكهجايگاه مناسب خود را در جامعه پيدا كنند لازم است در چهارچوب خصوصياتفيزيكي - عاطفي و رواني خود مسؤوليتهاي مناسب را عهدهدار شوند و براي تحققاين امر زنان بايد استعدادهاي بالقوهاي كه خداوند متعال در سرشتشان بوديعه سپردهاست بشناسند و متصدي امور و مشاغلي شوند كه آنان را در به فعاليت رساندن آنچهبالقوه دارند ياري دهد و آنها را بطرف كمال لازمه وجوديشان سوق دهد. دين اسلامبدليل آسماني بودنش عنايتي خاص را به تفاوتهاي بارز مرد و زن مبذول داشته وتصدي كليه مشاغل را براي زن آزاد ساخته بجز قضاوت، ولايت حكومت و جهادكه آنهم بعلت عدم تناسب اين مشاغل با ابعاد روحي و جسمي زن ميباشد و طبعاًاين نقص براي زنان نيست همانطور كه مردان از انجام اموري كه با عاطفه سروكاردارد عاجزند. اگر قادر نبودن زنان به امر قضا نقصي برايشان محسوب شود پسعاطفي نبودن مردان هم نقص است. در حاليكه هيچكدام نقص نيست بلكه تفاوتهايموجود بين زنان و مردان قهراً باعث تفاوت در نوع كارهاي محوله به آنها خواهدشدبه تجربه ثابت گشته مشاغلي كه نيروي بدني و فشار را ميطلبد از عهده مردان بهتربرميآيد و فعاليتهاي فرهنگي، برنامهريزي، تعليم و تعلم و ... ميدانهاي بسيار خوبيبراي ايفاي نقش سازنده زنان ميباشد. نقش زنان در تشكيلات اداري را نميتوان نفيكرد، آنها علاوه بر حضور مثبت در صحنه خانه و خانواده بايد در ميدان اجتماع بابرعهده گرفتن مسؤوليتهاي اجتماعي اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي، فعالانهحضور داشته باشند. و اين حضور در ساير احراز شايستگيهاي لازم از طرف آنان ورعايت عفت و حجاب و عصمت ميباشد. زيرا آنچه مايه تنگ نظري عدهايمخالف مغرض در باب اشتغال خانمها در بيرون از خانه خواهدگشت حفظ عفاف وتقوي و دين است.
زنان نبايد به بهانه شركت در مسؤوليتهاي اجتماعي شخصيت اسلامي خود رازير پا گذارند و اين مسئلهاي است بسيار مهم، جهت حفظ ارزشهاي وجودي زن وآينده بشريت. اگر زنها بدنبال تجملات و چشم هم چشميها باشند صحبت از ميادينفعاليت براي زنان عبث است. آنان بايد با اعتلاي خود به فعل درآوردن آنچه بالقوهدارند شايستگي و لياقت خود را جهت شركت جستن در صحنههاي مختلف بهاثبات رسانند. آنچه تعيين كننده رفتار ديگران با او ميباشد نقش اوست. اگر زن برايخود شخصيتي قائل باشد و در جهت رشد خود حركت نمايد آنگاه جا دارد ازدست اندركاران متوقع باشد كه در مسؤوليتهاي اجتماعي براي او جايگاهي در نظربگيرند، و مانع از حضور فعال آنان نشوند. زن جامعه اسلامي بايد نقش همسري ومادري را همراه با هنر و علم و حضور در صحنه آنهم با بينش وسيع و جهت يافتن،توأم با پوشيدگي و حفظ پاكدامني در حد كمال دارا بوده باشد چرا كه جايگاه زن درجامعه، همان جايگاه زن در اسلام است.
پاسخهايي كه به اين سؤال داده ميشود جزو بنياديترين مسائل برنامهريزياجتماعي خواهدشد. قبل از بيان هرگونه پاسخي قضاوت را برعهده زمان ميگذاريمو سؤال را اينگونه مطرح ميكنيم كه آيا شما به عنوان يك زن بدور از تعصبات، ازعهده انجام هر نوع شغل و كاري برميآئيد؟ مسلماً جواب منفي است.
زنان بعنوان نيمي از افراد جامعه كه نقش اساسيشان رشد و تعالي جامعهميباشد بايد در پذيرش مسؤوليتهاي اجتماعي فعالانه شركت كنند و براي آنكهجايگاه مناسب خود را در جامعه پيدا كنند لازم است در چهارچوب خصوصياتفيزيكي - عاطفي و رواني خود مسؤوليتهاي مناسب را عهدهدار شوند و براي تحققاين امر زنان بايد استعدادهاي بالقوهاي كه خداوند متعال در سرشتشان بوديعه سپردهاست بشناسند و متصدي امور و مشاغلي شوند كه آنان را در به فعاليت رساندن آنچهبالقوه دارند ياري دهد و آنها را بطرف كمال لازمه وجوديشان سوق دهد. دين اسلامبدليل آسماني بودنش عنايتي خاص را به تفاوتهاي بارز مرد و زن مبذول داشته وتصدي كليه مشاغل را براي زن آزاد ساخته بجز قضاوت، ولايت حكومت و جهادكه آنهم بعلت عدم تناسب اين مشاغل با ابعاد روحي و جسمي زن ميباشد و طبعاًاين نقص براي زنان نيست همانطور كه مردان از انجام اموري كه با عاطفه سروكاردارد عاجزند. اگر قادر نبودن زنان به امر قضا نقصي برايشان محسوب شود پسعاطفي نبودن مردان هم نقص است. در حاليكه هيچكدام نقص نيست بلكه تفاوتهايموجود بين زنان و مردان قهراً باعث تفاوت در نوع كارهاي محوله به آنها خواهدشدبه تجربه ثابت گشته مشاغلي كه نيروي بدني و فشار را ميطلبد از عهده مردان بهتربرميآيد و فعاليتهاي فرهنگي، برنامهريزي، تعليم و تعلم و ... ميدانهاي بسيار خوبيبراي ايفاي نقش سازنده زنان ميباشد. نقش زنان در تشكيلات اداري را نميتوان نفيكرد، آنها علاوه بر حضور مثبت در صحنه خانه و خانواده بايد در ميدان اجتماع بابرعهده گرفتن مسؤوليتهاي اجتماعي اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي، فعالانهحضور داشته باشند. و اين حضور در ساير احراز شايستگيهاي لازم از طرف آنان ورعايت عفت و حجاب و عصمت ميباشد. زيرا آنچه مايه تنگ نظري عدهايمخالف مغرض در باب اشتغال خانمها در بيرون از خانه خواهدگشت حفظ عفاف وتقوي و دين است.
زنان نبايد به بهانه شركت در مسؤوليتهاي اجتماعي شخصيت اسلامي خود رازير پا گذارند و اين مسئلهاي است بسيار مهم، جهت حفظ ارزشهاي وجودي زن وآينده بشريت. اگر زنها بدنبال تجملات و چشم هم چشميها باشند صحبت از ميادينفعاليت براي زنان عبث است. آنان بايد با اعتلاي خود به فعل درآوردن آنچه بالقوهدارند شايستگي و لياقت خود را جهت شركت جستن در صحنههاي مختلف بهاثبات رسانند. آنچه تعيين كننده رفتار ديگران با او ميباشد نقش اوست. اگر زن برايخود شخصيتي قائل باشد و در جهت رشد خود حركت نمايد آنگاه جا دارد ازدست اندركاران متوقع باشد كه در مسؤوليتهاي اجتماعي براي او جايگاهي در نظربگيرند، و مانع از حضور فعال آنان نشوند. زن جامعه اسلامي بايد نقش همسري ومادري را همراه با هنر و علم و حضور در صحنه آنهم با بينش وسيع و جهت يافتن،توأم با پوشيدگي و حفظ پاكدامني در حد كمال دارا بوده باشد چرا كه جايگاه زن درجامعه، همان جايگاه زن در اسلام است.